۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

رفتار غیرانسانی با خانواده زندانی سیاسی اعدام شده

كانون حمايت ازخانواده ها ي جان باختگان وبازداشتي ها :بر اساس اخبار
 دريافتي ديروز از دايره جنايي ( بخوانيد مأموران گمنام اطلاعات!)با خانواده
 آقاي صارمي تماس گرفته و گفته بودند كه روز پنجشنبه ساعت 9 صبح براي
 تحويلگيري جنازه به كهريزك بياييد امروز كه  رآس ساعت براي تحويلگيري
 پيكراين زنداني سياسي اعدام شده  به كهريزك مراجعه كرده اند،از پاسخگويي
 درست و دقيق طفره ميرفتند و هر كس يك طور موضوع را ميگفت كه مسئول آنجا
 ابتدا گفته است كه ديشب جنازه را گرفته و خودشان برده اند دفن كنند،برگه اي
 هم كه شامل رسيد مبلغ پرداختي جهت پرداخت به پزشكي قانوني كهريزك به ما
 داده بوديد را نيز با خود گرفته و برده اند.
 مجدداً به آنان گفته شده كه جنازه علي صارمي را در يكي از روستاهاي اطرف
 بروجرد، بنام امير آباد دفن كرده ايم و برويد آنجا!
 هيچ عنصري از سران دستگاههاي اطلاعاتي،قضايي و باصطلاح پزشكي قانوني پاسخ
 روشني به اين خانواده نداده است كه بالاخره جنازه علي صارمي چكار كرده اند
 و الان كجاست؟ خانواده نيز در ابهام و بهت و حيرت بسر ميبرند كه بالاخره چه
 بر سر پيكر عزيزشان آورده اند .
 كانون حمايت از خانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها اين رفتارهاي غير
 انساني  را كه در حق خانواده هاي مظلوم و بازمانده زندانيان سياسي توسط
 حكومت انجام ميگيرد بشدت محكوم ميكند.

تظاهرات در تورنتو علیه اعدام زندانیان سیاسی در ایران

جبهه متحد دانشجویی:بنا به گزارشهای رسیده ازجبهه متحد دانشجویی در کانادا،عصر روز چهارشنبه 8 دی ماه برابر با 29 دسامبر 2010 جمعی از ایرانیان کانادا در تورنتو در میدان مل لستمن گردهم آمدند تا اعتراض و انزجار خود نسبت به اعمال جنایتکارانه حکومت اسلامی در قبال اعدام علی صارمی و علی اکبر سیادت و دیگر زندانیان سياسی نشان دهند.
به گزارش جبهه متحد دانشجویی در کانادا، تجمع کنندگان با حمل پلاکارد و سر دادن شعار خواستار توقف اعدام های سیاسی شده و از سازمان ملل متحد درخواست کردند نسبت به اعدام سیاسی در ایران اقدام مناسبی انجام دهد. همچنين حاضران با طرح شعارهای ساختارشکن باور خود به تغییر رژیم و برقراری نظامی سکولار دمکرات مبتنی بر اعلامیه حقوق بشر را به دید عمومی گذاشتند
حاضران با در دست داشتن تصاویری از علی صارمی و حبیب الله لطیفی ، و با سر دادن شعار و حمل پلاکارد با مضامین آزادی زندانیان سیاسی و مخالفت با اعدام، رفتار سرکوبگرانه، غیرانسانی و خشن حکومت اسلامی را محکوم کردند. در ميان تجمع کنندگان افرادی از گروهها و تشکل هاي سیاسی و مدنی از جمله جبهه متحد دانشجويی در کانادا، دفتر برون مرزی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، کمیته همبستگی با مبارزات مردم ایران، انجمن سکولار سبز در تورنتو، گروه دمکراسی و حقوق بشر و .. دیده مي شدند که در محکومیت اعدام و مطالبات انسان دوستانه مردم ایران دور هم جمع شده بودند.

اولین تماس تلفنی ابوالفضل طبرزدی از بازداشتگاه نامعلوم

خبرگزاری هرانا – روز گذشته ابوالفضل طبرزدی که در ۲۸ آذر ماه بازداشت شده بود، پس از گذشت ۵ روز با خانواده خود تماس گرفت .
مادر این زندانی در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام داشت : "فرزندم همچنان در انفرادی و در بازداشتگاه مخفی است و اتهام او ارتباط با عموی زندانی اش اعلام شده است ."
وی در ادامه افزود : "ابوالفضل روز گذشته در یک تماس یک دقیقه ای با منزل از مساعد بودن حالش خبر داد و در پایان گفت اگر لاغر شدم ناراحت نشوید .
ابوالفضل طبرزدی، برادر زاده حشمت الله طبرزدی دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و از زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج است که در روز ۲۸ آذر ماه با یورش گسترده ماموران وزارت اطلاعات به منزل پدری این زندانی بازداشت شد .
مشروح این گفتگو به شرح زیر است :
خانم طبرزدی نحوه بازداشت آقای طبرزدی به چه شکل بود ؟
یک دفعه ریختند به منزل ما و همه بین خواب و بیداری بودیم که یک دفعه دیدیم بچه مان را با خود می برند . بعد دیدیم ۱۰ نفر مثل مگس ریختند توی خونه ما و اصلا نمی دونستیم چه کار بکنیم .
طوری ریختند تو خونه ما که قربون چنگیز و عراق و امریکا بروم، موقع دستگیری گفتند با منافقین در ارتباط بوده، گفتم "بچه من دنبال منافقین نمیره این حرف ها چیه که می زنید ."
آیا علت بازداشت ایشون را به شما گفتند ؟
ماموران وزارت اطلاعات به ما گفتند که ابوالفضل تلفن های نامشخصی داشته و با عمویش که زندان هست هم تماس تلفنی داشته است، آخر تلفن زدن هم می شود ملاک دستگیری جوان های مردم ؟ مواد فروش که با ۵ کیلو تریاک بازداشت می شود ۳ سال زندان حکم دادند، در صورتی که بچه من که هیچ کاری نکرده به این شکل بازداشت می شود .
محل بازداشت ایشان مشخص شده است ؟
نخیر - اصلا نمی دانیم کجا بازداشت است، فقط گفتند زیر نظر اطلاعات است، نزد قاضی هم رفتیم این جواب را به ما دادند گفتند محکوم است برای خورد کردنش هم در انفرادی نگهداری می شود .
آیا تماس تلفنی هم نداشتند در طی این مدت ؟
یک تماس تلفنی کوتاه داشتند به اندازه یک دقیقه، که در آن هم گفت : "اگر من لاغر شدم اصلا ناراحت نشوید ."
برای پیگیری پرونده ایشان چه اقداماتی انجام دادید ؟
دیروز رفتیم دادستانی گفتند فقط انفرادی هست و بچه شما محکومه همین، کیس، لپ تاب و موبایل رو بردند و گفتند محکومه اصلا نمی گویند به چه علتی هست، جرمی هم ازش نگرفتند، تنها جرمش ارتباط با عموش بوده و یا مثلا فیلم های جنبش سبز در کامپیوترش داشته که همه جوان ها این روزها دارند .
پیش قاضی رفتیم گفتند : اصلا اسم جبهه و خانواده شهید برامون نیارید که بگید من رزمنده هستم، مادرش رزمنده است، ما این چیزها را دیگه دورش را خط کشیدیم ."
در پایان اگر سخنی دارید بفرمائید ؟
ما از تمام دنیا خواهشمندیم این مسئله را پیگیری کنند اینها جواب ما را نمی دهند، دفتر رهبری زنگ می زنیم می گویند به ما ربطی ندارد، با علما تماس گرفتیم، گفتند مسائل شرعی به ما مربوطه، پس ما برای چی انقلاب کردیم ؟
به روزنامه نگارها زنگ می زنیم اصلا جواب نمی دهند، تا می گویم طبرزدی، انگار بمب گذاری کردیم، خواهشی که از همه داریم اینکه به جوان های ما رسیدگی کنند .
ما می خواهیم یک جوان 24 ساله  که مهندس است، آزاد باشه نفس بکشه، ما نمی خواهیم دوباره دنبال اسارت باشیم، قبل از انقلاب که همه اسیر بودند حالا هم که بخواهند اسیر باشند که هیچ !
من خودم ۳۰ ماه سابقه جبهه دارم، همسرم ۹۸ ماه سابقه جبهه دارند، خانواده شهید هستیم به ما تهمت منافق بودن زدن این خیلی بد هست .

۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

فراخوان پیگیری شکایت طبرزدی

Image Hosted by Free picture hosting at www.iranxm.com
شکایت نامه طبرزدی از خامنه ای را فوری پیگیری کنید
حشمت الله طبرزدی زندانی سیاسی از درون زندان گوهردشت کرج شکایت نامه ای علیه علی خامنه ای، رهبر رژیم جمهوری اسلامی نوشته و از عبدالکریم لاهیجی، شیرین عبادی، مهرانگیز کار و محمد مصطفایی چهار حقوقدان ساکن خارج از ایران خواسته است که آن را در مجامع حقوقی بین المللی ثبت و رسیدگی کنند. از آنجایی که وکلای مدافع حشمت الله طبرزدی در داخل ایران؛ نسرین ستوده، گیتی‌ پور فاضل، محمد اولیایی فرد، خلیل بهرامیان، محمد علی‌ داد خواه و جهانگیر محمودی یا خود زندانی شده و یا با محدودیت هایی روبرو هستند، آقای طبرزدی بر آن شده این شکایت را از طریق وکلای مدافع خارج از ایران به ثبت برساند. آقای طبرزدی که در شانزده سال گذشته نزدیک به یازده سال زندان را پشت سر گذاشته، اخیرا مجددا به نه سال زندان محکوم شده و همچون گذشته با شجاعت این دوران را سپری می کند. دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران در شکایت نامه ی خود می نویسد:
“اعلام جرم من عليه آقای علی خامنه ای به عنوان رهبر حکومت، که دارای قدرت مطلقه، فرا قانون، غير پاسخگو و مادام العمر است، به اتمام موارد و عناوين مجرمانه به شرح ذيل می باشد و جبران خسارت های معنوی و مادی را خواهانم:
۱- اعمال سانسور و تفتيش عقيده.
۲- توقيف غير قانونی نشريه های پيام دانشجو، ندای دانشجو، هويت خويش و گزارش روز.
۳- سلب حقوقی چون آزادی بيان.
۴- ضرب و شتم های مکرر توسط نيروهی امنيتی، انتظامی و نظامی.
۵- بازداشت های مکرر و خود سرانه.
۶- اعمال شکنجه در بازداشتگاه های نظامی و امنيتی.
۷- محکوميت ها و حبس های طولانی از طريق دادگاه های غير صالحه ی امنيتی و زير پا گذاشتن اصول قانون اساسی در فصل مربوط به حقوق اساسی ملت و شهروند تحت احکام مختلف. ۱۱ سال در گذشته گذرانده ام و با اين حکم جديد ۹ سال و ۷۴ ضربه شلاق بايد ۹ سال ديگر از عمر خود را در زندان سپری کنم.
۸- تعطيل نمودن همه ی فعاليت های حزبی، تشکيلاتی و قانونی من از طريق بازداشت و سرکوب و سلب حقوق اساسی در اين حوزه.
۹- زير فشار قرار دادن من از طريق نيروهای امنيتی و ايجاد ترس و ناامنی برای اعضای خانواده ام از طريق تهديد تلفنی يا هجوم مکرر به دفتر کار و خانه ام.
۱۰- جلوگيری از برگزاری ميتينگ ها و تظاهرات مسالمت آميز که از حقوق قانونی هر شهروند آزاد است. اين اقدام ها، زير عنوان تبانی و تجمع به قصد بر هم زدن امنيت ملی، سرکوب گرديده است.
۱۱- جلوگيری از مشارکت آزاد من در تعيين سرنوشت و از طريق انتخابات آزاد. اين اقدام از سوی شورای نگهبان صورت پذيرفته است.”
ما جمعی از فعالان دانشجویی و زندانیان سیاسی پیشین از وکلای مدافع یاده شده و سایر وکلا ، نهادها و مجامع بین المللی مدافع حقوق بشر می خواهیم هر چه سریع تر نسبت به ثبت و پیگیری شکایت آقای طبرزدی از علی خامنه ای اقدام کنند.
ما همچنین از دیگر رهبران و فعالان سیاسی و مدنی و مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران و هنرمندان می خواهیم با امضای این نامه، از شکایت آقای طبرزدی از علی خامنه ای حمایت کنند.
حشمت الله طبرزدی را تنها نگذاریم چرا که او نماد زندانیان سیاسی مظلوم در ایران است.
رضا اشرف پور - مرتضی اصلاحچی - علی افشاری - امیر حسین اعتمادی - احمد باطبی -سپیده پورآقایی - سعید جلالی فر - پویا جهاندار- فرزاد حمیدی - فرشاد دوستی پور - حسن زارع زاده اردشیر - کیانوش سنجری - سلمان سیما - صادق شجاعی - قاسم شیرزادیان - کوروش صحتی -اکبر عطری - حمید علیزاده - روزبه فراهانی پور- ناصح فریدی- سعید قاسمی نژاد سعید کلانکی- منوچهر محمدی- پویان محمودیان- رضا مهاجری نژاد- مهرداد ماجدی- حمید رضا مبین- صباح نصری.
فعالان سیاسی، حقوق بشر، روزنامه نگاران و هنرمندانی که تاکنون از فراخوان دانشجویان حمایت کرده اند :
ویکتوریا آزاد- ابوالفضل اسلامی- سیاوش اوستا- سارا اکرمی- علی اکبر امید مهر- کیان امانی -مهران براتی- محمد برزنجه - فواد پاشایی- پارسا جعفری- آرام حسامی- بهنام حسن پور- محمد رضا حیدری -عباس خرسندی- فریبا داوودی مهاجر- ایمان رضایی- درویش رنجبر- لهراسب زینالی - محمد زمانی - آرش سبحانی- رضا سیاوشی- ابراهیم شادمان - حسن شریعتمداری- مزدک عبدی پور- سخاوت علیزاده- ماشاالله عباس زاده- سیاوش عبقری- شهلا عبقری- فیروز فخرآرا- شیرین فامیلی- کامران کهنلو- فرزین کرباسی- امیرحسین گنج بخش- بیژن مهر- مریم معمار صادقی- مهرداد مشایخی - رویا ملکی- رضوان مقدم- شکوه میرزادگی - اسماعیل نوری علا - سید مجتبی واحدی
برای حمایت از فراخوان دانشجویان و افزودن نام خود به لیست حامیان، لطفا با ایمیل زیر تماس بگیرید:
SOSHTabarzadi@gmail.com

صدور اتهامات جدید علیه مجید توکلی و بهاره هدایت و احضار مجدد آنها به دادسرای اوین

مجید توکلی، از فعالین شناخته شده دانشجویی که به ۸ سال زندان و تبعید به زندان رجایی شهر کرج محکوم شده است، صبح امروز بار دیگر به شعبه ٤ بازپرسی دادسرای اوین احضار شد.
به گزارش دانشجونیوز، مجید توکلی که در١۶ آذر سال گذشته و در پی سخنرانی در مراسم بزرگداشت روز دانشجو در دانشگاه امیرکبیر بازداشت شده بود، به دلیل انتشار مطالبی از درون زندان چون "یادداشت های زندان" و نیز صدور بیانیه مشترک با بهاره هدایت در روز دانشجو، صبح امروز در شعبه ٤ بازپرسی دادسرای اوین مجددا مورد بازجویی قرار گرفته است.
وی که پیش از این دو بار در مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان و نیز پروژه امنیتی جعل نشریات دانشجویی در دانشگاه امیرکبیر بازداشت شده بود بار دیگر به  تبلیغ علیه نظام ، و اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور متهم شده است که اجتماع و تبانی با بهاره هدایت و نیز رسانه های خارجی از مصادیق بارز اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور ذکر شده است!
از مجید توکلی خواسته شده است تا با موضع گیری علیه رهبران جنبش سبز و سایت های منتشر کننده اخبار مرتبط و اعلان رسمی آن از خود رفع اتهام نماید که با واکنش شدید مجید توکلی روبه رو شده است.
همچنین بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی اتحادیه دانشجویی دفتر تحکیم وحدت نیز که در شرایط بسیار سختی به سر می برد و با انتقال به بند متادون از هر گونه تماس تلفنی و ملاقات محروم گشته است، به دلیل صدور پیام مشترک اخیر با مجید توکلی به دادسرای اوین احضار شده و مورد بازپرسی قرار گرفته است.
به گزارش دانشجونیوز از بهاره هدایت که از یک هفته پیش در اعتراض به ممنوع‌الملاقات شدن خود دست به اعتصاب غذا زده و در پی اوضاع نامساعد جسمی به بهداری منتقل شده، خواسته شده است در قبال رفع اتهامات جدید، علیه رهبران جنبش سبز موضع گیری نماید. این در حالی است که طبق اعلام همسر این فعال دانشجویی، وی در زندان به بیماری سنگ کیسه صفرا مبتلا شده است و طبق نظریه پزشکان حاضر در زندان نیاز به عمل جراحی دارد.
بنابر نظر فعالین سیاسی، فشار بر فعالین شناخته شده دانشجویی جهت ابراز ندامت از فعالیت های پیشین و موضع گیری علیه جنبش سبز و رهبران آن، در حالی که به احکام بلند مدت حبس در زندان محکوم شده اند، نشانه ای است از عمق کینه حاکمان جمهوری اسلامی و وضعیت اسفناک دستگاه قضایی. در حالی که افرادی چون معاون اول رییس جمهور با اتهامات سنگین مالی به دلیل "مصلحت نظام" همچنان مشغول فعالیت در مقام خود می باشند، دانشجویانی چون بهاره هدایت و مجید توکلی تنها به دلیل اعتراض به وضعیت کشور و انتقاد از وضع موجود در پشت میله های زندان به سر برده و هر روز با فشارها و محدودیت های بیشتری مواجه می شوند.

مدیریت دانشگاه نه فقط من، بلکه خانواده‌ام را هم له کرد


کوچکترین انتقادی از سوی کسی به مدیریت دانشگاه شود برای او پرونده درست می کنند، فضای تهدید ایجاد می کنند. اساتید و دانشجویان را اخراج می کنند، استاد و دانشجو اگر زبان به انتقاد گشودند به خشن ترین و توهین آمیزترین شیوه با آنها برخورد می کنند.

سایت فرارو- یک استاد بازنشسته اجباری دانشگاه علامه طباطبایی با خلاف واقع خواندن اظهارات ریاست این دانشگاه، نسبت به عملکرد او انتقاد کرد. به گفته این استاد ایجاد اختناق، سرکوب منتقدان، پرونده سازی برای دانشجویان و اساتید منتقد از ویژگی‌های مدیریت صدر الدین شریعتی بر دانشگاه علامه است.
اواخر هفته پیش 75 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با نگارش نامه‌ای به وزیر علوم نسبت به مدیریت دانشگاه علامه هشدار دادند و از وزیر علوم خواستند که زمینه بازگشت مهدی طیب استاد گروه معارف این دانشگاه را فراهم کند.
این نامه در حالی خطاب به وزیر علوم نگاشته شد که مهدی طیب تنها استاد این دانشگاه نیست که به صورت اجباری بازنشسته شده و اسامی زیادی از استادان به نام این دانشگاه در لیست بازنشستگان و بعضا هم اخراجی‌های دانشگاه علامه به چشم می‌خورد. محمدرضا ضیایی بیگدلی، مرتضی مردیها، ستاری‌‌فر، برادران شرکا و... اساتید نام آشنایی هستند که دوره مدیریت صدر الدین شریعتی نتوانسته‌اند با دانشگاه علامه به همکاری خود ادامه دهند.
در همین حال رئیس دانشگاه علامه پس از خبری شدن نامه نمایندگان مجلس در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس اظهار کرد که مهدی طیب حتی یک ریال هم از دانشگاه علامه طلب ندارد. همچنین وی در واكنش به بخشی از نامه مذكور كه مدعی تعرض دانشگاه علامه طباطبايی به "مهدی طيب " شده بود، اين ادعا را تكذيب و تصريح كرد: «حتی وی به حريم يكی از اساتيد تعرض كرده و به اين استاد اتهام فساد اخلاقی زده بود كه ‌به همين دليل به دادگاه رفت و محكوم شد و حكم آن نيز موجود است البته رضايت گرفت اما بايد در يک روزنامه كثيرالانتشار از آن استاد عذرخواهی كند.»
مهدی طیب در گفت‌وگو با خبرنگار فرارو با اشاره به مصاحبه رئیس دانشگاه علامه طباطبایی گفت: «رئیس دانشگاه آنچه را که 75 نماینده مجلس امضا کرده‌اند، دروغ محض خوانده، من نمی‌دانم او چگونه به خودش اجازه می‌دهد که به این صراحت 75 نماینده مجلس را دروغگو بنامد.»
وی افزود: «حرفی که او زده بدیهی البطلان است. جای سوال است که چگونه ایشان پس از این همه سال با سوء مدیریت‌ها و خلافکاری‌هایی که در کارش است، هنوز سرکارش باقی مانده که البته این خود داستان مفصلی دارد از فساد اداری که در این مجموعه حاکم است.»
این استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: «بحث اخراج من از دانشگاه علامه طباطبایی اصلا مطرح نیست. ابلاغ صادره از سوی دانشگاه که به موجب آن، دانشگاه مرا بازنشسته اعلام کرد، نامه‌ای به شماره 8590 /221 و به تاریخ 22/ 4/ 87 است. این نامه بسیار خنده دار است چون تاریخ امضای نامه 1/5/87 است، در حالیکه چنانچه ذکر شد این نامه در تاریخ 22/4/87 صادر شده، یعنی نامه قبل از امضا از احکام بیرون آمده است که این هم از حسن مدیریت‌های دانشگاه علامه است. در این ابلاغ ضمن قدرانی از زحمات من اعلام شده که شما بازنشسته می‌شوید.»
طیب در تشریح آنچه بر وی رفته است، گفت: «در نامه دانشگاه آمده که به استناد ماده 103 خدمات کشوری شما باز نشسته می‌شوید در حالی که ماده 117 همین قانون می‌گوید که اعضای هیات علمی از این قانون مستثنا هستند. بنابراین این قانون شامل اعضای هیات علمی نیست که دانشگاه بخواهد به استناد آن مرا بازنشست کند. در واقع این خلاف بین و آشکار است.»
وی افزود: «نمایندگان مجلس با اطلاع از این موضوع و با توجه به آشنایی که به اعتبار تالیفات و فعالیت‌های دینی من، با من داشتند، عکس العمل نشان دادند و نامه‌هایی را به وزیر علوم وقت نوشتند. متاسفانه این نامه‌ها اقدامی در پی نداشت. به دنبال آن زمانی که نمایندگان دیدند پیگیری‌هایشان اثر ندارد، مساله را به رئیس جمهور منتقل کردند که ایشان هم دستور اکید بر بازگشت من به دانشگاه علامه صادر کرد و این دستور با قید تسریع در اقدام توسط معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور به وزارت علوم ابلاغ شد.»
این استاد بازنشسته گروه معارف ادامه داد: «متاسفانه اقدامی در این باره نشد و ریاست جمهوری این مساله را دوباره پیگیری کرد. این نامه توسط رئیس دفتر و معاون رئیس جمهور پیگیری شد که متاسفانه همه این پیگیری‌ها هم بلا اقدام ماند. تا اینکه آقای ابطحی نماینده خمینی شهر در ملاقات با رئیس جمهور مساله را مطرح کردند و رئیس جمهور را مطلع کردند که دستور اکید شما این همه وقت اجرا نشده است. بنابراین رئیس جمهور دستور جدیدی صادر کرد که این دستور نیز از صدور آن در تاریخ 1/5/89 صادر شده تا اکنون که دیماه است، اجرا نشد.»
طیب با طرح این پرسش که چگونه یک مدیر چند رده پایین‌تر از رئیس جمهور می‌تواند این گونه تمرد و گستاخی در برابر رئیس جمهور ‌کند، گفت: «متاسفانه نمی‌دانیم چه فسادی بر این دانشگاه حاکم است که رئیس دانشگاه حساب جداگانه از مدیریت نظام برای خودش قایل است.»
وی در توضیح بند یک نامه نمایندگان مجلس گفت: «نمایندگان مجلس در این باره از وزیر علوم توضیح خواستند و عنوان کردند شما که مخاطب این دستور بودید چرا در این باره اقدام نکردید. حتی آقای شریعتی هم در مصاحبه با خبرگزاری فارس هیچ توضیحی در این باره نداند. ای کاش ایشان توضیح می‌داد چرا به این صراحت در برابر دستور رئیس جمهور تمرد و سرکشی می‌کنند، حال تعبیراتی که او درباره آقای رئیس جمهور شفاها به کار برده است و نمی‌خواهم به زبان بیاورم، جای خود دارد. متاسفانه ایشان تلقی خاصی در مورد رئیس جمهور دارند.»
طیب درباره بند دوم نامه توضیح داد: «از زمانی که دانشگاه علامه مرا بازنشست کرد، به مدت یک سال و نیم مرا بلاحقوق گذاشت. یعنی نه یک ریال بابت حقوق دوران اشتغال و نه یک ریال بابت حقوق بازنشستگی به من پرداخت نشد. دانشگاهی که در سال 87 مرا به جرم انتقاد کردن از سو مدیریتی آقای شریعتی بازنشسته کرد، در سال 86 مرا به عنوان استاد برگزیده از گروه آموزشی خودم مورد تشویق قرار داد. اینکه استادی مورد تشویق قرار می‌گیرد و پس از آنکه زبان به انتقاد می‌گشاید از دانشگاه اخراج می‌شود، یک بحثی است و اینکه من اکنون بازنشسته هستم یا شاغل بحثی دیگر. بند دوم نامه نمایندگان مجلس ناظر به این مساله است.»
این استاد منتقد رئیس دانشگاه علامه اضافه کرد: «من می‌بایست در طی این مدت حقوق دریافت می‌کردم. یک سال و نیم تمام یعنی 18 ماه تمام است که ریالی به من پرداخت نشده، یعنی دیکتاتوری حاکم بر دانشگاه علامه خواست استاد منتقدی را که کارش صرفا معلمی است و در آمد دیگری ندارد، جوری له کند که دیگر احدی جرات نکند زبان به انتقاد باز کند. در واقع مدیریت دانشگاه نه فقط من بلکه خانواده‌ مرا هم له کرد. زن و بچه من چه گناهی کردند که من نباید یک سال و نیم حقوق داشته‌ باشم و نتوانم هزینه زندگی خودم را به تامین کنم. شغل دیگری هم که ندارم. بهر حال نمایندگان مجلس در بند مورد دوم در این باره از وزیر علوم توضیح خواسته‌اند. البته نمی‌دانم چرا آقای شریعتی در گفت‌وگویشان با خبرگزاری فارس به این مساله هم اشاره ای نکرده و پاسخی به بند دوم نامه نداده‌اند.»
وی درباره بند سوم نامه چنین گفت: «مورد سوم که در نامه آمده است و آقای شریعتی به گستاخی تمام و به دورغ مسلم و صریح گفته که این خبر دورغ است، بحث مطالبات من است. دو سال 3 ماه می‌شود که من از دانشگاه جدا شدم و مطالباتی از دانشگاه دارم. طبق قانون هر عضو هیات علمی وقتی بازنشسته می‌شود پاداش پایان خدمت می‌گیرد که یک ریال از آن پول هم به من پرداخت نشد. بر اساس پرونده استخدامی من که هم در دانشگاه علامه موجود است و هم خوشبختانه یک نسخه از آن در جای دیگر وجود دارد، 155 روز مرخصی استفاده نشده دارم و به موجب قانون معادل آخرین حقوقم باید 155 روز به من پرداخت شود که این مبلغ هم پرداخت نشده است.»
طیب ادامه داد: «علاوه بر اینها من در صندوق تعاون اعضای هیات علمی پول دارم که فیش آن هم موجود است. مورد چهارم مطالبات من از دانشگاه این است که من در صندوق قرض الحسنه دانشگاه پول دارم که در فیش حقوقی من که دانشگاه صادر کرده، موجودی من در این صندوق قید شده است. همچنین در صندوق رفاه اعضای هیات علمی نیز پول دارم، فرزند من ازدواج کرد به موجب مقررات دانشگاه باید کمک هزینه به فرزندان کارکنان دانشگاه داده می‌شود، که این وجه نیز پرداخت نشد.»
وی با بیان اینکه تمام این موارد مطالبات من از دانشگاه است، گفت: «ظرف 2 سال و سه ماه گذشته یک ریال از این پول به من پرداخت نشده است. چه معنایی دارد که پول شخصی من توسط دانشگاه بلوکه شود. البته این پول رقم زیادی است و اگر آقای شریعتی فقط بهره بانکی این پول را برای خودش بردارد، کاسبی خوبی کرده است. من نمی‌خواهم بگویم که او این کار را کرده ولی چه توجیهی وجود دارد که پول شخصی مرا دانشگاه نزد خودش نگه داشته است. این کار با چه توجیهی بوده که آقای شریعتی می‌تواند با وقاحت تمام بگوید که طیب یک ریال هم طلب ندارد. من تمام اسناد و مدارک این موارد موجود است.»
طیب درباره مورد چهارم گفت: «مورد چهارم این است که پس از سد کردن راه من در رفتن به دانشگاه، در غیاب من، در اتاقم را باز کرده و تمام مدارک، امول، تحقیقات علمی، نسخه‌های دست نویس و حتی مدارک خصوصی و خانودگی مرا برداشتند و به جای دیگری منتقل کردند. این تعرض به حریم شخصی وخلاف قوانین قضایی مملکت و یک عمل غیر اخلاقی است. متاسفانه پس از اینکه این مدارک را برداشتند حتی آن را به من تحویل ندادند برداشتند و وسایل شخصی مرا بلوکه کردند و الان نمی‌دانم کجا نگه داشته‌اند یا اینکه چه سو استفاده‌هایی از آنها کرده‌ا‌ند. این یک عمل مجرمانه و خلاف شرع و اخلاق است. متاسفانه آقای شریعتی هیچ توضیحی هم در این مورد نداده‌اند.»
وی با اشاره به سخنان رئیس دانشگاه درباره تعرض او به حریم شخصی یک استاد دیگر گفت: «این موضوع یک داستان مفصلی دارد و در زمان خودش به روزنامه‌ها کشیده شد. در واقع این پرونده یکی از سو مدیریت‌های آقای شریعتی است که اگر لازم باشد در یک فرصت دیگر آن را باز گو خواهم کرد ولی چون جنبه شخصی دارد فعلا نمی‌‌خواهم آن را باز کنم چرا که این مسایل غیر اخلاقی که اتفاق افتاده، قرار نیست قانونا و اخلاقا و شرعا به رسانه ها کشیده شود ولی بهر حال من آماده ام که در مراجع رسمی این قضیه را مطرح کنم تا اینکه مشخص شود که من باید در روزنامه رسمی عذر خواهی کنم یا او. نمی‌دانم ایشان پشت شان به کجا گرم است که این گونه به صراحت خلاف واقع می‌گوید.»
این استاد بازنشسته در پاسخ به این سوال با مقایسه‌ میان مدیریت فعلی دانشگاه با مدیریت پیشین آن یعنی آقای نجفقلی حبیبی، شرایط کنونی دانشگاه علامه را چگونه ارزیابی می‌کنید، گفت: «اجازه دهید من به مقایسه این دو رئیس دانشگاه نپردازم ولی ایرادهای خاصی در دوره شریعتی ظهور کرد که قبلا سابقه نداشت و از مدیران قبلی چنین ایرادهایی به این شکل دیده نشده بود. البته قبلی‌ها هم ایرادهای خاص خوشان را داشتند ولی اینکه با سبک امنیتی، سرکوب، ایجاد اختناق دانشگاه اداره کنند، در زمان ایشان ظهور کرد.»
وی با انتقاد شدید نحوه مدیریت رئیس کنونی دانشگاه علامه گفت:  «اینکه اگر کوچکترین انتقادی از سوی کسی به مدیریت دانشگاه شود برای او پرونده درست کنند، فضای تهدید ایجاد کنند، اساتید و دانشجویان را اخراج کنند، استاد و دانشجو اگر زبان به انتقاد گشودند به خشن ترین و توهین آمیز ترین شیوه با آنها برخورد کنند، در دوره ریاست‌های قبلی نبود واز این نظر کارها ی آقای شریعتی بدیع است.»

نسرین ستوده؛ اعتراض وکلا نسبت به صلاحیت دادگاه

دادگاه نسرین ستوده به دلیل اعتراض وکلا نسبت به صلاحیت دادگاه تشکیل نشد، اما قاضی به دلیل اخلال در نظم دادگاه، نسرین ستوده را به 5 روز زندان محکوم کرد.
 سایت مدرسه فمینیستی: دادگاه نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان برگزار نشد. امروز 6 دی ماه 1389قرار بود دادگاه رسیدگی به دومین پرونده نسرین ستوده در شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی برگزار شود، اما به دو دلیل دادگاه برگزار نشد: اول آن که وکلای نسرین ستوده دادگاه را برای رسیدگی به نوع اتهام وارده به نسرین ستوده فاقد صلاحیت دانستند، چرا که اتهام نسرین در پرونده دوم اش، عدم رعایت حجاب در یک فیلم ویدئویی از سخنرانی اش ذکر شده و رسیدگی به چنین اتهامی به نظر وکلای نسرین ستوده در صلاحیت دادگاه انقلاب نیست.
دلیل دوم نیز که سبب شد دادگاه نسرین ستوده تشکیل نشود، به خاطر اعتراض نسرین ستوده نسبت به بیرون کردن یکی از همکارانش از دادگاه به شکلی کاملا غیرمحترمانه بود. زیرا جلسه رسیدگی به پرونده وی قاعدتا علنی بود و حتا بر اساس گفته رضا خندان، همسر نسرین ستوده، جلسه دادگاه از همان ابتدا توسط دوربین کاملا حرفه ای که معلوم نبود از کدام از سازمان است، به طور کامل ضبط می شد. این درحالی بود که آقای کیخسروی یکی از وکلای دادگستری را که برای حضور در دادگاه نسرین ستوده حاضر شده بود، به شکل کاملا غیرمودبانه ای از سالن دادگاه بیرون کردند و همین باعث شد که نسرین ستوده نسبت به غیرقانونی بودن این عمل اعتراض کند، چرا که معتقد بود اگر دادگاه علنی است و فیلمبرداری هم می تواند انجام شود پس چرا باید از حضور افراد، آن هم یک وکیل دادگستری، جلوگیری به عمل آید.
رضا خندان در این باره گفت: «به من و خواهر و برادر نسرین برای حضور در دادگاه اجازه دادند و آقای کیخسروی هم که وکیل دادگستری هستند به داخل دادگاه انقلاب آمده بودند اما متاسفانه سربازی به شکل خیلی غیرمحترمانه ای او را از سالن دادگاه بیرون انداخت و این باعث شد که نسرین ستوده به روش دوگانه قاضی نسبت به علنی بودن دادگاه اعتراض کند یعنی علنی بودن برای سازمان هایی که دوربین فیلمبرداری آورده بودند و غیرعلنی بودن برای همکار وکیل اش.»
رضا خندان سپس افزود: «به دلیل اعتراض نسرین و نشان دادن این اعراض با عدم پاسخگویی به سئوالات در خصوص پرونده، قاضی دادگاه به دلیل اخلال در نظم دادگاه، حکم 5 روز زندان برای نسرین ستوده صادر کرد و رسیدگی به پرونده نسرین نیز موکول به تصمیم دادگاه تجدیدنظر در مورد ایرادات شکلی وکلای نسرین شد. در واقع حالا باید ببینیم که اعتراض وکلای نسرین در دادگاه تجدید نظر مورد قبول واقع می شود یا نه و اگر بشود که پرونده به دادگاه دیگری برای رسیدگی ارجاع داده می شود».
نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان است که در روز 13 شهریور ماه بازداشت و از آن زمان در بند 209 زندان اوین بسر می برد. در ضمن دادگاه وی نیز روز ۲۴ آبان ماه، در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی پیرعباسی و با تفهیم اتهامات «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» برگزار شده است و هم اکنون نسرین ستوده منتظر حکم دادگاه است. این درحالی است که طی دو هفته گذشته پرونده جدیدی برای او باز شده و اتهام جدیدی در مورد عدم حجاب رسمی در یک فیلم ویدئوی سخنرانی اش به وی تفهیم شده است و قرار بود امروز 6 دی ماه دادگاهی برای اتهام جدیدش برگزار شود که به دلیل اعتراض وکلای نسرین ستوده نسبت به عدم صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به چنین اتهامی، دادگاه برگزار نشد.
نسرین ستوده طی بازداشت خود 3 بار دست به اعتصاب غذا زده است که یک بار آن اعتصاب غذای خشک بودکه به مدت 9 روز ادامه داشت. وی مجددا از روز 15 آذرماه در اعتصاب غذا بود که روز 29 آذرماه طی تماس تلفنی به همسرش اطلاع داد که اعتصاب غذای خود را 25پنج شنبه آذرماه پس از وخامت اوضاع اش و بستری شدن در بهداری زندان شکسته است.

محکومیت وبلاگ نویس زندانی به سه سال زندان


گزارشی از صدور حکم سنگین و غیر انسانی 3 سال زندان علیه وبلاگ نویس زندانی سیامک مهر (محمد رضا پور شجری) جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران "قرار گرفته است. متن آن به قرار زیر می باشد:
یک هزار و یک توضیح ،
شنیدم که وبلاگ من با عنوان گزارش به خاک ایران به آدرس خاک ایران .بلاگ اسپوت . کام به همان صورت پیش از بازداشت من در فضای اینترنت قابل بازدید است. لازم به توضیح  است که در تاریخ 21 شهریور 89 برابر با 12 سپتامبر 2010 البته بصورت کلک و فشار تمامی پاسواردهای وبلاگ و ایمیل آدرسهای من ضبط شده است و در اختیار ماموران می باشد.
 بنابر این نوشته ها و مقالات وبلاگ من می تواند تحریف شده و دست خوش هرگونه تغییر و تبدیل و ویرایش قرار گرفته باشد. دوستان و اشخاص آشنا به اینترنت تقاضا دارم چنانچه ممکنه از مدیریت بلاگر بخواهند که با اکانت وبلاگم را در اختیار شخص قابل اعتمادی قرار دهند و یا آن را تا اطلاع ثانوی مسدود نماید.
 دوم اینکه امروز دوشنبه 30 آذر 89 من را بدون اطلاع قبلی تحت مراقبت شدید ماموران به شعبۀ 2 دادگاه انقلاب کرج برده و رای دادگاه اسلامی را ابلاغ نمودند که من از تایید ابلاغ و همچنین  اعتراض به آن خوداری کردم و رای بی دادگاه اسلامی را به اتهام تبلیغ علیه نظام که هرگز هیچ جلسه ای تشکیل نشده و هیچ دفاعی از من صورت نگرفته حکم صادر شده بود و به مدت 1 سال حبس تعزیری قرار صادر گردیده و در تنها جلسه که در 22 آذر تشکیل شده به گونه ای مسخره ای دادگاه نامیده می شد تنها به اتهام توهین به مقام مظم رهبری رسیدگی کرد که در این مورد نیز به دوسال حبس تعزیری محکوم شدم .
جلسۀ بی دادگاه 22 آذر فقط و فقط از یک دادرس تشکیل  شد و من چون ممنوع ملاقات و ممنوع تلفن و حق تماس با وکیل از روز نخست بازداشت نداشتم و آن جلسه نیز  بدون وکیل من و هیئت منصفه و نماینده رسانه ها و بدون اطلاع قبلی تشکیل شده بود را غیر قانونی و فاقد صلاحیت دانسته ام بدون شک این رای را اداره اطلاعات کرج صادر کرده است نه دادگاه شایسته.
سیامک مهر (محمدرضا پور شجری)
آذر 1389

موج بازداشتها؛ فضای شهر سنندج كاملا امنيتی است

به گزارش مركز خبری روژهلات به نقل از سنندج نیوز هنوز يك روز از تعليق اجرای حكم اعدام حبيب الله لطيفی نگذشته بود كه موج بازداشت ها در سنندج آغاز شده و به نظر میرسد كه ادامه داشته باشد. فضای حاكم بر شهر سنندج كاملا امنيتی است و كليه ی فعالان سياسی و مدنی زير ذربين نيروهای امنيتی قرار گرفته اند.
این گزارش می افزاید که شب گذشته، يعنی در نخستين شب تعليق حكم حبيب، هنگامي كه مردم سنندج، دسته دسته به منزل پدری حبيب لطيفی مي رفتند تا كه با خانواده ي او ابراز هم دردي نمايند، بيش از 70 نفر از نيروهای رژيم ساعت 9 و 30 دقيقه، از در و ديوار وارد منزل آقای لطيفی شدند و به تفتيش اسباب و اثاث منزل وی پرداختند.
در اين يورش نيروهاي رژيم به منزل حبيب لطيفی، كليه ی اعضاي خانواده (به جز مادر و يكي از خواهران حبيب كه در شهرستان به سر می برند)، و تمامی مهمانان که تعداد آن ها به ده تن می رسد، بازداشت و با اتوبوس به مكان نامعلومی منتقل شده اند.
همچنین این گزارش در ادامه آورده است که از ميان مهمانان مي توان به "سيمين چايچي (شاعر و نويسنده)، سعيد ساعدي (روزنامه نگار)، و حميد ملك الكلامی" فعال محيط زيست اشاره كرد.
تاكنون از وضعيت بازداشت شدگان اطلاعی در دست نيست اما به گفته ی يكی از همسايگان، نيروهای وابسته به رژيم، لباس سپاه به تن داشته اند.

وضعیت بد روحی دو دانشجوی زندانی در اوین

ارسلان ابدی و کیارش کامرانی، دو دانشجوی زندانی درِ بند ۳۵۰ زندان اوین، در شرایط بد روحی و روانی به سر می برند.
به گزارش دانشجو نیوز، این دو دانشجو که فردا یک سال از زمان زندانی شدنشان می گذرد، به علت قطع بودن تلفن بند ۳۵۰، ماه ها است که تماسی با بیرون از زندان نداشته اند.
ارسلان ابدی، سال گذشته و در راهپیمایی اعتراضی روز عاشورا دستگیر، و ابتدا با اتهام محاربه روبرو شد که این اتهام بعد از مدتی به اتهاماتی نظیر اقدام علیه امنیت ملی تغییر کرد. وی ابتدا در دادگاه بدوی به ۹ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در مرحله تجدید نظر به ۶سال تقلیل یافت. درعفواعطا شده به زندانیان به مناسبت عیدغدیراین حکم تبدیل به ۳ سال حبس گردید.
کیارش کامرانی، دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه پیام نور نیز که در حوادث عاشورای سال گذشته بازدشت شده بود، ابتدا به ۵ سال زندان محکوم شده بود که بعدها این حکم به ۲ سال حبس تقلیل یافت.
گفتنی است مسئولین دادستانی قول آزادی این دو دانشجوی در بند را به خانواده هایشان داده بودند که بعد از سپری شدن یک سال این دو همنچنان در زندان به سر می برند.
شایان ذکر است امکان ملاقات حضوری نیز از ارسلان ابدی و کیارش کامرانی و دیگر زندانیان سیاسی محبوس دربند ۳۵۰زندان اوین سلب شده است.

بازداشت اعضای خانواده ی حبیب الله لطیفی و نگرانی از اجرای حکم اعدام

کمیته گزارشگران حقوق بشر- تمام اعضای خانواده حبیب الله لطیفی بازداشت شده اند و از لحظه دستگیری تاکنون هیچ خبری از وضعیت آنها در دست نیست.
این اتفاق پس از آن صورت گرفته که شب گذشته حکم اعدام حبیب الله لطیفی اجرا نشد.
لازم به ذکر است که بنابرخبرهای رسیده از سوی شهروندن سنندجی، در این شهر سرعت اینترنت به طرز مشکوکی پایین آمده و همچنین اختلالاتی در تماس‌های تلفنی به وجود آمد است.
از آن‌جا که حکم اعدام لغو نشده‌ بود و تنها اجرای آن به تعویق افتاده بود، این دست‌گیری دسته‌جمعی اعضای خانواده نگرانی‌های بسیاری را در میان ما به وجود آورده است.

۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی رجایی شهر در محکومیت حکم اعدام حبیب الله لطیفی

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: جمعی از زندانیان سیاسی تبعیدگاه رجایی شهر کرج، با انتشار بیانیه ای اعدام قریب الوقوع زندانی سیاسی کرد، حبیب الله لطیفی را محکوم کرده و خواستار محاکمه عادلانه وی شدند. "نظام جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه حاکمیت خود همچنان ثابت کرده است که ناقض حقوق بشر بوده و پایبند به اعلامیه جهانی حقوق بشر نیست.  اعدام های فعلی و غیرقانونی، سرکوب مردم و شکنجه زندانیان سیاسی هر روز کارنامه حقوق بشری نظام جمهوری اسلامی را سیاه تر و ننگین تر می کند. ما، زندانیان سیاسی زندانیان رجایی شهر امضاء کننده این بیانیه هر چند که در شرایط سخت و دشوار و طاقت فرسایی به سر می بریم و از داشتن حداقل امکانات رفاهی که حقوق هر زندانی است محروم هستیم، در این بیانیه اعلام می داریم که صدور حکم، و اجرای اعدام زندانی سیاسی کرد، آقای حبیب الله لطیفی را به شدت محکوم می کنیم و خواستار محاکمه عادلانه آقای حبیب الله لطیفی و دیگر زندانیان سیاسی هستیم.  ما امضاء کنندگان این بیانیه همچنین از مقامات سازمان ملل متحد خواستار ملاقات با نماینده این سازمان در سفر پیش روی کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد به ایران بوده تا در این دیدار با طرح بند بند بدرفتاری های صورت گرفته در دوران محکومیت مان این فرصت به ما داده شود تا از نزدیک با نماینده این سازمان جهت بازگشودن و تشریح پرونده های سیاسی خود دیدار داشته باشیم."
 امضاء کنندگان: خالد حردانی، رضا شریفی بوکانی، علی صارمی، کریم معروف عزیز
لازم به یادآوری است که حبیب الله لطیفی فعال سیاسی کرد که هم اکنون در زندان مرکزی سنندج به سر می برد، در آبان ماه سال 86 و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت و در تیرماه سال گذشته و در دادگاهی چند دقیقه ای در شعبه ی اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج از سوی قاضی حسن بابایی به اعدام محکوم گردید و طبق اعلام وکیل مدافع این زندانی سیاسی، مقامات جمهوری اسلامی با ارسال ابلاغیه اجرای حکم قصد دارند تا وی را روز یکشنبه پنجم دی ماه اعدام نمایند.

خواهر دانشجوی کرد: برادرم تروریست نیست، مردم باور نکنند

<strong>....اینجا در رسانه های دولتی از حبیب به عنوان یک تروریست یاد میشه تا به این شکل از حمایت های بین المللی برای نجات جانش جلوگیری بشه من از مردم می خوام که این حرف ها را باور نکنند.
****</strong>
خبرگزاری هرانا - حبیب‏الله لطیفی دانشجوی رشته صنابع دانشگاه ایلام در تاریخ یکم آبان ماه ۱۳۸۶ بازداشت و پس از تحمل بیش از سه ماه انفرادی و شکنجه جسمی از سوی شعبه ی اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج به ریاست قاضی حسن بابایی به اتهام محاربه و افساد فی الارض به اعدام محکوم شد.
حکم اعدام این زندانی از سوی دادگاه تجدید نظر استان عینا تائید شد و روز گذشته به وکیل این زندانی اعلام شده است که روز یکشنبه 5 دی ماه حکم این زندانی اجرا خواهد شد.
در همین راستا گزارشگر هرانا با خواهر این زندانی گفتگویی را انجام داده است که به شرح زیر است:
روز گذشته در رسانه های حقوق بشری اعلام شد که حکم اعدام آقای حبیب الله لطیفی روز یکشنبه اجرا خواهد شد آیا شما از این موضوع اطلاع دارید؟
بله این خبر صحت داره حکم ایشان به اجرایی احکام رفته است دیروز حکم ایشان به وکیل وی آقای صالح نیکبخت ابلاغ شده است و روز یکشنبه 5 دی ماه این حکم اجرا خواهد شد.
آیا شما یا وکیل پرونده اقدامی برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام ایشان انجام دادند؟
امروز که تعطیل است فعلا هم نمیشه کاری کرد، آقای نیکبخت هم به ما گفتند به عنوان یک وکیل در این مرحله فقط میشه درخواست عفو کرد.
آیا برادرتون از ابلاغ حکم به وکیل اطلاع دارند؟
نه متاسفانه ما هنوز نتونستیم به حبیب اطلاع بدیم از طرفی پدر و مادرم هم از این موضوع آگاه نیستند و تنها من و وکیلش از این موضوع اطلاع داریم.
خانم لطیفی نحوه بازداشت برادرتون به چه شکل بوده است؟
حبیب را یکم آبان 1386 بازداشت کردند سه ماه در سلول انفرادی اداره اطلاعات سنندج تحت شکنجه های وحشتناکی قرار گرفته بود و تحت همین شکنجه ها ازش اقرار گرفتند که هیچ کدومش واقعی نیست و همه گفته های خودش را چند ماه بعد در دادگاه تکذیب کرد و گفت که تحت شکنجه ازش اعتراف گرفتند ولی دادگاه قبول نکرد.
محاکمه ایشان چه زمانی و به چه شکلی برگذار شد؟
دادگاه بدوی ایشان خیلی دیر و در تاریخ 25 بهمن ماه سال 87 برگذار شد و به اتهام محاربه و افساد فی الارض محاکمه و به اعدام محکوم شدند در این دادگاه تنها وکیل ایشون حضور داشت و شخص حبیب و ما از برگذاری دادگاه بی اطلاع بودیم.
دادگاه تجدید نظر ایشان هم که اصلا شبیه دادگاه تائید نظر بود و اصلا نه متهم و نه وکیل و نه ما از برگذاری آن اطلاع پیدا کردیم و یک دفعه اعلام کردند که دادگاه تجدید نظر استان هم حکم را تائید کرده است
دیوان عالی کشور هم که چند سالی هست دخالتی در احکام صادره در استان های غربی کشور از جمله کردستان دخالتی نمیکنه و حکمی که از سوی دادگاه تجدید نظر تائید بشه مستقیم به اجرای احکام ارسال می شود.
در صحبت های قبلی به شکنجه ها اشاره کردید آیا از جزئیات این شکنجه ها با خبر هستید؟
حبیب برای اینکه ما ناراحت نشویم جزئیات شکنجه ها را به ما نگفت ولی تنها چیزی که ما می دانیم این هست که حبیب را انقدر با باتوم کتک زدن که کلیه هاش خونریزی کرده بود و به بیمارستان تامین اجتماعی سنندج منتقل شد و یکی از آشنایان دیده بودش در زندان، در اثر همین شکنجه ها حبیب چهار هفته سینه خیز راه میرفت و اصلا نمی توانست از جای خودش حرکت کند.
وضعیت جسمی کنونی ایشان چطور هست؟
وضعیت جسمیش نسبت به سالهای قبل بد نیست الان ولی مشکلات گوارشی دارند و دندان هاشون عفونت کرده  و ما تقاضا کردیم این ها رو درمان کنن ولی هیچ جوابی و رسیدگی انجام نشده تا حالا
آیا ملاقات حضوری با ایشون دارید و اجازه تماس دارند با منزل؟
هشت ماه هست که ملاقات حضوری نداریم، ملاقات کابینی هم در هفته یکبار و 15 دقیقه است، تماس تلفنی ایشون هم هر سه روز یکبار هم به مدت 15 دقیقه است که در روزهای تعطیل تماس نمیشه گرفت.
با توجه به اینکه حکم ایشان به اجرای احکام زندان رفته است چه در خواستی از مجامع حقوق بشری دارید؟
ما درخواست داریم که هر کسی می تونه برای حبیب کاری بکنه دریغ نکنه، اون ارزشش را داره که بهش کمک بشه از مجامع حقوق بشری می خواهیم به حرف های که در رسانه های دولتی گفته میشه توجه نکنند، حبیب یک تروریست نیست، اون دانشجوی رشته صنایع دانشگاه ایلام بوده و به خاطر همین بازداشت هم از ادامه تحصیل محروم شده است.
اینجا در رسانه های دولتی از حبیب به عنوان یک تروریست یاد میشه تا به این شکل از حمایت های بین المللی برای نجات جانش جلوگیری بشه من از مردم می خوام که این حرف ها را باور نکنند.

نامه به نواتم پیلای، کمیسار عالی حقوق بشر سازمان ملل

نامه اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایرا ن به خانم نواتم پیلای، کمیسار عالی حقوق بشر سازمان ملل  در پشتیبانی  ازاکسیون اعتراضی  هفت کوشنده در ژنو

تاریخ:23 دسامبر 2010
سرکار علیه خانم نواتم پیلای،
کمیسار عالی حقوق بشر سازمان ملل،
اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران، پشتیبانی خود را از آکسیون اعتراضی این هفته  ی هفت کوشنده در مقابل مقر سازمان ملل در ژنو،که خانم عبادی برنده جایره نوبل هم یکی از آنان بودند و خواهان آ زادی نسرین ستوده  وکیل حقوق بشر در ایران شدند، اعلام میدارد.
خانم ستوده از پنجم ماه دسامبر در اعتصاب غذای خشک بود که در شانزدهم دسامبر بدلیل وضعیت  خطرناک  سلامتی و جانی، به بهداری زندان اوین منتقل میشود. این سومین بار در صد روزه ی گذشته است که، خانم ستوده برای اعتراض به شرایط  غیر انسانی  تحمیل شده  به ایشان از سوی  نظام جمهوری اسلامی، اقدام به اعتصاب غذا می کند. ایشان اعتصاب غذای خود را در 21 دسامبر شکست.  آقای رضا خندان همسر و دو فرزند ایشان، بشدت نگران سلامتی و جان خانم ستوده هستند.
ما از پاسخ شما به خانم شیرین عبادی و ابراز تعهدتان برای پی گیری  وضعیت خانم ستوده استقبال می کنیم. اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران، با همراهی نهادی های دیگر، در بیست شهر از کشورهای جهان، در 12-4 دسامبر با اجرای برنامه های اعتراضی به شرایط نقض گسترده ی حقوق بشر در ایران، خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی در ایران شدند.
شرایط زندانیان سیاسی در ایران، همچنان دغدغه و موجب نگرانی ایرانیان مقیم داخل و خارج ایران است. ما تاکید  می ورزیم که، سرکوب  شتاب یابنده ی دگراندیشان در ایران توجه فوری و ویژه طلب می کند.
ما توجه شما را به پنج زندانی سیاسی دیگر که  بمانند خانم ستوده در اعتصاب غذا هستند جلب می کنیم. رضا شهابی یک کارگر کوشنده ی جنبش کارگری، هم اکنون اعتصاب غذای خشک خود را شکسته ولی همچنان از 4 دسامبر در اعتصاب غذاست! جمال رسول پور، کوشنده ی کرد، از 6 دسامبر در اعتصاب غذا بسرمیبرد. آرش صادقی، دانشجوی زندانی که مادرش هنگام حمله ی ماموران امنیتی به خانه ی او دچار حمله ی قلبی شد و فوت کرد، هم اکنون از 10 دسامبر در اعتصاب غذاست! محمد نوری زاده، کوشنده و فیلم ساز از 11 دسامبر در اعتصاب غذای خشک است و گفته تا مرگ آن را ادامه خواهد داد! غلامحسین آرشی، از 3 دسامبر در اعتصاب غذاست! ما جمهوری اسلامی را مسول سلامتی و جان همگی زندانیان سیاسی، بویژه زندانیان سیاسی در حال اعتصاب غذا می دانیم.
خانم ستوده و پنج زندانی سیاسی دیگر که در حال حاضردر اعتصاب غدا هستند نمونه و بیانگر و ضعیت سخت چند هزار زندانی سیاسی در ایران است که توجه ویژه ای را می طلبد !
 ما از مصو به  ماه  نوامبر کمیسیون  در مورد حقوق بشر در ایران ، وهمچنین ، ازمصوبه 22 دسامبر شورای عمومی سازمان ملل در باره وضعیت حقوق بشر در ایران ، استقبال می کنیم . در هر صورت این مصوبات باید  نتایچ انسانی داشته باشد. بدین منظور ما خواهان  خواسته های زیرین هستیم:
1- خواهان آ زادی تمامی زندانیان سیاسی و رفع اتهامات بی پایه و اساس علیه آنها و توجه به نیاز فوری آنها و       وضعیت سلامت و بهداشت آنها  داریم.
2- ما از خانم پیلای می خواهیم که یک گروه مستقل برای تحقیق شرایط این زندانیان سیاسی  به ایران اعزام دارند . این گروه بررسی باید بتواند آزادانه با کلیه زندانیان سیاسی که از جون 2009 دستگیر شده اند  و خانواده های آنها و اقلیت های قومی و مذهبی  ملاقات و گفتگو  کنند و به سازمان ملل گرارش کنند
3-همچنین ،ما  خواهان آن هستیم که کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل یک نماینده و یژه دائم برای نظارت بر و ضعیت حقوق بشردر ایران انتصاب نماید.
با احترام
اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران
www.iranma.org
Tel: 1-770-698-0851
Email:
uasdi.action@gmail.com

احتمال اعدام دانشجوی کرد؛ هشدار جمعی از زندانیان سیاسی

جمعی از زندانیان سیاسی بند 2 زندان گوهردشت کرج طی بیانیه ای که در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار داده اند به رژیم نسبت به اعدام زندانی سیاسی حبیب الله لطیفی هشدار دادند. متن اطلاعیه به قرار زیر می باشد:
بنام خدا،
استبداد همواره برای ساکت کردن مردم و جلوگیری از اعتراضهای گستردۀ آنها که ناتوانی مسئولین رژیم در ادارۀ کشور که منشاء کلیۀ مشکلات می باشند دست به کشتار می زنند تا استبداد حاکم است کشتار هم ادامه دارد و مشکلات روز افزون و مردم هم بی پایان خواهند ماند.
ما ضمن محکوم کردن حکم اعدام حبیب الله لطیفی به رژیم هشدار می دهیم که خیزش خلق با این کشتارها پایان نمی گیرد .
علی صارمی ،کریم معروف عزیز ،رضا شریفی بوکانی ،خالد حردانی
03 دی 1389

۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

محکومیت سنگین و غیر انسانی دانشجوی زندانی

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دانشجویی زندانی احمد شاه رضایی در شرایطی سخت وغیر انسانی در زندان اوین نگهداری می شود.
فعال دانشجویی احمد شاه رضایی 28 ساله از دانشجویان رشتۀ معماری دانشگاه صدوقی یزد می باشد که در جریان اعتراضات روز 22 خرداد 89 مقابل دانشگاه تهران با یورش لباس شخصیها و بسیجیها و با ضرب و شتم وحشیانه دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل گردید.او برای مدت طولانی در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت.
فعال دانشجویی احمد شاه رضایی در دادگاه انقلاب به اتهام تبلیغ علیه نظام و سایر اتهامات  محاکمه و به 2.5 سال زندان محکوم شد و مدتی پیش  در دادگاه تجدید نظر حکم قطعی وی به 1.5 سال  تقیلیل یافت.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیری،شکنجه ،اتهام سازی دروغین و صدور احکام سنگین و غیر انسانی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در زندانهای این رژیم است.

02 دی 1389 برابر با 23 دسامبر 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

http://hrdai.net

شکنجه های وحشیانه علیه وبلاگ نویس دربند سیامک مهر

رنجنامه وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) که مطالب و نوشتها ی خود را در وبلاگ شخصی اش به نام « گزارش به خاک ایران»  جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته است. متن رنجنامه به قرار زیر می باشد:
طرح مسائل سیامک مهر؛
در تاریخ 21 شهریور 89 ماموران اطلاعات کرج با حمله به منزل شخصی ام پس از بازداشت من هر آنچه از وسایلم نیاز داشته توقیف کردند از جمله کیس کامپیوتر ،رسیور ،سند خانه، اسناد و دفترچه های مالی و بانکی ،تمامی نوشته ها و دست نویس ها ،که تعدادی کتاب ،البوم های عکس خانوادگی ،سی دی ها ،فیلم،فلاش ،کیف پول شخصی و غیره. ماموران اطلاعات من را به بند 8 اطلاعات زندان رجایی شهر که معروف به بند سپاه منتقل کردند .
 در رابطه با تهدید و فشارهای سخت و بی امان تمامی وبلاگها و ایمیل های من را گرفتند و روز بعد در سلول انفرادی بر اثر فشارهای تحمل ناپذیر با بریدن رگهای دست خود اقدام به خودکشی نمودم که موفق نشدم من را به بیمارستان زندان جهت درمان منتقل کردند.
در روز نخست بازجوییها که با فشار شدید شروع شد چند ده صفحه بازجویی گرفتند . روز سه شنبه 3 شهریور بازجویان پس از ضرب وشتم بسیار از من خواستند تا وصیت نامه ام را بنویسم سپس با بردن من بر چهار پایه اعدام نمایشی را اجرا کردند.
از روز نخست بازداشت تاکنون از بازجو و شکنجه گر و بازپرس و غیره جملگی من را به اعدام تهدید کردند و هر یک که دهان بازکردند به جای زبان طناب دار نمایان شده است .
اکنون من در حسینیه سالن 2 اندرزگاه 1 معروف به آخر دنیا محبوس هستم و از کمترین امکانات یک زندانی نیز برخوردار نیستم ،ممنوع ملاقات،ممنوع تلفن و حق تماس با وکیل را ندارم در میان مجرمین خطرناک متهمین به قتل ،جنایت محبوسم و هیچگونه امنیت جانی ندارم
از سنگ کلیه،دیسک کمر دردها ... بیماری  سینوزیت در رنج هستم حداکثر درمان بهداری زندان که ارائۀ یکی دو عدد قرص مسکن محدود است که بدون اطلاع من و بستگانم من را به بازپرسی دادگاه می برند. از دست بند و پابند استفاده می کنند حقوق یک متهم سیاسی و عقیدتی و زندانی سیاسی را رعایت نمی کنند در دادگاه نیز  اجازۀ حضور وکیل ،هیئت منصفه ،نمایندگان رسانه ها داده نمی شود و قاضی در واقع همان شاکی است.
سیامک مهر نویسنده وبلاگ گزارش به خاک ایران
محمدرضا پورشجره سابق
آذر 89
زندان رجایی شهر

اسامی بازداشت شدگان در آذر ماه 89

خبرگزاری هرانا - در طی آذر ماه دست کم 100 تن از فعالین سیاسی، مدنی و قومی و مذهبی در ایران از سوی نهاد ها و ارگان های اطلاعاتی و امنیتی بازداشت شدند، اسامی 69 تن از این افراد توسط واحد آمار و نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران جمع آوری شده است.
شایان ذکر است، دست کم 100 تن از شهروندان نیز در طی آذر ماه به صورت فله ای تحت عناوین مختلفی بازداشت شدند.
1 . سلطان افشاری ،  در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
2 . علی افشاری ،  در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
3 . رزگار افشاری ،  در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
4 . ولی افشاری ،  در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
5 . شورش افشاری ،  در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
6 . خديجه افشاری ،  در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
7 . منصور دريانوش ،  در تاریخ 29 آذر 89 در شهر مهاباد بازداشت شد.
8 . هيمن فرمان ،  در تاریخ 29 آذر 89 در شهر مهاباد بازداشت شد.
9 . ثريا مام رحمان پور  ،  در تاریخ 29 آذر 89 در شهر مهاباد بازداشت شد.
10 . رویا قنبری ، شهروند بهایی در تاریخ 29 آذر 89 در شهر ساری بازداشت شد.
11 . هادی حیدری ،  در تاریخ 28 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
12 . فاطمه عرب سرخی ،  در تاریخ 28 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
13 . محمد  شفیعی ،  در تاریخ 28 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
14 . علیرضا طاهری ،  در تاریخ 28 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
15 . ابوالفضل طبرزدی ، برادر زاده حشمت الله طبرزدی در تاریخ 28 آذر 89 در شهر اهواز بازداشت شد.
16 . هاشم  صباغیان ،  در تاریخ 24 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
17 . حجت الاسلام  سلیمانی ،  در تاریخ 24 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
18 . کاوه خليفه ای  ،  در تاریخ 20 آذر 89 در شهر سقز بازداشت شد.
19 . آزاد  رستمی ،  در تاریخ 20 آذر 89 در شهر سقز بازداشت شد.
20 . اميد محمد امينی ،  در تاریخ 20 آذر 89 در شهر سقز بازداشت شد.
21 . خانم ملکی ، همسر نوری زاد در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
22 . زینب نوری زاد ،  در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
23 . فائزه نوری زاد ،  در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
24 . علی نوری زاد ،  در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
25 . فخرالسادات محتشمی پور ، همسر سید مصطفی تاج زاده در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
26 . هاشم كریمی ، نوكیش مسیحی در تاریخ 15 آذر 89 در شهر کرج بازداشت شد.
27 . فريبرز رئيس دانا ، اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی در تهران در تاریخ 27 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
28 . وحید نصرتی ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
29 . هومن جعفری ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
30 . سوین شیوا ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
31 . مجید صادقی ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
32 . حجت صحرایی ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
33 . نامعلوم سعیدی ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
34 . شاخوان حسینی ،  در تاریخ 19 آذر 89 در شهر سقز بازداشت شد.
35 . علی شكوری‌راد  ،  در تاریخ 18 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
36 . جواد وفایی ، مسئول شاخه جوانان حزب جامعه مدنی ایران در تاریخ 17 آذر 89 در شهر همدان بازداشت شد.
37 . امید قنبری ، شهروند بهایی در تاریخ 18 آذر 89 در شهر ساری بازداشت شد.
38 . امیر هادی انواری ، خبرنگار روزنامه شرق در تاریخ 18 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
39 . ریحانه طباطبایی ، خبرنگار سرویس سیاسی روزنامه شرق در تاریخ 21 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
40 . مهران فرجی ، روزنامه نگار حوزه اجتماعی در تاریخ 17 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
41 . حسین مهدوی ، دبیر سابق انجمن اسلامی در تاریخ 13 آذر 89 در شهر خرم آباد  بازداشت شد.
42 . محمد مهمان نواز ، هوادار آیت الله بروجردی در تاریخ 15 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
43 . سراج كيان ، شهروند بهایی در تاریخ 1 آذر 89 در شهر مازندران بازداشت شد.
44 . مجيد  صفری ، شهروند بهایی در تاریخ 1 آذر 89 در شهر مازندران بازداشت شد.
45 . خانم لطفي ، شهروند بهایی در تاریخ 1 آذر 89 در شهر مازندران بازداشت شد.
46 . احمد غلامی ، سردبیر روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
47 . علی خدابخش ، سرمایه گذار روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
48 . فرزانه روستایی ، دبیر گروه بین الملل روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
49 . کیوان مهرگان ، دبیر سرویس سیاسی روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
50 . رحمان رازخدیو ، اعضای شواری روستایی در مریوان در تاریخ 8 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
51 . مجید مریمی ، اعضای شواری روستایی در مریوان در تاریخ 8 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
52 . وحید  طلایی ، عضو کمیته پیگیری حقوقی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در تاریخ 10 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
53 . ساجده کیانوش راد ، اصلاح طلب در تاریخ 7 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
54 . عبدالله شهبازی ، مورخ و نويسنده در تاریخ 10 آذر 89 در شهر فارس بازداشت شد.
55 . خيرالله حق جويان ، پیروان اهل حق در تاریخ 3 آذر 89 در شهر کرمانشاه بازداشت شد.
56 . حجت  ذنوريان ، پیروان اهل حق در تاریخ 6 آذر 89 در شهر کرمانشاه بازداشت شد.
57 . ابراهیم سلیمانی ، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ 4 آذر 88 در شهر مریوان بازداشت شد.
58 . برهان رازخدیو ، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ 4 آذر 88 در شهر مریوان بازداشت شد.
59 . حمید مریمی ، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ 4 آذر 88 در شهر مریوان بازداشت شد.
60 . امید نوری ، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ 4 آذر 88 در شهر مریوان بازداشت شد.
61 . ابوبکر یگانه ،  در تاریخ 6 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
62 . عادل سهرابی ،  در تاریخ 6 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
63 . رفیق سهرابی ،  در تاریخ 6 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
64 . مرتضی کُمساری ، عضو سندیکای شرکت واحد تهران و حومه در تاریخ 2 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
65 . سیاوش حاتم ، فعال دانشجویی در تاریخ 2 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
66 . اسماعیل  سلمان پور ، عضو سابق شورای عمومی انجمن اسلامی در تاریخ 14 آذر در شهر تهران بازداشت شد.
67 . فرزاد اسلامی ، دبیر سابق تشکیلات کانون دانشجویان مسلمان در تاریخ 14 آذر در شهر تهران بازداشت شد.
68 . افشین کشتکاری ، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شیراز در تاریخ 13 آذر 89 در شهر شیراز بازداشت شد.
69 . هژیر رنجبری ، دانشجو در تاریخ 17 آذرماه 89 در شهر بانه بازداشت شد.

۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

سه روز بی خبری از وضعیت ابوالفضل طبرزدی

خبرگزاری هرانا – از وضعیت ابوالفضل طبرزدی علی رغم گذشت سه روز از زمان بازداشت اطلاعی در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در پی بازداشت نامبرده خانواده وی برای پیگیری وضعیت ایشان به دادستانی اهواز مراجعه کردند که مسئولین قضایی از علت بازداشت و محل نگهداری ایشان ابراز بی اطلاعی کردند، این در حالی است که در زمان بازداشت نامبرده توسط نیروهای اطلاعاتی به خانواده وی اعلام شد بازداشت ایشان با دستور دادستانی انجام می گیرد.
خانواده این زندانی در مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات نیز پاسخ مشخصی دریافت نکرده است و تنها به ایشان وعده داده شد که به زودی اجازه تماس تلفنی به ایشان خواهیم داد.
گفتنی از ماموران وزارت اطلاعات در حین بازداشت نامبرده اتهام ایشان را تلاش برای ارتباط با منافقین اعلام کرده اند.
ابوالفضل طبرزدی برادر زاده حشمت الله طبرزدی دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران، در ساعت 8 صبح روز یکشنبه در پی یورش بیش از 8 تن از ماموران وزارت اطلاعات در شهر اهواز بازداشت و به بازداشتگاه نامعلومی منتقل شد.

۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

عدم پاسخگویی وزارت اطلاعات در خصوص بازداشت ابوالفضل طبرزدی

خبرگزاری هرانا – ابوالفضل طبرزدی، برادر زاده حشمت الله طبرزدی دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران در ساعت ۸ صبح امروز در پی یورش بیش از ۸ تن از ماموران وزارت اطلاعات در شهر اهواز بازداشت و به بازداشتگاه نامعلومی منتقل شده است و پیگیری خانواده در طی ۱۲ ساعت گذشته تا کنون بی ثمر بوده است .
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا)، ماموران وزارت اطلاعات با بالا رفتن از دیوار منزل پدری ابوالفضل طبرزدی، دانشجوی فارغ التحصیل رشته عمران دانشگاه آزاد اهواز ضمن تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی ایشان از جمله کیس کامپیوتر، لپ تاپ و ... وی را بازداشت و به محل نامعلومی منتقل نمودند .
در مشاجره لفظی مادر وی با ماموران به ایشان اعلام شد که جهت پیگیری وضعیت ایشان با شماره تلفن ۱۱۳ تماس گرفته و با رسانه ها تماسی نداشته و تا ۲ ساعت دیگر ایشان را آزاد خواهیم کرد .
برادر وی در گفتگو با گزارشگر هرانا ضمن تائید خبر بازداشت وی اعلام کرد پس از گذشت ۲ ساعت و عدم آزادی ایشان با ستاد خبری وزارت اطلاعات تماس حاصل کرده و آنها نیز تائید کردند که ابوالفضل در نزد ایشان است و تا زمان پایان تحقیقات آزاد نخواهد شد .
وی در ادامه افزود : ماموران وزارت اطلاعات در مراجعه به منزل پدری ایشان بدون ارائه حکم گفتند که این بازداشت با دستور دادستان اهواز صورت می گیرد .

فریبرز رییس دانا، از اعضای شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران بازداشت شد .

پیک ایران - فریبرز رییس دانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران و شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران بامداد ۲۸ آذر ماه ۱۳۸۹ در منزل خود بازداشت و به مکان نا معلوم منتقل گردید . تا کنون اطلاعی از محل نگهداری و مرجع بازداشت اطلاعی در دست نمی باشد .

ابوالفضل طبرزدی بازداشت شد .

روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران - ابوالفضل طبرزدی، از نزدیکان حشمت الله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران صبح امروز ( ۲۸/۰۹/۱۳۸۹ ) در منزل پدری اش در اهواز بازداشت شد .

از محل نگهداری و مرجع بازداشت ایشان اطلاعی در دست نمی باشد .

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

احضار دهها تن از دانشجویان امیرکبیر به کمیته انضباطی

جبهه متحد دانشجویی:در پی برگزاری با شکوه مراسم 16 آذرتاکنون حداقل 20 تن از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به کمیته انضباطی احضار شده اند.
به گزارش دانشجونیوز، پس از برگزاری مراسم 16 آذر در دانشگاه امیر کبیر که توسط انجمن اسلامی دانشجویان تدارک دیده شده بود، کمیته ی انضباطی دانشگاه در عملی شتاب زده، اقدام به احضار گسترده ی فعالین دانشجویی به کمیته ی انضباطی کرده است. همچنین دبیر کمیته انضباطی دانشگاه با خانواده ی دانشجویان تماس گرفته و آنان را تهدید کرده است. تا کنون از دانشکده مکانیک 2 نفر، دانشکده معدن و متالورژی 12 نفر و از دانشکده کامپیوتر 5 نفر به کمیته انضباطی فراخوانده شده اند.
لازم به ذکر است که 2 روز قبل از 16 آذر هم تعدادی از فعالین دانشجویی به کمیته انضباطی احضار شده بودند.
همچنین عصر روز دوشنبه محسن محبوبیان، دانشجوی ممتاز دانشگاه امیر کبیر و فعال دانشجویی از زندان آزاد شد. در روز 16 آذر باقری( از اعضای حراست دانشگاه) محبوبیان را به حراست منتقل کرده و سپس، او را به ماموران امنیتی تحویل داده بود. این اقدام بی سابقه ی حراست دانشگاه ،خشم دانشجویان دانشگاه را بر انگیخته و دانشجویان خواستار برخورد با حراست شده اند. روز یکشنبه هادی شاکر دیگر دانشجوی بازداشتی دانشگاه امیرکبیر از زندان آزاد شده بود.

خلع لباس و محروميت از وكالت جهانگیر محمودی

خبرگزاری هرانا - بر اساس حکم دادگاه ویژه روحانیت اصفهان جهانگیر محمودی به اتهام عدم رعایت شئونات روحانیت و نگهداری تجهیزات ماهواره ای؛ خلع لباس و به پرداخت 3 میلیون ریال جزای نقدی و محرومیت دائم از وکالت محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" جهانگیر محمودی به اتهام نگهداری تجهزات ماهواره ای به پرداخت 3 میلیون ریال جزای نقدی و به اتهام عدم رعایت شئونات روحانیت از لباس روحانیت خلع و از وکالت دائم محروم شد.
دادگاه ویژه روحانیت که به ریاست شيخ حسين بهرامي برگزار شد موارد عدم رعایت شئونات روحانیت را برعهده گرفتن افراد مسئله دار سياسي، برعهده گرفتن وكالت و ارتباط با زن هاي اجنبي، ريش پرفسوري اعلام نمود.
لازم به ذکر است که اين محروميت پس از پايان دوره وكالت 2 ساله ايشان شروع ميشود و ديگر نميتوانند دوره وكالت خود را تمديد كنند.
وی وکالت برخی از فعالان سیاسی مانند عيسي خان حاتمي، ابوالفضل عابديني، حشمت الله طبرزدي را برعهده داشته است.
لازم به یاد آوری است که جهانگیر محمود نژاد چرمهینی، مشهور به جهانگیر محمودی در 15 آبان سال جاری در دادگاه ویژه روحانیت اهواز به صد روز زندان محکوم شد.

وخیم تر شدن وضعیت جسمی دو زندانی سیاسی

خبرگزاری هرانا - وضعیت جسمی دو زندانی محبوس در زندان رجایی شهر کرج وخیم گزارش میشود.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" شب گذشته اقای عیسی سحر خیز مجددا به بهداری زندان رجایی شهر منتقل شد.
وضعيت جسماني اقاي سحرخيز به گونه اي گزارش شده که نیاز ایشان به بیمارستان مجهز پزشکی مبرم است.
همچنین در چند شب گذشته آقای مهدی محمودیان در عصر عارضه جسمی به بهداری زندان نامبرده منتقل شد.

فعال سندیکایی همایون جابری از کار تعلیق و به دادگاه انقلاب احضار شد

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" فعال سندیکایی همایون جابری از کار تعلیق و برای محاکمه به شعبۀ 1 دادگاه انقلاب کرج احضار شد.
روز شنبه 20 آذر ماه فعال سندیکایی همایون جابری توسط حراست شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه تحت عنوان غیبت غیر موجه( 13 روزی که برخلاف خواست و اراده اش در بازداشت وزارت اطلاعات بسر برد و تنها به جرم همراهی کردن همسر همکارش آقای غلامحسینی دستگیر شده بود) از کار تعلیق شد.آقای جابری از زمان آزاد شدن از زندان که با قید وثیقه 10 میلیون تومانی بود به محل کار خود بازگشت ولی از همان بدو شروع کار خود حراست شرکت واحد در ادامه کار وی کارشکنی نمود.او چند بار به حراست اداره مرکزی احضار شد و با بهانه های مختلف سعی داشتند از ادامۀ کار وی ممانعت به عمل آورند تا اینکه روز شنبه از ادامه کارش ممانعت به عمل آوردند.همزمان حراست شرکت واحد با شایعه پراکنی در سطح شرکت مبنی براینکه آقای جابری خود اقدام به بازخرید نموده است قصد دارد تا از تبعات اعتراضات احتمالی در شرکت واحد جلوگیری نماید.
حراست شرکت واحد در یک فرافکنی دیگر به آقای جابری اعلام کرده است که دستگیری سال گذشته او در روز جهانی کارگر را به عنوان غیبت غیر موجه محسوب خواهد کرد و به این خاطر علیه او اقدام به پرونده سازی جدیدی خواهد نمود.
حراست شرکت واحد یکی از شعب وزارت اطلاعات در این شرکت می باشد وفردی بنام مرشدلو که یکی از سرکوبگران شناخته شده فعالین سندیکایی در شرکت واحد می باشد ودر پرونده سازی ، دستگیری و سایر اعمال سرکوبگرانه علیه فعالین سندیکایی فعال است .مرشدلو از چهره های منفور در بین کارکنان شرکت واحد می باشد.
هدف از تعلیق بدون حقوق و مزایا تشدید فشار مالی و ایجاد شرایط سخت معیشتی برای خانواده های فعالین سندیکایی شرکت واحد می باشد.
از طرفی دیگر بدون احضار کتبی و بصورت تلفنی به فعال سندیکایی همایون جابری اطلاع داده شد که روز دوشنبه 29 آذر ماه در شعبۀ 1 دادگاه انقلاب کرج مورد محاکمه قرار خواهد گرفت.او بدلیل همراهی کردن همسر همکارش آقای غلامحسینی به اداره اطلاعات کرج دستگیر و 13 روز در بازداشت آنها قرار داشت که با وثیقه 10 میلیون تومانی آزاد گردید.
در حال حاضر 6 فعال سندیکایی در بازداشت بسر می برند که اسامی آنها به قرار زیر می باشد؛منصور اسالو،ابراهیم مددی،رضا شهابی،غلامرضا غلامحسینی ، علی اکبر نظری و مرتضی کمساری می باشند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،تعلیق از کار با دلایل واهی ، پرونده سازی ، محاکمۀ و بازداشت فعالین سندیکایی را محکوم می کند و از سازمان جهانی کار و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به سکوب فعالین سندیکایی در ایران است.
23 آذر 1389 برابر با 13 دسامبر 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
سازمان جهانی کار
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

ابراهیم یزدی؛ 15 سال حبس در خانه های امن اطلاعات

خبرگزاری هرانا - شنیده های منابع سایت جرس در تهران حکایت از آن دارد که بازجویان دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران و سالمندترین زندانی سیاسی با هشتاد سال سن و بیماریهای متعدد به وی خبر داده اند حکم شما پانزده سال زندان است که همانند دکتر کیانوری دبیرکل حزب توده ایران دوران حبس خود را در خانه های امن وزارت اطلاعات خواهید گذراند.

بازداشت پدر یکی از جان باختگان در بهشت زهرا

جبهه متحد دانشجویی:هفت روز از بازداشت پدر رامین رمضانی از شهدای جنبش سبز می گذرد اما همچنان خانواده و بستگان وی از محل نگهداری او بی خبرند.
به گزارش منابع خبری کلمه، پدر رامین رمضانی هفت روز پیش بر سر مزار فرزند۲۲ ساله اش، رامین، در بهشت زهرای تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. این حادثه در پی حضور تعدادی از خانواده های شهدای حوادث پس از انتخابات به دلیل شرکت در مراسم سالروز تولد امیر تاجمیر، یکی دیگر از شهدای جنبش سبز رخ داد.
رامین رمضانی، بیست و پنجم خرداد ماه سال گذشته در روز راهپیمایی مسالمت آمیز مردم به ضرب گلوله به شهادت رسید.
اکنون پدر رامین که در تمام این یک سال و نیم پس از شهادت پسرش یک روز هم لحظه ای را بدون غم و اندوه پشت سر نگذاشته دستگیر و زندانی شده است .این اولین بار است که پدر یکی از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات دستگیر و زندانی می شود .
این خانواده های داغدار بعد از این مراسم که به صورت نمادین در سالروز تولد امیر تاجمیر از کشته شدگان روز عاشورا برگزار شده بود بر سر مزار عزیزان شان رفتند اما متوجه شدند که تعداد زیادی از نیروهای امنیتی و لباس شخصی احاطه شان کرده اند و با برخوردهای خشن آنها را به خاطر شرکت در این مراسم که به گفته آنها با فراخوان همراه بوده سرزنش می کنند.
تعدادی از این خانواده های داغدار بعد از یک درگیری لفظی با ماموران به مکانی نامعلوم منتقل و تا عصر همان روز مورد بازجویی قرار می گیرند که در میان آنان مادر سهراب اعرابی و مادر رامین رمضانی هم حضور داشته اند . مادران پس از بازجویی چند ساعته آزاد می شوند، اما پدر رامین رمضانی به همراه چند تن دیگر که نام شان هنوز مشخص نیست به مکان نامعلومی منتقل می شوند و تاکنون نیز خانواده ها از محل نگهداری آنها بی اطلاع هستند .
خانواده رامین رمضانی که در شوک ناشی از این حادثه به سر می برند می گویند که « نمی توانیم باور کنیم که با یک خانواده داغدار این گونه برخورد کنند؟و پدری داغدار را بر سر مزار فرزندش بازداشت و زندانی کنند و خانواده را تا چند روز بی خبر و نگران نگه دارند .خانواده رمضانی حدس می زنند که وی به زندان اوین منتقل شده باشد.»
پیش از این پدر رامین رمضانی در گفتگو با کلمه درباره قاتل یا قاتلان پسر کشته شده اش سخن گفته و خواسته بود هر چه زودتر آمران و عوامل قتل او به افکار عمومی معرفی شوند .
او در این گفتگو یاد آور شده بود : «در آخرین مراجعه ام به دادگاه که ۱۷ مهرماه امسال بود. به ما گفتند که« قاتل را نمی توانیم پیدا کنیم.» من هم در پاسخ گفتم معلوم است شما قاتل را پیدا نمی کنید ، ولی من می دانم قاتل پسرم کیست. قاتل او کسی است که دستور شلیک به او را صادر کرده است . من قاتل فرزندم را نه آن بسیجی که کسی می دانم که فرمان قتل این بچه ها را صادر کرد .»
او همچنین در این گفتگو تاکید کرده بود :« هر روز که می گذرد حال ما بدتر و بدتر می شود. همه می گویند گذشت زمان داغ را سرد می کند، ولی گذشت زمان برای ما هیچ فایده ای نداشته است و هر روز وضع روحی مان بدتر می شود .فکر می کنم دلیلش این است که می بینیم کسی نمی خواهد عدالت را در این باره اجرا کند . قاتلان رامین در امنیت کامل زندگی شان را می کنند و کسی کاری به کارشان ندارد و این واقعا دردآور است .این روزها بهترین جا برای من و مادر رامین بهشت زهرا و بر سر مزار رامین است.»
حالا پدر رامین در بهترین جایی که این روزها سراغ دارد یعنی در کنار مزار پسر شهیدش دستگیر و زندانی شده است. برخی گمانه زنی ها هم حکایت از این دارد که وی به خاطر اطلاع رسانی و گلایه از رسیدگی نشدن به پرونده قتل پسرش دستگیر و زندانی شده است .
در میان شرکت کنندگان مراسم سالروز تولد امیر تاجمیر از کشته شدگان روز عاشورا ، اعضای دیگر خانواده های شهیدان جنبش سبز همچون سهراب اعرابی، ، مصطفی کریم بیگی و … نیز حضور داشتند.
امیر ارشد تاجمیر یکی از کشته‌شدگان عاشورای خونین تهران و فرزند شهین مهین‌فر، گوینده و مجری باسابقه رادیو و تلویزیون است که در هجوم خودروهای نیروهای انتظامی به مردم در میدان ولیعصر تهران مورد اصابت شدید قرار گرفت و سپس همان خودروها از روی بدن نیمه‌جان او رد شدند و او را به شهادت رساندند.

محکومیت علی کلایی به 6 سال حبس تعزیری

جبهه متحد دانشجویی:علی کلایی از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران به ریاست یحیی پیر عباس به تحمل 6 سال حس تعزیری محکوم شد. از آنجا که وی قبلا هم به یک سال حبس تعلیقی  محکوم شده بود، با صدور این حکم از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب، محکومیت وی خاطر فعالیت های اجتماعی و حقوق بشری به هفت سال رسید.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر: در حکم جدیدی که روز گذشته به صورت کتبی به مینا جعفری، وکیل علی کلایی ابلاغ شد، او به یک سال حبس تعزیری برای اتهام «تبلیغ علیه نظام» از طریق نشر اخبار کذب و گزارشات مربوط به زندانیان سیاسی و انجام مصاحبه و پنج سال حبس تعزیری برای اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم» از طریق عضویت در کمیته گزارشگران حقوق بشر محکوم شده است.
گفتنی است این حکم که سی و پنج روز پس از برگزاری دادگاه از سوی دادگاه ابلاغ شده است، حاصل تجمیع دو پرونده ی علی کلایی است که سال گذشته ابتدا در شعبه ۳ دادسرای معلم و شعبه سوم دادسرای اوین مفتوح بود. دادگاه این فعال سیاسی و اجتماعی روز هفدهم آبان ماه گذشته برگزار شده بود.
علی کلائی، در ۱۸ بهمن‌ماه بازداشت و پس از یک هفته با تودیع وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. وی پیش‌تر، ارديبهشت ماه سال ۸۸ بازداشت شده و قريب به دو ماه را در بند ۲۰۹ اوين گذراند. کلائی همچنین در ۲۳ آذرماه سال گذشته از سوي شعبه ۱۰ دادگاه انقلاب تهران در رابطه با بازداشت در آذرماه ۸۶ به يک‌سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.

احضار ۳۰ دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر

جبهه متحد دانشجویی:پس از برگزاری تجمعات مربوط به سالروز بازداشت میلاد اسدی و 16 آذر بیش از 30 دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر به حراست دانشگاه احضار شدند. حراست دانشگاه همچنین بلافاصله پس از برگزاری این تجمعات با تماس تلفنی با خانواده برخی از دانشجویان اقدام به تهدید و ارعاب آنها کردند و حتی در مواردی اقدام به فحاشی نیز کردند.
به گزارش دانشجونیوز، دانشجویان هنگام حضور در حراست دانشگاه پس از شنیدن توهین های شدید توسط معاون حراست این دانشگاه (عیسی عباسی) که در بازداشتهای گسترده فعالین دانشجویی این دانشگاه در سال گذشته نقش به سزایی داشت، به صورت غیرقانونی مورد بازجویی قرار گرفته اند . همچنین مأمورین حراست دانشجویان را تهدید به احضار به کمیته ی انضباطی، اخراج، احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعت و بازداشت کرده اند.
حراست دانشگاه همچنین بلافاصله پس از برگزاری این تجمعات با تماس تلفنی با خانواده برخی از دانشجویان اقدام به تهدید و ارعاب آنها کردند و حتی در مواردی اقدام به فحاشی نیز کردند. در همین راستا پیش از 16 آذر بیش از 20 فعال دانشجویی این دانشگاه توسط حراست به دانشگاه ممنوع الورود شدند.
دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر در 9 آذر(سالروز بازداشت میلاد اسدی) در دانشکده برق و در 16 آذر در دانشکده مکانیک این دانشگاه اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند.

تزهایی برای مبارزه – حشمت الله طبرزدی

این متن را از آن جهت به نگارش در می آورم که احساس می کنم بیش از پیش نیازمند شفاف سازی در مواضع است . این نیاز به دو امر مهم مرجوع است . اولی به دلیل تجربه ی گذشته است، که خواهم گفت . دومی به شرایط آینده مربوط می شود . فکر می کنم شرایط اجتماعی به گونه ای پیش می رود که در آینده ای نه چندان دور باید در انتظار تحول مهمی در سپهر سیاسی کشور باشیم . به این جهت نمی توان مسائلی را مجهول گذاشت و به دست تقدیر سپرد .
در دوره ای در سال های ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۲ که امکان برگزاری میتینگ های دانشجویی وجود داشت، تشکل هایی چون "اتحادیه دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه ها"، "جبهه متحد دانشجویی" و سپس "جبهه دموکراتیک ایران" در چاچوب معینی به برگزاری میتینگ مبادرت می ورزید . برخی از این میتینگ ها در دانشگاه برگزار می شد، به همین دلیل نیاز به کسب مجوز از سوی نهادهای حکومتی نبود . اما اگر قرار بود بیرون از  دانشگاه چنین کاری صورت بگیرد، تلاش این بود که با وزارت کشور هماهنگی لازم صورت بگیرد . اگر چه از دوره ای به بعد، به ویژه از سال ۱۳۷۸ دستگاه اجرایی – امنیتی عملا از صدور مجوز سرباز زد و با کارشکنی قانون را زیر پا گذاشت و حقوق اساسی – شهروندی ما را سلب نمود . این سلب حقوق البته برای ما و حتی برای حکومت هزینه های زیادی در بر داشت، که اینک در پی آن نیستم که در این زمینه تحلیل ارائه دهم . بیان این مطلب بیشتر به این دلیل صورت گرفت که به منظور ادامه بحث اصلی، نتایج مورد نظر را به دست بیاوریم . در همه این میتینگ ها و بلکه به شکل گسترش یافته تر تظاهرات خیابانی اراده تشکیلاتی – سیاسی ما به عنوان بانی و دعوت کننده این بود که از چارچوب اعلام شده خارج نشویم . تأکید بر مشی مبارزه مسالمت آمیز، پرهیز از توهین به افراد حقیقی یا حقوقی و رعایت حقوق شناخته شده قانون خود و دیگران چارچوب های اصلی و پذیرفته شده ما در این حرکت  اعتراضی و حتی خیابانی بود .
الزام های مبارزات دموکراتیک و مسالمت آمیز را پذیرفته بودیم و به آن باور داشتیم . در عین حال به دلیل این که جریانی شناسنامه دار یا شناخته شده و پاسخگو بودیم، نمی خواستیم دست به حرکتی بزنیم که در پیشگاه افکار عمومی، قانون و حتی بهانه جویی های غیر قانونی نهادهای حکومتی سر افکنده باشیم .
در کنار این اراده درست و دموکراتیک همواره جریان های حاشیه ای، نا شناخته و غیز مسئول وجود داشت که تلاش می کرد حرکت را از مسیر اصلی خود به انحراف بکشاند .
برای نمونه افراد یا گروه هایی در خارج از گود و از راه رسانه هایی که در اختیار داشتند، بر طبل خشونت کوبیده و از مردم می خواستند تا در تظاهراتی که جبهه دموکراتیک ایران یا جبهه متحد دانشجویی برگزار می کنند، با چوب و چماق حضور یابند و اگر مأموران و لباس شخصی ها قصد خشونت داشتند با آنها درگیر شوند . چنین افرادی بدون هیچ مسئولیت پذیری این گونه دست و دل بازی به خرج داده و عملا هزینه آن را به شرکت کنندگان و دعوت کنندگان تحمیل می نمودند ! نکته جالب این بود که نهادهای حکومتی از حضور رهبران تشکل های برگزار کننده میتینگ یا تظاهرات مسالمت آمیز در بین شرکت کنندگان پیش گیری کرده و امکان هر نوع سازماندهی را سلب می نمودند و اجازه می دادند تا تظاهرات از سوی تندروی های دو طرف به خشونت گراییده تا راحت تر آن را سرکوب و رهبران حرکت را به زندان بیاندازند ! در حالی که رهبران چنین جنبش های اعتراضی بر مسالمت آمیز بودن آن تأکید داشتند و هیچ گاه از چارچوب قانون خارج نمی شدند .
در کشورهایی که به شیوه استبدادی، تک حزبی و دیکتاتوری اداره می شوند همواره چنین وضع آشفته ای باز تولید شده و می شود . دستگاه حاکم از هر حرکت اعتراضی به بهانه غیر قانونی بودن پیشگیری می کند، به رهبران حرکت امکان سازماندهی نمی دهد و تندروی برخی را بهانه سرکوب قرار داده و با سلب حقوق اساسی مردم حکومت غیر قانونی خود را تداوم می بخشد . این چرخه تا زمانی که اکثریت خاموش به حرکت در نیاید تداوم می یابد، که نمونه اخیر آن در جنبش سبز نیز شاهد بودیم .
بدون تردید از این مرحله گذر خواهیم کرد و چرخه مورد اشاره باز خواهد ایستاد . اما بسیار مهم است که بدانیم چه چیزهایی می خواهیم و چه چیزهایی نمی خواهیم . البته حکومت با خشونت ورزی بی اندازه و طی سه دهه گذشته، تا حدودی خشونت را در بخش هایی از جامعه نهادینه کرده است . هزاران خانواده به دلیل مسائل جنگ، سیاسی و اجتماعی و یا اموری مثل مسائل مذهبی و یا قاچاق، عضو یا اعضایی را از دست داده اند . هزاران هزار زندانی شکنجه، تبعید و یا مجبور به ترک وطن شده اند . اقوامی مورد ظلم مضاعف قرار گرفته و تبعیض جنسیتی در کنار تبعیض مذهبی، قومی و سیاسی کینه های زیادی در بین مردم کاشته است . بنابراین جامعه ایرانیبه اندازه غیر قابل وصفی آماده است تا به محض برداشته شدن سر نیزه از روی آن همچون فنری بالا جهد و دست به خشونت، انتقام جویی و نیز حق خواهی بزند . اگر چه سران نظامی، انتظامی و امنیتی مدام تأکید می کنند که قدرت آنها پایان نا پذیر و بلا منازع است، اما قانون اجتماع الزامات خاص خود را دارد و در برابر اراده مردم چنین تهدیدها و تبلیغ هایی بی اثر است .
به همین دلیل بسیار با اهمیت است که هر فرد یا حزب و سازمان به صورت شفاف دیدگاه های خود درباره شرایط جاری و آینده را بیان کند .
من اگر چه خودم را از اعضای جنبش سبز می دانم و اگر چه سخنگوی "همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران" هستم، اما در این نوشته صرفا دیدگاه های خودم و حداکثر "جبهه دموکراتیک ایران" را بیان می کنم . پیش از این برای خود جایگاهی نمی شناسم . به همین دلیل راحت تر نگرگاه های فردی و تشکیلاتی ام را در معرض داوری سایر دموکراسی خواهان قرار می دهم . اگر چه به انها دسترسی ندارم، اما داوری آنها درباره این نوشته را خواستارم .
می خواهم تاکید کنم راه رسیدن به دموکراسی در شرایط موجود که البته این شرایط تحمیلی از سوی دستگاه استبدادی است، دشوار است . اولین دشواری اش مربوط به اعمال دیکتاتوری و خشونت سیستماتیک و طولانی مدت از سوی دستگاه، نهادینه شدن آن در اجتماع و باز تولید خشونت در بین لایه های گوناگون است . شوربختانه توده ها تا آن جا از اعمال خشونت سه دهه اخیر به تنگ آمده اند که دیده می شود هر انفجاری یا هر اقدام نظامی که از سوی هر گروهی علیه نیروهای حکومت صورت می گیرد، که در مواردی حتی زنان و کودکان، یا افراد غیر نظانی، و یا سربازهایی که فرزندان همین مردم هستند، کشته می شوند، صرفا به این دلیل که علیه حکومت صورت گرفته، برایشان خوشایند است و این نشانه نهادینه شدن خشونت در بین لایه های وسیعی از جامعه است . جامعه ای که حتی در بخش هایی از آن اقدام نظامی دولت های خارجی پسندیده به نظر می رسد . اگر چه ممکن است خود یا فرزندانشان قربانی همین اقدام شوند . آیا با وجود چنین شرایطی می توان انتظار داشت و یا خردمندانه است به صورت آنی و مثلا به وسیله یک انقلاب تمام عیار، یا شورش و یا هر اقدام دیگر به دموکراسی و حقوق بشر دست یافت ؟ آیا دموکراسی خواهی و دفاع از حقوق انسان ها با خشونت ورزی سازگاری دارد ؟
ما البته از یک سکولار – دموکراسی تمام عیار که مبانی آن را در اصول دوازده گانه "همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران" آورده ایم، دفاع می کنیم . برای رسیدن به این جامعه دموکراتیک و حاکمیت ملی متکی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر نوعی انقلاب نرم یا دموکراتیک را توصیه می کنیم، اما هیچ نوع خشونت اعم از گفتاری یا عملی را تأیید نمی کنیم . دموکراسیريال سکولاریزم و حقوق بشر از هر راه یا به هر وسیله را تجویز وتأیید نمی کنیم . این چیزهایی است که نمی خواهیم . بمب گذاری، ترور، حمله به پلیس، شکستن شیشه های مراکز دولتی و تخریب اموال عمومی را تجویز و تأیید نمی کنیم . حتی خشونت گفتاری را نیز رد می کنیم . اگر جنبشی به شعارهایی رو آورد که از آن ها انتقام جویی، خون ریزی و کشتن کسی برداشت شد به همان شرایط گرفتار می شود که انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷ به فاصله کم تر از چند ماه پس از پیروزی به آن گرفتار شد . نفی خشونت، تسامح و تساهل یا رواداری، صلح طلبی، پذیرش تکثر و در یک کلمه پرهیز از انحصار طلبی و پذیرش پلورالیزم جنسیتی، قومی، مذهبی، صنفی و سیاسی و برخورد متمدنانه با نیروهای مقابل از اصول یک مبارزه دموکراتیک است . می دانم که البته خواننده گرامی این انتظار را دارد تا با ارایه راه کار عملی نحوه تحقق عینی آرمان های یاد شده، بیان گردد . من این راه کارها را در بندهای زیر صورت بندی می کنم :
۱ – تبیین راه کارهای عملی به منظور رسیدن به آرمان ها از بیان آرمان ها، در جامعه ای زیر سلطه استبداد دینی و دیکتاتوری نظامی – امنیتی کار دشواری است . به همین دلیل راه کار گام به گام واقع بینانه تر خواهد بود . در وضعیت فعلی می توان خواستار اجرای اصول قانون اساسی ناظر به حقوق اساسی ملت یا شهروندان شد . این تأکید به مفهوم تأیید همه ی اصول قانون اساسی نیست . آزادی بیان، آزادی تشکیل حزب و سازمان، آزادی شرکت در تعیین سرنوشت، مخالفت با هر نوع تبعیض از اصولی است که قانون اساسی موجود بر آن اصرار ورزیده است و این راه کار موجب پایین آمدن هزینه مبارزه خواهد شد و ضمن این که حمایت جناح های قدرت که با چنین اصولی موافق اند یا حداقل مخالف نیستند، را به سمت جنبش جلب می شود .
۲ – بند یک استراتژی مبارزه در شرایط کنونی را تعیین می کند، اما لازم است تاکتیک های مبارزه نیز بیان شود . برای نمونه در مرحله اول می توان آزادی سیاسی – عقیدتی را به عنوان یک خواست عمومی در آورد . تا زمانی که زندانیان سیاسی وجود داشته باشد نمی توان به اجرای سایر اصول امیدوار بود . اگر اصلاح طلب ها سعی کرده بودند در ۸ سالی که دولت و مجلس را در اختیار داشتند، مسأله زندانی سیاسی را حل و فصل نمایند، مهم ترین کار ممکن برای اصلاحات بعدی صورت گرفته بود .
۳ – البته پیگیری حقوق صنفی، معیشتی مردم و مطالبات گوناگون اجتماعی با اصل ذکر شده در بند ۲ هبچ مغایرتی ندارد . اما اشکال اساسی در جنبش ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ و جنبش سبز به لحاظ راه کار عملی این بود که خواست ها مرحله بندی نشد . اگر جنبش سبز موفق به آزاد سازی زندانیان سیاسی – عقیدتی و نهادینه ساختن آزادی بیان شود، تحقق اصول بعدی مثل ازادی حزب، میتینگ و مشارکت سیاسی یکی پس از دیگری حاصل خواهد شد . البته چنین رویکردی به هیچ وجه به مفهوم به رسمیت شناختن حکومت یا سهیم شدن در قدرت نیست . چنین امری با اهداف اصلی جنبش دموکراسی خواهی سازگاری ندارد . راه و روش کسانی چون کروبی و موسوی به این لحاظ مورد تأیید است .
۴ – اگر جنبش دموکراسی خواهی بتواند با استفاده از همه ظرفیت های موجود و با اتخاذ استراتژی و تاکتیک های واقع بینانه گام به گام و موثر به موارد بیان شده در بند ۳ نزدیک شود، در آن صورت می توان به تشکیل دولتی ملی و تا حدودی دموکرات امیدوار بود . حتی لازم نیست این دولت خارج از چارچوب وضع موجود شکل بگیرد . اما دولت مستقر حتما می بایست به اصل حق تعیین سرنوشت آحاد شهروندان متعهد باشد . به بیان روشن تر تا آن جا که ممکن است باید از فروپاشی یا بر هم ریزی نظم و انتظام عمومی پرهیز کرد و بیشتر به انتقال مسالمت آمیز قدرت توسط جنبش سبز و رهبران آن اندیشید . این نیرو از حمایت گسترده در بین نهادهای قدرت و توده ها برخوردار است و می تواند نقش کاتالیزور یا انتقال را عهده دار شود . تحقق چنین امری فرصت کافی به مردم، احزاب و تشکل های دموکراسی خواه خواهد داد تا در فضای آزادی برنامه های خود برای ایرانی آباد و آزاد بیان کنند . مهم این است که دولت انتقالی متعهد باشد چنین آزادی را تضمین می نماید .
۵ – اگر چه شرایط بین المللی به ویژه برنامه تحریم ها و تهدیدها از یک سو و خشونت ورزی حکومت در مواجه با جنبش از دیگر سو، ممکن است امکان چنین فرصتی را از آزادی خواهان سلب کند که بتواند به شیوه ای منطقی، واقع بینانه و با پرهیز از خشونت برنامه خود را دنبال کنند، اما این نگرانی مانع از آن نمی شود که جنبش دموکراسی خواهی متشکل از شخصیت ها، احزاب و تشکل های بسیار متفاوت در پیدا کردن راه کار مبارزاتی به توافق نرسد . هرگاه جنبش با چشم اتداز روشن به خواسته ای در حد و اندازی بیان شده در بند ۴ برسد، کدام نیرو خواهد توانست از برگزاری رفراندوم ازاد برای تغییر قانون اساسی به نفع حاکمیتی عرفی، دموکراتیک و پایبند به اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های الحاقی جلوگیری نماید ؟
۶ – به نظر می رسد جنبش سبز بستر عینی و مناسبی برای همکاری تمامی گروه های دموکراسی خواه فراهم کرده باشد، به شرط این که از کندروی های ناشی از برداشت غیر واقع بینانه از ماهیت رژیم یا تندروی های کودکانه پرهیز کنیم . دیر یا زود حکومت پوست اندازی خواهد کرد و این ضرورت بیش از هر چیز در رفتار حکومت گران آشکار است . آن ها با مردم و مخالفین به گونه ای از روی خشونت، شتاب زدگی و دست پاچگی برخورد می کنند، که انگار هر روز منتظر فروپاشی هستند . هیچ حکومت قانونی و با ثباتی با مخالفین خود چنین برخورد نمی کند .
۷ – باید با تدبیر و برنامه ریزی، شرایطی را به وجود آورد که راه دشوار مبارزه تا پیروزی با هزینه بسیار کم پیموده شود . بدون تردید نا رضایتی های اجتماعی – اقتصادی، افزایش خواهد یافت، اما جنبش های دموکراسی خواهی نمی تواند از شورش های کور پشتیبانی کند . در عوض جنبش می بایست از شرایط پیش آمده به نفع مبارزه ای قانون مند و دموکراتیک بهره ببرد . باید از حقوق اساسی طبقات گوناگون اجتماعی به ویژه طبقه متوسط و طبقات پایین تر پشتیبانی کرد . همچنین حقوق طبقات بالاتر در مقابل تجاوزات غیر قانونی حکومت، که زیر عنوان مالیات بر ارزش افزوده یا مبارزه با گرانفروشی یا سرمایه اندوزی صورت می گیرد را یادآوری کرد .اما نمی بایست دنبال روی این گونه نا رضایتی های اجتماعی بود . بلکه لازم است این انرژی ها را رهبری کرد و به حکومت نشان داد می بایست از یکه تازی و تک صدایی دست بر دارد و جنبش اجتماعی واقعا موجود را عملا به رسمیت بشناسد .
۸ – قرار نیست معجزه ای رخ دهد و نیروهایی از آسمان به یاری جنبش بیاید . راه دشوار مبارزه از بستر اجتماعی واقعا موجود می گذرد و بار آن بر دوش نیروهای فعالی است که به هر نحو خود را درگیر کرده اند . باید از همین نیروها پشتیبانی کرد و با ارائه راه کارهای عملی جنبش را پیش برد . توافق روی حداقل ها و وجوه مشترک برای رسیدن به خواسته های حداکثری از ضرورت های مبارزاتی است .
۹ – جنبش دموکراسی خواهی اگر بخواهد به نتیجه برسد می بایست از همه ظرفیت های موجود اعم از سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بهره بگیرد . یعنی در اندازه یک جنبش تمام عیار انقلابی با پرهیز از به رسمیت شناختن قدرت حاکم از طریق عدم مشارکت در قدرت و پرهیز از تأیید اصول غیر دموکراتیک قانون اساسی، می توان گام به گام حقوق اساسی شهروندی مطرح در قانون موجود را مطالبه کرد و با مبارزات دموکراتیک و به مرور قدرت ملی را جایگزین قدرت ایدئولوژیک سرکوب گر کرد . حکومت نشان داده است اصلاح نا پذیر است، اما آلترناتیو اصلاحات لزوما انقلابی خشن نیست . انقلاب دموکراتیک راه حل است .
حشمت الله طبرزدی – آذر ماه ۱۳۸۹ خورشیدی – زندان رجایی شهر کرج