۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

یک روزنامه نگار زن ایرانی برنده جایزه شد

سایت سحام نیوز: پریسا حافظی روزنامه نگار ایرانی که به دلیل تهیه گزارش از رخدادهای اعتراضی پس از انتخابات سال ۸۸ درایران، اذیت و آزار شده بود، و دو روزنامه نگار دیگر زن از مکزیک و تایلند، هریک برنده جایزه شجاعت از سوی بنیاد رسانه بین المللی زنان شدند.
پریسا حافظی در جریان تظاهرات اعتراضی ناخرسندان از نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸، مسئولیت پوشش خبری این رخداد را برای خبرگزاری رویترز به عهده داشت.
در آن زمان وی گذشته از تهدید به بازداشت از سوی افراد سپاه پاسداران، توسط لباس شخصی هایی که به دفتر رویترز و خانه او حمله کرده بودند، مورد ضرب و شتم قرارگرفت.
روزنامه نگار مکزیکی با انجام حرفه اش به طور روزانه کارتل های مواد مخدر مکزیکی را به چالش می کشد، و روزنامه نگار تایلندی، به دلیل انتقاد از شیوه سلطنتی تایلند در وبلاگ خود، در خطر محکومیت ۲۰ سال زندان قرار دارد.

اعتراض دانشجویان علم و صنعت در سلف خوابگاه پسران

دانشجویان خوابگاه داخل پسران علم و صنعت به علت مشکلات صنفی و عدم تغییر برنامه غذایی با ریختن غذاهای خود در صحن سلف نسبت به بی توجهی مسئولین اعتراض کردند.
به گزارش دانشجونیوز، در ادامه ناآرامی های اخیر دانشگاه علم و صنعت تهران، امروز پنج شنبه ۵ آبان ۹۰، بسیاری از دانشجویان ساکن خوابگاه پسرانه این دانشگاه با خودداری از خوردن غذا و چیدن غذاها در صحن سلف، بار دیگر اعتراض خویش را به مسئولان دانشگاه نشان داده اند.
از جمله مشکلات دانشجویان «حذف نهاد قانونی و دانشجویی شورای صنفی» در دانشگاه علم و صنعت است که پس از حذف کامل آن از سوی مسئولین، مشکلات صنفی این دانشجویان در این دانشگاه افزایش یافته است.
بر اساس گزارش های رسیده، چندین تن از ماموران حراستی نیز با دخالت در اعتراض صنفی دانشجویان موجب تنش بین دانشجویان شده و با فیلم برداری مخفیانه از جمع دانشجویان به ایجاد رعب و وحشت در بین آنان پرداخته اند.
در ادامه هنگامی که یکی از دانشجویان مشغول عکس گرفتن از صحنه ریخته شدن غذا ها بود، توسط حراست احضار شده که با دخالت و اعلام حمایت دانشجویان، حراست دانشگاه مجبور به رها کردن این دانشجو شد.
گفته می شود در ادامه اعتراض دانشجویان که با حضور آقای سقراط، رئیس اداره تغذیه دانشگاه، همراه بود، ایشان با یادداشت مشکلات دانشجویان قول داده است تا حد امکان به برطرف شدن این مشکلات کمک کند.
گفتنی است در این جلسه مقرر شد که روز شنبه شب با حضور دکتر طالبی، معاون دانشگاه در سلف خوابگاه داخل، مشکلات سلف خوابگاه نیز رسیدگی شود.
در هفته های گذشته «حسین صالح زاده»، رییس دانشکده ی عمران دانشگاه علم و صنعت و مسئول بسیج اساتید این دانشگاه، ۱۵ دانشجوی دختر این دانشگاه را بدلیل عدم شرکت در «جلسه حجاب» از ثبت نام در ترم جاری و آینده محروم ساخته بود، که در ادامه جمعی از دانشجویان دانشکده عمران با صدور بیانیه ای اعتراض خود را به روند ناصواب کنونی اعلام کرده بودند.
در پی این محرومیت، جمع کثیری از دانشجویان دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت تهران با نگارش و پخش بیانیه ای اعتراضی «صدور احکام انضباطی برای این دانشجویان را غیرقانونی دانسته» و همچنین خواستار «حمایت اساتید مستقل و دلسوز دانشکده عمران» دانشگاه علم و صنعت شده بودند.

علیرغم پایان محکومیت؛ تداوم حبس و جلوگیری از ملاقات رضا جوشن

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: علیرغم پایان محکومیت دو ساله ساله رضا جوشن، زندانی سیاسی زندان اوین، مسئولان امنیتی قضایی جمهوری اسلامی همچنان مانع از آزادی، و ملاقات وی با اعضای خانواده اش می شوند.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، چنانکه دو هفته پیش نیز اخباری مبنی بر قصد مقامات برای تداوم حبس و پرونده سازی جدید برای تحمیل محکومیت 4 ساله جدید بر علیه آقای جوشن انتشار یافته بود، این زندانی سیاسی که سی ام مهرماه سال جاری محکومیت دو ساله اش به پایان رسید همچنان در زندان اوین و بدون امکان ملاقات با اعضای خانواده اش بسر می برد.
بنا بر اخبار دریافتی، روز گذشته پنج شنبه پنجم آبان ماه نیز پدر سالخورده این زندانی سیاسی برای ملاقات با فرزندش به زندان اوین تهران مراجعه نمود که اینبار نه تنها امکان دیدار با وی را نیافت، بلکه با برخورد زننده، توهین و فحاشی های مکرر مدیر داخلی این زندان روبرو شد.
خاطرنشان می گردد که رضا جوشن از دوم شهریورماه سال جاری تا به امروز هیچ ملاقاتی نداشته و از پانزده شهریور تاکنون در انفرادی‌های بند سپاه زندان اوین تهران قرار دارد.
اواخر مهرماه سال جاری و در پی انتشار اخباری مبنی بر ضرب و شتم شدید رضا جوشن، ماموران امنیتی جمهوری اسلامی، در پاسخ به نگرانی های خانواده این زندانی سیاسی، ضمن پذیرش وقایع صورت گرفته، تهدید به اعمال فشارهای بیشتر و حتی شکنجه و قتل این زندانی سیاسی کرده بودند.

۱۳۹۰ مهر ۲۹, جمعه

پیام حشمت اله طبرزدی در رابطه با انتخابات پیش روی جمهوری اسلامی

روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران - حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران طی پیامی از زندان رجایی شهر کرج اعلام نموده است در شرایط موجود و با توجه به غیر دموکراتیک بودن انتخابات در حکومت جمهوری اسلامی، هر گونه تبلیغ و تلاش در انتخابات برای مشارکت مردمی که خون خود را نثار حق طلبی، آزادی خواهی و دموکراسی خواهی کرده اند انحرافی بزرگ محسوب می شود . این در حالی ست که  نیروهای وابسته به حکومت سعی در فراخوانی مردم به پای صندوق های رای دارند . انتخابات در جمهوری اسلامی  در فضای استبداد، زندان و شکنجه هیچگاه پاسخگوی مطالبات مردم ایران نبوده و نخواهد بود . شعار انتخابات آزاد در فضای خفقان آور جمهوری اسلامی تنها ریختن آب به آسیاب استبداد و انحرافی بزرگ از مسیر مقاومت سیاسی–مدنی در استقرار دموکراسی، حاکمیت غیر دینی (سکولاریسم) و احیای حقوق بشر محسوب می شود .
نماینده جنبش سکولار-دموکراسی در ایران ضمن تاکید بر برابری حقوق  همه مردمان ایران از طیف های مختلف فرهنگی و دینی در بخش دیگری از این پیام به ۱۱ زندانی پیرو دیانت بهایی اشاره کرده و گفته است در شرایطی که ۱۱ زندانی بهایی بی گناه در بند ۱۲ زندان رجایی شهر کرج با حبس های طویل المدت به سر می برند، چگونه نیروها و احزاب سیاسی آزادیخواه در قبال این رفتار ضد بشری حکومت سکوت اختیار کرده اند ؟ آیا بهتر نیست این نیروها و احزاب بخاطر سکون و انفعال خود در برابر این فجایع غیر انسانی فکری به حال خویش بکنند ؟!؟!؟!
در بخشی دیگر از این پیام آمده است : با توجه به تحریم ها و رسانه ای شدن اختلاس ها و دزدی های کلان سران حکومتی، کمر جمهوری اسلامی طوری شکسته است که دیگر قادر به راست شدن دوباره نیست . این  نوع رفتارهای ضد ملی از سوی جمهوری اسلامی امروز بر هیچ کسی پوشیده نیست . نظام جمهوری اسلامی که مدعی عدالت و برابری تنها برای مسلمانان جهان بوده است آن قدر دچار فساد درونی خود شده است که قادر به پوشاندن فضاحت های خود حتی در میان خودی ها نیست . این فضاحت اما نتیجه رقابت در چپاول اموال ملی مردم مصیبت زده کشورمان بین طیف های رقیب ولایت است . دعوت به سکوت ولایت در سرپوش گذاشتن بر فضاحت اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی اثباتی بر این مدعا است که خانه از پای بست ویران است و خواجه اندر پی نقش ایوان !!!

حشمت الله طبرزدی در آخر دنیا، محروم از ملاقات و مرخصی - مژگان مدرس علوم

حشمت الله طبرزدی در آخر دنیا
جرس - حشمت الله طبرزدی که از تاریخ اردیبهشت ماه سال گذشته از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شده است از کلیه حقوق یک زندانی سیاسی محروم بوده است و با مشکلات جسمانی، شرایط سخت زندان رجایی شهر را که از آن جا با عنوان "آخر دنیا" یاد می کند، می گذراند .
علی طبرزدی، فرزند حشمت الله طبرزدی با تاکید بر افزایش فشارها و محدودیت ها در خصوص وضعیت پدرش به "جرس" می گوید : "از زمانی که ایشان به زندان رجایی شهر منتقل شده اند تلفن و ملاقات حضوری ایشان قطع شده است . ما فقط به شکل کابینی و کوتاه می توانیم با او ملاقات کنیم . آقای طبرزدی تحت محدودیت ها و شرایط بسیار دشوار از کوچکترین حقوق اولیه خود به عنوان یک زندانی سیاسی "محروم" است . روز به روز هم فشارها افزایش پیدا می کند از جمله این که یک قانونی وضع کرده اند که زمانی که زندانی سیاسی را به بازپرسی یا بهداری و مراکز درمانی می برند از پایبند، دستبند و چشم بند استفاده می کنند و قصدشان از این اقدامات شکستن و تخریب روحیه زندانی است . البته این گونه اقدامات با مقاومت برخی زندانیان از جمله پدر من مواجه می گردد و تحت هیچ شرایطی حاضر به سر سپردن به این اعمال نیست . خلاصه وضعیت زندان رجایی شهر خوب نیست و به تعبیر خود آقای طبرزدی "آخر دنیا" است ."
او به مشکلات جسمانی پدرش که ناشی از تحمل شرایط دشوار زندان بوده اشاره می کند و می افزاید : "پدرم در طول سال های سخت زندان به بیماری های مختلفی دچار شده است . ضعف جسمانی زیادی بر ایشان مستولی شده است و از ناراحتی قلبی رنج می برد . متاسفانه در ملاقات کابینی ما از شرایط داخل زندان و آن چه بر سر زندانیان می آید نمی توانیم اطلاع پیدا کنیم . تلفن کابین هم شنود می شود و زندانیان نمی توانند از وضعیت خود به خانواده هایشان بگویند . ما زمانی که ضعف جسمانی آقای طبرزدی را از پشت شیشه می بینیم نگران و ناراحت می شویم اما باز وقتی شاهد روحیه قوی و محکم ایشان را در مقابل این شرایط سخت هستیم، خرسند می شویم ."
علی طبرزدی به بیان علت این که چرا پدرش هیچگاه درخواست مرخصی نمی دهد پرداخته و توضیح می دهد : "طبق قوانین خود جمهوری اسلامی یک زندانی سیاسی از حقوق اولیه ای از جمله دسترسی به وکیل، حق دفاع، استفاده از مرخصی و ... باید برخوردار باشد . اما متاسفانه نه تنها به این قوانین عمل نمی شود بلکه موارد غیر قانونی و محدودیت های دیگری هم بر آن اضافه شده است . به برخی از زندانیان که می خواهند مرخصی بدهند همراه با توهین و گرفتن امتیاز این حق به آنها داده می شود آن هم برای دو ساعت تا حداکثر 48 ساعت . به همین علت پدرم با شناختی که از اینها دارد و نقض قوانین توسط آنها را می شناسد هیچگاه درخواستی نمی کند کما این که دوستان ایشان هم درخواست داده اند اما با درهای بسته مواجه شده اند بنابراین از پیش جواب درخواست ها مشخص است..."
همسر حشمت الله طبرزدی پیش از این به خبرنگار جرس گفته بود : "آقای طبرزدی ده-یازده سال در زندان بودند و دوباره در زندان هستند و حکم جدید برایشان زده اند، برای چه ؟ فقط برای ابراز عقیده و دلسوزی برای کشور و مردم ایران، فقط برای فراهم آوردن آزادی برای هموطنان خود . اگر می گویند که آقای طبرزدی و امثال او اشتباه می کنند و حرف هایشان بر حق نیست چرا با آنها گفتگو نمی کنند ؟ چرا به جای آوردن آنها به پای میز بحث و گفتگو، آنها را به سلول های انفرادی می اندازند و حکم های طویل المدت برایشان صادر می کنند ؟ به خدا با سرکوب و فشار بر این منتقدان شرایط بدتر خواهد شد و نتیجه ای بدست نخواهند آورد زیرا امثال آقای طبرزدی به گفته های خود ایمان و اعتقاد دارند و تا برقراری آزادی کوتاه نخواهند آمد ."
احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، نخستین گزارش خود را در اختیار دبیر کل سازمان ملل متحد قرار داد . در این گزارش که شامل 78 بند است به تمامی طیف ها و نقض حقوق بشر پرداخته و با هشدار به نقض مداوم حقوق اقشار مختلف خواستار سفر به ایران برای بررسی و تحقیق شده است .
فرزند حشمت الله طبرزدی در خصوص گزارش احمد شهید بیان می کند : "البته این اولین بار نیست که نمایندگان و نهادهای حقوق بشری با چنین گزارش هایی درصدد نمایاندن وضعیت حقوق بشر در ایران هستند . اما متاسفانه تا کنون نتیجه مثبتی گرفته نشده است و مقامات جمهوری اسلامی گوش شنوایی ندارند و وضعیت حقوق انسانی همچنان در ایران اسف بار است . اما ارزیابی من در کل از گزارش احمد شهید از دو منظر مثبت است . یکی این که تبعیض در آن کمتر است و سعی شده به تمامی طیف ها بطور منصفانه پرداخته شود . دو این که متوجه شدم سازمان های بین المللی از منافع دولت ها دست برداشته اند و به حقوق انسان ها پرداخته اند . خلاصه از این دست گزارش ها زیاد داده شده که در مقابل واکنش تند مقامات جمهوری اسلامی را در برداشته و محدودیت ها وفشارها را بر زندانیان افزایش دادند و این بار باید منتظر بمانیم تا ببینیم نتیجه چه خواهد شد ."
وی در پایان ادامه می دهد : "متاسفانه مسئولین داخل که حداقل ها را هم زیر پا گذاشته اند و نمی شود انتظاری از آنها داشت اما امیدواریم این نهادهای حقوق بشری و تشکل ها و سازمان های بین المللی به فعالیت های خودشان ادامه دهند و این رسالت را به نحو احسن به گوش جهانیان برسانند ."
به دنبال تایید حکم پانزده ماه حبس تعزیری ابولفضل طبرزدی، برادر زاده حشمت الله طبرزدی و فعال حقوق بشر دیروز ظهر خود را به زندان کارون اهواز معرفی کرد . وی آذر ماه سال گذشته بازداشت و چندین ماه را تحت شرایط دشوار و بازجویی قرار داشت که بعد از دو ماه به قید وثیقه آزاد گردید .
علی طبرزدی، پسر عموی ابوالفضل با تاکید بر بی گناه بودن او می گوید : "فعالیت های ابوالفضل فقط در ارتباط با اطلاع رسانی در خصوص وضعیت پدرم بوده است و سعی بر این داشت که از منظر حقوق بشری به این قضیه بپردازد و اصلا فعالیت سیاسی نداشت . در حقیقت مانند دیگر زندانیان سیاسی بی گناه محکوم شده و باید حکم زندان را بگذراند . اما خوشبختانه وضعیت روحی اش دیروز بسیار خوب بوده و خودش را برای اجرای حکمش به زندان معرفی کرد . همه اعضای خانواده طبرزدی ها این هزینه ها را بخاطر آرمان ها و دفاع از حقوق مردم می پردازند اما با تمام این سختی ها و فشارها باز روزنه امیدی است ."
گفتنی است حشمت الله طبرزدی در مهر ماه سال گذشته به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرائم علیه امنیت کشور، توهین به رهبر جمهوری اسلامی، توهین به ریاست جمهوری و اخلال در نظم عمومی" به نه سال زندان و ٧۴ ضربه شلاق محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر این حکم به هشت سال زندان کاهش یافت .

۱۳۹۰ مهر ۲۳, شنبه

ممنوع الخروج شدن ابوالفضل عابدینی

ابوالفضل عابدینی نصر، روزنامه نگار و فعال حقوق بشری از سوی دادسرای غیر قانونی مستقر در زندان اوین ممنوع الخروج شد.ابوالفضل عابدینی، روزنامه نگار خوزستانی و عضو سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در تاریخ ۱۱ اسفند ماه سال ۸۸ از سوی اطلاعات سپاه بازداشت و در دو دادگاه انقلاب اهواز و تهران مجموعا به ۱۲ سال حبس تعزیری محکوم شده است.بر اساس حکم کتبی ابلاغ شده از سوی این دادسرا در روز نهم مهر ماه این زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین ممنوع الخروج شده است.از علت صدور این حکم و مدت زمان ممنوع الخروجی ایشان اطلاعی در دست نیست.

۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه

پشت پرده پیگیری انتخابات در داخل و کنگره ملی در خارج/حسن زارع زاده اردشیر


دانشجوی مبارز پیمان عارف در روز پایانی محکومیتی که توسط بیدادگاه جمهوری اسلامی به او تحمیل شده بود، به شلاق بسته می شود تا یادش نرود که از چه جهنمی بیرون آمده است، اما او به محض آزادی یادش می آید که برای چه هدفی به زندان رفته بود و درنتیجه پشت شلاق خورده اش را بدون ترسی به تماشا می گذارد تا درندگی رژیم جمهوری اسلامی را نشان دهد، چنانچه منصور فرجی و سمیه توحیدلو نیز چنین کردند. در اینجاست که اهمیت کوشش های آزادیخواهی در داخل نمایان تر می شود، کوشش هایی که با جان انسان ها درآمیخته و به دور از سهم خواهی، شعار و حرف انجام می گیرند.
این روزها کم نیستند مبارزانی که چه درون زندانهای نظام جمهوری اسلامی و چه پس از آزادی، با چهره ای روشن ندا می دهند که آماده هستند تا بعنوان پیشروان جنبش آزادیخواهی زندگی خود را فدا کنند، کما اینکه صدها کشته و اعدامی دو سال اخیر و هزاران کشته و اعدامی سالهای قبل در پی چنین هدفی صورت گرفت. حال پرسش از کسانی و یا گروههایی است که پیگیر انتخابات و ایجاد کنگره ملی و یا هر اسم دیگری که هستند، آیا محور آنها نیز چنین هدفی است یا آنکه تنها به دلیل چسبیدن به قدرت و گرفتن سهمی و ایجاد نظامی مشابه رژیم فعلی تلاش می کنند و در اینراه ابایی ندارند که تعدادی از مردم بازهم فریب خورند و یا در انتهای روشن شدن مقصد آنها، از رسیدن به دموکراسی محروم و سپس ناامید شوند ! مهم این نیست که فرد یا گروه پیگیر برای انتخابات در جمهوری اسلامی و تشکیل کنگره ملی اصلاح طلب باشد و یا خود را سکولار بنامد، سلطنت طلب یا مجاهد باشد، جمهوریخواه یا چپ باشد، بلکه مهم این است که بداند که مبارزه ای که درون کشور جاریست، هدفی روشن دارد که دیر یا زود نیروهای خود را سازماندهی کرده و آلترناتیو خود را برای مقابله با رژیم تشکیل می دهد. روشن نیست که چرا تعدادی در خارج کشور با اصول و اهدافی متفاوت شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را تبلیغ می کنند و یا ایجاد کنگره ملی با اسامی گوناگون را هدف خود قرار داده اند، اینکار را بدون توجیه اینکه داخل کشور با اینهمه مبارز درک شرکت یا عدم شرکت در انتخابات و یا توان تشکیل آلترناتیو را ندارند، انجام نمی دهند ! چرا برای آنها روشن نیست که مبارزه هنوز در ابتدای سازماندهی نیروهای مختلف دور می زند و در زمان مناسب که رسید با تمام فشار و اختناق موجود کنگره ملی نیز تشکیل خواهد شد، کما اینکه سالهای قبل نیز چنین امری در نطفه ایجاد شده بود.
این روزها تحولاتی در داخل کشور، چه در میان گروههای حاکم و چه در میان جنبشهای مردمی در حال روی دادن است ؛ گروههایی که با تکیه بر اختناق و فشار مشکلات سهم خواهی درون خود را حل کرده و به تثبیت نظام دست یابند و در طرف مقابل جنبشهایی که تلاش دارند ستونهای رژیم را متزلزل کنند. رژیم از ابتدای به قدرت رسیدن نشان داد که رحمی برای مخالفان خود نداشته و درعوض منابع اقتصادی کشور را بیت المالی میداند که باید برای خود و وابستگانش مصرف کند و لذا سرکوب و فساد مالی رانتی همچون دو بازوی مهم سردمداران نظام تابحال مورد استفاده قرار گرفته است. تفاوتی که این روزها با سالهای گذشته کرده، در درکی است که مسولان فعلی نظام از قدرت مطلقه خویش یافته اند و درنتیجه سرکوب را تشدید داده و فساد مالی رانتی به هزاران میلیارد از طریق قانونی و بانکهای در اختیار را افزایش داده اند و مقامات دیگر نیز حتی از افشای آنها در جامعه هراسی ندارند. زمانی که ولایت فقیه ترمز مسولان را در ادامه افشاگری می کشد تا مخالفت جناحها با یکدیگر به لو رفتن اصل ماجرا که خود بیت رهبری نیز در جریانات سهم دارد، کشیده نشود عمق فساد نظام آشکار می شود. زمانی که احمدی نژاد و باندش که قدرت خود را مدیون رهبری می دانستند، ولی برای قبضه بیشتر قدرت مقابل رهبری نیز می ایستند، آشکار می شود که ترفند اصولگرایی در مقابل اصلاح طلبی و شدت سرکوب نیز نه تنها به یکدست شدن مسولان نمی انجامد، بلکه جنبش مردمی را نیز متوقف نمی کند. چنانچه دو حزب نیرومند کشورهای غربی برای کنترل بحران و ادامه نظام جانشین یکدیگر می شوند، دو روی سکه اصلاح طلبی و اصولگرایی ( محافظه کاری ) نیز بصورت مضحکی برای تثبیت نظام جایگزین یکدیگر می شوند. با وجودیکه بنظر می رسد که رهبری و سپاه بعنوان دو بازوی نظام حاضر نیستند که قدرت بدست آمده را با رفسنجانی و سران اصلاح طلب تقسیم کنند، ولی بنظر امکان پذیر است که بخشی از مسولان فعلی جای خود را به بخشی از سران قبلی و یا افراد جدیدتری بدهند تا نظام به حیات خود ادامه دهد. آنچه از تغییراتی که در جریان است، حتی اگر برای فریب مردم برای شرکت در انتخابات باشد و یا کشورهای غربی را به انجام اصلاحات خوش بین کند، حاکی از این موضوع است.
تلاش مهدوی کنی و سایرین برای ایجاد جبهه ۷+۸ و یک لیست مشترک که نماینده همه گروههای اصولگراها باشد، با سرکشی گروه پایداری که جناح تندتری بوده و بینابین اصولگراها و باند احمدی نژاد قرار دارند، به نتیجه نرسیده است چرا که گروه پایداری معتقد است که لاریجانی، رضایی، قالیباف و بخشی از موتلفه به رفسنجانی و بعضی از اصلاح طلبان نزدیک اند. باید دید که در ادامه رهبری که از زبان حداد بر یک لیست اصولگرا تاکید کرده بود ولی هنوز نتیجه نداده، قادر خواهد بود با هشدارهای بیشتر باین امر موفق شود یا اینکه ضربه ای که با نافرمانی باند احمدی نژاد به او وارد آمده، دامنه اختلافات بیشتر می شود. گرچه باند لاریجانی و بخشی از اصولگرایان و همچنین رفسنجانی و دیگر سران اصلاح طلب با زبان بی زبانی خواهان برکناری باند احمدی نژاد هستند و مصاحبه اخیر فرماندهان سپاه بر ضد ایشان و مصاحبه مهدی خزعلی – که اخیرا در زندان در اختیار ماموران امنیتی بوده - با صدای امریکا مبنی بر اینکه احمدی نژاد محور فساد است ولی اعتقاد به نظام لازم است بر این امر صحه می گذارند. اما شخص خامنه ای تا یافتن جایگزین مورد اعتماد به این کار تن نخواهد داد.
سفر احمدی نژاد با کل فامیل و بستگان به امریکا این بار کم اثرتر بوده و مقامات غربی اهمیت کمتری برای وی قائل بودند. تعداد زیادی از همراهان و بوروکراتهای وابسته به وی نیز در پای میز محاکمه اند و جناح مخالف سعی دارد تا کاندیدهای انتخاباتی موافق وی را شناسایی و به کمک شورای نگهبان از حق انتخاب محروم کند، ولی هنوز باند ایشان که از حمایت بخشی از سپاه و مسولان تشکیل شده و تمایل به کم کردن قدرت ولایت فقیه دارند از قدرت بی نصیب نیستند. جناح حاکمه برای نشان دادن یکدستی و تثبیت نظام در برابر غرب تمایل دارد که انتخابات را مانند بارهای پیش با تعداد بیشتری از شرکت مردم برگزار کند، گرچه با وجود تصویب شرم آور قانون کنترل نمایندگان مجلس چشمداشت آنها در استقلال بسته تر است ولی حتما حربه تقلب برای انتخاب شدن نمایندگان مطیع تر انجام خواهد گرفت. با وجود اینکه هنوز تغییر چندانی صورت نگرفته اما جبهه مشارکت و شورای هماهنگی دچار توهم شده و جرقه شکستن حصر آقایان موسوی و کروبی را مقدمه انتخابات آزاد دانسته اند، با اینگونه اصلاح طلبان و این بیانیه ها به نظر می آید که نظام جمهوری اسلامی نیازی به تن دادن به اقدامات اصلاحی چندانی نمی بیند و تنها همین برداشتن حصر، بخشی از آنها را راضی به شرکت در انتخابات می کند.
از طرف دیگر همچنان بخشی از قدرت تمایل به شدت عمل و سرکوب مردم داشته و ایجاد بحران در منطقه را از طریق تروریستهای وابسته مهم دانسته و بر ترفند مذاکره طولانی با غرب برای نرسیدن به توافقی پافشاری می کند، درحالیکه بخش دیگر جنبشهای منطقه را خطرناک دانسته و اعتقاد دارد باید نرمشی در مذاکرات نشان داده و شدت سرکوب را برای کم کردن فشار سازمانهای حقوق بشر پایین آورده و بخشی از زندانیان را آزاد نمایند. در نتیجه با توجه به اینکه بسیاری از مخالفان در دو سال گذشه اعدام شده ولی چند ماهی است اعدام سیاسی متوقف شده، بخشی از زندانیان آزاد گشته و آقای کروبی بی خبر به دیدار خانواده برده می شود و لذا احتمال آزادی ایشان و آقای موسوی نیز می رود، یا خبر توقف ادامه کار سانتریفوژها اگر سوخت لازم از طرف غرب تامین شود، بخشی از ترفندی است که جناح معتقد به نرمش انجام میدهد. از طرف دیگر افزایش اعدام منتسب به مواد مخدر و یا قاتلین افراد حتی اگر نوجوان باشند، دستگیریهای جدید و گسترش آن به خبرنگاران و فیلم سازان و غیره، شلاق زدن و سرکوب کسانی که حرکات اجتماعی همچون طرفداری از محیط زیست و آثار تاریخی و یا آب بازی و غیره پرداخته، مانور نظامی در خشکی و دریا و یا ایجاد بحران در لبنان و بحرین و یمن و غیره پرداخته و به تهدید غرب می پردازند، پافشاری تفکر تندروان را در کار بروز می دهد. البته تمایز دادن جناحهای تندرو و محافظه کار بدلیل تزلزل و عدم حزبی بودن افراد  به آسانی امکان پذیر نبوده و بسته به اینکه چه جناحی قدرت می گیرد جابجا می شوند ولی اشتراک منافع آنها را به همدیگر نزدیک کرده است، و چه بسا تغییرات متفاوت در مسائل گفته شده با هماهنگی مقامات رده بالا برای فریب مردم صورت می پذیرند. اگر در مورد انرژی هسته ای و یا بعضی از کشورهای منطقه که جنبش مردمی شکل گرفته اظهار نظر متفاوت شنیده می شود، اما در مورد سوریه مقامات می دانند که تغییر نظام در آن کشور به تغییر نظام در جمهوری اسلامی منتهی می شود و لذا تمام نیروی خود را برای حفظ آن رژیم بکار می برند، شاید بی دلیل نباشد که روسیه و چین نیز تحریمهای سوریه را وتو کرده اند.
طبیعی است که مبارزه داخل کشور آن قدر حاد نشده که دوباره مردم تنور انتخابات نظام را گرم کنند تا افراد مطیع بیشتری به مجلس فرمایشی راه یافته و دور جدیدی از فسادها و سرکوبها آغاز شود، بخصوص که گرانی و فشار اقتصادی توان مردم را بریده و اعتقادشان را به رژیم ازبین برده است. با شروع سال تحصیلی بار دیگر دانشجویان و معلمان گرد هم آمده و مخالفتهای خود را که اینبار بیشتر صنفی بوده و قادر است تعداد بیشتری را جذب کند، آغاز کرده اند، مسائلی همچون ندادن خوابگاه که به فوت دختر دانشجویی منجر شد، تفکیک جنسیتی، رسمی شدن معلمان و دیگر مسائل صنفی تظاهرات و تحصن هایی را موجب شده است که در آینده تشدید خواهد شد. تظاهرات و اعتصاب باشکوه هزاران کارگر پیمانکاری شرکتهای پتروشیمی در خوزستان که دو هفته طول کشید، نوید اعتصابات کارگری متشکلتری را با وجود بیکاری و حقوق پایین می دهد. ایجاد ابتکاراتی خودجوش برای آب بازی و پاک کردن شیشه ماشینها برای کودکان بی سرپرست، نوید دیگر حرکات اجتماعی را می دهد که مکمل تظاهرات خیابانی بوده و می تواند موجب گردهمایی بیشتری از مردم شود، همچون جمع شدن در پارکها و یا مناطق عمومی که شکل تظاهرات سیاسی را به خود نگیرد. مواردی همچون حفظ محیط زیست و آثار تاریخی از جمله تظاهرات مردم شهرهای آذربایجان برای دریاچه ارومیه که اقدامی بی نظیر بود و صدای خیلی از تجزیه طلبان را نیز خاموش کرد، البته بازهم نوید تجمع بیشتری برای مسائل این چنینی را می دهد. اعتصابات و خواسته های صنفی گروههای مختلف نیز ادامه خواهد داشت و فضای ایجاد شده از فشار بین المللی حقوق بشری می تواند موجب رونق حرکات اعتراضی و اجتماعی مردم شود.
آنچه بتدریج روشن شده اینکه دیگر نه رژیم امکانی برای ادامه  بقای خود گذاشته و نه اینکه مردم اعتمادی به گفتار مقامات جمهوری اسلامی دارند. در نتیجه تلاش های جوانان، دانشجویان، کارگران، معلمان و دیگر اصناف و اقشار موجب خواهد شد تا آلترناتیو مورد نیاز اظهار وجود کند. این مهم می تواند حتی ایجاد "کنگره ملی" نیز باشد. در خارج کشور نیز ایجاد نهادها و تشکل های مدافع حقوق مردم ایران و مبارزات داخل و کوشش برای ایجاد همبستگی میان گروههای برون مرزی اهمیت بسزایی دارد. بنابراین همه کوشش های برون مرزی و نیز تلاش برای ایجاد کنگره ملی بدون در نظر گرفتن محور مبارزه یعنی تلاش های داخل کشور به نتیجه ای نخواهد رسید و از سویی داغ کردن تنور انتخابات جمهوری اسلامی آن هم بدون در نظر گرفتن حتی کف مطالبات مردمی تنها منافع مردم را زیر سوال می برد.

حمیدرضا خادم، برای گذراندن حکم چهار سال حبس، به زندان اوین رفت

حمیدرضا خادم، از فعالان سیاسی و بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات، جهت گذارندن دوران حبس، خود را به زندان اوین معرفی کرد.
به گزارش جرس، حمیدرضا خادم فعال سیاسی و کنشگر حقوق بشر و از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات ١٣٨٨ که در شانزدهم آذر ١٣٨٩ از سوی شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود، با تایید شعبه ۵٤ دادگاه تجدید نظر به چهار سال حبس تعزیری محکوم گردید .
بر اساس این گزارش، موارد اتهامی وی اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام در قالب نگارش مقاله و مصاحبه با رسانه ها اعلام شده است.
حمید رضا خادم امروز پنج شنبه ٢١مهر خود را به زندان اوین برای سپری کردن دوران محکومیتش معرفی کرد و عازم حبس شد.

دادگاه سعید نعیمی، فعال دانشجویی دربند هفته آینده تشکیل می شود

سعید نعیمی، عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت هفته آینده در دادگاه انقلاب تبریز محاکمه می شود.
به گزارش کلمه، این فعال دانشجویی که چند روز قبل و به طور ناگهانی از زندان کرج به زندان تبریز منتقل شد در همین شهر با اتهاماتی که هنوز مشخص نیست محاکمه خواهد شد. وکیل وی هنوز موفق به خواندن پرونده او نشده است.
همچنین گزارش های رسیده به کلمه حاکی از آن است که وی پس از اعتصاب غذای ۲۰ روزه خود در زندان کرج اکنون در شرایط نامناسب جسمی به سر می برد.
سعید نعیمی اعتصاب غذای خود را در زمانی که در سلول انفرادی در زندان کرج بود، آغاز کرد و پس از انتقال به زندان تبریز، به اعتصاب خود پایان داد اما به خاطر عوارض ناشی از اعتصاب و بیماری، در شرایط نامناسب جسمی قرار گرفته است، اودر این شرایط نامناسب باید از اتهاماتش دفاع کند.
نعیمی روز ۱۹ اردیبهشت سال جاری بازداشت شد و از آن زمان تاکنون زندانی بوده است. این زندانی سیاسی در زندان تبریز می تواند هر پنج هفته یک بار با خانواده اش ملاقات حضوری داشته و همچنین هفته ای یک بارخانواده اش را به صورت کابینی ملاقات کند.
خانواده نعیمی امیدوارند قاضی پرونده با تبدیل قرار بازداشت وی به قرار وثیقه شرایط آزادی این فعال دانشجویی را فراهم کند.

دادگاه سعید نعیمی، فعال دانشجویی دربند هفته آینده تشکیل می شود

سعید نعیمی، عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت هفته آینده در دادگاه انقلاب تبریز محاکمه می شود.
به گزارش کلمه، این فعال دانشجویی که چند روز قبل و به طور ناگهانی از زندان کرج به زندان تبریز منتقل شد در همین شهر با اتهاماتی که هنوز مشخص نیست محاکمه خواهد شد. وکیل وی هنوز موفق به خواندن پرونده او نشده است.
همچنین گزارش های رسیده به کلمه حاکی از آن است که وی پس از اعتصاب غذای ۲۰ روزه خود در زندان کرج اکنون در شرایط نامناسب جسمی به سر می برد.
سعید نعیمی اعتصاب غذای خود را در زمانی که در سلول انفرادی در زندان کرج بود، آغاز کرد و پس از انتقال به زندان تبریز، به اعتصاب خود پایان داد اما به خاطر عوارض ناشی از اعتصاب و بیماری، در شرایط نامناسب جسمی قرار گرفته است، اودر این شرایط نامناسب باید از اتهاماتش دفاع کند.
نعیمی روز ۱۹ اردیبهشت سال جاری بازداشت شد و از آن زمان تاکنون زندانی بوده است. این زندانی سیاسی در زندان تبریز می تواند هر پنج هفته یک بار با خانواده اش ملاقات حضوری داشته و همچنین هفته ای یک بارخانواده اش را به صورت کابینی ملاقات کند.
خانواده نعیمی امیدوارند قاضی پرونده با تبدیل قرار بازداشت وی به قرار وثیقه شرایط آزادی این فعال دانشجویی را فراهم کند.

تداوم اعتراض دانشجویان در دانشگاه شهرکرد

با گذاشت یک هفته از تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه شهر کرد به وضعیت نامساعد غذا و "یافت شدن کرم" در آن، گزارش ها از بی توجهی مسئولین این دانشگاه به خواسته های دانشجویان و تداوم این اعتراضات حکایت دارد.
به گزارش دانشجونیوز، در ادامه برگزاری تجمعات اعتراضی دانشجویان دانشگاه های ایران از جمله دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه کردستان، دانشگاه یزد، دانشگاه زنجان، دانشگاه بهشتی و برخی دانشگاه های دیگر، دهها تن از دانشجویان دانشگاه شهر کرد که هفته گذشته در اعتراض به فقدان شورای صنفی در این دانشگاه و همچنین «یافت شدن کرم» در غذا دانشجویان تجمع کرده بودند باردیگر به دلیل عدم رسیدگی مسئولین به مطالبات این دانشجویان و همچنین اعمال تهدید دانشجویان از سوی حراست این دانشگاه، دست به تجمع زاده اند.
بر اساس این گزارش، پس از آنکه هفته گذشته در غذا سلف دانشگاه شهر کرد کرم یافت شده بود، حراست این دانشگاه با تهدید دانشجویان، سعی در دروغ جلوه دادن این فاجعه داشته است.
شریفی، رییس حراست این دانشگاه که گفته می شود خود از عوامل وزارت اطلاعات شهر کرد محسوب می شود، تلاش داشته است تا کرم یافت شده را به مربوط به "سیب" جلوه دهد و با فریب دانشجویان و افکار عمومی، جو دانشگاه را آرام کرده و به برخورد با این دانشجویان معترض بپردازد.
این گزارش در ادامه می افزاید دانشجویان با مشاهده ادعاهای واهی این مسئولین باردیگر دست به تجمع گسترده زده و خواستار تشکیل فوری شورای صنفی دانشجویان و همچنین برخورد با معاونت دانشجویی این دانشگاه شده اند.
یکی از نمایندگان دانشجویان متحصن به دانشجونیوز گفته است که «حتی اگر یک دانشجو به دلیل اعتراضات گذشته به کميته انضباطی احضار شود، کلاس های درس را تعطيل کرده و به اعتراضات خود ادامه مي دهيم تا ریاست دانشگاه را از کار بر کنار کنیم.»
در پایان تجمع دانشجویان معترض با اعلام مطالبات خود به مسئولین، هشدار داده اند که مسئولین تا ۱۳ آبان ماه مهلت دارند تا به خواسته های دانشجویان رسیدگی کرده و نسبت به تشکیل فوری شورای صنفی دانشجویان اقدام کنند.
بنا به گزارشات پیشین دانشجونیوز هفته گذشته نیز افزایش قیمت غذای سلف دانشگاه شهرکرد و ، پیدا شدن "کرم پخته" در غذای یکی از دانشجویان موجب نارضایتی دانشجویان شده و منجر به آغاز تجمعات صنفی در این دانشگاه شده بود.
یکی از دانشجویان این دانشگاه پیشتر به دانشجونیوز گفته بود که « وضعیت مالی نامناسب اکثر دانشجویان و افزایش قیمت غذا در سال تحصیلی جدید نارضایتی های فراوانی را در بین دانشجویان به وجود آورده بود که اتفاق دیروز، جرقه ای شد تا اعتراضی سنگین در سلف دانشگاه شکل بگیرد.»
در این تجمع هفته گذشته این دانشگاه، دانشجویان با سر دادن شعارهایی همچون "دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد" ، "دانشجوی با غیرت حمایت حمایت" و " نترسین نترسين ما همه با هم هستيم" خواستار توبيخ مسئولان سلف و تشکیل دوباره شورای صنفی در دانشگاه شهرکرد شده بودند.
با شروع سال تحصیلی جدید بسیاری از دانشگاه های ایران از جمله دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه کردستان، دانشگاه یزد، دانشگاه زنجان، دانشگاه بهشتی و برخی دانشگاه های دیگر ناآرام گزارش شده اند.
اجرای طرح تفکیک جنسیتی، تک جنسیتی نمودن دانشگاه ها، وضعیت نامساعد غذا ها، محدود کردن دانشجویان و تهدید آنان، از مواردی بوده که اعتراض دانشجویان را در هفته های گذشته برانگیخته است.
صدها دانشجوی دانشگاه امیرکبیر نیز در اعتراض به مرگ یک دانشجوی دختر که در خوابگاه این دانشگاه جان باخته و با کوتاهی مسئولین همراه بوده، همچنان ادامه دارد و دانشجویان خواستار استعفای فوری مسئولین زیربط شده اند.

گفتگوی جرس با پیمان عارف پس از اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق:وحشیانه بود.

جرس - پیمان عارف، فعال دانشجویی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین پس از اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق به خبرنگار جرس می گوید : من اینجا در ایرانی که احمدی نژاد می گوید آزادترین کشور جهان است، به جرم توهین به احمدی نژاد شلاق خورده ام به گونه ای که جای زخم هایش هنورز روی تن ام مانده است و قلبم درد می کند .
 
  
وی معتقد است هم صدور حکم شلاق غیرقانونی بوده است و هم اجرای آن به صورت غیر قانونی صورت گرفته است .
پیمان عارف صبح امروز به اجرای احکام زندان اوین منتقل شد که با پایان دوران محکومیتش آزاد شود اما به گفته خود او لحظاتی پیش از آزادی به اتهام توهین به ریاست جمهوری ۷۴ ضربه حکم شلاق او به اجرا در آمده است . 
اگرچه پیمان عارف پس از اجرای این حکم از شرایط جسمی خوبی برخوردار نبود اما به پرسش های خبرنگار جرس در این زمینه پاسخ داده است .
گفتگوی جرس با این فعال سابق دانشجویی و عضو سازمان دانش آموختگان را بخوانید :

آقای عارف این حکم شلاق را آن گونه که این روزها می گویند نمادین هم اجرا نکردند، درست است ؟ 
این حکم را نه تنها نمادین اجرا نکردند، ای کاش حداقل همان رای صادره خودشان را اجرا می کردند، یعنی ۷۴ ضربه شلاق تعزیری طبق ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی را اجرا می کردند یعنی شلاق را به صورت تعزیری می زدند . مشهور فقهای امامیه تاکید دارند میان تفاوت تازیانه شلاق تعزیری و تازیانه حدی. یعنی در تازیانه حدی نباید دست شلاق زننده بالا رود و یک کتاب باید زیر بغل شلاق زننده باشد برای این که کتاب قران نیفتد ولی آقایان به وحشیانه ترین و سبوعانه ترین شکل ممکن تازیانه زدند . یعنی به همان شکل که در شریعت برای شرب خمر و لواط پیش بینی شده است شلاق زدند . 
دقیقا به چه جرمی این حکم شلاق در مورد شما اجرا شده است ؟
به جرم توهین به احمدی نژا د. ماده ی ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی . قاضی پیر عباس، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی در پرونده مربوط به اتهامات انتخابات در صدور رای ۷۴ ضربه تازیانه تعزیری صادر کردند .
این حکم کجا و چگونه اجرا شد ؟
ولی این آقایان در دادسرای اوین در حضور آقای نمکی، رییس دفتر  معاون شخص جعفری دولت آبادی به وحشیانه ترین شکل ممکن حکم تغزیری را به شکل تازیانه حدی اجرا کردند . من خواهان دستور قضایی شدم و در همان شرایط  که حمله قلبی به من دست داد، شکایت کردم به آقای دولت آبادی و از همین جا از دولت آبادی می خواهم که دستور قضایی صادر کند اگر دادستان هستند که از نظر من نیستند . 
آیا همسر شما هم به هنگام اجرای حکم حضور داشتند ؟
امروز محکومیت من تمام شده بود و مرا به خاطر این که باید آزاد می شدم آوردند دادسرای اوین در شعبه اجرای احکام . دادیار اجرای احکام فردی است به نام خدابخش که ایشان حضور نداشت . همسرم را هم اجازه دادند بیاید بنشیند . فردی آمد که ماسک به صورت خودش زد . آن کسی که مرا شلاق زاد ماسک به صورت داشت . مرا بردند ته دادسرای اوین در یک اتاقی در حضور نمکی، رییس دفتر معاون دادستان مرا شلاق زدند .  آن فرد شروع کرد با تمام شدت دستش را بالا برد  و با تمام شدت تازیانه را به پشت من کوبید و مرا شلاق زدند .
بعد از شلاق شما چه حالی داشتید ؟
کمرم راست نمی شود از درد شلاق . وضعیت قلبی ام هم خوب نیست . به توصیه ی یکی از پزشکان دوش گرفتم، اما خون مردگی باعث شده که سوزش این زخم ها بیشتر باشد .
اگر سخنی با مسئولان یا احمدی نژاد که به جرم توهین به ایشان هم شلاق خورده اید، دارید بفرمایید ؟
احمدی نژاد که هر بار به نیویورک می رود و می گوید ما آزادترین کشور دنیا را داریم، اما مرا اینجا در کشور خودم، به وحشیانه ترین شکل ممکن به جرم توهین به احمدی نژاد شلاق زده اند . من یک نامه سرگشاده به احمدی نژاد نوشتم و تنها یاد آوری کردم که چه بلایی سر دانشگاه ها آمده است .  نامه من موجود است که هیچ توهینی به احمدی نژاد نکرده ام تنها گفته ام که به ایشان هرگز سلام نخواهم کرد . همه تاکید من این است که هم صدور حکم من غیر قانونی بود و هم این حکم شلاق به صورت غیر قانونی و وحشیانه اجرا شد . 

۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

عدم ارائه درخواست مرخصی درمانی از سوی حشمت اله طبرزدی

Heshmat Tabarzadi  مهندس حشمت طبرزدیحشمت اله طبرزدی در اعتراض به کارشکنی های صورت گرفته در روند درمان و اعلام پیش شرط جهت اعطای مرخصی درمانی از ارائه درخواست مرخصی درمانی خودداری کرد .
 
روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران - وضعیت جسمی حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران در شرایط مساعدی نیست .
خانواده دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران در آخرین ملاقات وضعیت جسمی ایشان را نا مساعد اعلام کرده و افزودند ایشان از فشار خون بالا، مشکل در بینایی و درد دندان رنج می برند .
همچنین خانواده ایشان افزودند : وی در پاسخ به درخواست خانواده و دوستان برای ارائه درخواست مرخصی درمانی ابراز داشته اند، در اعتراض به کارشکنی های صورت گرفته در روند درمان و اعلام پیش شرط جهت اعطای مرخصی درمانی از ارائه درخواست مرخصی درمانی خودداری خواهند کرد .
لازم به ذکر است حشمت اله طبرزدی، در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان رجایی شهر کرج می باشند و عوارض نزدیک به دو سال حبس باعث بروز مشکلات جسمی در ایشان شده است .
پیش از این نیز جمعی از فعالان سیاسی و حقوق بشری در دادخواستی به دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد برای حقوق بشر در ایران، دکتر بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، دکتر ناوی پیلای، کمیسرعالی حقوق بشر سازمان ملل متحد - کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا، کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا، سازمان عفو بین الملل و سازمان دیده بان حقوق بشر نسبت به وضعیت جسمی این فعال سیاسی ابراز نگرانی کرده اند .

۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

تشدید فشارهای غیرانسانی علیه وبلاگ نویس زندانی

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" وبلاگ نویس زندانی که در شرایط حاد جسمی بسر می برد از ملاقات کابینی با خانواده اش محروم گردید.
وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) که از ناراحتی حاد جسمی مانند کلیه و بیماری گوارشی مدتی است که شدیدا در رنج می باشد و تا به حال چند بار دچار خونریزی معده شده است. دردهای شدید کلیه باعث فشارهای مضاعف بر وی می باشد. اما بازجویان وزارت اطلاعات از درمان وی خوداری می کنند و ناراحتی جسمی وی را به عنوان ابزاری برای فشار آوردن علیه این زندانی سیاسی بکار می برند.
از طرفی دیگر در یک اقدام غیر انسانی دیگر علیه این وبلاگ نویس زندانی اقدام به قطع ملاقات کابینی او باخانواده اش نمودند.قطع ملاقات کابینی او بدون هیچ دلیلی صورت گرفته است و برای تحت فشار قرار داد وی بکار برده می شود.
وبلاگ نویس زندانی محمد رضا پورشجری شهریور ماه 1389 در منزلش با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند سپاه که در دست بازجویان وزارت اطلاعات می باشد منتقل گردید. بازجویان وزارت اطلاعات او را تحت شکنجه های وحشیانۀ جسمی و روحی قرار دادند. این شکنجه ها به حدی شدید بود که آقای پورشجری برای رهایی از این شرایط اقدام به خودکشی ناموفق نمود.او به مدت 7 ماه بطور مستمر در سلولها انفرادی و تحت شکنجه های مستمر روحی قرار داشت.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،تشدید فشارهای غیر انسانی و عدم درمان بیماریهای حاد جسمی این وبلاگ نویس زندانی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اعزام گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران برای بازدید از زندانها، ملاقات با زندانیان سیاسی و خانواده های آنها جهت تهیۀ گزارشی از جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای و ارائۀ آن به سازمان ملل متحد می باشد.
فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران
31 مرداد 1390 برابر با 22 اوت 2011
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

نیاز فوری طبرزدی به دریافت خدمات مناسب پزشکی

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: در حالی که مسئولان زندان رجایی شهر کرج با دستور و حمایت مقامات امنیتی و قضایی از در اختیار گذاشتن داروهای مورد نیاز مهندس حشمت الله طبرزدی خودداری می کنند، این زندانی سیاسی ابتدای هفته جاری به علت درد قفسه سینه و افت شدید فشار خون در شرایط خطرناکی قرار گرفت.
بنا بر گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، علیرغم عارضه قلبی چندی پیش مهندس طبرزدی در زندان رجایی شهر و نیاز مبرم این زندانی سیاسی به انجام امور درمانی در مراکز درمانی بیرون از زندان، مقامات قضایی نه تنها با انتقال وی به مراکز درمانی مخالفت نموده اند، بلکه حتی از در اختیار گذاشتن داروهای مورد نیاز مهندس طبرزدی نیز خودداری نموده و گفته اند که داروهای مورد نیاز ایشان می بایستی توسط خانواده آقای طبرزدی و از بیرون زندان تهیه و ارسال شود.
حسن زارع زاده اردشیر دبیر کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی در این باره گفت: «خانواده مهندس طبرزدی اطلاع داده اند که ایشان در آخرین ملاقات کابینی خود که روز پنج شنبه بیست و هفتم مرداد ماه انجام گرفته، بسیار لاغر و ضعیف دیده شده است. به همین دلیل ما به شدت نگران او هستیم».
به گفته ی زارع زاده اردشیر، «شیوه برخورد و رسیدگی به وضعیت آقای طبرزدی و سایر زندانیان سیاسی محبوس در زندان های ایران، نه تنها بر خلاف قوانین و معیارهای پذیرفته شده بین المللی، که بر خلاف آئین نامه سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و ترتیبی جمهوری اسلامی بوده و تخلف و بی تفاوتی نهادهای مسئول در این باره، شائبه وجود برنامه ای مدون و سیستماتیک برای از بین بردن زندانیان سیاسی را بوجود آورده است».
مهندس حشمت الله طبرزدی، سخنگوی شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر و دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران که یک روز پس از حوادث عاشورای سال ۱۳۸۸، و برای چندمین بار طی 15 سال گذشته بازداشت شده است، همچنان بدون حتی یک روز مرخصی در زندان رجائی شهر کرج و در بند ویژه امنیتی به سر می برد.
مهندس حشمت الله طبرزدی اوایل تیرماه سال جاری و به دلیل شرایط بد زندان رجایی شهر کرج و عوارض ناشی از اعتصاب غذای چند هفته ای زندانیان سیاسی، چندین بار دچار عارضه قلبی گردید اما مقامات مسئول توجهی به این مساله نکرده اند.
زارع زاده اردشیر می گوید: «مهندس طبرزدی یک مخالف سرسخت نظام و مدافع تغییر مسالمت آمیز رژیم است یعنی حق انسانی و قانونی او، و البته رژیم به همین دلیل تمام توان خود را برای از پای درآوردن مهندس طبرزدی بکار برده است. ما میخواهیم تا با دخالت نهادهای بین المللی هرچه سریعتر ایشان را برای مداوا آزاد کنند».

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید:
با پست الکترونیک کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی به آدرس
info@komitedefa.com
و یا تلفن
8485-860(647)1
حسن زارع زاده اردشیر دبیر کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
تماس حاصل کنید.

۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

براندازی 28 مرداد، تاوان سنگين ملت ايران - کورش زعیم

روز تاريخي ۲۸ امرداد را ما هر سال يادآوري مي كنيم، نه فقط يادآوری يك زخم ملی، يا اين كه شعار گونه حقانيت يك ديدگاه را نسبت به يك ديدگاه ديگر به نمايش بگذاريم، بلكه براي اينست كه، در شرايطي كه حاكم بر كشورمان است آينه ای در برابر چشمان آنانی بگيريم كه در گذشته خشكيده اند يا پشت به گذشته امروز را می سنجند .
آن چه امروز رويداد ۲۸ امرداد را برجسته می كند تفاوت های رفتاری دولت و حكومت در آن زمان در مقايسه با دوران پس از آن است . يكی از اين تفاوت ها اين است كه دولت دموكرات مصدق، حاضر نبود به هر قيمتی خود را بر سر كار نگه دارد . مصدق گفته بود كه راضی به ريختن حتی يك قطره خون از بينی كسی نيست . ملت پشتيبانش بود و او می انديشيد كه اگر ملت بخواهد دوباره او را سر كار می آورد . ولی حكومتي كه جای او را با زور و ياری بيگانگان گرفت به رای ملت متكی نبود و گر نه او نيز می توانست به مردم مراجعه كند يا با يك همه پرسی از ملت می پرسيد مرا می خواهيد يا نه ؟
كورش بزرگ در بيانيه حقوق بشر خود گفت :   "من از امروز كه تاج پادشاهي را به سر نهاده ام، تا روزی كه زنده هستم و مزدا توفيق پادشاهی را به من می دهد، هر گز حكومت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است كه مرا به پادشاهی خود بپذيرد يا نپذيرد و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بشمارد، من برای حكومت بر آن ملت جنگ نخواهم كر د."
سخن كورش بر گرفته از فرهنگ كهن ايران بود كه او كوشيد آن را در سراسر جهان نهادينه كند . اما، امروز شاهد آن هستيم كه نه تنها در ميهن ما، به ويژه از براندازی ۲۸ امرداد ۱۳۲۸ تا به امروز، در همه كشورهای گستره فرهنگ و تاريخ ايران دولت های استبدادی حاكم هستند و همه آنها بقای حكومت خود را با خشونت، كشتار و حتي جنگ با مردم بر ملت خود تحميل می كنند . ما ۲۸ امرداد را از اين رو پيوسته يادآوری مي كنيم كه بگوييم تحميل حكومت بر مردم چه با ياري قدرت های بيگانه و چه با زور داخلی با فرهنگ ايرانی بيگانه است .
افزون بر اين، آن چه ما را نسبت به براندازی ۲۸ امرداد ناخرسند می كند، سنجش آزادی های مدنی مردم در پيش و پس از اين كودتاست . پيش از ۲۸ امرداد، حزب ها آزاد بودند، مطبوعات آزاد بودند، گردهمايي آزاد بود، اتحاديه هاي كارگري و صنفي آزاد و اعتصاب و تظاهرات آزاد بود . پس از ۲۸ امرداد، همه اين آزادي ها از مردم گرفته شد و اين محروميت تا كنون ادامه دارد . اگر اين براندازی كه خيانت به منافع ملت ايران بود روی نمی داد، دموكراسی، آزادي های مدنی و حقوق بشر چنان در كشور ما در طی ربع قرن بعد نهادينه شده بود كه ديگر كسی نمی توانست خواست های شخصی يا فرقه ای خود را بر ملت ايران تحميل كند و مجبور می شد ديدگاه خود را از درون صندوق های رای ارائه دهد .
جنبش ملی شدن صنعت نفت بر گرفته از پشتيبانی مردمی بود و گر نه مصدق با همه دانش، زيركی و عشق به ميهن موفق نمی شد در برابر قدرت و توطئه های قدرت های بزرگ بيگانه به اين پيروزی دست يابد، آن هم بي اين كه براي چيرگی بر يك ابر قدرت به ابر قدرت رقيب دست دراز كند يا باژ بدهد . اين نيروی مردم بود كه مصدق را به پيروزی رساند و احترام و افتخار جهانی براي كشور ما كسب نمود . همين ملی شدن صنعت نفت بود كه در خزانه دولت های بعدی ثروت انباشت و رشد اقتصادی و توسعه صنعتی را كه ديگران به حساب خود می گذارند امكان پذير كرد . امروزه، برخي روشنفكران و تحليل گران با تحليل های سطحی خود از ملی شدن نفت توسط مصدق، ژرفای نا چيز انديشه و دانش سياسی خود را نمايان می سازند .
ملي كردن صنعت نفت نه تنها از ديدگاه سياسی، ملت ايران را كه نزديك به دو سده توسط دو ابر قدرت جهاني از طريق رژيم هاي غير مردمی حاكم بر ايران، تحقير و به فقر اقتصادی و اجتماعي و انزوای بين المللي كشيده شده بود بار ديگر خود باوری بخشيد و در ديد جهانيان و تاريخ سربلند كرد، بلكه سرچشمه سرمايه گذاری و پيشرفت اقتصادی و شكوفايی جامعه ايرانی در دهه های بعد شد . ما هميشه بايد آن روز شوم را به خود يادآوری كنيم .
كورش زعيم
تهران - ۲۸ امرداد ۱۳۹۰

دیدار فعالین سیاسی مدنی با خانواده طبرزدی - کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی


کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی - تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی به دیدار خانواده مهندس طبرزدی رفته و با شرکت در مراسم افطار خانواده، نسبت به وضعیت ایشان در زندان ابراز نگرانی کرده اند .
بر اساس گزارش روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران، در این دیدار که اعضای جبهه دموکراتیک ایران، جبهه متحد دانشجویی، شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران، جبهه ملی ایران، کانون نویسندگان ایران و حزب دموکرات ایران حضور داشتند، خانواده حشمت اله طبرزدی ضمن بیان آخرین وضعیت مهندس طبرزدی در زندان، از حضور این جمع در مراسم افطار خانواده سپاسگزاری کردند .
در ادامه حاضرین با بیان خاطراتی از حشمت اله طبرزدی، ایستادگی ایشان را در برابر سختی ها ستودند و نسبت به وضعیت جسمی ایشان ابراز نگرانی نمودند .
همچنین حاضرین ضمن گرامی داشت یاد و خاطره زندانیان سیاسی و به خصوص زندانیان شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران، خواستار دستیابی تمامی زندانیان سیاسی – عقیدتی به حقوق قانونی خود شدند .
لازم به ذکر است حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران از هفتم دی ماه سال ۱۳۸۸ بدون مرخصی در زندان به سر می برند. ایشان در مدت بازداشت دچار بیماری های مختلف گشته که به تازگی منجر به حمله قلبی ایشان شده است . در واکنش به این موضوع بسیاری از سازمان ها و گروه های جهانی حقوق بشر خواستار آزادی و پیگیری وضعیت جسمانی ایشان شده اند . همچنین دادخواستی خطاب به دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل برای حقوق بشر در ایران، مدافعان حقوق بشر، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و دبیر کل سازمان ملل متحد تهیه شده که در آن امضاء کنندگان خواستار متوقف کردن این رفتارهای شنیع و غیر انسانی در زندان های جمهوری اسلامی و احکام ناعادلانه قوه قضائیه شده اند .

مراسم افطار خانواده حشمت اله طبرزدی با حضور تعدادی از فعالان سیاسی و حقوق بشری

روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران – جمعی از فعالان سیاسی و حقوق بشری پنج شنبه (۲۷/۰۵/۱۳۹۰) افطار را مهمان خانواده حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران بودند .

در این دیدار که اعضای جبهه دموکراتیک ایران، جبهه متحد دانشجویی، شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران، جبهه ملی ایران، کانون نویسندگان ایران و حزب دموکرات ایران در آن حضور داشتند، خانواده حشمت اله طبرزدی ضمن بیان آخرین وضعیت ایشان در زندان از حضور جمع در این مراسم سپاسگزاری نمودند .
در ادامه حاضرین با بیان خاطراتی از حشمت اله طبرزدی، ایستادگی ایشان را در برابر سختی ها ستودند و نسبت به وضعیت جسمی ایشان ابراز نگرانی نمودند .
همچنین حاضرین ضمن گرامی داشت یاد و خاطره زندانیان سیاسی و به خصوص زندانیان شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران، خواستار دستیابی تمامی زندانیان سیاسی – عقیدتی به حقوق قانونی خود شدند .
لازم به ذکر است حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران از ۷ دی ماه سال ۱۳۸۸ بدون مرخصی در زندان به سر می برند . ایشان در مدت بازداشت دچار بیماری های مختلف گشته که به تازگی منجر به حمله قلبی ایشان شده است . در واکنش به این موضوع بسیاری از سازمان ها و گروه های جهانی حقوق بشر خواستار آزادی و پیگیری وضعیت جسمانی ایشان شده اند . همچنین دادخواستی خطاب به دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل برای حقوق بشر در ایران، مدافعان حقوق بشر، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و دبیر کل سازمان ملل متحد تهیه شده که در آن امضاء کنندگان خواستار متوقف کردن این رفتارهای شنیع و غیر انسانی در زندان های جمهوری اسلامی و احکام ناعادلانه قوه قضائیه شده اند . 

۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

بازداشت کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشری و مادرش پروین مخترع

جبهه متحد دانشجویی: کوهیار گودرزی فعال حقوق بشری و دانشجوی محروم از تحصیل و مادرش پروین مخترع بازداشت شده اند.
به گزارش خبرنگار جرس، کمتر از هفت روز از بازداشت این دو می گذرد و تا کنون هیچ اطلاعی از علت دستگیری و نهاد بازداشت کننده این فرزند و مادر توسط نهاد های مسئول اعلام نشده است.

بر اساس این گزارش، مادر کوهیار گودرزی در کرمان بازداشت شده است و هم اکنون در بازداشتگاهی در کرمان نگهداری می شود.
این گزارش همزمان می افزاید دقیقا معلوم نیست که کوهیار گودرزی در بازداشتگاه های شهر تهران است یا کرمان.
گفتنی است این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر در روزهای پس از انتخابات بازداشت و مدت یک سال در زندان اوین محبوس بود و بعد از اتمام دوران محکومیتش از زندان آزاد شده بود.
برخی دوستان گودرزی گفته اند که علت بازداشت وی فعالیت های حقوق بشری وی و علت بازداشت مادرش پیگیری هایش در دوران زندان سال قبل فرزندش بوده است.
این منابع تاکید کرده اند که مادر کوهیار (خانم پروین مخترع) هیچ فعالیت سیاسی نداشته است و تنها در دورانی که فرزندش در زندان بود برای آزادی وی تلاش می کرد و همزمان با مراجعه به نهاد های امنیتی و قضایی، اطلاع رسانی انجام می داد.
وی یک بار نیز در سال ٨٨ به مدت چند ساعت در جریان حضور خانواده های برخی زندانیان در دادستانی تهران بازداشت شده بود که با اعتراض دیگر خانواده ها و پس از چند ساعت و توقیف موبایلش، آزاد شده بود.
بر اساس این گزارش، برخی از دوستان نزدیک کوهیار گودرزی در روزهای گذشته به نهادهای امنیتی در تهران احضار شده اند.
هم اکنون هیچ اطلاع دقیقی از مکان بازداشت و اتهامات این مادر و پسر در دست نمی باشد.
 

۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

دادخواست در حمایت از مهندس حشمت اله طبرزدی زندانی سیاسی درزندان جمهوری اسلامی ایران

به : دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد برای حقوق بشر در ایران
به : دکتر بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد
به : دکتر ناوی پیلای، کمیسرعالی حقوق بشر سازمان ملل متحد - کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
به : کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
به : سازمان عفو بین الملل
به : سازمان دیده بان حقوق بشر
دادخواست در حمایت از مهندس حشمت الله طبرزدی زندانی سیاسی درزندان جمهوری اسلامی ایران

عالیجنابان !
ما امضا کنندگان این متن خواستاریم که توجه شما را به وقایع سهمگینی که در زندان های ایران رخ می دهد، از جمله در مورد آقای مهندس حشمت اله طبرزدی، جلب نماییم :
بنا به گزارش های رسیده از زندان رجائی شهر و همچنین اعضاء خانواده آقای حشمت اله طبرزدی، ایشان به دلیل فشارهای وارده در زندان دچار بیماری قلبی شده و اخیرا چندین بار در زندان دچار حمله قلبی شده است و به رغم این مشکلات با درخواست ایشان برای انتقال به یک مرکز درمانی مخالفت شده و وضعیت سلامتی ایشان روز به روز رو به وخامت می رود .
حشمت اله طبرزدی، ۵۳ ساله، روزنامه نگار و رهبر جبهه دموکراتیک ایران، در تاریخ یکشنبه ششم دی ماه ۱۳۸۸ در خانه شخصی خود در تهران توسط چهار نفر که حکم بازداشت وی را در دست داشتند و از دفتر دادستانی کل کشور مامور بودند، دستگیر شد .
وی پس از دستگیری، ابتدا به زندان اوین و سپس در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به زندان رجائی شهر کرج منتقل شد. او در جریان محاکمه اش در دادگاه اظهار داشت که مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تحت فشار و شکنجه های فراوان، وادار به «اقرار» به دریافت پول از خارج از کشور شده است .
ما امضاء کنندگان هشدار می دهیم که مقامات جمهوری اسلامی راسا مسئول وخامت وضعیت جسمانی آقای طبرزدی هستند . علاوه بر این، مصرانه از دکتر احمد شهید “گزارشگر ویژه سازمان ملل برای حقوق بشر در ایران”، مدافعان حقوق بشر، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و دبیر کل سازمان ملل متحد می خواهیم که ازهیچ اقدامی برای متوقف کردن این رفتارهای شنیع و غیر انسانی در زندان های جمهوری اسلامی و احکام ناعادلانه قوه قضائیه دریغ نفرمایید .
خواهشمند است دادخواست را امضا و برای دوستان خود ارسال نمایید :



 To : Dr. Ahmed Shaheed, United Nations Special Reporter for Human Rights in Iran
To : Dr. Ban Ki-Moon, The secretary – General of the United Nation
To : Dr. Navi Pilay, The high commissar for UN Human Rights - Europe Union Human Rights Commission
To : EU Human rights Commission
To : Amnesty International
To : Human Rights Watch
Announcement in support of Heshmatollah Tabarzadi, imprisoned by the Islamic republic of Iran
We, the undersigned, would like to draw your attention towards the increasing tragedy in the infamous political jail in Iran where namely Mr. Heshmatollah Tabarzadi is being denied his basic human rights . Mr. Tabarzadi is suffering from heart problems which he has received as result of the torture he has endured in prison . According to news from Rajai-Shahr Prison and his family members, Mr. Tabarzadi has recently suffered several heart attacks while being in jail . His request to be transferred to a medical centre has been denied and his health condition is deteriorating day by day .
Heshmatollah Tabarzadi aged 53, Journalist, leader of the banned Democratic Front of Iran, An opposition organization, was arrested on 27 December 2009 at his home in Tehran by four civil servants from the National Prosecutor General’s Office, Who had an arrest warrant for Mr. Tabarzadi . Following his arrest he was held in contempt in the Evin Prison before being transferred to Rajai-Shahr Prison in Karaj in May 2010 . During his trial Mr. Tabarzadi said that he had been beaten and threatened with rape while being in detention and that he had been placed under great pressure and torture to “confess” to having received money from abroad .
We, The undersigned, Would like to warn that the authorities of the Islamic Republic of Iran are directly responsible for Mr. Tabarzadi’s health condition, Who prior to his imprisonment was in good health . Furthermore we wish to urge Dr. Ahmed Shaheed, United Nations Special Reporter for Human Rights in Iran, Human Rights Defenders, The UN Human Rights Commission, European Union and United Nations Secretary-General to take any measures possible to stop these unjust and inhumane treatments carried out by the prisons of the Islamic Republic of Iran as well as the inhumane sentences and political persecutions given by the security and judicial authorities of the Islamic Republic of Iran .
Please sign the petition and send it on to yours other contacts :

چه کسی مزدور جمهوری اسلامی است ؟ - حسن زارع زاده اردشیر

واکنشی به اقدامات تخریبی رسانه های امنیتی جمهوری اسلامی و مزدوران آنها علیه احمد باطبی و فعالان جنبش دانشجویی
روزنامه کیهان چاپ تهران در دو مطلب دوست من آقای احمد باطبی را عامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی معرفی کرده است و به دنبال آن حرف و حدیث هایی را دامن زده است . موضوع از آنجا آغاز می شود که تارا دوست سابق آقای باطبی پس از نزدیک شدن به یک فرد مخرب در اپوزیسیون به نام امیر ع. ف. او را مورد حمله قرار می دهند و عامل اطلاعات معرفی می کنند و بدین صورت فرصتی برای رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی فراهم می شود تا چهره های سابق دنشجویی را مورد هتاکی و به سبب آن حرکت بزرگ ۱۸ تیر را زیر سوال ببرند . به این واسطه و در این نوشته ها من نیز مورد حمله قرار گرفته و دیگر عامل اطلاعات معرفی شده ام .
باید عنوان کنم که من هیچ گاه به مطالبی که علیه من در رسانه های حکومتی و یا توسط افراد مخرب و بی هویتی چون ( ف. ) مطرح شده پاسخ نداده ام چرا که اتهامات آنها آن قدر واهی و مسخره است که نیازی به وقت گذاشتن برای پاسخ وجود ندارد، اما به دلیل این که این بار من را مستمسکی برای حمله به احمد باطبی قرار داده اند حاضر شدم این چند خط را بنویسم .
سند رسانه های حکومتی مبنی بر اطلاعاتی بودن احمد باطبی این است که خانم تارا ادعا می کند شاهد مکالمات احمد با فردی به نام جوادی از وزارت اطلاعات بوده و مهم تر این که جوادی پیامی از طریق احمد باطبی برای من (زارع زاده) ارسال کرده است مبنی بر این که وزارت اطلاعات از من درخواست داشته است با آنها تماس بگیرم . خانم تارا دو سال قبل پس از قطع ارتباط با احمد باطبی، در فیسبوک به صورت خصوصی در مورد این موضوع سوال کرد و من گفتم احمد موضوع را به من اطلاع داده است اما من اطلاعات بیشتری در این مورد ندارم اما ایشان بدون هیچ گونه دلیل موجه و اخلاقی این گفته را منتشر کرده است تا از زبان من ارتباط احمد با اطلاعات را تایید کند و به دنبال آن نیز امیر ع. ف. من را با این موضوع ربط داده و عامل وزارت اطلاعات معرفی کند، در حالی که همین فرد دو سال پیش به من التماس می کرد تا با او همکاری کنم بلکه از تنهایی در بیاید !
زمانی که احمد باطبی خواست در مورد تماس وزارت اطلاعات با او نزد من صحبت کند، من در صدای آمریکا بودم . او نزد من آمد و گفت وزارت اطلاعات با او تماس می گیرد و او را تهدید می کند و خواسته هایی را مطرح می کند . علت این که او این مسائل را با من در میان گذاشت به این دلیل بود که من و احمد باطبی قبلا در ایران در قالب جبهه متحد دانشجویی و جبهه دموکراتیک ایران هم رزم و دوست بودیم و علاوه بر آن او به دلیل این که من سخنگو و دبیر تشکیلات جبهه بودم همواره من را مورد احترام قرار می داد و برای مشورت نزد من می آمد، به خصوص که او تازه به آمریکا آمده بود و نمی دانست با این موضوع چگونه برخورد کند . به همین دلیل با در میان گذاشتن موضوع تماس های وزارت اطلاعات، خواست نظر من را در مورد نحوه برخورد با انها جویا شود . احمد اگر چه در این میان صحبتی که وزارت اطلاعات در مورد من با او انجام داده بود را به من منتقل کرد، اما گفت زمانی که فرد تماس گیرنده از او خواسته بود که از من بخواهد با آنها صحبت کنم گفته بود حاضر نیست چنین پیامی را منتقل کند . با این حال او جهت اطلاع من آن را بازگو کرد . در هر صورت من به دوست گرامی احمد گفتم که وزارت اطلاعات قبلا خانواده من را مورد تهدید قرار داده و چندین بار با خود من نیز تماس گرفته بود اما من هیچ زمانی به تماس های عوامل رژیم پاسخ ندادم و موضوع را به مقامات مربوطه گزارش کردم و شما هم دیگر به هیچ کدام از تلفن هایی که با شماره نامعلوم زده می شوند پاسخ نده و موضوع را با پلیس در میان بگذار، که او نیز پذیرفت .
در اصل آن چه بین من و احمد رد و بدل شده است به عنوان مستمسکی برای اطلاعاتی جلوه دادن او و من استفاده شده است  و این در حالی است که من در پاسخ به سوال خانم تارا گفته بودم که احمد موضوع را با من در میان گذاشته است و تایید کرده بودم که چنین اتفاقی افتاده است . ولی خیلی ساده لوحانه است که این اتفاق به معنای اطلاعاتی بودن او و من تلقی شود . وزارت اطلاعات بر اساس وظایف و ماموریت هایی که دارد روشن است که با افراد فعال زیادی می خواهد تماس بگیرد اما این تماس ها دلیلی بر نفوذی بودن افراد مخاطب نیست . به همین خاطر اقدام خانم تارا که پیشتر با احمد باطبی ارتباط داشته است و آن فرد مخرب و مشکوک، امیرع. ف. و نیز رسانه های امنیتی جمهوری اسلامی کاملا جهت دار و به قصد تخریب چهره های دانشجویی و حقوق بشری و نیز جریان بزرگ ۱۸ تیر می باشد .
من از اوایل سال ۱۳۷۸ و از وقتی که احمد باطبی علاقمند بود با جبهه متحد دانشجویی همکاری کند آشنا شدم اما تنها پس از مدت کمی از این آشنایی او در تجمعی برای دفاع از زندانیان سیاسی که توسط کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و جبهه متحد دانشجویی در ۴ خرداد ۱۳۷۸ در دانشگاه تهران برگزار می شد دستگیر و دو سه هفته ای در بازداشت بود . از آزادی او چند روز نگذشته بود که مجددا به دنبال حوادث ۱۸ تیر بازداشت شد و مدت ها تحت شکنجه و ظلم دستگاه امنیتی و قضائی قرار گرفت .
عوامل اطلاعات و رسانه های وابسته که روزی ما را عامل سیا و روزی دیگر پننتاگون معرفی می کردند، امروز گویی پرده از راز بزرگی برداشته اند که سراسیمه می گویند من و احمد عوامل اطلاعات هستیم ! زهی خیال باطل !
تلاش نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی از طریق افراد نفوذی خود در برون مرز و نیز رسانه های وابسته نه تنها نمی تواند نیروهای فعال را از صحنه خارج کند بلکه هویت ۱۸ تیر و جنبش دانشجویی با این دست حملات از بین نخواهد رفت . ضمن آن که ۱۸ تیر نتیجه تلاش هزاران جوان و دانشجوی مبارز و آزادی خواه است که هنوز تعدادی از آنها از جمله بهروز جاوید تهرانی و حشمت اله طبرزدی در زندان به سر می برند و تاکید عمدی رسانه های حکومتی مبنی بر حضور امیر ع. ف. در ۱۸ تیر تنها بدین منظور صورت می گیرد که با اعتبار بخشیدن به فعالیت های او، از نیروی مخرب اش در راستای ایجاد شکاف در میان نیروهای اپوزیسیون بهره برداری کنند .
رسانه های حکومتی البته تصور می کنند نقش خود را به خوبی بازی می کنند، اما انگار نمی دانند که آن قدر نزد مردم رسوا شده اند که دیگر حنایشان رنگی ندارد . روشن است که رسانه های امنیتی جمهوری اسلامی چه کسانی را برای به خدمت گرفتن تقویت می کنند و چه کسانی را به قصد ضربه زدن زیر سوال می برند ! افرادی که در زندان با مقامات همکاری می کرده اند، با پاسپورت از کشور خارج شده در حالی که ادعا کرده اند از زندان فرار کرده اند، از برادر خود برای مطرح کردن خود سو استفاده می کنند، فعالان دانشجویی را شدیدا تخریب می کنند، کارکردی در راستای مبارزه سیاسی یا حقوق بشری نداشته اند و ندارند، حال با کمک رسانه های امنیتی جمهوری اسلامی به فعالان سرشناس اپوزیسیون تبدیل شده اند ! آری دست شما رو است و تلاش شما بی ثمر !

فرزند طبرزدی : تبعید در تبعید، ظلم مضاعف برای پدرم

فرزند طبرزدی: تبعید در تبعید؛ ظلم مضاعف برای پدرم
جرس - شرایط نا مناسب زندان رجایی شهر کرج و نبود امکانات پزشکی و دسترسی به پزشکان متخصص وضعیت جسمانی زندانیان سیاسی این زندان را در شرایط وخیمی قرار داده است . مهندس حشمت اله طبرزدی طی هفته های گذشته در سن ۵۳ سالگی چندین بار دچار حمله قلبی و به درمانگاه زندان رجایی شهر کرج منتقل گردیده است .

علی طبرزدی فرزند این زندانی سیاسی در خصوص وضعیت وی به "جرس" می گوید : "در ملاقات کابینی که  با پدر داشتم متوجه شدم که ایشان از ناراحتی قلبی بسیار رنج می برند و در نوار قلبی که از ایشان گرفته شده است یک سری مشکلاتی را نشان داده و از طرف دیگر فشار خون پدر بالاست . با مراجعاتی که به بهداری زندان داشته اند کمی وضعیتشان بهتر شده اما بیماری قلب یک عارضه ای است که باید در بلند مدت درمان شود و هر لحظه جان بیمار را به خطر می اندازد . در بهداری زندان پزشکان عمومی هستند و با توجه به ناراحتی های قلبی پدر که باید زیر نظر پزشک متخصص باشد باید از حق استفاده مرخصی استعلاجی جهت درمان بهره مند شوند ."

پیش از این علی طبرزدی با انتشار رنج نامه ای، رنج خانواده طبرزدی در ۱۳ سال گذشته ( از ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ تا ۱۸ تیر ماه ۱۳۹۰ ) را به تصویر کشیده و تمامی مقامات از پایین تا به بالا را مسئول جان زندانیان دست بسته و مظلوم دانسته بود . زندانیانی که حتی از ابتدایی ترین حقوق طبیعی یک زندانی (یعنی حق داشتن وکیل، تماس تلفنی، ملاقات حضوری و مرخصی ) محروم گشته اند .

علی طبرزدی در ادامه به خبرنگار "جرس" می گوید : "ما همچنان انتقاد داریم که چرا ایشان را باید از زندان کچویی به زندان رجایی شهر کرج که جز استان البرز است منتقل کنند ؟ البته نه تنها پدر بلکه دیگر زندانیان سیاسی، که بعد متوجه شدیم انتقال این عزیزان به دنبال همان پروژه تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی و خانواده های آنهاست و در حقیقت "تبعید در تبعید" یا "زندان در زندان" است . به عبارتی نه تنها از شهرشان جدا شده اند بلکه خود زندان هم یک حالت "مخوف" دارد که هیچ گونه ارتباطی با دیگران نداشته باشند و مسئله اطلاع رسانی است که هیچ ارتباطی با بیرون نداشته باشند... از سوی دیگر ملاقات ها کابینی و پانزده دقیقه است که تلفن هایی هم که از پشت شیشه با آنها صحبت می کنیم گاهی قطع و همیشه کنترل و شنود می شود . در حقیقت با مشکلات عدیده ای مواجه هستیم . کما این که شاهد بودیم که عزیزانی طی ماه های گذشته در زندان به شهادت رسیدند .


وی با توجه به شرایط زندان می گوید : شرایطی که برای زندانیان فراهم کرده اند تا از نظر روحی آنها را تحت فشار قرار دهند، بلکه به علت فقدان امکانات و دسترسی به حقوق اولیه و ابتدایی خودشان ظلم و تبعیضی مضاعف بر آنها تحمیل می کنند . حتی دادن حقوق اولیه از جمله مرخصی را یک امتیاز برای زندانیان در نظر می گیرند . اگر چه پدر دارای شخصیت و خصوصیات اخلاقی هستند که با شرایط دشوار مدارا می کنند اما متاسفانه قطع تماس تلفنی این زندانیان سیاسی هم آنها و هم خانواده ها را در شرایط دشواری قرار داده که نمی توانند تا ملاقات های بعدی از حال هم با خبر شوند و باز باید به همان تبعیض "مضاعف" تاکید کنم که بر نگرانی خانواده ها و زندانیان سیاسی می افزاید . حتی ما شنیدیم که می خواهند اقداماتی انجام دهند که خود مسئولین زندان هم با آنها تماس نداشته باشند تا زندانیان ارتباطشان بطور کامل قطع گردد ."

حشمت‌الله طبرزدی شش دی ماه ۱۳۸۸ و به فاصله کوتاهی از حوادث این روز (عاشورا) بازداشت و به سلول‌های انفرادی بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین منتقل و تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت . او پس از انتقال به بند عمومی زندان اوین، در اردیبهشت‌ ماه ۱۳۸۹ همزمان با اعتراض به اعدام پنج زندانی سیاسی از جمله فرزاد کمانگر (معلم کرد)، جهت محدودیت بیشتر به زندان رجایی‌شهر کرج تبعید شد . وی در طی این مدت حتی حق استفاده از یک روز مرخصی را نداشته است این در حالی است که از مشکلات جسمی و ناراحتی قلبی رنج می برد .

علی طبرزدی خطاب به مسئولین می افزاید : "ما از مسئولین می خواهیم تماس تلفنی و ملاقات حضوری و استفاده از مرخصی که جز حقوق ابتدایی یک زندانی سیاسی را در اختیار آنها قرار دهند تا زندانیان سیاسی از این وضعیت "نگران کننده" بیرون بیایند . این اخبار ناگواری هم که از وضعیت زندانیان سیاسی منتشر می شود دامن خود مسئولین را می گیرد زیرا هیچ گونه راه ارتباطی با زندانیان وجود ندارد و ما واقعا نمی دانیم چه بر سر آنها می آید و شرایط "زندان در زندان" برای آنها ایجاد کرده اند ."

وی در پایان با اشاره به این که بخشی از این مشکلات به نظارت قوه قضاییه بر زندان ها بر می گردد که متاسفانه همیشه وجود داشته است، می گوید : "مسئولین ابایی از کشته شدن زندانیان ندارند و آن را عبرتی برای سایر زندانیان می دانند . یکی دیگر از اهدافی که مسئولین با این گونه اقدامات دنبال می کنند این است که جو ترس و هراسی را بر جامعه حاکم کنند تا کسی دنبال فعالیت های سیاسی و انتقاد نرود و بگویند هر کسی به زندان بیافتد همین گونه با او رفتار می شود . اما باید توجه داشت که زندانیانی که الان بر سر مواضع خود ایستاده اند کسانی هستند که با توجه به آرمان ها و اهدافی که دارند هیچ گونه ضربه ای از این گونه اقدامات مسئولین نمی خورند ."


فرزند طبرزدی در پایان می گوید : "امیدوارم سفر گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران نقطه عطفی باشد برای این که این مسائل و شرایط دشوار زندانیان برای جهان و مجامع جهانی حقوق بشر آشکار گردد و این نظارت ها گامی باشد برای این که نظارت های اساسی بر شرایط حاکم بر زندان ها و زندانیان صورت گیرد که دیگر خبری از کشته شدن و شکنجه زندانیان نباشد و تمام ابعاد حقوق بشر  بدون تبعیض در نظر گرفته شود و به صورت فرمالیته نباشد و نظرات و گزارش هایشان را به شیوه آزاد و منصفانه برای مجامع جهانی عنوان گردد . در پایان امیدوارم تمامی زندانیان سیاسی که بدون هیچ جرم و دلیلی عمر خود را در زندان می گذرانند به جمع و آغوش خانواده و مردم خود بازگردانده شوند ."

۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

گزارش مراسم 18 تیر در تورنتو





 به کوشش جبهه متحد دانشجویی در تورنتو مراسم سالگرد جنبش 18 تیر در روز شنبه 9 جولای برابر با 18 تیر در سالن اجتماعات شهرداری نورت یورک همراه با تقدیر از دانشجویان زندانی برگزار شد. در این مراسم حسن زارع زاده اردشیر از متهمان اصلی حوادث کوی دانشگاه تهران در 18 تیر، علی اکبر موسوی خوئینی عضو سابق دفتر تحکیم وحدت و نماینده مجلس و سلمان سیما در مورد جنبش دانشجویی و وضعیت سیاسی ایران سخنرانی و به جایگاه جنبش دانشجویی و 18 تیر در حرکت های آزادیخواهانه تاکید کردند.

دکتر رضا مریدی نماینده مجلس ایالت انتاریو، دکتر فرخ زندی استاد دانشگاه یورک و مهدی کوهستانی نژاد مشاور اتحادیه های بین المللی کارگزی از دیگر سخنرانان این مراسم بودند. همچنین پیام های مهندش حشمت الله طبرزدی و جعفر اقدامی از داخل زندان رجایی شهر و بیانیه جبهه دمکراتیک ایران در مراسم قرائت شد و از شش زندانی سیاسی مهدیه گلرو، شبنم مددزاده، حسین رونقی ملکی، بهروز جاوید تهرانی، عبداله مومنی و حشمت الله طبرزدی تقدیر شد.

در ابتدای برنامه پس از پخش فیلم کوتاهی از فعالیتهای گذشته جبهه متحد دانشجویی، دکتر رضا مریدی نماینده پارلمان انتاریو پشت تریبون قرار گرفت. او با ستودن فعالیت های دانشجویان و جنبش دانشجویی در ایران تاکید کرد که دانشجویان نقش مهمی در تحولات کشور بازی می کنند. او گفت: نظام جمهوری اسلامی ثابت کرده است که اصلاح پذیر نیست و اگر کسی این را نپذیرد یا نمی فهمد یا خود را به نفهمی زده است.

 سپس سلمان سیما از فعالان دانشجویی و عضو کمیته سیاسی سازمان  دانش اموختگان ایران نیز طی سخنانی ضمن شرح چگونگی پیدایش دانشگاه ازاد به نقش دانشجویان این دانشگاه در جنبش اعتراضی مردم و تجمعات پیاپی دانشجویان دانشگاه ازاد اشاره کرد و همچنین سختی های ویژه هر گونه فعالیت دانشجویی و سیاسی در این دانشگاه را برشمرد.

 سلمان سیما برگزاری چنین مراسم هایی را و گرامیداشت یاد زندانیان سیاسی را کمترین کاری دانست که می بایست در خارج از کشور انجام شود. او سیما تاکید کرد که میدان اصلی مبارزه در ایران است و از همه حضار خواست تا همواره در جهت انعکاس صدای مردم داخل کشور کوشا باشند.

 سخنران بعدی حسن زارع زاده اردشیر دبیر کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و سخنگوی سابق جبهه دمکراتیک ایران و جبهه متحد دانشجویی در تهران بود که در ابتدا سخنان خود را با یاد دانشجویان زندانی و دیگر زندانیان سیاسی از جمله بهروز جاوید تهرانی و مهندس حشمت الله طبرزدی آغاز کرد. او گفت: همین دیرز مطلع شدیم که مهندش طبرزدی دچار عارضه قبلی شده و مقامات زندان توجهی نکردند، او و بهروز جاوید تهرانی که به تازگی به سلول انفرادی بند 209 اوین منتقل شده و در وضعیت نامعلومی قرار دارد، هر دو در 18 تیر 78 در زندان بودند و همچنان امروز در 18 تیر در زندان به سر می برند.

زارع زاده اردشیر با اشاره به افزایش فشار بر دانشجویان و تشدید محدودیت بر دانشجویان زندانی مثل مهدیه گلرو و بهاره هدایت که در سالهای گذشته فعالیتهای قابل توجهی داشتند، تاکید کرد که این تلاش ها نشان می دهد که 18 تیر اندام رژیم جمهوری اسلامی را به لرزه در آورده است. به گفته وی، 18 تیر به نقطه عطفی در حرکت های آزادیخواهانه تبدیل شده است چرا که قبل از 18 تیر به این شکل که در این سالها تجمعات سازماندهی و راه اندازی می شوند، اتفاق نمی افتاد.

زارع زاده اردشیر که یکی از متهمان اصلی در پرونده کوی دانشگاه و 18 تیر بود گفت: 18 تیر تنها به توقیف یک روزنامه محدود نمی شود و دارای سابقه تاریخی است. وی توضیح داد که فعالیتهای دانشجویی از رویکرد انتقادی به رویکرد مخالفت با نظام وارد شده بود و دانشجویان با گسترش فعالیتهای خود به 18 تیر رسیدند.

وی یکی از موفقیت های 18 تیر را پیوند زنان و کارگران با دانشجویان عنوان کرد و گفت با گسترش اعتراضات و زیر سوال رفتن شان نظام و ولایت فقیه راه برای پیروزی هموار شده است.

 در ادامه مهدی کوهستانی نژاد مشاور اتحادیه های بین المللی کارگری در سخنرانی از دانشجویانی که در فعالیت های کارگری حضور دارند نام برد و گفت روز به روز دانشجویان و کارگران بهم نزدیک تر می شوند و هماهنگی آنها به یکدیگر به تغییرات بنیادین در جامعه کمک می کند.
این فعال حقوق کارگران گفت دانشجویان که برای تامین زندگی و هزینه تحصیل به کارهای خدماتی از قبیل تایپ و تدریس و فروش کارت اینترنت و کارهای دیگر مثل نظافت روی می آورند در واقع مبارزه و خواست مشترک با جنبش کارگری دارند.

مهندس علی اکبر موسوی خوئینی نماینده سابق مجلس سخنران بعدی بود که در ابتدا ضمن سپاس از حضور هموطنان برای گرامیداشت هجدهم تیر ماه، از زنده یادان عزت ابراهیم نژاد و اکبر محمدی و شهدای دانشجویی جنبش سبز نام برد و تاکید کرد واقعه هجده تیر با گذشت دوازده سال به دلیل تاثیر مهم آن همچنان زنده است و بر پایی چنین گرد همایی گویا یی این واقعیت هست.

علی اکبر موسوی گفت فکر می کنم نیاز امروز جامعه ما این است که در مورد دانشجویانی که سال ها تحت فشار بودند و تازه از کشور خارج شدند صحبت کنیم و برای فعالیت های آینده برنامه ریزی کنیم. دانشجویان و دانش اموختگان باید سازمان یابی و سازمان دهی کنند و دوستان عزیز و فعالین اجتماعی و سیاسی که در سالیان قدیم خارج از کشور بودند کمک کنند که این ها سازمان و نظم خودشان را در خارج از کشور به شکل سراسری پیدا کنند.

این فعال سابق دانشجویی گفت خرده جنبش های دیگر مثل زنان و کار گران به طور جدا گانه کار خود را بکنند و بعد با هم پیوند بخورند.

موسوی تاکید کرد که گروه ها و دوستانی که اخیرا از کشور خارج شده اند یک مقدار پراکنده هستند و این ها باید نهاد های خودشان را ایجاد بکنند و با نهاد های دیگر پیوند بخورند. هیچ کس نمی تواند ادعا کند که به تنهایی کاری را پیش می برد.

دکتر فرخ زندی استاد دانشگاه یورک و رئیس انجمن سکولار سبز در تورنتو سخنران بعدی بود که ضمن اعلام حمایت از دانشجویان و تاکید بر نقش جنبش دانشجویی گفت که جوانان و دانشجویان سالهاست که در جبهه ضد استبداد برای آزادی مبارزه می کنند و می دانند که ستم و ظلم در ایران پابرجا نیست.

دکتر زندی تاکید کرد که امروز بخش زیادی از مردم ایران به اصلاحات باور ندارند و خواستار تغییر رژیم هستند.

۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

رنج نامه علی طبرزدی، فرزند حشمت اله طبرزدی در پی وخامت حال پدر

روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران - علی طبرزدی، فرزند حشمت اله طبرزدی با انتشار رنج نامه ای رنج خانواده طبرزدی در ۱۳ سال گذشته ( از ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ تا ۱۸ تیر ماه ۱۳۹۰ ) را به تصویر کشیده است .
ایشان در این رنج نامه ضمن اشاره به وضعیت وخیم جسمی پدر، می افزاید : با این که می دانم این مرحله را هم پدر با صبر و مقاومت می گذراند، اما از نظر ما مقامات از پایین تا به بالا مسئول جان زندانیان دست بسته و مظلومی هستند که حتی از ابتدایی ترین حقوق طبیعی یک زندانی (یعنی حق داشتن وکیل، تماس تلفنی، ملاقات حضوری و مرخصی ) محروم گشته اند .
متن کامل این زنج نامه به شرح زیر می باشد :
کدیور، امیر انتظام و طبرزدی سه مهمان سرشناس اوین, بله این سر تیتر یکی از روزنامه های تهران در هوای گرم تیر ماه سال ۱۳۷۸ بود . آری حدود یک ماهی است که پدر مهمان زندان شده از طرف دیگر روزی نیست که در رسانه های حکومتی نامی از او برده نشود، گروه طبرزدی . چند روزیست شاهد شکل گیری تجمع های مسالمت آمیز و مدنی دانشجویان در محدوده ی خیابان منتهی به کوی یا خوابگاه دانشجویی هستیم . تب و تاب اعتراض و همدردی با دانشجویان از یک سو و نگرانی و اظطراب از فرجام پدر از دیگر سو خواب را از چشم به در دوخته به بازگشت پدر ربوده، این اولین باری نیست که پدر روانه زندان شده قبل از این هم چند باری ذر ارتباط با انتشار مطالب افشاگرانه در نشریه پیام دانشجو و بعد از آن هفته نامه ی هویت خویش یا میتینگ های مختلفی که در دانشگاه و پارک لاله برگزار می گردید، در مکان های مختلف با حبس و سلول آشنایی داشت . الآنه ۱۳ سال گذشته باز هم ۱۸ تیری در راه است باز پدر محبوس در زندان در این موارد بین این ۱۸ و آن ۱۸ مشترکاتی هست اما از طرف دیگر تفاوت هایش رو چگونه می شود فاکتور گرفت ؟ این تفاوت ها یک سری از آنها مثبت و امیدوار کننده هستند، از قبیل رشد فکری و فرهنگی ای که در این چند سال به طور فزاینده ای سطوح مختلف جامعه را در نوردیده که یقینا نقطه عطفش را باید در حرکت خود جوش ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ و تبعات آن جستجو کرد و یا خیلی پیشرفت های دیگر . از طرف دیگر بک سری از آنها لااقل برای خانواده ی ما محسوس تر از بقیه هستند . مثلا این که آیا پدر آن توان جسمی که ۱۳ سال قبل در تحمل حبس و انفرادی را داشت، هنوز هم دارند ؟ در این که ایشان در تحمل سختی های ناشی از بازجویی های جان فرسا با مقاومت و شجاعت مثال زدنی فائق و غالب گردیدند، شکی نیست ولی جسمی چی ؟ جسم که از فولاد نیست، بله این ذهن و تمرکز نفس بر گرفته از آرمان و هدف است که به مانند پولاد سخت و محکم می گردد . ولی در این راه باید آیا جسم هم همراهی کند ؟ چند سال، ۲ سال، ۴ سال، ۶ سال و ... ؟ این ها مقدمه ی بود بر خبر ناراحت کننده ی عارضه ی قلبی و فشار خون بالای پدر، از مشاهده ی نوار قلب و چکاپ کلی که از پدر در بهداری زندان رجایی شهر گرفته شده مسئولان بهداری از وجود نویز در نوار قلب و فشار بالای خون (۱۲|۱۵) مطلع گشته و برای فشار خون قرص تجویز نموده اند . این ها را به حساب چی بگذاریم ؟ نهایتا پس زمینه ای از فشارهای روحی انفرادی های ۸ ماه و ۹ ماه از آدم چی باقی می گذارد ؟ مخصوصا اگر به آن ممنوع الملاقاتی، نبود مکالمه تلفنی با خانواده و هزار مشکل عدیده ی درون و بیرون زندان را بیفزاییم . این می شود که الآنه در مورد پدر در نوار قلبی نمایان گشته )همه آثار هویدا) . با این که می دانم این مرحله را هم پدر با صبر و مقاومت می گذراند، (زمستان می رود و رو سیاهی به زغال می ماند .) اما از نظر ما مقامات از پایین تا به بالا مسئول جان زندانیان دست بسته و مظلومی هستند که حتی از ابتدایی ترین حقوق طبیعی یک زندانی (یعنی حق داشتن وکیل، تماس تلفنی، ملاقات حضوری و مرخصی ) محروم گشته اند .

علی طبرزدی، فرزند حشمت اله طبرزدی
۱۷ تیر ماه ۱۳۹۰

مهندس طبرزدی در هفته گذشته چندین بار دچار حمله قلبی شده است . - کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاس

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی - در پی انتشار خبر عارضه قلبی مهندس حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران خانواده این زندانی سیاسی از چندین مورد حمله قلبی وی طی هفته گذشته در تبعیدگاه رجایی شهر خبر دادند .
به گزارش روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران خانواده حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران از وضعیت وخیم جسمی ایشان در زندان رجایی شهر کرج خبر داده و افزودند : «شرایط بد زندان رجایی شهر کرج و عوارض ناشی از اعتصاب غذای چند هفته گذشته زندانیان سیاسی وضعیت جسمی ایشان را در شرایط وخیمی قرار داده است، به طوری که در هفته گذشته ایشان چندین بار دچار حمله قلبی شده و به درمانگاه زندان رجایی شهر کرج منتقل گردیده اند . در آخرین ملاقات (پنج شنبه ۱۶/۰۴/۱۳۹۰) حال عمومی ایشان در وضعیت خوبی قرار نداشت و باعث نگرانی شدید خانواده شده است .»

لازم به ذکر است حشمت اله طبرزدی یک روز پس از حوادث عاشورای سال ۱۳۸۸ بازداشت و از آن تاریخ تا کنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برد .

بیانیه جبهه دموکراتیک ایران بمناسبت 18 تیر

جنبش دانشجویی 18 تیر سال هفتادو هشت نقطه آغاز جنبش دموکراسی خواهی در ایران

سالگرد جنبش دانشجویی در حالی برگزار می شود که مهندس طبرزدی یکی از فعالان محرک این جنبش بزرگ امروز در شرایط بیماری قلبی بسر میبرد. جنبشی که با حضور گسترده دانشجویان تمامی دانشگاههای کشور و با مبارزات درخشان و قهرمانانه این قشر عظیم توانسته است رژیم را به کرنش در مقابل خواست دانشجویان و مردمی که به حمایت از این جنبش برخاسته بودند وادار نماید. و آن زمانی بود که رهبر نظام اسلامی زبان تضرع گشود و در مقابل موج عظیم اعتراضات عقب نشینی اختیار نمود. جبهه دموکراتیک ایران در کوران این مبارزه عظیم اجنماعی سازماندهی خود را آغاز کردو جبهه متحد دانشجویی توانست با حضور رهبران بنام خود و جوانانی که با مشارکت گسترده در میدان مبارزه شجاعت و شهامت خود را بنمایش گذاشته بودند تولد جنبش آزادی و دموکراسی خواهی بصورت اجتماعی را اعلام نماید. 18 تیر 78 نقطه عطف تاریخ جنبش دانشجویی و اجتماعی کشور ما محسوب میشود. اما سرکوب و تهاجم وحشیانه عمال حکومت که بدستور مستقیم ولی فقیه و سازمانهای زیز نظروی دست به جنایت میزنند درهنگامه تهاجم به خوابگاه دانشگاه با کشتن سرباز دانشجویی بنام عزت ابراهیم نژاد که همراه با دانشجویان دیگر بسر میبرده است نهایت سبعیت و ددمنشی خود را نشان داده اند. دادگاه های نمایشی رژیم نه تنها هیچ کس را متقاعد نکرد، که در رویدادهای پس از آن و در خرداد 88 بر دیر باوران نیز ثابت گشت که نه تنها دادگاه های رژیم که تمامیت قوه قضاییه نمایشگاهی رنج آور برای جوانانی است که در مقابل هر فریاد آزادیخواهی سالها زندان و شکنجه را پیش روی خود میبینند. مامورانی که قانونا و آزادانه دست به انسان کشی میزنند و کشته شدگانی که مجرم از دنیا می روند. این قانون قوه قضاییه کشوری است که داعیه عدل الهی دارد. از آنجاییکه 18 تیر 78 بعنوان نقطه حرکت یک جنبش مسالمت آمیز در تاریخ کشور ما ثبت شده است در پیامد خود جنبشهای دیگر اجنماعی را نیز بهمراه داشته است جنبشهای زنان ، معلمان و کارگران با این جنبش پیوند خورده و خود را در خرداد 88 بصورت یک جنبش عظیم اجتماعی نشان داده است. در این راه اما مبارزان بسیاری جان از کف داده اند و بسیاری در زندانهای جمهوری اسلامی به سالهای طولانی زندان محکوم گردیده اند. زندانیان مبارز با اعتصابات خود دست از مباره نکشیده اند و در این راه تعدادی از بهترین فرزندان کشور جان خود را از دست داده اند. اکبر محمدی هاله سحابی، هدی صابر و امروز حشمت الله طبرزدی که پس از بارها اعتصاب غذا توان جسمی اش تحلیل رفته و با خطر قلبی روبرو شده است. واقعیت این است نه جنبش را سر باز ایستادن است که جامعه منبع باز تولید خود است و نه تا زمانی که حکومت بر اریکه قدرت تکیه زده است دست از سرکوب بر مبدارد. اما تنها این تاریخ است که قضاوت میکند چه کسی در این نوع نبردهای تاریخی برنده است و چه کسی بازنده و حاکمان جمهوری اسلامی بدانند باز هم با روبرو شدن با جنبشهای دانشجویی و اجتماعی بزرگتر همچون همیشه تاریخ سر انجام در صف بازندگان قرار میگیرند .
زنده باد آزادی
گسسته باد زنجیر استبداد
پاینده ایران
جبهه دموکراتیک ایران – خارج از کشور

بیانیه جبهه دموکراتیک ایران بمناسبت 18 تیر

جنبش دانشجویی 18 تیر سال هفتادو هشت نقطه آغاز جنبش دموکراسی خواهی در ایران

سالگرد جنبش دانشجویی در حالی برگزار می شود که مهندس طبرزدی یکی از فعالان محرک این جنبش بزرگ امروز در شرایط بیماری قلبی بسر میبرد. جنبشی که با حضور گسترده دانشجویان تمامی دانشگاههای کشور و با مبارزات درخشان و قهرمانانه این قشر عظیم توانسته است رژیم را به کرنش در مقابل خواست دانشجویان و مردمی که به حمایت از این جنبش برخاسته بودند وادار نماید. و آن زمانی بود که رهبر نظام اسلامی زبان تضرع گشود و در مقابل موج عظیم اعتراضات عقب نشینی اختیار نمود. جبهه دموکراتیک ایران در کوران این مبارزه عظیم اجنماعی سازماندهی خود را آغاز کردو جبهه متحد دانشجویی توانست با حضور رهبران بنام خود و جوانانی که با مشارکت گسترده در میدان مبارزه شجاعت و شهامت خود را بنمایش گذاشته بودند تولد جنبش آزادی و دموکراسی خواهی بصورت اجتماعی را اعلام نماید. 18 تیر 78 نقطه عطف تاریخ جنبش دانشجویی و اجتماعی کشور ما محسوب میشود. اما سرکوب و تهاجم وحشیانه عمال حکومت که بدستور مستقیم ولی فقیه و سازمانهای زیز نظروی دست به جنایت میزنند درهنگامه تهاجم به خوابگاه دانشگاه با کشتن سرباز دانشجویی بنام عزت ابراهیم نژاد که همراه با دانشجویان دیگر بسر میبرده است نهایت سبعیت و ددمنشی خود را نشان داده اند. دادگاه های نمایشی رژیم نه تنها هیچ کس را متقاعد نکرد، که در رویدادهای پس از آن و در خرداد 88 بر دیر باوران نیز ثابت گشت که نه تنها دادگاه های رژیم که تمامیت قوه قضاییه نمایشگاهی رنج آور برای جوانانی است که در مقابل هر فریاد آزادیخواهی سالها زندان و شکنجه را پیش روی خود میبینند. مامورانی که قانونا و آزادانه دست به انسان کشی میزنند و کشته شدگانی که مجرم از دنیا می روند. این قانون قوه قضاییه کشوری است که داعیه عدل الهی دارد. از آنجاییکه 18 تیر 78 بعنوان نقطه حرکت یک جنبش مسالمت آمیز در تاریخ کشور ما ثبت شده است در پیامد خود جنبشهای دیگر اجنماعی را نیز بهمراه داشته است جنبشهای زنان ، معلمان و کارگران با این جنبش پیوند خورده و خود را در خرداد 88 بصورت یک جنبش عظیم اجتماعی نشان داده است. در این راه اما مبارزان بسیاری جان از کف داده اند و بسیاری در زندانهای جمهوری اسلامی به سالهای طولانی زندان محکوم گردیده اند. زندانیان مبارز با اعتصابات خود دست از مباره نکشیده اند و در این راه تعدادی از بهترین فرزندان کشور جان خود را از دست داده اند. اکبر محمدی هاله سحابی، هدی صابر و امروز حشمت الله طبرزدی که پس از بارها اعتصاب غذا توان جسمی اش تحلیل رفته و با خطر قلبی روبرو شده است. واقعیت این است نه جنبش را سر باز ایستادن است که جامعه منبع باز تولید خود است و نه تا زمانی که حکومت بر اریکه قدرت تکیه زده است دست از سرکوب بر مبدارد. اما تنها این تاریخ است که قضاوت میکند چه کسی در این نوع نبردهای تاریخی برنده است و چه کسی بازنده و حاکمان جمهوری اسلامی بدانند باز هم با روبرو شدن با جنبشهای دانشجویی و اجتماعی بزرگتر همچون همیشه تاریخ سر انجام در صف بازندگان قرار میگیرند .
زنده باد آزادی
گسسته باد زنجیر استبداد
پاینده ایران
جبهه دموکراتیک ایران – خارج از کشور