۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

بیانیهٔ جمعی از زندانیان سیاسی در واکنش به اظهارات دادستان کل در خصوص وضعیت زندانیان

خبرگزاری هرانا - جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، در واکنش به اظهارات غلامحسین محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور اقدام به نگارش بیانیه‌ای کرده‌اند که نسخه‌ای از آن در اختیار ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا"، قرار گرفته است.
این بیانیه عیناً در پی می‌آید:
مصاحبه سوم خرداد غلامحسین محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور در جایگاه سخنگوی قوه قضاییه می‌تواند مستند قابل‌قبولی برای انتقاداتی باشد که تا کنون گروه‌هایی از زندانیان و بالاخص زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر آن را برای افکار عمومی بیان کرده‌اند:
۱) از جمله مهم‌ترین این انتقادات تداوم قرار بازداشت افرادی است که برابر حکم بازپرس می‌باید با تودیع وثیقه آزاد شوند. حتی اگر رفتار برخی بازپرسان که متهمان را به دادن پاسخ منفی و اظهار عجز از تودیع وثیقه مجبور می‌کنند نادیده گرفته شود، باز این به رویه متعارف دستگاه قضایی تبدیل شده که علیرغم تعیین وثیقه، بالاخص درباره متهمان سیاسی از دریافت وثیقه متهم و آزادی وی استنکاف ورزیده و یا حتی با وجود تودیع وثیقه مته‌مان سیاسی را همچنان در بازداشت نگه داشته‌اند. این رویدادی است که اژه‌ای هم به آن به‌عنوان وجود یک عیب اعتراف کرده است. صرف‌نظر از اینکه ضامن هفته‌ها و ماه‌ها از عمر هزاران زندانی که با این وضعیت به ناحق و غیرقانونی در حبس ماندند و آسیب‌های فراوانی به خود و خانواده‌هایشان وارد شد آیا نمی‌توان گفت علیرغم اینکه در سال‌های اخیر کراراً از سوی فعالان و نهادهای حقوق بشری اعتراضات به بازداشت افراد تحت قرار وثیقه مطرح می‌شد اما مورد انکار یا بی‌توجهی مسوولان قرار می‌گرفت: و چه بسا بسیاری از موارد دیگر نیز که اکنون مورد انکار و بی‌توجهی است (از جمله اظهارات آقای اژه‌ای) نیز صحت داشته باشد!
۲) محسنی اژه‌ای در حالی می‌گوید وضع زندان‌های ما از سایر کشور‌ها بهتر است که بار‌ها خود مقامات عالی سازمان زندان‌ها اعلام کرده‌اند با وجود اینکه استاندارد سرانه فضای هر زندانی ۱۲ متر است اما در حال حاضر این سرانه در ایران برای هر زندانی کمتر از ۲ متر است.
آنچه آقای اژه‌ای دربارهٔ حسن‌ها و مزیت‌های زندان و زندانبانی در ایران مدعی شده است در افکار عمومی حمل بر خودستایی‌های بی‌جا می‌گردد زیرا از نظر عقلای عالم و افکار عمومی، ملاک ارزیابی وضعیت زندان، اعلام‌نظر نهاد‌ها و شخصیت‌های مستقل غیردولتی است که با کمال تاسف همگی در ایران ممنوع و محکوم و... گردیده و امکان نخلارت مستقل، مدنی و غیردولتی برای ارزیابی وضعیت زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها که در جوامع پیشرفته وجود دارد در ایران منتفی است. آزادی ورود امکانات و وسایل که محسنی اژه‌ای از آن به عنوان یک امتیاز یاد و تصریح کرده است که در هیچ جای جهان این گونه رفتار نمی‌شود نیز از جمله ادعاهای گزاف دستگاه قضایی است چرا که حتی زندان بدنام ابوغریب عراق و در زمان حکومت استبدادی صدام حسین نیز امکان خرید رادیوهای چند موج، آنتن‌های ماهواره‌ای، انواع و اقسام وسایل رفاهی مانند کامپیو‌تر، تلویزیون و... وجود داشت حال آنکه در زندان‌های ایران دسترسی زندانیان به دستگاه‌های کامپیوتری به طور کلی ممنوع است و تنها در معدودی از زندان‌های کشور استفاده از رادیوی تک‌موج FM آن هم در صورتی که از فروشگاه داخل زندان تهیه شود، مجاز است. این در حالی است که فروشگاه زندان همین رادیو تک‌موج را هم به تعداد کافی و با کیفیت مناسب در اختیار زندانیان قرار نمی‌دهد. از این گذشته اگر وضعیت سرانهٔ سرویس‌های بهداشتی برای زندانیان زن در زندان----، بیش از یک سرویس به ازای هر ده نفر است، این میزان در بند سیاسی و امنیتی ۳۵۰ اوین یک سرویس به ازای هر ۳۳ نفر است از این جهت و برابر معیارهای دادستان کل کشور، وضعیت بهداشتی بند ۳۵۰ اوین تعریفی ندارد. این در حالی است که این بند و سایر بندهای سیاسی از جمله بند نسوان زندان اوین و بند سیاسی زندان رجایی‌شهر کرج و زندان‌های خوزستان از فضای مناسب قرائت‌خانه، ورزشگاه، فعالیت‌های فرهنگی و کارگاه به‌طور کلی محروم هستند.
۳) وضعیت ملاقات‌ها و بالاخص ملاقات‌ها خصوصی (شرعی) و حضوری در دورهٔ فعلی نیز به شدت اسف‌بار است زمان ملاقات کابینی از ۴۰ تا ۴۵ دقیقه در دورهٔ ریاست هاشمی شاهرودی به ۲۰ دقیقه در زمان فعلی تقلیل یافته است. اعطای ملاقات حضوری به طور کلی متوقف شده و تنها به صورت استثناء و آن هم با دریافت نامهٔ مستقیم از دادستان امکان‌پذیر است که مستلزم رنج فراون خانواده‌ها برای مراجعات به دادستانی است در حالی که در دورهٔ پیشین هر یک ماه تا ۴۵ روز حداقل یک ملاقات حضوری منظم به زندانیان داده می‌شد. ملاقات خصوصی (شرعی) نیز برای زندانیان مطلقاً متوقف شده و برای سایر زندانیان نیز به شدت محدد شده است این در حالی است که در دورهٔ گذشته هر ۲ تا ۳ ماه یک‌بار زندانیان (و از جمله زندانیان سیاسی که مایل به استفاده از این ملاقات‌ها بودند) بهره‌مند بوده‌اند. در مورده ماجرای مرخصی و ادعای محسنی اژه‌ای تنها بیان این نکته کافی است که آنچه اکنون در گفتار زندانبان و مسوولان قضایی به تراکم زندانی یاد می‌شود و باعث انجام اقدامات شتاب‌زده برای مهار رشد فزاینده رسوب زندانی در زندان‌های ایران شد، ناشی از کاهش شدید مرخصی‌ها، کاهش اعطای آزادی مشروط و آزادی به قید وثیقه استم. در حقیقت مرخصی از ده روز در ماه در دورهٔ هاشمی شاهرودی آن هم به همهٔ زندانیان، هم اکنون به صورت موردی و سلیقه‌ای، آن هم معمولاً ۳ تا ۴ ماه یک بار و به مدت ۲ تا ۴ روز اعطا می‌شود.
۴) آقای اژه‌ای ادعا کرده است که چون حضور غیر متهم در تحقیقات منوط به اجازهٔ قاضی است، حتی او هم که دادستان است نمی‌تواند در این مرحله حضور داشته باشد. این ادعای وی مستند به تبصرهٔ مادهٔ ۱۲۸ قانون آیین دادرسی است که اولاً حضور غیرمتهم و یا وکیل در مرحلهٔ تحقیقات را منع نکرده و فقط قاضی را بدان مختار کرده است. ثانیاٌ این تبصره اگر به معنای منع کرده وکیل از حضور در مرحله تحقیقات باشد بنا به گفتهٔ عموم حقوقدانان خلاف اصل بوده و مغایر با حقوق متهم است. همچنین در تضاد با اطلاق اصل ۳۵ قانون اساسی بوده و مهم‌تر از همه اینکه بند سوم قانون حقوق شهروندی که چند سال پس از این تبصره در مجلس شورای اسلامی به تصویت رسیده است به لحاظ مؤخر بودن بر آن، حاکم بر تبصره بوده و افاده منع حضور وکیل را بی‌اثر می‌کند لذا حضور وکیل در تحقیقات مقدماتی الزامی است و تمام پرونده‌هایی که به این نحو شکل گرفته‌اند. مخدوش و مصداق تضییع حقوق متهم هستند. شگفت‌انگیز‌تر اینکه آقای اژه‌ای می‌گوید حتی من هم نمی‌توانم حضور داشته باشم در حالی که اصولاً تمام پرونده‌های مته‌مان در مرحله‌تحقیقات مقدماتی در دادسرا تحت اختیار و نفوذ دادستان است و حتی ضابطان و بازجویان باید با اجازهٔ قضات دادسرا و دادستان مبادرت به تحقیق نمایند. این اظهارات آقای اژه‌ای یا حاکی از توجیه رفتارهای نادرست یا حالی از بی‌اطلاعی از قوانین علیرغم سال‌ها حضور در دستگاه قضایی است.
۵) در حالی که زندان محل نگهداری محکومان است و محکومان از مراحل بازجویی، تحقیق، بازپرسی و محاکمه عبور کرده‌اند، محسنی اژه‌ای در این مصاحبه با بیان اینکه گاهی در زندان متهم نگهداری می‌شود و وی در حال گذراندن مراحل تحقیق مقدماتی، بازجویی و... است، عملاً مرز بازداشتگاه و زندان را از بین برده و قوانین مطرح دربارهٔ بازداشتگاه و زندان را زیر پا گذاشته است.
علیرغم همه انتقاداتی که مطرح شد لازم است همین مقدار که دادستان کل کشور به طرح این مسائل و از جمله قبول یکی از عیوب مهم پرداخته‌اند که سال‌ها بود از سوی منتقدان عنوان می‌شد از ایشان تشکر کده و اعلام کنیم:
الف- اگر اظهارات شما دربارهٔ بخش‌هایی از زندان‌ها صادق باشد دست‌کم همهٔ آن اظهارات دربارهٔ زندانیان سیاسی و امنیتی صادق نیست و لازم است دستگاه قضایی با اعزام افراد و کمیته‌هایی جهت بازرسی وضعیت کنونی زندانیان و محدودیت‌ها و محرومیت‌های غیرانسانی مانند ممنوعیت تلفن، عدم اعطای مرخصی به زندانیان سیاسی به‌خصوص زندانیان بیمار، ممنوعیت ملاقات حضوری و خصوصی، ممنوعیت ملاقات وکلاء با موکلین سیاسی و... را بردارند.
ب- حقوق زندانیان طبق اسناد بین‌المللی و قوانین ایران بر حکومت فرض است و حکومت نمی‌تواند اگر آن‌ها را رعایت کرد ادعای لطف یا امتیاز کند در حالی که متاسفانه آن‌ها رعایت نمی‌شوند.
ج- امکان نظارت توسط شخصیت‌ها و نهادهای مدنی مستقل و غیردولتی برای ارزیابی وضعیت زندان‌ها فراهم شود تا افکار عمومی بتواند باور کند.
جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین

زندانی سیاسی به آسایشگاه روانی امین آباد منتقل شد

کمیته گزارشگران حقوق بشر- زهرا جباری از بازداشت شدگان تظاهرات روز قدس سال ۱۳۸۸، در پی وخامت وضع جسمی و روحی در زندان به آسایشگاه روانی امین آباد منتقل شده است.
انتقال زهرا جباری به آسایشگاه روانی در حالی صورت می گیرد که در طی هفته های قبل گزارش های متعددی از وضعیت وخیم جسمی وی منتشر شد.
بنابرگزارش های رسیده، به رغم نظر کمیسیون پزشکی مبنی بر انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستان جهت انجام مداوای لازم مسئولان زندان وی را به آسایشگاه روانی منتقل کرده اند.
همچنین گزارشهای رسیده حاکی از آن است که، علی رغم نظر کمیسیون پزشکی، هنوز هیچ اقدامی نسبت به انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستان، انجام نشده است.
این در حالی است که وی از ناراحتی حاد قلبی و رماتیسم شدید رنج می‌برد، به طوری که در فروردین ماه گذشته پس از اینکه در زندان به کما فرو رفته بود به بیمارستان منتقل شد، اما پس از چند روز مجددا به زندان اوین بازگردانده شد.
زهرا جباری، ۳۶ ساله و دارای یک فرزند است که حکم ۴ سال حبس تعزیری را دریافت کرده است.

ضرب و شتم دانشجوی دربند و انتقال وی به بند سارقین

دانشجونیوز: اشکان ذهابیان پس از تحمل ۴۳ روز حبس در سلول انفرادی در بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری (شهید کچویی) به زندان متی کلای بابل منتقل شد. عضو شورای عمومی دفتر تحکیم هم اکنون در بند سارقین زندان بابل نگهداری می شود.
آقای ذهابیان عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و عضو ستاد دانشجویی مهدی کروبی در انتخابات سال ۸۸ می باشد که ۱۲ اردیبهشت ماه سال جاری در حالی که جهت اجرای مدت حبس شش ماهه اش به زندان مراجعه کرده بود، توسط ماموران امنیتی برای بار سوم بازداشت و به سلول انفرادی زندان اداره اطلاعات ساری منتقل شد.
یکی از نزدیکان آقای ذهابیان در این رابطه به دانشجونیوز گفته است: " در ۴۳ روز نگهداری اشکان در بازداشتگاه اطلاعات ساری وی ضرب و شتم شده است. اشکان مورد انواع شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفته و برای چندین روز از تلفن و ملاقات محروم بوده است."‏
وی همچنین افزود: " پرونده جدیدی برای اشکان در دادسرای انقلاب ساری تشکیل شده است. اشکان در رابطه با پرونده قبلی اش به صورت غیابی و در حالیکه از حق داشتن وکیل محروم بوده است ، به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده بود که اکنون با انتقال وی به زندان متی کلا بابل این مدت در حال سپری شدن است."
این فرد نزدیک به پرونده آقای ذهابیان نسبت به صدور حکم غیابی، بازداشت های غیر قانونی و خودسرانه ، ضرب و شتم در حین بازجویی و نگهداری وی برای مدت طولانی در سلول انفرادی اعتراض کرد.‏
شایان ذکر است اشکان ذهابیان، در ۲۶ خرداد ۱۳۸۸، تنها ۴ روز پس از انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری در ایران همراه با ضرب و شتم منجر به بیهوشی توسط نیروهای انصار بابل، برای اولین بار بازداشت شد.
این دانشجوی محروم از تحصیل پس از آن در تاریخ ۱۲ آبان همان سال و در آستانه روز دانش آموز با اتهام تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی شمال کشور برای بار دوم بازداشت شد و دادگاه انقلاب بابل به صورت غیابی حکم ۶ ماه حبس تعزیری برای او صادر کرد.
این عضو دفتر تحکیم وحدت در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال جاری در حالی برای سومین بار بازداشت شد که خود را برای اجرای حکم ۶ ماهه اش معرفی کرده بود. وی روز ۲۳ خرداد ۱۳۹۰ بعد از تحمل ۴۳ روز انفرادی به زندان متی کلای بابل برای اجرای حکمش منتقل شد.‏

وبلاگ نویس زندانی با خطر صدور حکم اعدام مواجه است

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" روز چهارشنبه اول تیر ماه قرار است وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پورشجری (سیامک مهر ) بدلیل نوشتن مقاله ها و دیدگاههای خود در وبلاگ شخصی اش « گزارش به خاک ایران» در شعبۀ 109 دادگاه کرج مورد محاکمه قرار گیرد.بازجویان وزارت اطلاعات ، دادستان کرج و بازپرس دادگاه انقلاب کرج به وی و خانواده اش گفته اند که او را در دادگاه به اعدام محکوم خواهند کرد.خطر صدور حکم اعدام و یا احکام سنگین دیگر به صرف نوشتن دیدگاههایش در وبلاگ شخصی اش او را تهدید می کند.
بازجویان وزارت اطلاعات علیه وبلاگ نویس زندانی 2 پرونده گشوده اند که در پرونده اول به 3 سال زندان محکوم شد ودر پرونده دوم قرار است روز اول تیر ماه بر مبنای اتهامات سنگین مورد محاکمه قرار گیرد.
وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پور شجری (سیامک مهر) 21 شهریور 1389 با یورش و ضرب و شتم شدید مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بند سپاه که در کنترل بازجویان وزارت اطلاعات می باشد منتقل گردید.او تحت شکنجه های وحشیانۀ بازجویان وزارت اطلاعات قرار گرفت و چند بار شیوۀ شکنجۀ روحی اعدام نمایشی را علیه وی بکار بردند .شدت فشار ها و شکنجه ها بحدی زیاد بود که او اقدام به خودکشی ناموفق نمود.بازجویان وزارت اطلاعات (شکنجه گران) هفته ها او را در سلولهای انفرادی بند سپاه قرار دادند.سپس او را به فرعی کاملا ایزوله شده بند 6 منتقل و چندین ماه بدون هواخوری و حداقل امکانات اولیه انسانی وی را در این بند نگهداری می کردند . پس از آن او را به سلولهای انفرادی بند 1 شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.او اخیرا به سالن ایزوله شده 12 بند 4 منتقل شده است. وبلاگ نویس زندانی نزدیک به 9 ماه از داشتن ملاقات با خانواده اش محروم بود و در این اثنا 3 بار با خانواده اش تماس تلفنی کوتاه داشته است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیری ،شکنجه های وحشیانه ،ماهها قرار دادن وی درسلولهای انفرادی و شرایط طاقت فرسا بدون داشتن ملاقات با خانواده و پرونده سازی سنگین جهت صدور حکم اعدام علیه این وبلاگ نویس را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اعزام هر چه سریعتر گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد برای ملاقات با زندانیان سیاسی،خانواده های آنها و تحقیق دربارۀ سایر موارد جنایت علیه بشریت توسط رژیم ولی فقیه علی خامنه ای می باشد.
29 خرداد 1390 برابر با 19 ژون 2011
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

محکومیت یکی از بازداشت شدگان به هفت سال زندان

خبرگزاری هرانا - هانیه (شراره) فرشی، شهروند تبریزی پس از یازده ماه بازداشت موقت، به هفت سال زندان محکوم شد.
به گزارش بامدادخبر، مقیسه، قاضی شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، در حکمی سنگین، خانم فرشی ۳۸ ساله را به دو اتهام توهین به مقدسات و توهین به رهبری مجموعا به هفت سال حبس تعزیری محکوم کرد.
این حکم در حالی روز چهارشنبه (۲۵ خردادماه) و پس از دو ماه از برگزاری دادگاه به هانیه فرشی ابلاغ شده که وی در جلسه‌ی دادگاه خود از داشتن وکیل محروم بوده است.
بر اساس این گزارش، مبنای صدور این حکم سنگین، ارسال چند ای-میل و فعالیت اینترنتی و نیز اعترافات خانم فرشی بوده که در شرایط زندان انفرادی و تحت فشار شکنجه‌های روحی و جسمی بازجویان صورت گرفته است.
این درحالی است که بر اساس گفته‌های مادر هانیه، وی تا پیش از بازداشت سابقه‌ی فعالیت سیاسی نداشته است.
هانیه فرشی بامداد ۲۷ تیرماه ۸۹ با هجوم نیروهای امنیتی به منزل‌اش در تبریز بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین در تهران منتقل شد. وی که دو ماه اول بازداشت خود را در سلول انفرادی گذراند از بهمن‌ماه سال گذشته به بند متادون زندان اوین که به محل نگهداری زندانیان سیاسی زن تبدیل شده بود منتقل گردید و پس از اعتراض‌های صورت گرفته نسبت به شرایط نامناسب زندانیان زن در این بند به همراه سایر زندانیان سیاسی از اردیبهشت ماه سال جاری در بند زنان سیاسی زندان اوین نگهداری می‌شود.
گفتنی است فشارهای وارد شده بر وی برای تن دادن به اعترافات اجباری موجب افسردگی شدید این زندانی سیاسی شده و از سوی دیگر درگذشت پدر خانم فرشی در آبان‌ماه گذشته و در شرایطی که او در بازداشت به سر می‌برد و ممانعت وزارت اطلاعات از شرکت وی در مراسم ختم و تدفین پدرش در تشدید بیماری روحی وی موثر بوده است.

گرامیداشت هدی صابر، هاله سحابی و ندا آقا سلطان در خیابان های شهر تورنتو

از ندا تا هدی؛ آزادی رایگان نیست (Freedom is not free)
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: مراسم گرامیداشت هدی صابر، هاله سحابی و ندا آقا سلطان در خیابان های شهر تورنتو با عنوان؛ از ندی تا هدی؛ آزادی رایگان نیست برگزار شد.
در روز جمعه مورخ 27 خرداد، (17 June) به دعوت مرکز بین المللی حقوق بشر (ICHR)، جمعی از فعالین حقوق بشر و ایرانیان مقیم شهر تورنتو از ایستگاه مترو بلور به سمت میدان دان داس (Dundas) پیاده روی کردند و در تقاطع یانگ و دان داس (Yonge and Dundas) نمادها و پوسترهای خود را در دست گرفتند و با توزیع برگه هایی به زبان انگلیسی در مورد نقض حقوق بشر در ایران به اطلاع رسانی و آگاهی دادن به شهروندان کانادایی پرداختند. در این برگه ها در مورد نحوه جان باختن هدی صابر و هاله سحابی توضیحاتی داده شده بود و همچنین به تنوع زندانیان سیاسی از اقشار مختلف از جمله: دانشجویان، معلمان، اساتید دانشگاه، کارگران، وکلا، روزنامه نگاران، پزشکان،فعالین حقوق بشر و اقلیت های دینی و قومی اشاره شده بود و در آخر نیز از شهروندان کانادایی خواسته شده بود که به حمایت از مردم ایران بپردازند و با فشار بر دولتمردان خود خواستار توجه بیشتر دولت کانادا به مسأله نقض حقوق بشر در ایران شوند.

عکس های هدی صابر، نسرین ستوده،
جعفر پناهی، هاله سحابی، دانشجویان دختر و زنان زندانی، ندا آقا سلطان، امیر جوادی فر و شهدای پس از انتخابات و ... که در دستان شرکت کنندگان دیده می شد تعجب و افسوس عابرین را برانگیخته بود.
از نکات جالب توجه در این مراسم زنجیرهای نمادینی بود که شرکت کنندگان در تمام طول مدت مراسم در دستان خود داشتند؛ تا بدین وسیله از زندانیان سیاسی یاد کنند. همچنین در این مراسم نمایش خیابانی کوتاهی توسط شرکت کنندگان اجرا شد که در آن شرکت کنندگان فریاد آزادی برای ایران سر می دادند و سپس با نشان دادن علامت سکوت خواستار شنیدن صدای ایرانیان داخل از کشور می شدند. که این نمایش توجه توریست های خارجی و شهروندان کانادایی را به خود جلب کرد تا آنجا که برخی از آنها اقدام به فیلمبرداری و گرفتن عکس نمودند و با قرار دادن دستان خود در زنجیر به جمع شرکت کنندگان پیوستند. این برنامه که از ساعت چهار تا هفت عصر ادامه داشت در مقابل دانشگاه رایرسون (Ryerson) خاتمه یافت.

az-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-torontoaz-neda-ta-hoda-toronto

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

اعتصاب غذای اعتراضی 12 تن از زندانیان بند 350

 
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: دوازده نفر از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین از امروز شنبه، ۲۸ خرداد و در اعتراض به چگونگی درگذشت هاله سحابی فرزند ارشد مهندس عزت الله سحابی و هدی صابر روزنامه نگار و فعال سیاسی دست به اعتصاب غذا زدند.
بنا بر اعلام وبسایت کلمه، در بیانیه ای که به مناسبت این جرکت اعتراضی منتشر و به امضای بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، قربان بهزادیان نژاد، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، فیض الله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، محمد جواد مظفر، محمدرضا مقیسه و عبدالله مومنی از زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین تهران رسیده است آمده است: «اینک همزمان با ایامی که مقارن با ۱۳ رجب زاد روز امام عدالت علی (ع) بوده و به یاد شهدای جنبش سبز از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر نامگذاری شده است، ما ضمن اعلام تسلیت و همدردی با خانواده همه این شهدا، به ویژه خانواده های هم زندانیان عزیز از دست رفته مان، هاله سحابی و هدی صابر و مردم متین و صبور ایران، از روز ۲۸ خرداد (شنبه) اعتصاب غذای اعتراضی خود را آغاز می کنیم. امید که به مثابه روزه داری، مورد رضایت خداوند و مردم عزیز و بازماندگان همه شهدای جنبش قرار گیرد».
یادآوری می شود هدی صابر روزنامه نگار، مترجم و فعال ملی مذهبی که به همراه پنج تن دیگر از زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین تهران در اعتراض به قتل هاله سحابی فرزند ارشد مهندس عزت الله سحابی رهبر شورای فعالان ملی مذهبی توسط نیروهای امنیتی دست به اعتصاب غذا زده بود روز شنبه بیست و یکم خردادماه به دلیل ایست قلبی ناشی از اعتصاب غذا و سهل انگاری مسئولین زندان برای انتقال وی به بیمارستان، دیده از جهان فرو بست.

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

میلاد اسدی، عضو دفتر تحکیم وحدت، به زندان اوین بازگشت

میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و فعال دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر، پس از یک مرخصی سه روزه دیروز عصر  به زندان اوین بازگشت.
به گزارش دانشجونیوز، میلاد اسدی که از ۳ روز پیش برای حضور در امتحانات دانشگاهی اش به مرخصی آماده بود، قبل از اینکه امتحاناتش به پایان برسد و به علت عدم تمدید مرخصی سه روزه، دیروز به زندان بازگشت.

میلاد اسدی، پیش از این نیز در ۲۹ اسفند ماه به مرخصی آمده بود و پس از پایان یافتن تعطیلات نوروزی به زندان اوین فراخوانده شد.

دبیر واحد فرهنگی- اجتماعی دفتر تحکیم وحدت، پس از ۱۶ ماه حبس بدون مرخصی، توانسته بود از "مرخصی نوروزی" استفاده کند.

میلاد اسدی آذرماه سال ۸۸ دستگیر و نوزدهم اردیبهشت ماه همان سال در شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به هفت سال و نیم زندان محکوم شد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تائید گردید.

اتهامات این فعال دانشجویی، "اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری" بوده است.

وی همچنین در دادگاهی دیگر در چهاردهم شهریورماه سال ۸۸، به همراه بهاره هدایت دیگر عضو این سازمان که به ۹ سال زندان محکوم شده، به اتهام "اخلال در نظم عمومی" از طریق حضور در مقابل زندان اوین در سال تحویل سال ۱۳۸۸، در شعبه ۱۰۵۳ دادگاه عمومی جزایی مجددا مورد محاکمه قرار گرفت.

درخواست زندانی سیاسی زندان رجایی شهر برای ملاقات با گزارشگر ویژه حقوق بشر

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: همزمان با تعیین «احمد شهید» وزير امور خارجه پيشين مالديو به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران، مصطفی اسکندری زندانی سیاسی بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) خواستار ملاقات این مقام سازمان ملل با وی و دیگر زندانیان سیاسی گردید.
مصطفی اسکندری دانشجوی رشته پزشکی و از بازداشت شدگان مراسم چهلم ندا آقا سلطان در بهشت زهرا می‌باشد که در هشتم مردادماه سال 88 به همراه همسرش، کبری زاغه دوست بازداشت و با اتهاماتی همچون «تشويش اذهان عمومی» و «مصاحبه با رسانه‌های بيگانه» به حکم سنگین 31 سال زندان محکوم گردید.
مصطفی اسکندری با تاکید بر فشارهای وارد آمده طی این مدت، و همچنین بازداشت طولانی مدت خانم زاغه دوست و نقش قاضی پیرعباسی و سایر بازجویان مربوطه در صدور حکم سنگین و غیرمعمول 31 سال حبس، خواستار پیگیرد تمامی مسئولان دست اندرکار صدور این حکم ناعادلانه گردید.
این زندانی سیاسی با تاکید بر ضرورت دیدار با نماینده شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خواستار اقدام دادستان دیوان بین‌المللی دادگستری (دیوان لاهه) و نماینده شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای تعقیب و محاکمه تمامی مسئولان و مباشرین اذیت و آزار قضایی خود و همسرش طی دو سال گذشته شد.
مصطفی اسکندری که پس از بازداشت در هشتم مردادماه 88 بیش از 7 ماه را در سلول های انفرادی بندهای 209 و 240 زندان اوین سپری کرده بود، با انتقال به زندان رجایی شهر کرج و سپری کردن مدت ها انفرادی در سلول های انفرادی بند یک این زندان معروف به «سگدونی» هم اکنون در بند ویژه امنیتی این زندان به‌سر می‌برد. قاضی پیرعباسی، قاضی پرونده آقای اسکندری علاوه بر صدور حکم سنگین زندان برای این زندانی سیاسی با هدف فشار مضاعف بر وی، کبری زاغه دوست همسر آقای اسکندری را که وی نیز نزدیک به دو سال را در بازداشت بوده است با تهدید به صدور حکم سنگین زندان وادار به طلاق از این زندانی سیاسی می‌کند.
پیشتر در فروردین ماه سال جاری نیز جمعی از زندانیان سیاسی بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر کرج با انتشار نامه ای خطاب به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد، خواستار اعزام نماینده ویژه این سازمان برای بازدید از شرایط ایران و تهیه گزارش کامل از وضعیت آزادی و حقوق بشر در ایران به ویژه وضعیت زندان‌ها و زندانیان سیاسی شده بودند.
خاطرنشان می گردد که شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز گذشته احمد شهید وزير امور خارجه پيشين مالديو را به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران انتخاب کرد که پس از «رینالدو گالیندوپل» و «موریس کاپیتورن» که در دهه های 80 و 90 میلادی این سمت را عهده دار بودند به نظارت و تهیه گزارش از وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران خواهد پرداخت. انتظار می رود که وی پیش از ارائه نخستین گزارش خود از وضعیت حقوق بشر در ایران در مهرماه سال جاری، برای بررسی دقیق و از نزدیک میزان صحت گزارش های منتشره در مورد نقض حقوق بشر به ایران سفر کند.

تجاوز گروهی به زنان اینبار در توابع کاشمر

 خبرآنلاین: امام جمعه کاشمر از فاجعه تجاوز گروهی در روستای قوژد خبر داده است. گفته می شود در این تجاوز گروهی، بیش از 10 نفر یک زن را مورد آزار و اذیت قرار دادند.
پس از انتشار جرئیات فاجعه تجاوز گروهی به جمعی از زنان در خمینی شهر اصفهان، این بار خبر از تجاوز گروهی دیگری در روستای قوژد (ghoojd) از توابع کاشمر واقع در استان خراسان رضوی می رسد. گفته می شود در این ماجرا، بیش از 10 نفر به زنی در اراضی اطراف روستای قوژد از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر، به صورت گروهی، تجاوز به عنف کرده اند.
به گفته ضابطان قضایی این شهرستان، هم اکنون بیش از 10 نفر از متجاوزان، در زندان وکیل آباد مشهد، در بازداشت به سر می برند و قاسم یعقوبی، امام جمعه این شهر نیز روز گذشته، از دستگاه قضایی و نیروی انتظامی، درباره روند رسیدگی به این پرونده، انتقاد کرده است. امام جمعه کاشمر و نماینده ولی فقیه در این شهر در خطبه های نماز جمعه دیروز خود گفت: "تجاوزات دسته جمعی و سازماندهی شده به نوامیس مردم در شهر دارالمومنین مایه تأسف است ."
خباز، نماینده این شهرستان نیز در گفتگو با خبرآنلاین از وقوع تجاوز جمعی در یکی از روستاهای حوزه انتخابیه خود خبر داد و به ذکر این توضیح کلی بسنده کرد که :"جزئیات این تجاوز را نپرسیده ام و در جریان موضوع نیستم."
فاجعه روستای قوژد
هر چند هیچ یک از مسئولان شهرستان کاشمر حاضر به اطلاع رسانی دقیق در این باره نیستند و تنها به ذکر جملات کلی در بیان این جرم، اکتفا می کنند، ولی یکی از ضابطان قضایی سپاه پاسداران، در گفتگو با خبرآنلاین، جزئیات پرونده روستای قوژد را بیان می کند.
مصطفی قریشی می گوید: "یک ماه و نیم پیش، مردم روستای قوژد در تماس تلفنی با ضابطان قضایی، خبر از یک تجاوز جمعی در اراضی اطراف این روستا به یکی از زنان اهل روستا می دهند. نیروهای بسیج به محل اعزام می شوند و تعدادی از متهمان را بازداشت و به کلانتری مربوطه ارجاع می دهند. ولی به دلیل اینکه فرد مورد تجاوز، توسط متجاوزان از محل، دور شده بود، شاکی خصوصی حضور نداشت و به همین دلیل، اراذل و اوباش دستگیر شده، آزاد می شوند."
هر چند وی از برخورد مقامات قضایی با نیروهای بسیج به دلیل آنچه "فقدان شاکی خصوصی در پرونده" گفته شد، خبر داد، اما در تشریح نحوه دستگیری مجدد متجاوزان توضیح می دهد: "پس از یکی دو روز و درمان خانم مورد تجاوز، وی با مراجعه به دادسرا، طرح شکایت می کند و به دلیل اینکه پرونده مربوط به شکایت "تجاوز به عنف" بوده، در صلاحیت دادگاه کیفری استان در مشهد قرار می گیرد. با هماهنگی دادستان استان، اکیپی از نیروی انتظامی، وارد روستای قوژد می شود و تعدادی از متهمان را دستگیر و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل می کند."
گفته می شود بیش از 15 نفر از متجاوزان در بازداشت به سر می بردند که تعدادی از آنها آزاد شده اند. مظلومی دادستان کاشمر حاضر نشد به خبرآنلاین درباره جزئیات این پرونده، چیزی بگوید و به ذکر این نکته بسنده کرد که : "پرونده در اختیار دادستانی استان است و قرار شده از طریق اداره کل روابط عمومی استان، اطلاع رسانی شود."
گلایه های امام جمعه
شاید به دلیل آزادسازی ابتدای وقوع جرم و پس از آن، دستگیری مجدد متهمان و گذشت بیش از یک ماه از دستگیری این افراد است که قاسم یعقوبی، امام جمعه کاشمر این چنین به نیروی انتظامی و قوه قضائیه، از تریبون نماز جمعه انتقاد می کند: "دستگاه قضایی و نیروی انتظامی باید به موقع وارد عمل شوند زیرا اگر مردم ببینند دستگاه قضا و نیروی انتظامی توان و فرصت این کار را ندارند خود وارد عمل خواهند شد. "
وی با اشاره به اینکه اگر مردم ببینند در روز روشن به ناموسشان تجاوز می‌شود و کسی نیست که برخود کند، افزود: "در این شرایط هرج و مرج به وجود می آید که اثرات آن بدتر است ."
یعقوبی در نماز جمعه گذشته کاشمر گفته است : "کسانی که به صورت گروهی ، سازماندهی شده و با سلاح به نوامیس مردم تجاوز می‌کنند مصداق روشن مفسد فی‌الارض هستند ."
امام جمعه کاشمر در گفتگو با خبرآنلاین، مجددا گلایه های خود را از دستگاه قضایی مطرح کرد: "هنوز هیچ کاری برای پرونده نشده و نظرم، همان است که در نماز جمعه گفتم."
در روزهای اخیر، اخباری از تجاوز جمعی اراذل و اوباش به مردم، در کشور منتشر شده. در آخرین این موارد، گروهی از اراذل خمینی شهر به باغی در حومه این شهر حمله کردند و با بستن دست مردان، به صورت گروهی، زنان را مورد اذیت و آزار قرار دادند. در این پرونده، 12 متهم مورد شناسایی قرار گرفته اند که با اقدام پلیس، 8 تن دستگیر شده و بقیه، فراری هستند.

دیدار اعضای جبهه دموکراتیک ایران و جبهه متحد دانشجویی با خانواده حشمت اله طبرزدی

روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران - عصر آدینه ( ۲۷/۰۳/۱۳۹۰ ) تعدادی از اعضای جبهه دموکراتیک ایران و جبهه متحد دانشجویی با حضور در منزل حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران با خانواده ایشان دیدار کردند .
در ابتدای این دیدار حاضران ضمن گرامی داشت یاد و خاطره عزت الله سحابی نسبت کشته شدگان اخیر راه آزادی، زنده یاد هاله سحابی و زنده یاد هدی صابر ادای احترام کردند .
در ادامه خانم محبوبه علي نقيان، همسر حشمت اله طبرزدی با بیان آخرین وضعیت جسمی و روحی ایشان و همچنین وضعیت زندان و زندانیان رجایی شهر به تشریح رنجی که در چند سال گذشته بر حشمت اله طبرزدی و خانواده ایشان رفته است پرداخت.
در این دیدار که پرویز سفری، جواد امامی، محمد مسعود سلامتی و امین کرد، اعضای شورای مرکزی جبهه دموکراتیک ایران نیز حضور داشتند، حاضران به تشریح شرایط روز پرداختند و سیاست در پیش گرفته شده توسط حکومت جمهوری اسلامی در جهت سرکوب داخلی و حذف مخالفان را به شدت محکوم کردند .
در پایان این دیدار خانواده حشمت اله طبرزدی از حضور یاران ایشان تشکر و قدردانی کردند .
حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران از ۶ دی ماه 1۳۸۸ و مدت کوتاهی پس از حوادث عاشورای آن سال در زندان می باشند .

۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه

برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامات علی نجاتی، فعال کارگری

خبرگزاری هرانا - در تاریخ ۲۱ خرداد ماه سال جاری، علی نجاتی از اعضای هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه، در شعبه ۱۳ دادگاه تجدید نظر شهر اهواز محاکمه شد و در این دادگاه، قاضی شعبه تلاش فراوان کرده است که اتهامات گذشته بر علیه نجاتی را بدون داشتن هیچ مستندات و شواهد و قرائن مادی و معنوی به تایید خود او برساند.
به گزارش وبسایت کمیته هماهنگی برا کمک به ایجاد تشکل های کارگری. علی نجاتی در جلسه محاکمه، ضمن رد اتهام‌های خود، بارها به قاضی تاکید و یادآوری کرده که این اتهامات که به او نسبت داده‌اند، تکراری بوده و او یک بار بر اساس همین موارد اتهامی و بدون دلیل محکوم به حبس شده و مدت شش ماه را نیز در زندان گذرانده است.
هم‌چنین نجاتی در دفاع از خود در این دادگاه برای قاضی تشریح کرده که او یک بار دیگر نیز که دوباره همین اتهام‌ها را علیه او مطرح کرده‌اند، در دادگاه از خود دفاع کرده و تبرئه شده است.
این در حالیست که گفته می شود قاضی پرونده، بی توجه به این قضیه ساده و بدیهی، بارها تلاش کرده تا دوباره راهی برای محکوم نمودن علی نجاتی از این طریق پیدا کند.
گفنتی ست در پایان نیز، قاضی دادگاه قصد بازداشت او را داشته و برای این کار مامورین را فرا می‌خواند؛ اما به دلیل اینکه قرار کفالتی که از قبل در پرونده‌ نجاتی موجود بوده و بعد از تبرئه شدن‌اش در سال گذشته، فک نشده و کماکان این قرار کفالت اعتبار داشته است، قاضی موفق به بازداشت او نمی‌شود و آقای نجاتی به طور مشروط و با قرار همان کفالت پیشین آزاد می‌ماند.

ویژه نامه ۲۵ خرداد، حمله به کوی دانشگاه تهران

دانشجونیوز: اینک دو سال از حادثه حمله به کوی دانشگاه در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت میگذرد، اما هنوز روایت دقیق و مستندی از این حادثه منتشر نشده است. حمله ای که شباهت فراوانی به یورش به کوی دانشگاه در هجده تیر سال ۱۳۷۸ داشت و تنها سلاحهای مورد استفاده در این تهاجم با حادثه سال هفتاد و هشت متفاوت بود.
در سالگرد این واقعۀ تلخ در این گزارش تلاش می‌کند مستندات موجود در خصوص این پرونده را بازخوانی، و یاد قربانیان مظلوم آن را گرامی دارد.
در هفته های پیش از انتخابات، حاکمیت به منظور افزایش حضور مردم در انتخابات، فضای برخورد تساهل‌آمیزتری نسبت به تجمعات و حرکت‌های اعتراضی نشان داده بود، و تجمعاتی نیز در کوی دانشگاه در حمایت از کاندیداهای مختلف برگزار شده بود. با وجود آنکه اکثریت دانشجویان طرفدار تغییر ریاست جمهوری احمدی‌نژاد بودند، اما برخوردهای شدیدی از سوی نیروی انتظامی یا لباس شخصی‌ها طی تجمعات پیش از انتخابات دیده نشده بود.
در روزهای پس از اعلام نتایج انتخابات و بهت زدگی و خشمِ ناشی از تقلب آشکار در این نتایج، حرکاتی اعتراضی در کوی دانشگاه نیز از سوی دانشجویان شکل گرفته بود. این حرکات از سویی دیگر معطوف به درخواست از مدیریت دانشگاه مبنی بر تغییر زمان امتحانات پایان ترم بود، که خواستۀ فوق به دلیل عدم آمادگی دانشجویان در نتیجه درگیری در انتخابات برای امتحانات مطرح گشته بود. خواسته‌ای صنفی که با بی‌توجهی مسئولان مواجه شده و بر التهاب فضای کوی دانشگاه افزوده بود.
در شب 25 خرداد نیز تجمعی از دانشجویان در کوی دانشگاه شکل گرفته بود، که بر طبق گفته‌ها و نوشته‌های شاهدان عینی، نیروهای امنیتی شامل نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها، دور تا دور کوی را از ساعت نزدیک به ۲۳ یکشنبه شب تحت اختیار داشتند، و چند بار برای ورود به کوی تلاش کردند اما به دلیل مقاومت دانشجویان این تلاش ناکام مانده بود. ولی پس از آغاز حملهٔ نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه که با پرتاب نارنجک صوتی، گاز اشک‌آور و تیراندازی زمینی به تمام درهای کوی دانشگاه همراه بود، این نیروها توانستند وارد کوی دانشگاه شوند. این حمله وحشیانه با تهاجم شدید نیروهای لباس شخصی وانصار حزب‌الله به تجمعات آرام و اعتراضی نسبت به نتیجه انتخابات انجام گرفت، که در نتیجه آن دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران در اثر اصابت گلوله، زنجیر، چاقو، باتوم و چماق به شدت مجروح شدند. منابع دانشجویی و برخی از شاهدان از کشته‌شدن ۳ تا ۵ دانشجو و بازداشت بیش از ۱۰۰ دانشجو در جریان یورش به کوی دانشگاه خبر دادند. اسامی کشته‌شدگان توسط برخی منابع دانشجویی مبینا احترامی، فاطمه براتی، کسری شرفی، کامبیز شعاعی و محسن ایمانی اعلام شد و به نقل از شاهدان عینی این دانشجویان بر اثر ضربات متعدد باتوم برقی در ناحیه سر، جان باختند.
از سوی دیگر در بامداد دوشنبه ۲۵ خرداد، دانشجویان بازداشت شده توسط افراد لباس شخصی که به انواع سلاح‌های سرد و گرم مجهز بودند، به زیرزمین ساختمان وزارت کشور منتقل شدند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، این حدود دویست دانشجو که برخی از آن‌ها در جریان حمله به کوی دانشگاه زخمی شده بودند، ساعت‌ها در زیر زمین وزارت کشور مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتند.
برخوردهای صورت گرفته با دانشجویان بازداشت شده به شدت تحقیرآمیز و وحشیانه بوده است. به کفته شاهدان عینی: " در کنار همه ضرب و شتم‌های جسمی دیگری که در طول راه انجام می‌شد، آنها اقدام به گذاشتن جعبه‌های آهنی بر سر دانشجویان نمودند و با باتوم‌های خود بطور متوالی بر سر هر کدام از دانشجویان می‌کوبیدند! این در حالی بود که یکی از بازداشت شدگانی که جعبه آهنی بر سر وی گذاشته شد، خونریزی شدیدی از ناحیه سر داشت و سه نقطه سر این دانشجو شکسته شده بود. پس از ۱۲ ساعت ندادن آب به بازداشتی‌ها، فردی پارچ آب کوچکی برای تعداد زیاد دانشجویان تشنه و مجروح شده آورد. وی پارچ آب را بالا گرفت و آنرا بر روی زمین سرازیر کرد و در همین حین همه دانشجویان را مجبور کردند که به همان محل آمده و از ابی که در حال ریخته شدن بود، بخورند و به این شیوه به دانشجویان آب می‌دادند. این مسئله تصویر بسیار تکان دهنده‌ای بود.در یک حرکت نمایشی، یکی از بازجویان، خواست که به دانشجویان بهتر آب داده شود. در این هنگام یک شلنگ آوردند و از دانشجویان خواستند که از این شلنگ آب بخورند اما هنگامی که دانشجویان از آن آب خوردند متوجه شدند که آب داغ است! آنها پس از مدت‌های طولانی ضرب و شتم و شکنجه‌های وحشیانه دانشجویان، در هنگام غذا دادن، غذا را در کف دستان دانشجویان می‌ریختند. غذای ماکارونی را در کف دستان دانشجویان ریختند و به آنها گفته شد که اگر کوچکتری ذرهٔ غذا بر زمین ریخته شود ضرب و شتم خواهند شد و در چند مورد این اتفاق افتاد و دانشجویان به طرز وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. در هنگام صبحانه نیز به دانشجویان مقدار بسیار اندکی نان خشک به همراه پنیر داده شد و از آنان خواسته شد که این مقدار نان را با دیگران قسمت کنند و هم چنین به انها گفته شد که اگر ذره‌ای نان بر روی زمین بریزد، کتک خواهند خورد. این مسئله نیز بدلیل خشک بودن نان رخ داد و برخی بازداشت شدگان شدیدا ضرب و شتم شدند".
کشته شدن دانشجویان شدیدا و بلافاصله توسط منابع رسمی تکذیب شد، اما دفتر تحکیم وحدت در روز ۲۶ خرداد، طی بیانیه‌ای رسمی اعلام داشت که در حملات نیروهای امنیتی و لباس شخصی به دانشگاه‌های تهران و شیراز هفت دانشجو کشته شده‌اند. در این بیانیه فرماندهان سپاه پاسداران و شبه‌نظامیان بسیج مسئول واقعه دانسته شده اند.
در بیاینه دفتر تحکیم همچنین به حمله به سایر خوابگاه های دانشجویی ایران نیز طی روزهای پس از انتخابات اشاره شده است. طبق این بیانیه طی حمله به خوابگاه‌های دانشجویی در ایران از جمله دانشگاه‌های صنعتی اصفهان و شیراز توسط ماموران لباس شخصی، انصار و بسیج حداقل ۲ دانشجوی دانشگاه شیراز نیز به شهادت رسیدند. پس از این تهاجمات، محمد هادی صادقی، رییس دانشگاه شیراز در پی بروز خشونتها در دانشگاه، استعفا داد اما دلایل این استعفا را عنوان نکرد.
با این وجود، یک روز پس از انتشار این خبر، سایت دانشگاه تهران اطلاعیه‌ای صادر کرد و مدعی شد هیچ دانشجویی کشته نشده‌است. این اطلاعیه توسط منابع دانشجویی تکذیب و گزارش داده شد که اجساد کشته شدگان را بطور مخفیانه و بدون اطلاع خانواده‌هایشان دفن کرده‌اند.
وقایع فوق به صورت جامع توسط روزنامه گاردین چاپ بریتانیا در تاریخ ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۹ گزارش گردید که در این گزارش، اسامی کشته شدگان به نام های فاطمه براتی، کسری شرفی، مبینا احترامی، کامبیز شعاعی و محسن ایمانی ذکر شده است. همچنین عنوان شده است که جسد این کشته شدگان روز بعد در بهشت زهرای تهران بدون اطلاع خانوادهایشان دفن و به خانواده‌هایشان اخطار داده شد درباره بچه‌هایشان صحبت و یا برایشان مراسم ترحیم برگزار نکنند.
گاردین در گزارش خود می‌نویسد که به گفته شاهدان عینی پلیس و ماموران، زخمی‌ها را (از جمله یک دانشجو که یکی از چشمانش را در اثر اصابت گلوله پلاستیکی از دست داده بود) به حال خود رها کرده بودند و کسی به آنها کاری نداشت. یک شاهد گفت: «ما به آنها تمنا می‌کردیم کسانی را که بیش از دیگران آسیب دیده بودند به بیمارستان ببرند اما آنها فقط می‌گفتند: ولشان کنید تا بمیرند.
حمله فوق در شرایطی صورت گرفت که بر اساس قانون، ورود نیروهای نظامی و انتظامی به محوطه دانشگاه و خوابگاه های دانشجویی ممنوع و تنها به درخواست رئیس دانشگاه ممکن است. محسن کوهکن، سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی گفت که نیروهای انتظامی با درخواست فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران وارد کوی دانشگاه شده بودند؛ این سخنان توسط فرهاد رهبر رییس دانشگاه تهران تکذیب شد و وی اعلام داشت در آن شب هیچ کدام از مسئولان کوی دانشگاه حضور نداشتند. در پی تحقیقات برخی نمایندگان مجلس روشن شد که شورای تامین استان مجوز ورود به کوی دانشگاه را به نیروهای انتظامی و بسیجی را صادر کرده است.
واکنش های متفاوتی نسبت به این رویداد انجام گرفت؛ سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی در ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ در خطبه‌های نماز جمعه در دانشگاه تهران تلویحا با چنین عباراتی به این رویداد اشاره کرد: کسانی هم به خوابگاه‌های دانشجویی حمله کرده و «دانشجویان مومن و حزب اللهی» را هدف قرار داده‌اند در حالیکه شعار حمایت از رهبری می‌دادند. در حالیکه فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران در مصاحبه‌ای که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، کشته شدن دانشجویان در حمله به کوی دانشگاه تهران را کذب محض خواند و از عدم حضور خود در دانشگاه طی زمان حمله سخن گفت. محمدعلی جعفری فرمانده سپاه پاسداران در مصاحبه ای سه هفته پس از حادثه چنین گفت: "همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، گروه ویژه‌ای برای بررسی این موضوع تشکیل شده و احتمال می‌دهیم تا پایان تیر ماه دادگاهی مخصوص این عوامل تشکیل شود. فراکسیون اقلیت مجلس در گزارش خود پیرامون حوادث پس از انتخابات همکاری نیروی انتظامی با لباس شخصی‌ها را تأیید کرد.۷۸ تن از اساتید جهان خواستار محکومیت خشونت در دانشگاه‌های ایران و پیگیری آن شدند.
با اینهمه طی روزهای پس از آن هیچ گزارشی از این رویداد از سوی کمیته ویژه تشکیل شده در مجلس شورای اسلامی برای پیگیری علل و شناسایی عاملان این رویداد قرائت نگردید، چرا که مطابق اظهارات داریوش قنبری نماینده مجلس و سخنگوی فراکسیون خط امام در مصاحبه با روزنامه اعتماد: "بر اساس آنچه لاریجانی به فراکسیون قول داده ما منتظر ارائه گزارش کمیته (در مورد حمله به کوی دانشگاه تهران) هستیم و واقعاً اینکه کمیته حقیقت یاب هنوز فعال است یا نه، ما در جریان اصل ماجرا قرار نداریم اما عدم تشکیل جلسه کمیته نمی تواند نافی فعالیت آنها باشد چراکه ما خبرهایی داریم که حتی گزارش آنها نهایی هم شده است اما به نظر می رسد شرایط برای قرائت آن مساعد نیست." وی همچنین اضافه کرد: "به نظرم بعید است این گزارش به امسال برسد چرا که عملاً بحث بودجه و رسیدگی به لایحه بودجه تا هفته آینده در دستور کار مجلس قرار می گیرد و تا انتهای سال (1388) تمام وقتش را به این موضوع اختصاص خواهد داد. به همین دلیل فکر می کنم گزارش، اوایل سال بعد (1389) در دستور کار مجلس قرار خواهد گرفت".
در اسفندماه ۱۳۸۸، فیلمی از حمله به کوی دانشگاه در نیمه شب ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ از شبکهٔ بی‌بی‌سی فارسی پخش شد که بنابر اعلام مسئولان این شبکه، توسط نیروهای مهاجم (یکی از لباس شخصی‌ها) تهیه شده و برای نخستین‌بار صحنه‌هایی از حمله نیروی‌های گارد ویژه و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران را به تصویر کشیده بود. این فیلم در کلیه سایت های خبری منتشر گردید و کلیه ابعاد یورش فوق را افشا کرد. در فیلم فوق که فیلمبرداری آن از ساعت ۱٫۳۰ بامداد، یعنی پیش از حمله آغاز می‌شود، درگیری‌ها در پشت میله‌های کوی و پیش از ورود نیروهای امنیتی به خوابگاه شروع شد. دانشجویان از بالای پشت بام و گارد ویژه از پایین به پرتاب سنگ مشغول بودند و گارد ویژه گاز اشک‌آور نیز شلیک می‌کرد. تصاویری از کپه‌های آتش در فیلم دیده می‌شود که احتمالاً توسط دانشجویان در مقابل گاز اشک‌آور روشن شده بود. در نهایت حدود ساعت ۲ بامداد لباس‌شخصی‌ها با کمک گارد ویژه وارد کوی می‌شوند. در این فیلم، تصاویری از حمله ماموران امنیتی و لباس شخصی به دانشجویان، کشاندن دانشجویی روی زمین، فریادهای لباس شخصی‌هایی که از گارد ویژه می‌خواهند از کتک زدن دانشجویان خودداری کنند، دانشجویانی که در مقابل کتابخانه شهید مفتح در کوی دانشگاه مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته و روی زمین خوابانده شده‌اند، صورت خون‌آلود دانشجویی که روی زمین افتاد، نشان داده شده است.
شش روز بعد از نمایش فیلم علاء الدین بروجردی رئیس و کاظم جلالی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه فیلم را ندیده‌اند گفتند که موارد به نمایش در آمده در فیلم قابل پی‌گیری است. بروجردی همچنین در مصاحبه خود در روز یکشنبه ۹ اسفند (۲۸ فوریه) از امکان «مونتاژ» بودن فیلم سخن گفت و کاظم جلالی توصیه کرد که «اعضای کمیته حقیقت‌یاب فیلم را ببینند.
میرحسین موسوی در ۸ اسفند‌۱۳۸۸ در مصاحبه با کلمه ضمن اشاره به تصاویر به‌نمایش در آمده در مورد حمله پلیس به دانشجویان گفت: «فیلمی که اخیرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می‌دهد که تا چه اندازه روحیه فرقه‌گرایی، سبعیت ایجاد می‌کند.» وی افزود: «به نظر کسانی که مشغول ضرب‌وشتم دانشجویان هستند، فرزندان این ملت از حیوانات هم کم‌ارزش‌تر می‌نماید و فاجعه‌بارتر اینکه در سطوح مختلف، مسئولین می‌گویند که نمی‌دانند حمله‌کنندگان چه کسانی هستند».
۴ ماه بعد در خرداد ۱۳۸۹ اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران، صحت فیلم را تأیید کرد ولی مدعی شد که فیلم به نفع لباس شخصی‌ها و به ضرر پلیس صداگذاری شده‌است. از آنجا که این فیلم پس از تودیع عزیزالله رجب‌زاده فرمانده نیروی انتظامی منتشر شد چنین تصور می شود که اختلافاتی داخلی بین نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بر سر مسئولیت این حمله وجود داشته است. چرا که رجب زاده مسئولیت‌ خشونت‌ها را بر دوش سپاه پاسداران و بسیج گذارده بود اما در بخشی از این فیلم، صدای کسی می‌آمد که می‌گفت حمله با دستور تیمسار رجب‌زاده انجام شده‌است.
امروز، با گذشت حدود دو سال از این رویداد تلخ، نه تنها هنوز روشن نشده است که چه کسی دستور حمله وحشیانه به فرزندان ملت را در 25 خرداد 1388 صادر کرده است، و هیچ پیگیری و مجازاتی برای عاملان این جنایت وحشیانه انجام نگرفته است، بلکه در روزهای آغازین سال تحصیلی 1388 در حدود 100 تن از دانشجویان دانشگاه تهران به کمیته های انضباطی احضار و برای ایشان احکام سنگین انضباطی صادر گردید، دانشجویان بی گناه در دادگاه های نظامی محاکمه و به احکامی چون زندان، شلاق و جریمه نقدی محکوم شدند. این رویداد تلخ نیز همچون دیگر جنایات دو ماه های اخیر نظام جمهوری اسلامی به دست زمان سپرده شد، تا تاریخ در مورد آن قضاوت کند و از اسرار تاریک آن پرده بردارد.

شش سال از زندانی بودن بهروز جاوید تهرانی گذشت

کميته گزارشگران حقوق بشر
شش سال از زندانی بودن بهروز جاوید تهرانی بدون یک روز مرخصی گذشت
بهروز جاوید تهرانی در تاریه ۴ خرداد ماه ۱۳۸۴ بازداشت و مدت سه ماه را در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی به سر برد.
به گزارش رهانا «خانه حقوق بشر ایران» جاوید تهرانی بر اثر ضربه‌هایی که به سرش در مدت بازجویی و حضور در سلول‌های انفرادی اوین وارد شده بود، از بازجویان خود شکایت کرد که به شکایت وی هرگز رسیدگی نشد. هر چند که وی از این ضربه‌ها دچار آسیب جسمی شده بود.
جاوید تهرانی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در همان سال محاکمه و به ۷ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد که این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران تأیید شد. اتهامات عبارت بودند از تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری، تجمع در مقابل سازمان ملل و عضویت در جبهه دموکراتیک ایران.
وی سپس از اقدامی خلاف قانون و بر خلاف اصل تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان به زندان رجایی‌شهر که محل نگهداری مجرمان خطرناک است منتقل شد. وی در طول سپری کردن دوران محکومیت خود بارها مورد ضرب و شتم و توهین مامورین زندان قرار گرفت و بارها به سلول انفرادی زندان رجایی‌شهر منتقل شد.
وی به خاطر این موراد متعدد نقض حقوق خود بارها در زندان دست به اعتصاب غذا زد که منجر به وارد آمدن صدمات جسمی به وی شده است. همچنین وی در زندان بارها از بندی به بند دیگر و از سالنی به سالن دیگر منتقل شده است که بارها از این مساله شکایت داشته است.
وی هم اکنون در حالی در زندانن رجایی‌شهر به سر می‌برد که تا کنون و در طول این شش سال حتا یک روز به مرخصی نیامده است و بارها با درخواست مرخصی وی موافقت نشده است.
لازم به یادآوری است که وی در حادثه کوی دانشگاه نیز بازداشت و نزدیک به سه سال را در زندان به سر برده بود.

اعتراضات ۳۰ خرداد؛ فراخوان به تجمع در بازار تهران (دوشنبه)

فراخوان گروه اتحاد سبز ملی به مناسبت اعتراضات ۳۰ خرداد
به نام خداوند جان و خرد
با درود به تمامی پایوران جنبش سبز ملت ایران، جنبش سبز بپاخواسته جوانان دلیری که از جان خود گذاشتند و جاودانه شدند, بدان گونه زیستند و چگونه زیستن را بر ما آموختند که هرگز طوق بندگی و بردگی جمعی دون مایه ولایت پیشه را برگردن ننهیم. بدین رو تمامی سبز باوران ملی ایران، به یاد تمامی عزیزان غنوده در خاک میهن و اسیر شده در بند دژخیمان زمان، در بزرگترین دانشگاه اجتماعی ایران بازار تهران گردهم خواهیم آمد و بزرگترین زنجیره انسانی را تشکیل خواهیم داد و یکصدا سرود ملی ای ایران را زمزمه خواهیم کرد تا لرزه بر اندام اهریمن زمان بیاندازیم.
برای شکستن این قفل اتحاد لازم است
دیدار ما صبح دوشنبه ساعت ۱۱ صبح بازار تهران
در میثاقی دوباره از ندا تا هدی یکدست سیاهپوش می شویم
اتحاد سبز ملی

مراسم دومین سالگرد جنبش سبز در دانشگاه تورنتو برگزار شد

 به مناسبت دومین سالگرد حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ مراسمی با عنوان " تاریخ دموکراسی در ایران" به کوشش مرکز بین‌المللی حقوق بشر و جبهه‌ متحد دانشجویی در کانادا در دانشگاه تورنتو در روز شنبه یازده ژوئن ( بیست  و یکم خرداد ماه) برگزار شد.
در این برنامه فیلمی مستند به نام "30+1" که به کوشش انجمن دموکراسی دانشگاه واترلو( (sadi تهیه شده بود؛ به زبان فارسی و انگلیسی در مورد جنبش دمکراسی خواهی از مشروطه تا امروز پخش شد که بسیار مورد توجه حضار واقع شد.
 در ادامه دکتر خشایار هوشیار، استاد دانشگاه یورک، با اشاره به تحولات منطقه و تاثیر آن بر جنبش سبز به بررسی تاریخ دمکراسی خواهی از مشروطه تا جنبش سبز پرداخت . ایشان با اشاره به میل  دموکراسی خواهی در مردم ایران از زمان مشروطه تا حال حاضر، وحدت گروه های مختلف را در پیروزی انقلاب 1357 مهم ارزیابی کردند. ایشان با اشاره به پتانسیل بالای مردم در جنبش سبز ضعف در رهبری   و نبود رهبری که همه طیف ها و سلایق در جنبش سبز را در برگیرد از جمله نقاط  ضعف جنبش سبز  عنوان نمودند. همچنین حسن زارع زاده اردشیر، فعال حقوق بشر و فعال سابق دانشجویی در ایران، سخنران  بعدی مراسم با گرامیداشت یاد دانشجویان در بند و با تأكيد بر نقش پيشتازي جوانان و دانشجويان در جنبش ازاديخواهي مردم ايران گفت اگرچه حكومت توانست دانشگاه را به عنوان ابزار سياسي استفاده كند و تا اوائل دهه ٧٠ بر دانشجويان مسلط شود اما إز ان پس اين دانشجويان بودند كه بر حكومت غلبه كردند و مشروعيت نظام و قداست ولي فقيه را به ويژه در ١٨ تير به چالش كشيدند.
او گفت بیش از ٥٠٠ دانشجو در حوادث پس  از  انتخابات دستگير شدند و بسیاری  نیز از ادامه تحصيل محروم شدند و اين در حالي است كه رهبران دانشجويان در زندان هستند ولي رژيم نتوانسته است نقش فعال و پيشتازي جنبش دانشجويي را خنثي كند.

سپس حضار سوالات خود را مطرح نمودند و میهمانان مراسم به سوالات پاسخ گفتند.
در پایان نیز سرود ای ایران به صورت زنده
توسط اعضای جبهه متحد دانشجویی و جمعی از هنرمندان برای حضار به اجرا در آمد.


۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

بیانیه جبهه متحد دانشجویی بمناسبت سالگرد راهپیمایی باشکوه ۲۵ خرداد


خردادماه ماه سرنوشت بار دیگر فرا رسید. انتخابات ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ یادآوری وحدت ۳ نسل از مردم ایران می باشد که برای آخرین بار نظام جمهوری اسلامی را آزمایش کردند که آیا با اصلاحات و انتخاب دولتی که تایید رهبری را ندارد تغییری در سیاست نظام بسود مردم پیش می آید یا اینکه باید دل به تغییر ساختار نظام داد ؟ نتیحه شمارش آرا که حاکی از تقلب میلیونی نظام حکومتی بود ، موجب راهپیمایی میلیونی مردمی در ۲۵ خرداد گردید که ثابت کند رای خود را به دولت فریبکار و وابسته رهبری و سپاه نداده است. در نتیجه جنبش سبزی که براه افتاد از سویی موجب ترس و وحشت حکومت و دولت جدیدش شد و از سویی دیگر به اهرم فشاری برای سران اصلاح طلب تبدیل شد تا به چانه زنی برای تعویض دولت بپردازند، اما چون حکومت کودتایی قصد آشتی نداشت دست به دستگیری ، تیراندازی پراکنده و هدف دار برای ارعاب و کشتن مبارزان ، شکنجه ، زندانی کردن و اعدام وسیع زد . موج دستگیریها که با استفاده از نیروی انتظامی ، امنیتی ، سپاه ، بسیج و لباس شخصی چنان بود که علاوه بر بازداشتگاهها و زندانهای موجود، مجبور به استفاده اماکن دولتی همچون وزارت کشور و نیز مکانهای غیر بهداشتی همچون کهریزک و مشابه نیز شد که شرح جنایات آنها در سراسر جهان منتشر گردید.

 هفته دیگر دومین سالگرد جنبش سبز خواهد بود ، دو سالی که موجب گردید مبارزانی همچون فرزاد کمانگر ، ندا ، سهراب و ...در خیابانها و زندانهای کشور جانشان را فدای رسیدن به آزادی و دموکراسی نمایند ، دوسالی که همچنان فرزندان دلیر این آب و خاک امثال طبرزدی ، مددی ، جاوید تهرانی ، ستوده ، زیدآبادی، مومنی، بهاره هدایت و ... هنوز در زندانهای رژیم هستند.

 اما مگر این موج انسانی خواهان آزادی کوتاه می آمد ، نه و آرمانش چنین بود کجاست مرگ ، کدام مرگ ، آزادی ؟ تظاهرات پی در پی مردم که اینبار رهبری را بدست جوانانی داده بودند که از همه اقشار جامعه خواه دانشگاهی ، خواه کارگری ، خواه دختر ، خواه پسر ، خواه فارس و کرد و ترک و غیره ، خواه شیعه و سنی و سایر مذاهب ، خواه سکولار ، خواه اصلاح طلب و غیره و سایر اقشار تشکیل شده بودند ، عزم قوی داشتند که به نتیجه ای برسند. تظاهرات که در سالگردهای دانشجویی ، کارگری ، مذهبی و غیره صورت می گرفت و هر بار تعداد بیشتری به زندان می افتادند و یا در خیابان کشته شده و یا اعدام می گشتند ، نشان می داد که جنبش سبز نیز سر سازش ندارد. دستگیری بی سابقه سران اصلاح طلب همراه سایر گروههای سیاسی و افراد سرشناس همراه محدودیت برای دو کاندید انتخابات یعنی آقایان موسوی و کروبی از طرفی و کنار گذشته شدن رفسنجانی و خاتمی  از طرف دیگر، موجب گردید کنترل شعارهای خیابانی از سران اصلاح طلب خارج شده  و شعارهای متنوع هماهنگ با افکار گوناگون طیف وسیع جنبش سبز در جمعیت  های میلیونی با ندای بلند فضای خیابانها را فرا گیرد.

  رژیم که راه خود را انتخاب کرده بود سرکوب وحشیانه را در پیش گرفت و به گمان خود جنبش را متوقف گردانید ، ولی خیزش مجدد جنبش در پی بهمن و اسفند ۸۹ بدنبال جنبشهای منطقه نشان داد که دیگر نه تنها اصلاحات مردم را راضی نخواهد کرد بلکه خواهان تغییر ساختار نظام می باشند. 

 اینک بمناسبت سالگرد راهپیمایی باشکوه خرداد سال ۸۸ ، جبهه متحد دانشجویی از هموطنان عزیز درخواست می کند که در حد توانایی در همه خیابانهای وسیع شهرهای بزرگ ایران با دهانی باز و مشتهای گره شده شعارهای ساختار شکنانه را ندا دهند ، تا بر همگان روشن شود که دیگر مردم جدایی مذهب از حکومت را برای رسیدن به آزادی و دموکراسی تنها راه حل برای کل کشور می دانند. دهان باز و فریاد شعارها بدین منظور است که آرمان مورد نظر برای وحدت همگانی روشن شده و از سوء استفاده گروههای انحصار طلب که حکومت را برای قشر خاصی می خواهند ، جلوگیری گردد. دهان باز برای این هدف است که دیگر جهانیان بدانند که فریب حکومتی همچون سال ۱۳۵۷ که موجب کشتارهای وسیعی از مبارزان برومند کشورمان گردید ، نخواهند خورد . مردم ایران آزادی و دمکراسی را شناخته اند و آن را با دهان و چشمانی باز برای همه آحاد و اقشار طلب می کنند.

زنده باد آزادی – برقرار باد دمکراسی – گسسته باد زنجیر استبداد
جبهه متحد دانشجویی
تهران – خرداد 90