۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

فوری/ میرحسین و کروبی بازداشت و به زندان حشمتیه منتقل شده اند

دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۹
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به همراه همسران خود زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، دستگیر شده و به زندان حشمتیه تهران منتقل شده‌اند.
طبق آخرین اطلاعات رسیده از منابع موثق به کلمه، بازداشت و انتقال آنها به زندان قطعی است اما زمان دقیق انتقال آنها همچنان مبهم است.
پیش از این و در دو هفته گذشته، مقامات کشور در مورد محدودیتها و نحوه‌ی حصر همراهان جنبش سبز سکوت اختیار کرده بودند. این مساله به مبهم شدن فضا و گمانه‌زنی‌ها دامن زده بود. دختران میرحسین نیز بارها با مراجعه به کوچه اختر، با پاسخ‌های مبهم و متناقض روبه‌رو شده بودند، و امکان هیچ‌گونه تماسی نیز برای ارتباط با پدر و مادرشان فراهم نشده بود. همچنین چراغ‌های خانه نیز در این چند روز خاموش بوده است. به نظر می رسد عدم اجازه تماس با  خانواده‌ی موسوی و کروبی برای مطلع نشدن آنها از مکان موسوی و کروبی بوده است. این  بی‌خبری و نیز مسئولیت‌ناپذیری مقامات در پاسخگویی، به برخی اخبار در روزهای گذشته دامن زده بود.
از سوی دیگر، سحام نیوز سایت نزدیک به مهدی کروبی نیز اظهارات یکی از همسایگان مهدی کروبی را نقل کرده بود که می‌گفت: نیمه شب پنج شنبه شاهد حضور هشت ماشین ون نیروهای امنیتی در مقابل ساختمان و ورودی پارکینگ منزل آقای کروبی بوده و پس از دقایقی همگی به همراه یک ماشین که از داخل پارکینگ درآمده محل را ترک کرده‌اند.
در این حال امروز و پس از اظهارات متناقض و مبهم دادستان کل کشور در مورد حصر و اعمال محدودیت بر آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان، آنچه مشخص شده، این است است که: نخست‌وزیر هشت سال دفاع مقدس و رییس دو دوره مجلس شورای اسلامی به همراه همسرانشان و به دستور مقامات عالی کشور بازداشت و به زندان حشمتیه تهران منتقل شده اند.
منبع:کلمه

نقدی بر ویراست دوم منشور جنبش سبز - حسن زارع زاده اردشیر

دانشجو نیوز - امید می رفت پس از ۲۶ سال حکومت ولایی که جناح های مختلف سردمداران نظام به تناسب اختیار هدایت نظام را بر عهده داشتند و با توجه به این که به غیر از افرادی همچون آقایان موسوی و کروبی، سایر همفکران آنها نیز در دوران مختلف بر ارکان حکومت تکیه زده بودند، حداقل تجربه ۸ سال آخر زمامداری اصلاح طلبان موجب می شد به این درک روشن برسند که با این قانون اساسی و ساختار سیاسی حقوقی نظام جمهوری اسلامی نمی توان به اصلاح آن دست زد و منشوری بر آن اساس نوشت .
انتظار می رفت سران اصلاح طلب بعد از تحویل حکومت به جناح دیگری از حاکمیت که در ۲۶ سال اولیه همگام با آنها در حکومت شرکت داشته و گاها قدرت کامل را در دوره هایی از گذشته به دست داشتند، همه نارسایی های نظام را ناشی از جناح دیگر ندانسته و به مردمی که جانشان را برای آزادی کشورشان گذشته و می گذارند برخورد شفاف می کردند .
براستی آیا می توان از آزادی ملت سخن گفت، زمانی که نیمی از جمعیت آنها بعنوان زنان، فاقد شخصیت انسانی هستند و دارای حقوقی برابر با نصف مردان، حتی اگر قانون اساسی که بر اساس دین اسلام ( شیعه ) تنظیم شده با کلمات زیبا برابری حقوق ظاهری را به تصحیح کشانده باشد آیا می توان با تکیه بر آن، حقوق برابر به سنی مذهبان داد، تا چه رسد بر سایر ادیان مسیحی، زرتشتی و یهودی . و آیا طبعا سایرینی همچون بهایی و غیره جایی برای اعتراض کردن دارند ؟
آیا می توان با اتکا به این قانون اساسی و اصلاحاتی که گاها بطور کلی به آنها اشاره می شود، حقوق اقوام گوناگون موجود در کشور را که از فرهنگ های متفاوتی تشکیل شده اند در برابری و یکسانی با یکدیگر قرار داد ! چگونه می توان با تکیه بر قانون اساسی موجود، که در جای جای منشور بر آن بعنوان مبنای اصل اتحاد تاکید شده است، حقوق کارگران ، زنان، معلمان، دانشجویان، کارکنان، هنرمندان، نویسندگان، گروه های سیاسی و سایر اقشار جامعه را تضمین نمود در حالی که سرکوب همه این خواسته های بحق آنها از همان ابتدای پیروزی نظام اسلامی آغاز شده بود .
مگر می شود از یاد برد که سرکوب دانشجویان در تیر ۷۸ ( همچنین پیش و پس از آن )، سرکوب کارگران دو سندیکای مستقل و تیراندازی به کارگران ( معادن کرمان بعنوان نمونه ای از سرکوب های کارگری )، قتل های زنجیره ای اندیشمندان و افراد شاخص گروه های سیاسی، سرکوب کمپین های بانوان و کودکان کار، بستن فله ای روزنامه ها، عدم مجوز به کتاب ها و مواردی مانند آنها که در ۸ سال حکومت اصلاح طلبان صورت گرفته را به پای اصولگرایان نوشت ! آیا نمی توان با کمی شفافیت و احترام به مبارزات مردمی که به خیابان ها سرازیر شده، تن به شکنجه، تجاوز، اسارت و اعدام دادند و همچنان آماده حضور در خیابان ها هستند، اعلام نمود که این نظام اسلامی است که قادر نیست ملت ما را به آزادی و برابری حقوق انسانی ( بقول منشور کرامت انسانی ؟ ) رهنمون سازد ؟
زمانی که جنبش عظیم مردمی تحت عنوان سبز در سال ۸۸ آغاز شد، سران اصلاح طلب احتمال می دادند که رژیم برای حفظ نظام سر عقل آمده و با تغییراتی در دولت و واگذاری ان به سران اصلاح طلب، رفرمی ایجاد کند تا مردم به خانه هایشان باز گشته و سیر جدید حاکمیت با چند اصلاح و رفرم در سیاست های نظام، ادامه پیدا کند . اما عملکرد رژیم ولایی - سپاهی که قدرت های نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را کاملا در زیر سلطه خود قرار داده است، به سران اصلاح طلب آشکار نمود که آنها از این طریق ارکان حکومت را بدست دست نخواهند آورد و لذا بسوی مردم که خیابان ها را در تسخیر خود داشتند روی آورده و بتدریج خواسته های هر چه بیشتری از مردم را در بیانیه های خود قرار داده اند، هرچند هیچ زمان اندیشه حفظ نظام اسلامی را از فکر خود خارج نکرده اند .
سرکوب شدید از سوی حکومت که موجب گردید تظاهرات خیابانی یکسالی از دیدگان محو شود، سران اصلاح طلب را وادار کرد که هر چه بیشتر دلایل افت مبارزات را مد نظر قرار دهند و در این فاصله روشنفکران خارج نشین نیز با مقالات و بیانیه هایی همراه با ابهاماتی که همچنان در نوشته ها یشان دیده می شود، کلید اصلی را انتخابات جدید و آزاد، نگارش قانون اساسی جدید و برداشتن نظام اسلامی بعنوان محور خواست مردم و جایگزین کردنش با حکومتی سکولار، دانستند . از سویی، سیر جدید دموکراسی خواهی در کشورهای منطقه و خیزش مجدد مردم در خیابان ها، روشن نمود که مردم مبارزات را متوقف نکرده بودند، بلکه عدم رهبری صحیح و مطرح نکردن مطالباتی که کل مردم را شامل شده و حقوق برابر آنها را تاکید نماید نیز عامل مهم دیگری برای توقف تظاهرات مردمی بوده است .
اگر بحث های متفاوتی در تظاهرات سال ۸۸ در بین سران اصلاح طلب، روشنفکران، گروه های سیاسی، اندیشمندان و مردم عادی مبنی بر این که خواست اصلی مردم اثبات دولت آقای موسوی است و مردم هنوز نظام را قبول دارند و یا این که بخشی نظام را قبول نداشته و حکومتی جدا از مذهب را ترجیح می دهند دلیلی بر پیوند نخوردن تظاهرات با بسیاری از اقشار دیگر مردم بود، اما در خیزش دوباره، مردم گفتمان خود را با مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای با صدای بلند اعلام کرده و خواست اصلی خود را که تغییر نظام است محور قرار داده ند . این اظهر و من الشمس در کجای منشور قرار دارد ؟!؟!؟!
شاید در نظر سران اصلاح طلب با نگاهی که به تغییرات ایجاد شده در کشورهای منطقه که منجر به سرنگونی دولتمردان سابق و حفظ نظام (مصر) گردیده، این تداعی مجدد شکل گرفته باشد که با حفظ نظام و تغییراتی اندک بتوان حکومت و یا حداقل دولت را در دست گرفت و به روند آن ادامه داد . به این ترتیب می توان گفت که منشور کنونی حاصل همین تفکر نارس در مورد حکومت دینی در ایران است !
تظاهرات اول اسفند ۸۹ که علاوه بر مردم شهرهایی که در سال ۸۸ به خیابانها سرازیر شدند، تجربه افزوده شدن تظاهرات همزمان کردها و بلوچ ها را نیز با خود داشته است و این نویدی است که نشان از آغاز تظاهراتی فراگیر می دهد که در ادامه به دلیل گرانی بیش از حد، تورم و حذف یارانه موجب اعتراضات و اعتصابات کارگری و مردمی خواهد شد که دیگر تحمل فشار و فقر روز افزون را نخواهند داشت .
منشور با طولانی کردن جملات و تلاش در این که از همه اقشار، اقوام، جنسیت ها، مذهب، کارگران، اندیشمندان و غیره و حقوق برابر انها نام برد، نمی تواند منشا اصلی دیکتاتوری نظام اسلامی را پنهان نماید .
منشور و محتوایش حاکی از این است که نظرات کسانی ( حدود یکصد نفر ) را قرض گرفته است که بیشتر با ساز و فکر سران اصلاح طلب هماهنگی دارد، و گرنه حداقل، تکلیف و جایگاه دین و مذهب در ساختار حکومت را روشن می نمود، جنبش سبز در حقیقت در خیزش دوم خود ماهیت غیر دینی و ساختار شکنانه خود را برای تغییر نظام اسلامی نشان داد .
اجرای بدون تنزل تمامی اصول قانون اساسی و بویژه اصول ناظر بر حقوق ملت ( فصل سوم )، هدف و خواست تجدید ناپذیر و حتمی جنبش معرفی شده است، در حالی که در هیچ کدام از تظاهرات سال ۸۸ و چند روز گذشته چنین خواستی از طرف مردم مطرح نشده و تغییر نظام با ندای بلند و همگانی از سوی مردم درخواست گردیده است و نظرات دیگر ناشی از تفکر ذهنی کسانیست که می خواهند این اندیشه ( حفظ نظام دینی ) را به مردم القا کنند .
اما سوال در اینجاست ! اگر جنبش سبز ( در منشور ) قطرات بهم پیوسته مردم معترضی است که برای احقاق حقوق خود به دریا بدل شده اند، چگونه است که شعارهای گوناگون مردم در ان گنجانده نشده است و آیا عدم واقع نگری به خواست متنوع مردم موجب نمی شود که دریای بهم پیوسته مردم مجددا به نهرهای کوچکی تبدیل گردند چون شفافیت را از سرانی که انتظار داشتند، مشاهده نکرده اند !
چگونه است که با وجود این همه اندیشمند، گروه سیاسی، اپوزیسیون دموکرات و کارشناس که حداقل نمایندگانی در خارج کشور دارند و بارها نظراتشان را اعلام کرده اند، روشنفکران وابسته به سران اصلاح طلب و مشاوران آنها چنین منشوری را آماده کرده اند، بویژه آنهایی که در خارج از کشور سکونت دارند .
دلیل این که جایگاه دین و مذهب بدرستی مشخص نگردیده و به استقلال حکومت از دین تاکید نشده است، آیا همه اینها به مفهوم آن نیست که منشور اعلام می دارد با انتخاب انسان با کرامتی دیگر می توان بر قانون اساسی که بر طبق نظریات مذهبی استوار گردیده و عدم برابری حقوق زن و مرد و سایر اقشار جامعه در آن بروشنی وجود دارد قابل چشم پوشی و کنترل می باشند ! چرا نباید به گوناگونی ملتی که خواهان برابری هستند، با کلماتی دلنشین ولی غیر قابل اجرا در منشور بسنده کرد و مردم بجای تکیه بر قانون اساسی ای که خواست ملتی را تامین می نماید، بار دیگر با تعویض کسانی در قدرت مورد آزمون قرار داد که در ۳۱ سال گذشته افکار و عملکردشان را در معرض عموم به نمایش گذشته بودند ؟
چرا نباید منشوری با حفظ همه خواسته های مردم آماده می شد و همه مشاهده می کردند که این بار بیانیه ای نه از بالا، بلکه از پایین و خود مردم تهیه شده است، حتی اگر زمان بیشتری را طلب می کرد تا اعتماد و کار مشترک همه اقشار جامعه را در بر می گرفت و نه منشوری با این همه تناقض گویی های متعدد و کلماتی تافته که بنیاد اجرایی ندارند در دسترس همگان قرار گیرد . آیا نمی شد اصول حقوق بشر که حداقل آزادی نسبی و دموکراسی را در کشور استبداد زده ای چون ایران، همانند خواست سایر مردم کشورهای منطقه مبنا قرار داد و از چنین منشور طولانی و غیر اجرایی دوری گزیده می شد ؟
اگرچه کوشش همه نیروهای سیاسی در عرصه پهناور جنبش آزادی خواهی، از نیروهای اصلاح طلب گرفته تا اپوزیسیون دمکرات، از سوی جمهوری اسلامی سرکوب می شود اما هنوز عده ای بر این باورند که حرکت های اصلاح گرایانه هزینه کمتری دارد . قطعا رژیم با هر ندای مخالفی سر ناسازگاری دارد و هرنوع بی توجهی به خواست مردم از سوی نیروها نیز به دور از شدن از خود مردم می انجامد . اینجاست که ارزش رهبرانی همچون گاندی و ماندلا معلوم می شود که چگونه خواست های فردی و گروهی خود را فدای خواسته های مردم کشورشان می کنند تا به جای آسایش خود و گروهشان ، ملتی را آزاد ببینند .

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

صدور حکم جلب برای مادر زندانی سیاسی حسین رونقی ملکی

خبرگزاری هرانا - مسئولان قضایی برای مادر حسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، به عنوان "مطلع "حکم جلب صادر کرده‌اند.
یکی از نزدیکان حسین رونقی ملکی با بیان اینکه برای زلیخا موسوی مادر این زندانی سیاسی حکم جلب صادر شده است به گزارشگر "هرانا" گفت که اتهام وی "اطلاع رسانی در مورد وضعیت فرزندش" عنوان شده است.
خانوادهٔ رونقی ملکی طی ماه‌های اخیر بار‌ها از سوی نیروهای امنیتی مورد تهدید قرار گرفته بودند.
حسین رونقی ملکی که از آذرماه سال ۸۸ تاکنون در زندان محبوس است، دچار نارسایی کلیوی ست و سلامتی وی به شدت در معرض خطر قرار گرفته است.
گفته می‌شود مسئولان زندان به دستور مستقیم وزارت اطلاعات و دادستانی از درمان این زندانی سیاسی ممانعت به عمل می‌آورند.
این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر، که پیش‌تر از سوی دادگاه انقلاب با حکمی ۱۵ ساله مواجه شده است، از زمان بازداشت تاکنون از حق استفاده از مرخصی محروم بوده است.
وی هم چنین مانند سایر زندانیان محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، از حق برقرای تماس و ملاقات حضوری با خانوادهٔ خود نیز محروم است.

فعال دانشجويی داخل دانشگاه در مشهد بازداشت شد

دانشجونیوز: سید علی صابری فعال دانشجویی دانشگاه غیرانتفاعی بهار مشهد صبح روز یکشنبه یک اسفند در کلاس درس به آموزش دانشگاه فراخوانده که با ماموران وزارت اطلاعات مواجه می شود. به گفته شاهدان عینی ماموران قصد زدن دستبند را داشتند که با ممانعت مسئولین دانشگاه مواجه میشوند و در نهایت بوسیله دوخودرو زانتیا به مکان نامعلومی منتقل میشود.
طبق آخرین خبرهای دریافتی چهارشنبه چهارم اسفند جلسه دادگاه ایشان برگزار خواهد شد.لازم به ذکر است پرونده وی در دادگاه انقلاب در جریان است.
سید علی صابری از اعضاي ستاد مهندس موسوی در شهر مشهد بوده است. سید علی صابری از دانشجویان فعال در روزهای پیش و پس از انتخالات در شهر مشهد میاشد.
گفتنی است عضویت در ستاد انتخالاتي مهندس موسوی ، فعالیت در فیس بوک و شرکت در برنامه های جنبش سبز از اتهامات اصلی این فعال دانشجویی میباشد.
شایان ذکر است پیش از این سید علی صابری با علی صابری دیگر فعال دانشجویی مشهد ، دبیر پیشین انجمن اسلامی دانشگاه پلی تکنیک و عضو سازمان ادوار شعبه خراسان در اخبار منتشره اشتباه شده بود
خانواده این فعال دانشجویی از مکان نگهداری اين دانشجو تا کنون بی خبر هستند
در روزهای گذشته بیشتر از 10 فعال دانشجویی دانشگاه هاي فردوسی ، آزاد ، پيام نور و بهار مشهد بازداشت شده اند.
دانشجویان دانشگاه های مشهد اعلام کرده اند در صورت ادامه بازداشت فعالین دانشجویی مشهد ، در صحن دانشگاه های این شهر تحصن خواند نمود.

رفتار غیرانسانی مزدوران رژیم با فرزندان موسوی و رهنورد

به گزارش سایت کلمه، فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در نامه ای شرح درد و رنجی را که در این دو هفته بی خبری از پدر و مادر بر آنها رفته، روایت کرده اند.
متن کامل این نامه  به شرح زیر است:
به نام حق
آخرین بار که دیدیم شان دو هفته پیش بود، دور هم بودیم نه اینکه دلشاد که همهمه حزن و درد آسیب خوردگان این سالها جایی برای شادی ما باقی نگذاشته بود امامهر مادری و پدری انقدر نزدیکمان بود که باور نمی کردیم که تنها سه روز بعد از ما دریغ شود این همه لطف.
غروب ۲۵ بهمن آخرین بار صدای مادر را شنیدیم، از پشت تلفن . یک خودروی ون کوچه اختر را بسته بود. فکر کردیم موقتی است شاید…فکر کردیم مگر می شود ۱۳ روز پشت دری ایستاد و به انتظارصدایی و اشاره ای که مادر و پدر هنوز هستند، زنده هستند، سالم هستند و دری و درهایی که هیچ وقت گشوده نشوند و چراغ های خانه ای که روشن نشوند دیگر.
یک هفته پیش به سراغشان رفتیم. خودروی ون به شکلی پارک شده بود که از کنارش یک کاغذ هم رد نمی شد. مردانی که از خودرو پیاده شدند، نقاب داشتند. آدامس می جویدند و در جواب سوال ما که براساس کدام حکم فرزندانی را ازدیدن پدر و مادرشان محروم می کنید، پرخاش کردند: «به شما چه مربوط که حکم کجاست؟از کجاست؟از طرف کیست؟پرسیدیم در خودروی ون چند نفر هستید؟باز هم پرخاش که به شما چه مربوط؟ پرسیدیم شیشه های خودروی تان چرا سیاه است؟گفتند به شما چه مربوط؟»
واقعا به ما چه مربوط بود که پدر و مادرمان کجا هستند؟! به فاصله تنها ۷۲ ساعت، آنقدر غریبه شده بودیم!
تکیه زدیم به ماشین. غروب هم رسید.مردان نقاب دارمی پاییدند ما را.توی صورتمان زل می زدند و می کاویدند و جوابی هم نمی دادند. تاریکی شب که رسید چراغی روشن نشد. خانه همچنان تاریک و تاریک تر می شد.هیچ نشانی از زندگی هم نبود. نه صدایی…نه حتی کیسه زباله ای کنار در.
محافظان را هم مرخص کرده بودند. بازگشتیم. چند مرد هم دنبالمان. از بن بست اختر تا فروردین، سر پاستور پشت سر ما می آمدند. با فاصله ای آنقدر اندک که لابد صدای مان را بشنوند.
فردا شب بازگشتیم.این بار از سر کوچه ی خورشید، کوچه ی کناری هم راه مان ندادند. در جواب سوال های معمول که هر فرزند نگرانی حق پرسیدن دارد یا سکوت کردند یا پرخاش.
باران می بارید و روشنایی خیابان پاستور فقط برق های دستگاه جوشکاری بود. همان که دری به سیاهی این روزهایمان را سر کوچه اختر جوش می داد. از پیاده روی مقابل که رفتیم ببینیم چه می گذرد، دو مرد مانع شدند. توهین کردند. گفتند یک سال شما تاختید و حال نوبت ماست. بازهم مردان نقاب داشتند.علاوه بر خودروی ون، دری بزرگ و آهنی. بدتر از میله های زندان سر کوچه جوش می دادند.
می گفتند: حقشان است و ما نمی خواستیم بحث سیاسی کنیم. ما تنها فرزندانی نگران بودیم. گفتند این یک سال هم اگر کشتیم، خوب کردیم که کشتیم. ما کشتیم ، چون آنها را که کشتیم، آدم نبودند. صورت ندا و سهراب و محسن روح الامینی مقابل چشمانمان آمد. و باز صورت و صورت به خون غلتیده یاران دیگر وعلی و خانواده اش.
ناله های مادرانه در گوشمان می پیچید. و صبر دردمندانه عمه بر پیکر علی و مادران بر مزارها. این چه کسی بود که می گفت آدم نبودند، آنها را که کشتیم! گفت : «الله اکبر گفتن هایتان هم دروغ است.»گفت و گفت و گفت. اسلحه نشانمان دادند و باز هم راندند ما را.
در جواب اصرار ما برای خواستن دلیلی، گفتند «زنگ می زنیم نیروی انتظامی بیاید و همه شما را ببرد. »در آن خیابان بلند، گویی درختان بی برگ فریاد می زدند به کدامین گناه؟ فریاد می زدند که دختران آب و آتش را پدر و مادری از جنس کوه و سرو و گلهای یاس سالهاست که از ترس رهانده اند.
بچه ها بی تابی می کردند.کودک دو ساله می خواست به عادت معهود فاصله کوتاه کوچه خورشید و اختر را بدود و اسم پدربزرگش را صدا کند و آن لبخند دردمند و بیگناه و آن دستهای گرم و مهربان در آغوشش بگیرد . بهانه می گرفت.آن دیگری ،هفت ساله، گوشه ای کز کرده بود و ابراز دلتنگی می کرد و می گریست. دوربین هایشان مدام از این صحنه ها عکس می گرفت .تا حتی کودکانمان نیز بسان دشمنی در دفترشان برای تهدید و روز مبادا گنجانده شوند!
بازهم چراغی توی خانه روشن نبود.هیچ نشانی که دلگرم مان کند که پدر و مادرمان هنوز توی خانه هستند، اگرچه محصور و به ناحق … و صحبت از حق چه این روزها دشوار است!
به مامورانی که مانع ورود ما شده بودند گفتیم که می خواهیم تا سر کوچه برویم . گفتند می خواهید کوچه را ببینید که چه؟ اصلا کوچه چه مفهومی دارد ؟ گفتیم کوچه ی اختر یعنی خانه ی پدر و مادر.خانه ی ما . کوچه یعنی ردپای خسته مادری که به اندازه تمام جهان درد داشت . پدری که دلش برای فرزندان ایران می تپید . برای ما یعنی تمام لحظات امنیت.یعنی بهشت. یعنی بوی خدا، یعنی عطر یاس های کنار جانماز پدر، یعنی درد مشترک.
آن شب به تلخی و سنگینی گذشت…
آن لحظه نفرین هم نکردیم .به ما گفت بودند نفرین نکنید که این جهان آه کشیدیم. خدا ناظربود. ناظر این ظلم و بی منطقی. ناظر تپیدن دل های مضطرب ما، بی تابی بچه های کوچمکان توی سرمای شبانگاهی زمستان.
دو شب ما که دستمان از همه جا کوتاه بود و نمی دانستیم دادمان را از کدام بی داد گری بخواهیم نیمه شب عازم خیابان پاستور شدیم.
دری غول پیکر و سیاه سر کوچه گذاشته بودند. با یک محفظه کوچک که آن هم بسته بود و در از بیرون قفل شده بود . از گوشه در می دیدم . سه ماشن توی کوچه پارک شده است بعد از در زدن های طولانی مردی با نقاب از پشت در گفت چه می خواهید؟
چه می خواستیم جز خبری، نشانی، از بودن پدر و مادر در خانه، از سلامت آنها. از اینکه غذایی می رسد به آنها؟ اگر می رسد سالم است اصلا؟ ما بودیم و تجربه تلخ سالها حوادث نگران کننده.
جوابمان را ندادند. بازهم تهدید کردند که می گوییم پلیس بیاید ببرندتان، توهین، قضاوت و سکوت:
پدر و مادر خودتان هم بود، همین داستان بود؟آنها چه کرده اند؟ جز طلبیدن حق؟جوابش فحاشی و بی احترامی است؟ جواب هشت سال نشسته خوابیدن پدر در سالهای جنگ، مبارزه درسالهای جوانی و میانسالی و دلسوزی در پیری این است؟ چه بی رحم است و فراموشکار این روزگار! که این تنها قسمت پدر و مادر ما نیست که سهم مادران و پدران دردمند بسیاری است که پاسخ حق جویی خود را چنین ناجوانمردانه دریافته اند. و گلوله ها و تازیانه ها بیش از درد ما راوی این داستان تاثر برانگیزند.
باری دیگر باز برای سراغ گرفتن و خبری هرچند کوچک از سلامتی پدر و مادرمان به پاستور رفتیم. این بار حتی منفذ باریک میان دو لنگه در فلزی را هم با ورقه ای آهنین پوشانده بودند. اصلا از سر خیابان هم راهمان نمی دادند.گفتند دستور این است که خانواده موسوی حق ندارند وارد پاستور شوند! آی ی ی حق! تو چه واژه مظلومی هستی! مظلومتر از خانوادهای داغدار شهیدان و دل نگران اسیران!
بالاخره با اصرار تا سر کوچه رفتیم و از باریکه نیم سانتی که باز بود با زحمت توی کوچه را نگاه کردیم.پشت این در سیاه فلزی یک در بزرگ آهنین دیگر هم نصب کرده بودند! موازی همان یکی که قبل تر بود . این همه ترس و پنهان کاری برای چیست؟! این همه در آهنی و حفاظ و قفل برای چیست؟ این مردان نقاب پوش بدون حکم به دستور چه کسی پدر و مادری را در پس درهای آهنین پنهان کرده اند؟ آفتاب زندگی ما را ؟ مگر نه اینکه آفتاب طلوع می کند نوازشگر و مهربان تا صبح دل انگیز ظهور؟
آیا ماموران امنیتی با هویت ناشناس در دفتر کوچک کار پدرم سکنی کرده اند؟ دفترش را غصب کرده اند؟ خانه اش را غصب کرده اند؟ نوه ها و فرزندان و دامادها را محروم کرده اند از دیداری و گرفتن خبری.
بدون حکم قضایی، بدون احترام. بدون شفافیت. که مارا صد البته نیازی به احترام کسی که پدر و مادرمان را در حصر کرده است نیست. کسی که مایل است مخوف و پر از پنهان کاری باشد. حصری که در آن حتی حقوق یک شهروند متهم عادی که سلامتش تایید می شود و سلامت غذا و دارویش نیز مشخص است، در آن رعایت نشده است. شجاعت این را ندارند که بگویند از کدام مافوق دستور می گیرند؟ شجاعت این را ندارند که نقاب هایشان را بردارند و با فرزندان این دومحصور روبرو شوند.
روزی خیابان پاستور. کوچه اختر برای ما خانه اولمان بود. پر از سادگی و صفا و مهربانی و احترام ! ۱۱۰۰ متر نبود! قصر هم نبود! یک خانه دوست داشتنی قدیمی با گلها و درختهایی که پدری شاعر و نقاش کاشته بود با عطر پرده کعبه که از لای قرآن جانماز پدر می آمد و خانه ای آکنده از مهر و شور و جنبش مادر . امروز خیابان پاستور، کوچه اختر را با دیوار فلزی حصر کرده اند. حصاری غیر قانونی که هیچ از پشت آن اطلاع نداریم.
می دانیم پدر و مادرمان در هیچ محکمه صالحی محاکمه نشده اند. می دانیم پدر و مادرمان اصلا جرمی مرتکب نشده اند. می دانیم وقتی دو در بزرگ فلزی سر خانه نصب کرده اند، معنای خوبی ندارد.می دانیم وقتی چراغی روشن نمی شود مفهوم خوبی ندارد.
دو هفته می گذرد از ندیدن شان. هیچ چیز نشنیدیم جز فحاشی و توهین و نگاههای سرد و یخی. نمی دانیم این درد را کجا فریاد بزنیم.
تنها می دانیم که خداوند یاور مظلومان است
می دانیم که نور زخورشید جو بو که برآید
دختران رهنورد و موسوی
پنج شنبه پنج اسفندماه ۱۳۸۹

این موج خروشان کاشانه اتان را ویران خواهد کرد

دانشجونیوز: فعالین دانشجویی ۸ دانشگاه با صدور بیانیه ای یاد و خاطره شهدای سبز ۲۵بهمن و ۱ اسفند را گرامی داشته و نسبت به بازداشت آزادی خواهان ایران اعلام انزجار نمودند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:
” هیچ چیز به اندازه ی اندیشه ی که زمانش فرا رسیده است، قدرتمند نیست. ”
بار دیگر ققنوس خروشان در 25 بهمن و 1 اسفند سر زخاکستر برون آورد و به آسمان شتافت و فریادش لرزه بر اندام صیادان آزادی انداخت.
حضور حماسی ملتی که زمستان ایران زمین را به بهاری سبز رنگ و دلنشین بدل کرد، همانا خواب را از چشمان پر هراس خوش خیالان خام اندیش ربود.
این بار هم در باغچه سبزمان، باغبان نامهرمان سه لاله سرخ دیگر کاشت، اما دریغ که نمی دانست این باغچه از آن ماست و ما آنرا با خون خود آبیاری می کنیم تا روزی که شکوفا شود و سراسر این پهنه ی خشک را سبز و آباد کنیم.
امروزه چشمان جهانیان خیره به خاورمیانه است. خاورمیانه ای که شاهد تجلی موج عظیمی از دموکراسی خواهی و آزادی طلبیست که هر روز دیکتاتورهای منحوس منطقه را به گورستان تاریخ می فرستد. بی شک ریشه ی این موج خروشان را می توان در ایران سبز 88 دید. اما هستند مستبدانی که هنوز پنبه در گوش فرو برده و خانه ی استبداد خویش را بر تپه ای از ماسه ساخته اند و غافل از آنکه این موج خروشان کاشانه اشان را روزی چنان ویران خواهد کرد که دیگر راهی برای بازگشت ندارند.
در این راستا ما مجموعه فعالین دانشگاه های استان مازندران بر خود لازم می دانیم ضمن تسلیت به خانواده های جانباختگان حوادث اخیر، یاد و خاطره شهدای سبز 25 بهمن و 1 اسفند را گرامی داشته و نسبت به بازداشت آزادی خواهان ایران اعلام انزجار می کنیم و همچنین عمل مذموم و وقیحانه ی حاکمیت نسبت به حصر خانگی آقایان کروبی و موسوی که به حق در مقابل فشار حاکمیت، همصدا با مردم بر خواسته های به حق ملت پافشاری می کنند را محکوم می کنیم و تا آزادی کامل همه فعالین سیاسی و دانشجویی این سرزمین و مجموعه فعالین سیاسی و دانشجویی بازداشت شده در حوادث اخیر شهرستان بابل ( سارا باقری، علی یزدان پناه، محسن برزگر، ایمان صدیقی، حسین ضامن ضرابی، رامتین مقدادی ) دست از مقاومت بر نخواهیم داشت.
چرا که ما نسل تیر خورده ایم که در شکاف نفس هایمان خروشی پنهان است.
مجموعه فعالین دانشگاه های شمال کشور
1. دانشگاه مازندران
2. دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
3. دانشگاه علوم و فنون بابل
4. دانشگاه علوم پزشکی ساری
5. دانشگاه کشاورزی ساری
6. دانشگاه آزاد اسلامی مازندران
7. دانشگاه علوم پزشکی بابل
8. دانشگاه پیام نور مازندران

تشدید نگرانی خانوادهٔ روزنامه نگار دربند پس از تماس تلفنی وی

خبرگزاری هرانا - نگرانی خانوادهٔ مازیار خسروی در پی تماس تلفنی وی از زندان پس از گذشت دوازده روز از مدت زمان بازداشت، تشدید شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، شب گذشته مازیار خسروی طی این تماس که بیش از چند دقیقه به طول نیانجامید، ضمن تایید وضعیت سلامتی خود از خانوادهٔ خویش خواست تا تنها برای وی دعا کنند.
مازیار خسروی، دبیر سرویس بین‌الملل روزنامه شرق عصر جمعه، ٢٢ بهمن بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. شواهد و قرائن موجود حکایت از نگهداری وی در سلول‌ انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین دارد.
چند روز پس از انتشار گزارشی در خصوص بیماری قلبی این روزنامه‌نگار زندانی ماموران امنیتی طی تماسی از خانوادهٔ وی خواستند تا پروندهٔ پزشکی او را به زندان اوین، داخلی ۲۰۹ تحویل دهند.
مازیار خسروی سردبیر سابق سایت آفتاب و دبیر گروه دیپلماسی روزنامه‌های مردم سالاری با بسیاری از روزنامه‌های اصلاح طلب همکاری نزدیک داشته است. وی که سردبیری سایت هم‌میهن از رسانه‌های حامی میرحسین موسوی را برعهده داشت، بر اساس شکایت معاونت حقوقی دانشگاه تهران در رابطه با انتشار گزارشی در مورد حمله خرداد ماه سال ۸۸ به کوی دانشگاه تهران به نشر اکاذیب متهم و دوزادهم اردیبهشت‌ماه سال جاری به زندان اوین منتقل شد. وی یک ماه بعد در روز ۷ خرداد ماه از زندان آزاد شد. از علت بازداشت اخیر وی و اتهاماتش اطلاع چندانی در دست نیست.
پروانه امیری، مادر وی پس از بازداشتش ضمن اظهار نگرانی در خصوص وضعیت سلامتی فرزندش گفته بود نیروهای امنیتی حتی به پسرش اجازه نداده‌اند داروهای بیماری قلبی خود را همراه داشته باشد. مازیار خسروی دچار ناراحتی قلبی است و بار‌ها در بیمارستان بستری شده است.
وی آخرین بار در آذر ماه سال جاری در بیمارستان دی بستری و مورد عمل آنژیو قرار گرفت.

پسر کروبی را گروگان گرفته اند تا پدر را ساکت کنند

سایت سحام نيوز: فرزندان مهدي كروبي در نامه اي به مقامات ارشد نظام عواقب اعمال فشار بر مهدي كروبي و فاطمه كروبي را گوشزد و افزوده اند “ضمن اخطار نسبت به سلامتی پدر و مادرمان از مقامات ارشد کشور می خواهیم دامنه این حکم ابداعی را اعلام نمایند” . محمد حسين، محمد تقي و ياسر كروبي همچنين با ابراز نگراني از وضعيت نامعلوم برادرشان؛ اتهام انتسابي به وي را  مسخره و مضحک دانستند و افزودند:به جای توسل به سناریوهای نخ نما شده بهتر است کمی هم به سخن مردم توجه شود.
متن كامل اين نامه بدين شرح است:
باسمه تعالی
الملک يبغي مع الکفرولا يبغي مع الظلم
مقامات ارشد نظام
همانطور که میدانید از 14 روز پیش منزل والدین گرامی مان از سوی ماموران امنیتی محاصره و متعاقب آن امکان هرگونه تماس در جهت جویا شدن از وضعیت سلامت آن ها از همه اعضای خانواده سلب گردید. در خلال این مدت از طریق پاسداران مستقر در منزل وضعیت جسمی آنان را جویا بودیم و مطلع بودیم که خرید روزانه منزل توسط راننده مادرمان انجام و بعد از عبور از گیت امنیتی بدستشان می رسید. اما بعد از یورش و استقرار نیروهای امنیتی در منزل دیگر خبری از وضعیت آنان در دست نیست. همه امور از جمله تهیه مواد غذایی توسط امنیتی ها صورت می گیرد. فرزندان مهدی کروبی و نوادگان مرحوم آیت الله شیخ احمد با فرهنگ مبارزه و مقابله با ظلم به خوبی آشنائی دارند و  و بعد از انقلاب دوشادوش مردم بی ادعا در جبهه های جنگ برای تمامیت ارضی این کشور جنگیده اند. پدرمان در آخرین پیام با صراحت فرمودند که تا آخرین قطره خون در کنار مردم باقی خواهند ماند و از حاکمیت خواستند با برپایی یک دادگاه علنی ایشان را محاکمه کند و صرف نظر از حکم صادره، مردم این وارثان اصلی و ابدی این سرزمین به قضاوت در باب اینکه چه کسی به این کشور، نظام و انقلاب خدمت و یا خیانت کرده بپردازند. پدر در دوران مبارزه از سال 1341 تا 1357 نه بار زندان و تبعید را تجربه کردند و مادر این همراه مقاوم و صبور یار همیشگی او بوده و هست . فرزند اول و دوم مهدی کروبی بخوبی یورش ماموران ساواک را در ساعت 10 شب بداخل منزل در خیابان حکمت شمیران درسال 1352را بیاد دارند که در قبال تندی مادر به یورش برق آسا ماموران بداخل حیاط منزل، آنان بدون توهین و جسارت از پدرم خواستند ایشان را آرام کند. حال در نظامی که خود از قدمای اصلی آن به شمار می روند باید بشنویم که ماموران دستگاه امنیتی در اجرای فرمان مقامات بعد از ورود به داخل منزل و در قبال اعتراض مادر نسبت به نحوه بازرسی، برخوردی غیر انسانی با ایشان داشته اند.
حسب تقدیر الهی مبارزه با ظلم سنت دیرینه این خاندان قرار گرفته فلذا در تحمل هزینه های آن باکی نداریم اما عدم پذیرش بار آن از سوی حاکمیت قابل پذیرش نیست. کیست که در انقلاب اسلامی نقشی ایفا کرده باشد و نداند شیخ احمد و فرزندش مهدی چه مصائبی در این راه تحمل کردند. در تحمل هزینه های آتی هم باکی نیست اما لازم است مقامات ارشد کشور معین کنند که اولا مبنای حقوقی حصر خانگی بدین نحو چیست؟ ثانیا آیا حکمی قضایی در این باب صادر گردیده، اگر آری، چه مقامی آن را صادر کرده است؟ قلمرو محدودیت حکم حصر تا کجاست؟ آیا مقام ذی صلاح قانونی به انشای آن مبادرت کرده و یا مبنای آن حکم حکومتی است؟ اگر چنین است دامنه آن چه کسانی از اهل خانواده را که در بند نیستند در بر می گیرد؟
ضمن اخطار نسبت به سلامتی پدر و مادرمان از مقامات ارشد کشور می خواهیم دامنه این حکم ابداعی را اعلام نمایند.
برادرمان علی فرزند سوم خانواده سال گذشته دستگیر و در مسجد، این خانه امن الهی به شدت مورد شکنجه قرار گرفت. او اینبار و همزمان با یورش ماموران به منزل پدر، بعنوان گروگانی برای تحت فشار قراردان پدرمان، مجددا دستگیر و همسر محترمه وی خانم پناهی خواهر سه شهید بسیجی واقعی، ساعاتی مورد بازجویی قرار گرفت. اتهام انتسابی که همزمان با دستگیری وی از سوی سایت های وابسته به دستگاه امنیتی ( جاسوسی برای دول خلیج فارس) مطرح شده آنقدر مسخره و مضحک است که فکر نمی کنیم هیچ فرد عاقلی حتی در اردوگاه حاکمیت هم حاضر به پذیرش آن باشد. به جای توسل به سناریوهای نخ نما شده برای ندیدن واقعیت جامعه مناسب است کمی هم به حرف و سخن مردم این وارثان اصلی کشور توجه شود.
والسلام
محمد حسین، محمد تقی و یاسر کروبی

بيانيه سوم شورای هماهنگی راه سبز اميد

سایت سحام نیوز: “شورای هماهنگی راه سبز امید” در سومین بیانیه ی خود، ضمن محکوم کردن اعمال غیر قانونی سیستم قضایی و امنیتی کشور و حصر خلاف اصول و قانون رهبران جنبش مردمی سبز و با اشاره به تجربه ی تاریخی ملت ما و تجربه امروز ملت های منطقه که اقتدار گرایان با تکیه بر سازمان های امنیتی و نظامی نمی توانند مانع از شکست وسقوط جباران شوند هشدار می دهد: موسوی و کروبی در هیچ دادگاهی محاکمه و محکوم نشده اند و سلب آزادی آنها نقض آشکار حقوق شهروندی ایشان است. این شورا به اقتدار گرایان هشدار می دهد که نتیجه این گونه رفتارهای غیر قانونی و غیر شرعی چیزی جز تشدید بحران حاکم بر کشور نیست.
این شورا در جدیدترین بیانیه ی خود  از راهکارهایی مانند تحصن، اعتصاب، تحریم و مقاومت مدنی برای تثبیت حاکمیت قانون به معنای واقعی استقبال کرد.
هم چنین این شورا  ایمیلی را به ادرس dabirkhaneh.rso@gmail.com  برای ارتباط مستقیم هموطنان و بهره مندی از نظرات آنان اعلام کرده است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:
بیانیه شماره سوم شورای هماهنگی راه سبز امید
بنام خدا
هموطنان عزیز، شهروندان آزاده و همراهان راه سبز امید
اعتراضات روزهای 25 بهمن و اول اسفند، نشان داد جنبش سبز با اتکا به روش های مسالمت آمیز بر دستیابی به حقوق پایمال شده مصرّح در قانون اساسی اصرار دارد و ضمن پیگیری حقوق مسلّم و مطالبات قانونی خود، در مقابل خشونت طلبی اقتدارگرایان ایستادگی کرده و راه مبارزه مدنی را ادامه خواهد داد.
حوادث بیست ماهه اخیر نشان داده است اقتدارگرایان در سوق دادن فضای سیاسی کشور به سمت خشونت و ارعاب مصمّم هستند و به همین دلیل خویشتنداری و التزام راهیان جنبش سبز به ارزش های اخلاقی، مدنی و ضد خشونت را به ناتوانی و خاموشی آن تعبیرمی کنند. در این مدت حربه های زنگ زده اقتدارگرایان برای مقابله با خواسته های قانونی و مدنی مردم آنقدر رسوا و نخ نما بود که دیگر نیازی به افشای آنها نیست. اتهاماتی همچون وابسته خواندن جنبش به قدرت های خارجی و همدلی جنبش با ساکنان خانه عنکبوتی خشونت و نفاق از یک سو و انکار وقیحانه ضرب و شتم، شکنجه و کشتار معترضان بی دفاع و نسبت دادن آن به مردم، مصادره شتاب زده شهیدان جنبش، ادامه ی بازداشت های غیرقانونی و گسترده، رواج و بلکه مسابقه در هتاکی، تهمت و افترا نسبت به چهره های پیشرو در مبارزات انقلاب و بالاخره حصر خانگی رهبران جنبش از سوی دیگر نمونه هایی از سیاست های سراپا خطای اقتدارگرایان برای نشنیده گرفتن صدای مردم است. دولت کودتا و صاحبان قدرت غافل تر از آن هستند که امواج سهمگین آگاهی اقشار گوناگون مردمی که دیگر برای فهم و تجزیه و تحلیل شرایط سیاسی حاکم بر کشور، در انتظار خطابه ها، خطبه ها و دروغ پردازی های رسانه های حکومتی نمی نشینند را فهم کنند. جلوه های گوناگون دروغ دولت نامشروع کودتا چنان بر پیر و جوان، زن و مرد، روستایی و شهرنشین، کارگر و کشاورز، دانشجو و طلبه، استاد دانشگاه و عالم دینی و حتی بخش قابل توجهی از نظامیان، آشکار شده که بسیاری از افراد کم اطلاع که تا دیروز نسبت به ماهیت غیردینی و غیراخلاقی دولت در شک و تردید بودند، از همراهی و همسازی با آن سرباز می زنند.
هموطنان گرامی!
حوادث روزهای اخیر نشان داد جنبش سبز کوشا، با نشاط و سرزنده است، چیزی جز احقاق حق حاکمیت مردم نمی خواهد. بر این اساس همچنان که همراهان پایدار و مقاوم این جنبش بارها گفته اند، سرانجام محتوم راه سبز امید، پیروزی است. تجربه ی تاریخی ملت ما و تجربه امروز ملت های منطقه نشان می دهد اقتدارگرایان با تکیه برسازمان های امنیتی و نظامی نمی توانند مانع از شکست و سقوط جباران شوند. از این رو جنبش سبز با اتکا به مبانی و راهکارهای مندرج در منشور جنبش راه خود را به سوی ایران آباد و آزاد می گشاید. بر این اساس همراهان جنبش سبز علاوه بر اینکه از هر مناسبت ملی و دینی و آئینی برای نمایش حضور و طرح مطالبات خود شجاعانه و مدبرانه استفاده خواهند کرد، از راهکارهای دیگر مانند تحصن، اعتصاب، تحریم و مقاومت مدنی برای تثبیت حاکمیت قانون به معنای واقعی، شناسایی و تضمین حقوق بنیادین شهروندان نیز بهره خواهند برد. اهم این مطالبات عبارت اند از:
- رفع حصر خانگی رهبران جنبش سبز
- تضمین حق شهروندان بر تجمعات و راهپیمایی
- آزادی زندانیان سیاسی
- آزادی مطبوعات و رفع سانسور
- خاتمه دادن به شرایط امنیتی حاکم بر کشور
- برگزاری انتخابات آزاد، غیرگزینشی و سالم از طریق لغو نظارت استصوابی
به حاکمیت و دولت کودتا توصیه می گردد بجای سخن گفتن به زبان زور و زر و تزویر و سرکوب معترضان مسالمت جو، با تحقق مطالبات فوق حق حاکمیت مردم را به رسمیت شناخته و با فراهم آوردن فضای نقد، رحمت و مدار در جامعه با ملت به گفتگو بنشیند. بدیهی است که مبارزه این جنبش تا آن هنگام ادامه خواهد داشت.
شورای هماهنگی راه سبز امید همه راهیان سبز را به تقویت شبکه های اجتماعی بویژه “شبکه های محلی” برای حضور فعال در اعتراضات مدنی دعوت می کند. تشکیل و گسترش شبکه های سبز در شرائط دشوار فعلی یک فریضه ملی است.
این شورا با اعتقاد به خرد جمعی ملت رشید ایران، و به اتکای مشاوره و مشارکت شبکه های سبز برنامه راه سبز امید را ترسیم می کند.
شورای هماهنگی راه سبز امید نگرانی شدید خود را از حصر خانگی رهبران جنبش سبز و رفتار غیر قانونی و کینه توزانه با آنها ابراز می دارد. از تاریخ 25 بهمن هیچ اطلاعی از سلامتی میر حسین موسوی و زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی در دست نیست. این اعمال خلاف قانون اساسی و موازین حقوق بشر پذیرفته شده توسط جمهوری اسلامی ایران است. موسوی و کروبی در هیچ دادگاهی محاکمه و محکوم نشده اند و سلب آزادی آنها نقض آشکار حقوق شهروندی ایشان است. این شورا به اقتدار گرایان هشدار می دهد که نتیجه این گونه رفتارهای غیر قانونی و غیر شرعی چیزی جز تشدید بحران حاکم بر کشور نیست.
شورای هماهنگی راه سبز امید، مردم شریف و پایدار را به توجه ویژه به اصول و موازین منشور جنبش (ویرایش جدید) فرا می خواند و در اطلاعیه ها و بیانیه های بعدی، گام های اتی جنبش را به اطلاع همگان خواهد رساند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
پنج اسفند هزار و سیصد و هشتاد و نه

جان باختن یکی دیگر از معترضان در روز 25 بهمن

سایت ندای سیز آزادی: امیر حسین تهرانچی یکی دیگر از هموطنانی هست که در روز 25 بهمن ماه براثر اصابت گلوله به شهادت رسیده است و خبر شهادت وی از سوی اقوام و دوستان وی مورد تایید قرار گرفته است. همچنین مسئولین مرکز پیش دانشگاهی صالح واقع در منطقه دروس تهران این خبر را مورد تایید قرار داده اند. خبر شهادت ایشان از طریق دوستان وی اطلاع رسانی شده چراکه گفته میشود خانواده وی تحت فشار نیروهای امنیتی بوده وتحویل جنازه فرزندشان را منوط به اخذ تعهد کتبی از خانواده وی دانسته اند. اما آنچه مسلم هست شهادت این جوان و فعال جنبش سبز در روز 25 بهمن به دست نیروهای امنیتی است. بعد از شهادت صانع ژاله، محمد مختاری وحامد نور محمدی نام امیرحسین تهرانچی را نیز باید در لیست شهدای جنبش سبز قرار داد.

نسرین ستوده از ملاقات هفتگی با خانواده اش محروم شد

نسرین ستوده ، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر از ملاقات هفتگی با خانواده اش محروم شد .
به گزارش خبرنگار کلمه ، این وکیل دادگستری که بیش از شش ماه است در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و وکالت محکوم شده است.
او در تماس تلفنی با خانواده اش گفته است : «ماموران زندان وقتی می خواستند من را برای ملاقات هفتگی بیاورند مجبورم کردند ، مسیر بند ۲۰۹ تا سالن ملاقات را نیز با چشم بند طی کنم .موضوعی که موجب اعتراضم شد اما ماموران زندان به جای توجه به این اعتراض اعلام کردند که از ملاقات محروم شده ام و دوباره مرا به سلولم بازگرداندند .»
نسرین ستوده دو فرزند خردسال دارد که یکی از آنها سه ساله و دیگری ده ساله است اما با این وجود مقامات دادستانی در این مدت به نسرین و فرزندانش امکان ملاقات حضوری نداده اند و فرزندان او بیش از شش ماه است که از دیدن مادر خود محروم هستند .
نسرین ستوده وکیل و فعال حقوق بشر با وجود چندین بار اعتصاب غذا در اعتراض به اتهامات غیرقانونی خود و فشارهای بین المللی برای آزادیش همچنان در زندان اوین و دریکی از سلول های چند نفره بند ۲۰۹ به سر می برد. وی روز ۱۳ شهریورماه سال جاری بازداشت شد و با حکم قاضی شعبه ۲۶ قاضی پیر عباسی به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و وکالت محکوم شده است. او هفته گذشته بار دیگر در شعبه ۲۶ دادگاهی شد .

یکم اسفند؛روزی دیگر در تقویم معترضان!

امروز یکشنبه 89/12/1شهر اصفهان مانند دیگر شهرهای ایران شاهد یادبود دو فرد کشته شده در روز25بهمن بود. امروز از ظهر نیروهای پلیس و امنیتی در حد فاصل میدان آزادی تا سی وسه پل و میدان انقلاب تا دروازه دولت  حضور گسترده ای داشتند و هرچه زمان به جلو می رفت این نیروها از ورود وسایل نقلیه به میدان انقلاب جلوگیری می کردند،مردم هم به دلیل تعداد زیاد نیروهای پلیس و امنیتی حضور خود را به صورت تجمع  و رفت و آمد در پیاده روها نشان دادند و به تاریکی شب که نزدیک شدیم از تعداد مردم به مرور کاسته شد.
هواداران جبهه دموکراتیک ایران - اصفهان

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

قهرمان ۲۵ بهمن شناسایی شد: اکبر امینی در خطر اعدام


جوان سبزی که در روز ۲۵ بهمن از جرثقیل بالا رفته بود و توسط نیرو های امنیتی بازداشت شد، شناسایی شد. خانواده او توسط نیروهای امنیتی تحت فشار برای انجام مصاحبه با صدا و سیما و اعلام عدم ثبات روانی اکبر هستند و امکان دارد حکم اعدام نیز برای وی صادر گردد. اکبر امینی که در جریان اعتراضات سال گذشته نیز چند ماهی باز داشت بوده، در روز حادثه به همراه پارچه های سبز و تصویری از شهدای سبز بالای جرثقیل رفته بود. وی گردن خود را با طناب آبی به جرثقیل بسته بود تا در صورت دخالت ماموران به دار آویخته شود. اما ماموران امنیتی با آوردن خانواده وی به محل وی را مجبور به پایین آمدن کردند. بر ماست تا با بر سر زبان آوردن اسم وی از سوء استفاده ماموارن امنیتی از گمنامی وی جلوگیری کنیم.

وبلاگ انجمن سبزها

یکشنبه را به روز گرامیداشت صانع ژاله کنیم . - حزب کومه له کردستان ایران

در تظاهرات مردم آزادی خواه علیه دیکتاتوری ولایت فقیه در روز دوشنبه ٢٥ بهمن، صانع ژاله، دانشجوی کرد دانشگاه هنر در اثر شلیک مستقیم عوامل تبهکار جمهوری اسلامی، بسیجی‌های لباس شخصی، به شهادت می‌رسد . بلافاصله بعد از به شهادت رساندن وی دستگاه اطلاعاتی رژیم با جعل سند عضویت وی در بسیج تلاش می کند تا صانع ژاله دانشجوی آزادی خواه اهل پاوه را از عوامل رژیم معرفی کند که توسط نیروهای اپوزیسیون به قتل رسیده است . مدارک و شواهد متعدد و از جمله مصاحبه برادر وی قانع ژاله و گواهی ده ها هم کلاسی و هم رزم وی جعلی بودن ادعای این رژیم تزویر و دروغ را محرز کرده است . 
اقدام تبهکارانه رژیم در به قتل رساندن و سپس در مصادره شهادت این عزیز جان باخته، نفرت عمومی را در سرتاسر ایران و بخصوص در کردستان دامن زده و همگان را به ابراز اعتراض به این عمل جنایتکارانه و در عین حال ریاکارانه برانگیخته است . ما ضمن ابراز تسلیت به خانواده و دوستان و همرزمان صانع ژاله، برای گرامی داشت ایشان و نیز اعتراض به سرکوب های وحشیانه، همگام با بسیاری از فعالان سیاسی ایران و کردستان روز یکشنبه را روز گرامی داشت صانع ژاله اعلام می‌کنیم .
بر همگان آشکار است که خانواده این عزیز جان باخته بشدت تحت فشار بوده و قادر نیستند از این ظلم مضاعفی که در حق عزیز از دست رفته شان اعمال شده اعتراض نمایند، کما اینکه برادر وی تنها ساعتی بعد از انجام مصاحبه با بخش فارسی تلویزیون صدای آمریکا بازداشت شد . وظیفه بلند کردن صدای اعتراض را همه باید بر دوش خود احساس کنند . به همین جهت و به پاس احترام و بزرگداشت جان باخته راه آزادی صانع ژاله، به نشانه همدردی با خانواده و دوستان دانشگاهیش که با سرکوب مراسم بزرگداشت یاد وی روبرو شدند و همچنین به نشانه تقدیر از همه جوانان کردی که در صفوف مقدم مبارزه برای دموکراسی در جنبش آزادی خواهی دوسال گذشته ایران جان باخته اند همگام با بسیاری روز یکشنبه اول اسفند برابر با ٢٠ فوریه را روز گرامی داشت یاد صانع ژاله اعلام می کنیم .
ما همچنین شهادت جوان آزاده محمد مختاری را که او نیز در روز بیست و پنجم بهمن ماه به دست نیروهای سرکوب گر رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی به قتل رسید به خانواده و دوستان و همرزمانش تسلیت می گوییم و اطمینان داریم که مبارزه متحدانه تودەهای آزادی خواه و حق طلب ایران روزهای عمر این رژیم جهل و جنایت را به پایان خود نزدیک خواهد ساخت .

حزب کومه له کردستان ایران
٢٧ بهمن ماه ١٣٨٩ برابر با ١٧ ژانویه ٢٠١١

از فراخوان حرکات اعتراضی روز اول اسفند حمایت می کنیم . - حزب دمکرات کردستان

پشتیبانی از حرکت اعتراضی روز یکم اسفند به خیابان آمدن عمومی ساکنان تهران و اعتراض ایرانیان در دیگر نقاط ایران در روز بیست‌ و پنجم بهمن، باری دیگر آشکار نمود که جنبش آزادی خواهی و ضد استبدادی مردمان ایران، علی‌رغم شدت سرکوب و نقشه‌های سیاه حاکمیت، نه تنها زنده است بلکه هر روز رادیکال تر و گسترده‌تر می شود .برخورد نظامی و غیر انسانی حاکمیت با بهره گیری از روش های گوناگون، منجر به شهادت دو تن دیگر از فرزندان کرد و زخمی و زندانی گشتن بسیاری دیگر از هموطنانمان گشت . از طرف دیگر تهدید به سرکوب و حذف سیماهای برجسته حرکت اعتراضی همچنان در صدر برنامه‌هایشان قرار دارد . حزب دمکرات کردستان ضمن ارج نهادن به حماسه‌ بیست و پنجم بهمن از سوی ایرانیان و ابراز همدردی با خانواده‌های تازه‌ترین شهدای راه مبارزه با استبداد جمهوری اسلامی، خواستار تداوم نارضایتی و ابراز اعتراض به رژیم استبدادی است . در همین راستا حزب دمکرات کردستان پشتیبانی خودرا از فراخوان نیروهای آزادی خواه، احزاب، سازمان ها، انجمن های مدنی و سیاسی جهت نشاندان نارضایتی و ''نه'' گفتن به حاکمیت استبدادی جمهوری اسلامی در روزهای جمعه، شنبه ( 29 و 30 بهمن ) و یکشنبه (1  اسفند ) در تمامی کشورهای جهان و ایران اعلام می دارد .
 برقرارباد آزادی و پیروزباد جنبش آزادی خواهانه ضد دیکتاتوری در کشورمان
 حزب دمکرات کردستان - دفتر سیاسی
 ۲۹ بهمن۱۳۸۹ . 18/2/2011

ابوالفضل طبرزدی آزاد شد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی - ابوالفضل طبرزدی، فعال سیاسی و برادرزاده حشمت الله طبرزدی، دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران ساعتی پیش از زندان کارون (مرکزی) اهواز آزاد شد . به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، ابوالفضل طبرزدی ساعتی پیش و پس از ۶۰ روز بازداشت موقت ساعتی پیش با قید وثیقه آزاد شد. ابوالفضل طبرزدی به دلیل پیگیری پرونده و وضعیت حشمت الله طبرزدی، بیست و هشتم آذر ماه سال جاری و در پی یورش بیش از ۸ تن از ماموران وزارت اطلاعات به منزل پدری اش در شهر اهواز بازداشت شد .

۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

بازداشت دانشجوی رشتۀ فیزیک دانشگاه شریف

خبرگزاری هرانا - در ادامه بازداشت های روزهای اخیر، یکی دیگر از دانشجویان دانشگاه دانشگاه شریف توسط مأموران امنیتی بازداشت شد.
به گزارش دانشجونیوز، امروز سه شنبه ٢۶ بهمن، شیما وزوایی دانشجوی رشتۀ فیزیک دانشگاه شریف، در پی مراجعه ماموران امنیتی به محل کار وی، دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شده است.
در پی تجمع اعتراضی روز گذشته تعداد بسیاری از فعالین سیاسی و دانشجویی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
بازداشت تعداد دیگری از دانشجویان طی ٢ روز گذشته نیز گزارش شده است.
شایان ذکر است که فرمانده نیروی انتظامی در حالی از بازداشت ١۵۰ نفر در تجمع اعتراضی روز گذشته خبر داده است که مسئولان دادسرای انقلاب تهران امروز اعلام کردند در روز گذشته ١۵۰۰ نفر در تجمعات بازداشت شده اند.

فراخوان دانشجویان برای مراسم تشییع جنازه صانع ژاله

دانشجونیوز: در پی به شهادت رسیدن صانع ژاله، دانشجوی دانشکده هنر تهران که توسط نیروهای حکومتی در تظاهرات اعتراضی دیروز به شهادت رسید، دانشجویان این دانشکده ضمن برگزاری تجمع اعتراضی خواهان محاکمه عوامل واقعی این جنایت شدند.
در تجمع امروز دانشجویان دانشکده هنر، یکی از دوستان شهید صانع ژاله ضمن رد وابسته بودن این شهید به سازمان های حکومتی، اعلام داشته که وی به عنوان یکی از معترضین به حاکمیت در تجمعات دیروز شرکت داشته است.
بسیج دانشجویی به همراه رسانه های وابسته به حاکمیت با تبلیغات فراوان با سرپوش گذاری به جنایت عوامل حکومتی خود سعی در القای این مطلب دارند که وی از اعضای فعال بسیج دانشجویی بوده که توسط نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به قتل رسیده است.
طبق گزارشات اولیه که به دانشجونیوز رسیده است شهید صانع ژاله از اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی این دانشگاه بوده و به عنوان یکی از معترضین به حاکمیت در تجمع روز ٢۵ بهمن شرکت داشته است. همچنین خانواده وی برای انجام مصاحبه با رسانه های حکومت و بیان خواسته های آنان در صدا و سیما تحت فشار زیادی قرار گرفته اند.
داستان" اتوبوس" نوشته صانع ژاله ، در شماره ٣۷ نشریه آزما به چاپ رسیده است که بنا برمنابع خبری وابسته به سپاه پاسداران در گروه نشریاتی که در راستای اهداف جنگ نرم فعالیت میکنند قرار دارد.
گروه های مختلف دانشجویی اعلام داشته اند که فردا در مراسم تشییع جنازه این شهید آزادی خواه شرکت خواهند کرد و اجازه برگزاری مراسم تشییع جنازه حکومتی و مصادره این شهید توسط قاتلان وی را نخواهند داد. این مراسم فردا از ساعت ٩ صبح از جلوی دانشگاه هنر، خیابان ولیعصر (بالاتر از چهار راه ولیعصر) روبروی خیابان بزرگمهر، جنب دانشگاه امیرکبیر، برگزار خواهد شد.

چرا همبستگی ملی و اتحاد برای دموکراسی و حقوق بشر، تنها گزینه و بدیل نهایی است :عباس خرسندی

. هنگامی که خمینی با شعار وحدت اسلامی در مرکز توجهات سیاسی و اجتماعی ملی و بین المللی قرار گرفت، کمتر کسی تصور می کرد آن وحدت کلمه ساختاری بیافریند که بانیان دینی آن بتوانند بیش از سی سال بر اریکه قدرت تکیه زنند و شرایطی پدید آورند که نه تنها وحدت کشور را بمخاطره اندازد که با ایجاد بحران در کشور و منطقه سیاستهای جهانی را متاثر از وجود بحرانسازخود نماید. چه جای تعجب است که شعار وحدت اسلامی خمینی نیروهای مذهبی، غیر مذهبی، و سایر نیروها از ماورای راست تا مافوق چپ را بخود جلب کرده است تا حاصلش از همسیختگی اجتماعی و از هم پاشیدگی تمامی اندیشه ها و نهادها و بر جای گذاری جرثومه سیاسی از یک ساختار نظامی- دینی باشد که هیچ زبانی بجز خشونت نمی داند و از تمام هنر کشور داری چیزی بجز سرکوب و قتل و عام مردم و بر باد دادن منافع ملی نمی شناسد. وحدت غیر متجانسین بر محور دین از جمیع جریانات متاثر ازشرایط فشارهای سیاسی دوران حکومت شاه در هنگامه ای روی داد که تلاشهای دولت بختیار در اواخر عمر حکومت شاه نتوانست از ظهور آن جلوگیری نماید. بازرگان میگفت که باران میخواستیم سیل آمد،، بنی صدر را سیل برد و مبارزه مسلحانه مجاهدین و طیف هایی از چپ و..... و جنگ فاجعه ای آفرید که دهه ها پس از آن هیچ بدیل دموکراتیک و ملی نتوانست در مقابل کاشتن آن بادی که که به طوفان بدل شده تشکیل شود و در مقابل استبداد دینی مقاومت کند. وحدت کلمه خمینی دارای اهدافی ویرانگربود که با انتظارات و مطالبات جریانات سیاسی مشارکت کننده در وحدت همسو یی نداشته و تنها انگیزه ای که همه مخالفان یا اپوزوسیون را زیر سقف این وحدت اسلامی گرد آورده بود انگیزه سرنگونگی شاه بود، مطالبه ای صرفا سیاسی که تمامی مطالبات اجتماعی و اقتصادی دیگر را تحت الشعاع خود قرار داده و به انگیزه ای یک سویه بدل شده بود. انگیزه ای که بصورت غیر تصادفی در مسیر استراتژی بحران افزایی جهانی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس قرار گرفت. فرآیندی که با قرار گرفتن کشور درمعادله رقابت سیاسی و اقتصادی غرب طوق بندگی و بردگی بدترین و سیاهترین استبداد تاریخ یعنی استبداد دینی را بر گردن مردم ایران انداخته است و دقیقا در همین مقطع از تاریخ کشورما بود که بدلیل استراتژیک بودن جغرافیای سیاسی ما همچون همیشه تاریخ، کشور و مردم ما به قربانگاه رقابت های سیاسی و اقتصادی غرب و شرق برده شدند تا سرشان بار دیگر بریده شود و در این رهگذر سهم خود ما ایرانیان در این ویرانی کم نبوده است. یک بررسی کوتاه در محتوای تغییرات داخلی و تداخل سیاستهای خارجی در اینجا شناخت مقتضیات جامعه و کشورما قبل از اینکه بصورتی انتزاعی و در قالب تئوری مطرح باشد در گرو شرایط واقعی بیرون و درون کشورو وضعیت زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ارتباط تنگاتنگ با حوزه سیاسی است . در این معادله اجتماعی- سیاسی عوامل مستقل خارجی نیز تاثیراتی تا مرز تعیین کنندگی ایجاد کرده اند این تاثیرات در تاریخ کشورما بطور مستمر ادامه داشته و در بسیاری از بزنگاههای تاریخی مسیری بغیر از مصلحت ملی مردم و کشور ما را رقم زده است. بنا بر این امروزدر ارتباط با شرایط کلی بحران سیاسی حاکم بر کشور با دو وضعیت سخت روبرو هستیم. اول وضعیت درونی و دوم شرایط بیرونی. برای بسط بیشتر موضوع لازم است به ارتباط بحران سیاسی کشور و اندیشه وسیاست حاکم در معادله بین المللی بپردازیم. نقش غرب در تکوین تعارض تاریخی کشور و نقش جمهوری اسلامی بعنوان عامل استراتژی بحران سازی غرب ... اروپاییان بدلیل نزدیکی به سرزمینهای شرق و ایران سیاستهای کلونیالیستی و استعماری خود را در قرون متمادی اعمال کرده اند که در سینه تاریخ ایران نقش بسته است. استیلای مستقیم فرانسه و بویژه انگلستان حداقل از سیصد سال پیش بروشنی نشان میدهد که ایران بزرگ و قدرتمند برای اروپاییان خطری بالقوه بحساب میامده، بنا براین تجزیه کشور ما با مداخله فرانسه و انگلیس از افعانستان تا کردستان از دوره صفویه ازیکسو و با عهد نامه ترکمانچای و گلستان چای دوره قاجار تمام شهرهای قفقاز و شمال کشور توسط روسیه از سوی دیگر، در چند مرحله تاریخی مهرباطل بر استقلال کشور زده اند. در هرمرحله ای حتی با تحریک همسایگان به بهانه های پان – ناسیونالیسم های منطقه ای، تعدی و تجاوزات مستقیم و غیر مستقیم سیاستهای منافع طلبانه غرب و شرق توسط مزدورانشان پیگیری شده است. در سیاستهای داخلی کشور نفوذ سیاستهای انگلستان با تقویت سنت و روحانیت در منطقه و بویژه در ایران جدالی تاریخی بین مدرنیسم که ریشه در انقلاب مشروطیت دارد و سنت پدید آمد . این سیاست حمایت و تقویت سنت توسط اروپا بویژه انگستان مانع بزرگی در دستیابی پیشروان سیاسی ایران به دموکراسی و مدرنیسم در انقلاب مشروطه و پس از آن ایجاد کرد. پیگیری منافع ملی توسط مصدق با خباثت آیت اله کاشانی که مورد حمایت انگلیس بود روبرو شد و سرانجام در سال 57غرب توانست با استفاده از فرصت تاریخی بدست آمده از نارضایتی مردم، سنت را برمدرنیسم کشور تحمیل کند. جدا از شرایط داخلی کشور این سوال مطرح است که غرب چه طرفی از تقویت و حمایت سنت در ایران میبرد و چه سیاستی را در منطقه و بویژه در ایران دنبال میکند.!! همانطوری که اشاره شد ایران متحد وقدرتمند مورد علاقه غرب و شرق در منطقه نیست و یک حکومت ضعیف در ایران میتواند به منافع آنها سیگنال مثبت بدهد. بستر چنین حاکمیت سیاسی و اختلال و از همسیختگی اجتماعی و ناتوانی در حوزه سیاسی و نخبگان بویژه در اپوزوسیون فضای سیاسی کشور را برای هر لغزش و نوسانی در حوزه سیاسی آماده کرده و امور تصمیم گیری را به کشورهای قدرتمدار خارجی منتقل میکند. می دانیم که سیاست منطقه ای اروپا و آمریکا در هنگامه انقلاب در ایران همسو و همگن بود اما رقابت اقتصادی بین اروپا و آمریکا همواره از یک سیاست مشترک استخراج نشده است. سیاست اروپا در منطقه و بویژه در ایران پیروز رقابت سیاسی- اقتصادی بوده است، و دلیل رویکرد نظامی آمریکا در عراق ، خاورمیانه و اسیای مرکزی دقیقا بر همین اساس استوار شده است. ناتوانی سیاسی آمریکا در منطقه و درجهان به این شکل در امد که هرجا منافع است آنجا نیروی نظامی کارکرد سیاسی موثرتری دارد. به این ترتیب کمربند سلطه نظامی از خاورمیانه تا پاکستان و افغانستان و تا آسیای مرکزی با توجیح برخورد تمدنها تصویری از جنگهای صلیبی بدست داد. خطر تروریسم اسلامی و برخورد با آن اساس چنین توجیحی را تشکیل میدهد. کشور ما با وضعیت کنونی نه تنها در برنامه سیاسی سلطه اروپا قرار دارد بلکه در مسیر پروژه جنگی آمریکا نیز جای گرفته است. جمهوری اسلامی که نماد بحران سازی در منطقه بشمار میاید کشور ما را به مرکز اعمال سیاستهای غرب و یکی از مراکز بحرانسازتبدیل کرده است. این نظام سرا پا تقصیر خود و در نتیجه کشور ما را در معادله ای جای داده است که با هزینه کردن کشور بتواند با استفاده از رانت های سیاسی و نظامی در ارتباط و همکاری منفی و مخربانه با غرب موضوع حیاتی بودن و ماندن خود را تامین نماید. این در حالی است که کشورهای عربی در خلیج فارس و ترکیه سعی میکنند از مسیر تند باد سیاسی غرب بر کنار بمانند. بنا براین تعارض سیاسی در سطح ملی و کشمکش فرهنگ سیاسی بین سنت و مدرنیسم در ایران و در منطقه را بطور کلی باید تابعی از سیاست دوگانه اما منفعت طلبانه غرب در کشور ما و منطقه دانست، غرب در حالی به ایجاد پلهای ارتباطات فرهنگی از طریق ارسال امواج رسانه ای و صادرات کالایی و صنعتی که محتوای فرهنگ مدرنیسم را با خود دارد به کشور ما و منطقه میپردازد که با واکنشی معکوس و تداخل در حوزه سیاسی سعی در استفاده از نیروهای باز دارنده سنت در تغییرات سیاسی مدرنیسم ( دموکراسی و حقوق بشر) دارد. علی رغم تلاش های بسیار،جامعه ما هنوز نتوانسته است از قید و بندهای سیاست سنتی خارج شود. علت این ناتوانی از هم گسستگی فرهنگ سیاسی و سیاست فرهنگی در متن جامعه ماست که به تبعیت ازحوزه سیاسی بصورت بخشی بین سنت و مدرنیسم در نوسان است . بنا بر این آنچه که در جامعه رخ میدهد ناشی از حوزه سیاسی است که متاثر از تغییرات در موازنه سیاسی منطقه ای و بین المللی هر آینه به هر سویی در نوسان است. در هیچ برهه ای از تاریخ کشورهای جهان هیچ تحول سیاسی بنیادینی بدون مشارکت و خواست همه جانبه مردم و جامعه سیاسی صورت نمی گیرد مگر آنکه صورت تغییر بغیر از خواست عمومی باشد، تغییرات سیاسی ای که ممکن است در بحبوحه جنگهای ویرانگر و شرایط بحرانی سیاسی – نظامی از طریق حملات و کودتاهای نظامی و با مداخله عوامل خارجی صورت گیرد.هر تحول سیاسی درونی درهرکشوری و در هر مرحله از تاریخ با مشارکت عموم مردم و جامعه سیاسی دارای مطالبات وویژگی خاص آن جامعه است. یعنی تعارضات متعارفی که معرف مطالبات آن جامعه معین است. این تعارضات با توجه به ساختار سیاسی و ضعف حاکمیت سیاسی در حل معضلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی واز هم گسیختگی فورماسیون اجتماعی میتواند در شکل تعارضات دینی و مذهبی، اختلافات طبقاتی تنوعات اجتماعی درقالب اقوام مختلف، ادیان و مذاهب مختلف ، انشعاب در مذهب تشیع افراط گرایی و اصلاح طلبی، ظهور فرقه های مذهبی، وجود چند گانگی اجتماعی - فکری و شکننده شدن اقشار و طبقات جامعه بر اثر سیادت مستبدانه حکومت، اختلافات حاد طبقاتی بین فقر و غنا، وجود اندیشه های سیاسی مختلف در سطوح روشنفکری و احزاب و سازمانها، و ظهورنهادهای اجتماعی مدنی در شاخه های مختلف جامعه که در پروسه مقاومتهای صنفی به حوزه مقاومتهای مدنی وارد شده اند، تظاهر پیدا کند. برای کسانی که قصدی بر حل معضلات اجتماعی دارند توجه به همبستگی لایه های اجتماعی و بخشهای از هم گسخته جامعه که بر اثر بی کفایتی حکومت اسلامی ایجاد شده است باید دارای اهمیت باشد. بدیهی است تا برنامه ای برای حل معضلات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ارائه نگردد هرگونه توسل به تاریخ گذشته و حل ذهنی مطالبات اجتماعی کاری عبث و بیهوده است . باید بر این موضوع تاکید شود که شرایط آگاهی جامعه پس از گذار از حکومت اسلامی با شعار دموکراسی ، سکورلاریسم و حقوق بشرآغاز می شود و این مقدمه ای است برای درک واقعیات موجود در جامعه و کشورمان ایران .ایران سرزمینی است متعلق به همه ایرانیانی که جامعه را دراشکال مختلف شکل میدهند و دارای حقوقی مسلم و قانونی هستند. سراسر جغرافیای ایران سرزمینی است که مردمانش اهل تساهل و زیست مسالمت آمیز هستند و به آن عشق میورزند و در مقابل دشمنانش همواره از آن دفاع کرده اند. در این زندگی اجتماعی پس از دوران استبداد دینی قاعده دموکراسی و حقوق بشر حکم میکند که باید بر اساس رفع مطالبات بصورتی منطقی در سطحی ملی به آن پرداخته شود و رویکرد به تاریخ تناقض آمیزگذشته در حالی که دوران در حال تغییر و رویکرد به سوی حقوق انسانهاست هیچ گرهی از مشکلات امروز بر اساس دیروزرا نمیگشاید. همانگونه که ذکر آن رفت علاوه بر معضلات درون اجتماعی پدیده مدرنیسم بعنوان یکی از شاخصهای محوری در تقابل با سنت قرار دارد. گذشته از کشمکشهای سیاسی جناحین حاکیمت که خروج نسبی گرایشات رفرمرمیستی از دین سیاسی(حوزه سیاسی حاکمیت) را نشان میدهد، اگر به نمونه واقعی ماهیت جنبش سبزکه توسط مردم در خیابانهای کشور تعریف شده تامل شود به واقعیت تعارض میان استبداد دینی ( حاکمیت سنت )و مطالبات غیر دینی و سکولاریستی (مدرنیسم) مردم تاکید شده است. حال اگر شیوه های برخورد و تقابل سیاسی مدنی با این تعارض بصورت تاکتیکی گاه مرحله ای و با مداخله رفرمیسم توام شده است و یا اینکه این تحول در صورت کلی متفاوت از یک انقلاب خشونت آمیز است در شکل و ماهیت تعارض محوری بین سنت دینی و سکورلاریسم مدرنیسم تغییری اساسی ایجاد نمیکند. نمونه این تعارض در اتقلاب سال 57 با ویژگی سرنگوگی طلبانه نیز این واقعیت را نشان داد.ظهور روحانیت در محور اصلی سیاسی که نمایندگان سنت گرا ی آنرا خمینی تشکیل میداد در مقابل سلطنت بعنوان مدعی مدرنیسم حکومتی قرار گرفت. بنا بر این تجربه قبل از انقلاب بر پایه تعارضی تاریخی بین سنت و مدرنیسم پارادکس اجتناب ناپذیری در حوزه عمومی بوجود آورده بود. نقش پارادکسیکال روحانیت درروند مدرنیزاسیون با زیست سیاسی و اجتماعی بخشهایی از روحانیت در حواشی سلطنت و ابزار سازی سلطنت از حربه سنت دینی برای تحمیق توده ها به پارادکس سیاسی رژیم پهلوی نیز تبدیل شد که سرانجام آن غلبه سنت بر مدرنیسم حکومتی بود این پارادکس در کوران انقلاب نیز تظاهر یافت. انقلاب ایدئولوژیک سال 57 محصول در هم آمیختگی جبری سنت و بخشهایی از نیروهای مدرنیسم بعنوان دو پدیده ناسازه در کنار هم بوده است. این تجربه عملی در پروسه حاکمیت روحانیت و دین بر کشور و عدم همسازی سیاسی، مدنی و فرهنگی حاکمیت با مطالبات نوین اجتماعی و مدرنیسم بخوبی نشان داد که عدم تحمل این دو ناسازه در عرصه سیاسی به یکی از این دو ختم میشود و تنها یک بدیل سیاسی میتواند در عرصه سیاست ایران حضور داشته باشد، سنت یا مدرنیسم . به عبارتی یا حاکمیت دین و یا سکولاریسم. اگر در مقطعی از تاریخ کشور ما جامعه سیاسی غیر دینی بدلیل استبداد سیاسی، خود را بر موج وحدت اسلامی حمایت از سنت بر علیه مدرنیسم قرارداد، امروز اما در یک موضع معکوس برای دفاع از مدرنیسم با مفاهیم سکولاریسم- دموکراسی و حقوق بشر خود را در مقابل سنت و استبداد میبیند.این تجربه عملی روشن است و نیاز به تعبیر و تفسیر دیگری ندارد چرا اتحاد و همبستگی ملی برای اهداف سکولاریسم دموکراسی و احیای حقوق بشر ضروری و تنها بدیل ممکن است؟ برای توضیح مشکلات ضرورتی به مصیبت سرایی نیست، فاجعه ای رخ داده است که جبرانش به انرژی وبرنامه و مدیریت و نیروی عظیم انسانی و سالها تلاش بی وقفه نیاز دارد ابعاد فاجعه تنها در سیاستهای جمهوری تظاهر نیافته که سیاستهای منفعت گرایانه کشورهای اروپایی و آمریکا مضاعف بر آن است. ادامه سیاستهای منطقه ای این قدرتها در رابطه با کشور ما تا کنون بیش از سی سال عمر جمهوری اسلامی را مطول نموده است و جمهوری اسلامی با تنها هدف بقای ابدی از پرداخت هر هزینه ای از جیب ملت ابایی ندارد.... اکنون ما میدانیم که غرب منافع خود را دنبال میکند و ما هم منافع ملی کشور و مردم خود را میخواهیم.غربیها همچنان بر اساس منافع استراتژیک خودشان در مورد ایران تصمیم سازی میکنند.ما چه باید بکنیم !! . آیا بابد فرصت طلبانه همچون همیشه تاریخ چشمانمان را بر روی حقایق ببندیم و شاهد باشیم که که عرصه سیاسی صحنه بازیهای تحقیرآمیز کشورهای دیگر شود!!! تاریخ به ما نشان داد که اروپاییان همواره در گسستن و از هم دریدن کشور ما و ایجاد بی ثباتی در صحنه سیاسی و عرصه اجتماعی از هیچ کوششی دریغ نکرده اند، چون ایرانی متحد و دموکراتیک که حقوق مردمانش را حفظ کند مورد تمایل آنها نبوده و نیست. چرا ایرانیان نباید بدنبال متحد کردن مردم و کشور خود باشند!! چرا حقوق تمام مردم ایران نباید مور مطالبه واقع شود!! ایرانیان باید بتوانند به همدیگر گوش فرا دهند، به همدیگر پاسخ دهند و با همدیگر متحد شوند. ایرانیان با تجربیاتی که از تحولات سیاسی گذشته کسب کرده اند باید ضرورت اتحاد و همبستگی با همدیگر را دریافته باشند و به ارائه راه حلهای منطقی برای معضلات کشور بصورت ملی پرداخته واز تفرقه و هم پاشیدگی چندباره اجتماعی اجتناب نمایند. در شرایط کنونی این سوال اساسی مطرح میشود، آیا باید در وضعیت غیر متعارف کنونی از وحشت تکرار ناسازه های تاریخی از مسئولیت اتحاد و همبستگی ملی بین ایرانیان صرفنظر کرد، دست روی دست گذاشت و نظاره گر ویرانی و تکه پاره شدن کشورشد.!همبستگی و اتحاد ملی بین تمام ایرانیان مسیری است برای پایان دادن به این معضلات ملی، توافق ملی بر سر آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، قوانینی بر کشورحاکم شود که در پس از نظام استبداد جمهوری اسلامی منافع تمام مردم کشور رامورد حمایت قراردهد. این مقطع تاریخ پایان استبداد در ایران را رقم خواهد زد و اتحاد و همبستگی با تمام زوایای تاریک و روشن عرصه سیاسی و اجتماعی کشور، میدانی است برای آزمون تاریخی دیگر، اما اینبار با دیدی ژرفترنسبت به تمام تحولات ملی، منطقه ای و بین المللی.

ده‌ها هزار معترض در تهران و دیگر شهرهای ایران دست به تظاهرات زدند

در پاسخ به درخواست برگزاری راهپیمایی در ۲۵ بهمن، ده‌ها هزار تن در تهران و دیگر شهرهای ایران دست به تظاهرات زدند که با سرکوب شدید نیروهای امنیتی همراه بوده است. همچنین تلاش میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای پیوستن به راهپیمایان ناکام مانده است.

تازه‌ترین گزارش‌ها حاکی است که شمار معترضان در تهران چندین شهر ایران به ده‌ها هزار تن می‌رسید، گرچه در نبود رسانه‌های مستقل نیروهای امنیتی با سرکوب شدید و به شکل‌های مختلف از جمله شلیک گاز اشک‌آور از شکل‌گیری هسته‌های تجمع جلوگیری می‌کردند.

در تهران که محل اصلی راهپیمایی مورد درخواست رهبران مخالفان دولت بود، تعداد راهپیمایان بیش از دیگر شهرها بود و حجم حضور نیروهای امنیتی نیز بسیار سنگین توصیف شده است.

از صبح روز دوشنبه، روزی که مخالفان دولت در پی درخواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری راهپیمایی حمایت از مردم مصر و تونس تلاش می‌کنند، گزارش‌ها از تهران حاکی از استقرار نیروهای امنیتی در بخش‌های مختلف به ویژه مناطق مرکزی شهر بود.

گرچه بر اساس گزارش‌های اولیه میزان نیروهای انتظامی حاضر در سطح شهر را بیش روزهای عادی و کمتر از روزهای حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ ارزیابی می‌کرد، بر اساس گزارش شاهدان عینی، رفته رفته بر حجم نیروهای انتظامی افزوده شد.

با این حال در ساعات اولیه گزارش‌های معدودی از حضور نیروهای ویژه در مسیر اعلام شده برای راهپیمایی ۲۵ بهمن مخابره شد و بیشتر نیروهای انتظامی وظیفه جلوگیری از تشکیل هسته‌ای اولیه راهپیمایی را برعهده داشتند.

در همین حال گزارش شاهدان عینی در حوالی ساعت ۱۷ روز دوشنبه به وقت تهران، حاکی است نیروهای امنیتی به شماری از تظاهرکنندگان در میدان انقلاب حمله کرده‌اند.

در اطراف میدان انقلاب صدای شلیک تیر هوایی شنیده شده و گفته می‌شود تعدادی از نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با استفاده از موتور سیکلت سعی دارند جمعیت را پراکنده سازند.

همچنین شاهدان عینی می‌گویند که نیروهای امنیتی در برخورد با راهپیمایان از گاز اشک‌آور و سلاح‌های ساچمه‌ای نیز استفاده کرده‌اند.

علاوه بر این بر اساس همین گزارش‌ها در حمله نیروهای امنیتی برخی از راهپیمایان زخمی و شماری از آنها بازداشت شده‌اند.

گزارش‌ها همچنین حاکی که پلیس و نیروهای امنیتی از حرکت مردم به سمت میدان آزادی و تجمع آنها در این میدان جلوگیری می‌کنند.

پیشتر یک شاهد عینی که در مسیر خیابان انقلاب، حوالی نواب حضور داشت، به رادیو فردا گفته بود که جمعیت پراکنده در پیاده‌روهای این منطقه مشاهده می‌شوند، اما نیروهای انتظامی سعی در هدایت آنها به خارج از این منطقه و جلوگیری از تجمع‌شان دارند.

وی افزوده بود که نیروهای انتظامی حاضر در این منطقه برخورد و عکس‌العمل تندی در قبال حاضران در محل نداشته‌اند و تنها سعی در هدایت آنها به خارج از این محدوده دارند.


خیابان انقلاب تهران؛ مسیر راهپیمایی، یادآور حضور میلیونی حامیان جنبش سبز در ۲۵ خرداد ۸۸ است.

این شاهد عینی همچنین تأیید کرد که در چهار راه ولی‌عصر شاهد شکل‌گیری جمعیت و حرکت آن به سمت انقلاب بوده است.

همچنین بر اساس گفته‌های حاضران در پل کالج در تقاطع خیابان‌های انقلاب و حافظ، راهپیمایان در این منطقه تجمع کرده‌اند و گزارش‌ها حاکی که نیروی انتظامی در این منطقه نیز به دنبال پراکنده کردن هسته‌های اولیه تجمعات است.

جمعیت شکل گرفته در این منطقه به گزارش شاهدان عینی چندین هزار نفر ارزیابی شده است.

همچنین بر اساس گزارش‌های تأیید شده توسط شاهدان عینی، گروه‌هایی از راهپیمایان، در حال حرکت به سوی میدان‌های فردوسی و امام حسین تهران هستند.

در همین حال به گفته یک شاهد عینی تجمع‌کنندگان به دنبال برگزاری راهپیمایی سکوت هستند و شعارهای تندی که از سوی برخی از آنها سرداده شده، توسط خود جمعیت کنترل می‌شود.

در همین حال برخی از گزارش‌ها حاکی از تشکیل هسته‌های اولیه در میدان صادقیه تهران است اما گزارش می‌شود که همه راه‌های منتهی به میدان‌های آزادی و انقلاب توسط نیروهای پلیس مسدود شده است.

همچنین گزارش می‌شود که منطقه پاستور که مقر دفتر رهبر جمهوری اسلامی، دفتر ریاست جمهوری و دفتر قوه قضائیه ایران است، توسط مأموران بسته شده است.

در مورد رهبران مخالفان نیز آخرین گزارش‌ها تأیید می‌کند که میرحسین موسوی و مهدی کروبی در شرایط حصر خانگی هستند و کلیه کانال‌های ارتباطی با این دو رهبر مخالفان دولت قطع شده است.

سایت کلمه تأیید کرده است که تلاش میرحسین موسوی و زهرا رهنورد برای شکستن این حصر و حضوز در جمع تجمع‌کنندگان تا کنون ناکام مانده است.

راهپیمایی امروز که در صورت شکل‌گیری، نخستین حضور خیابانی مخالفان دولت در بیش از یک سال گذشته است، و مسیری که برای آن انتخاب شده، یعنی حدفاصل میدان امام حسین و میدان آزادی، یادآور مسیری است که معترضان در روز ۲۵ خرداد ۸۸ با حضور میلیونی و مسالمت‌آمیز خود در آن به نتایج اعلام شده برای انتخابات ریاست جمهوری اعتراض کردند.

شکل‌گیری هسته‌های تجمع در برخی از شهرها

در همین حال گزارش‌های از اصفهان، مشهد، رشت، شیراز و کرمانشاه نیز حاکی است که در پاسخ به درخواست راهپیمایی رهبران مخالفان دولت، در این شهرها هسته‌های پر تعداد تجمع تشکیل داده‌است.

گرچه به دلیلی محدودیت‌هایی که جمهوری اسلامی از یک سال اخیر برای اطلاع‌رسانی رسانه‌های بین‌المللی و مستقل ایجاد کرده، گزارش مستقلی از حجم این تجمعات و نحوه برخورد نیروهای امنیتی با آن منتشر نشده است اما گزارش شاهدان عینی حاکی از حضور سنگین نیروهای امنیتی در این شهرهاست.

در اصفهان که بر اساس گزارش‌ها پس از تهران صحنه شکل‌گیری بیشترین جمعیت معترض بود، آن طور که یک شاهد عینی به رادیو فردا گفته است، گارد ویژه در سی‌وسه پل و میدان انقلاب، محل شکل‌گیری تجمع روز دوشنبه، مانع از گرد هم آمدن راهپیمایان می‌شد.

این شاهد عینی، حضور پلیس و تجمع‌کنندگان را در میدان انقلاب اصفهان قابل توجه توصیف کرده و افزوده بود که در پارکینگ انقلاب، جنب سینما ساحل، نیروهای گارد و پلیس ضد شورش حضور داشتند.

گزارش شاهدان عینی از رشت نیز حاکی است که نیروهای گارد ویژه با تجمع در مقابل دانشگاه، سعی در جلوگیری از شکل‌گیری تجمعات کرده‌اند.

بر اساس گزارش شاهدان عینی به حاضران در این منطقه برای شکل‌گیری هسته‌های اولیه تجمع تلاش کرده‌اند، این اقدام با سرکوب شدید نیروهای پلیس روبه‌رو شده است.

شماری از کارگران پالایشگاه نفت آبادان اعتصاب کردند

خبرگزاری هرانا - صبح روز گذشته، مورخ ۲۵ بهمن ماه بیش از ۵۰ تن از کارگران پالایشگاه نفت آبادان در اعتراض به بیکاری، دست به اعتصاب زدند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا"، کارگران پالایشگاه نفت آبادان در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان در قبال وضعیت معیشت ایشان در مقابل درب پالایشگاه بر روی زمین دراز کشیدند و مانع رفت و آمد به پالایشگاه شدند.
در پی این حرکت اعتراضی مامورین نیروی انتظامی و حراست پالایشگاه سریعا خود را به محل تجمع رساندند و سعی در متفرق کردن کارگران معترض داشتند.
گفته می‌شود مامورین با دیدن کوتاه نیامدن کارگران اقدام به تهیهٔ فیلم و عکس از آنان نمودند.
این تجمع تا ساعت ۱۲ ظهر ادامه داشت.
لازم به ذکر است این کارگران برای بار دوم است که در اعتراض به بیکاری در مقابل پالایشگاه تجمع می‌کنند.

25 بهمن؛ یک دانشجوی دانشگاه هنر بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - ابوذر رستمی، دانشجوی رشتهٔ سینما دانشگاه هنر تهران، در پی اعتراضات ۲۵ بهمن ماه بازداشت شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وی شب گذشته در ۴ راه ولیعصر توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است.
از سرنوشت این دانشجوی بازداشتی اطلاعی در دست نیست.
به گزارش هرانا روز گذشته، دستکم ۲۵۰ تن از شهروندان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند.
شایان ذکر است که احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی، در مصاحبه با رسانه‌های دولتی تعداد بازداشت شدگان اعتراضات روز گذشته را ۱۵۰ نفر اعلام کرده است.

حمله یگان ویژه به خانواده بازداشت‌شدگان و ضرب و شتم آنان

کمیته گزارشگران حقوق بشر - صبح امروز، 26 بهمن ماه تعدادی از بازداشت‌شدگان تجمع روز گذشته در تهران، به دادگاه انقلاب واقع در خیابان معلم انتقال یافته و برای آنان پرونده تشکیل شده است. این در حالی است که ماموران یگان ویژه، صبح امروز با حمله به خانواده‌های بازداشت‌شدگان در مقابل دادگاه انقلاب، آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند.
گزارش های دریافتی حاکی از آن است که برخی از بازداشت‌شدگان تجمع 25 بهمن در تهران به بازداشت‌گاه پلیس امنیت در عشرت آباد منتقل شده‌اند. بنابر آخرین گزارش‌ها مردان بازداشت‌شده به کلانتری 148 انقلاب واقع در تقاطع فلسطین و خیابان انقلاب و نیز بازداشتگاه عشرت آباد پلیس امنیت تهران منتقل شده‌اند. همچنین زنان دستگیر شده به بازداشتگاه مفاسد اجتماعی در خیابان وزرا انتقال یافته‌اند.
شب گذشته نیز نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی به قصد متفرق ساختن خانواده‌های تجمع کننده مقابل کلانتری 148 انقلاب به آنان حمله کردند. این در حالی است که مراجع انتظامی و امنیتی کماکان از هر گونه پاسخگویی به خانواده‌ی بازداشت‌شدگان امتناع می‌کنند. از سوی مراجع انتظامی به مراجعه‌کنندگان گفته شده در خانه بمانید از وزارت اطلاعات با شما تماس خواهند گرفت. پلیس امنیت نیز به خانواده‌ها گفته تا 48 ساعت از دادن هر گونه اطلاعی و یا تاییدی در خصوص افراد دستگیر شده خودداری خواهد شد.
تجمع 25 بهمن مخالفان و معترضان در تهران که ظهر دیروز و به دعوت رهبران مخالف حاکمیت میرحسین موسوی و مهدی کروبی برگزار شده بود، با حمله نیروهای انتظامی، بسیج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خشونت کشیده شد. گزارش منابع خبری حاکی از حمله نیروهای دولتی به تظاهرکنندگان در نقاط مختلف تهران و شهرستان‌های اصفهان و شیراز است. نیروهای امنیتی و انتظامی ضمن بکار بردن باتوم، چماق، گاز اشک‌آور و اسپری فلفل تعدادی از تظاهرکنندگان را بازداشت کردند. تعداد بازداشت‌شدگان در شهر تهران بنابر مشاهدات خانواده‌های پیگیر دست‌کم هزار نفر برآورد می‌شود.
تا زمان تنظیم این خبر هیچ اطلاعی از وضعیت هیچ کدام از بازداشت‌شدگان در دست نیست.
گفتنی است، در برخورد خشونت بار ماموران با تجمع کنندگان در وقایع روز گذشته در تهران، یک شهروند کشته و دست کم سه نفر نیز با شکلیک مستقیم گلوله زخمی شده اند. خبرگزاری دولتی فارس نیز، با تایید این خبر عوامل خشونت را وابسته به «منافقین» خوانده است.

یک روزنامه نگار دیگر راهی زندان می شود .

خبرگزاری ایرانمهر - عیسی خان حاتمی، روزنامه نگار، مدیر مجله لغو امتیاز شده ایرانمهر، دبیر اجرائی همبستگی برای دموکراسی وحقوق بشر در ایران و هموند شورای مرکزی جبهه ملی ایران در سال ۱۳۸۸ حدود دو ماه در زندان اوین بازداشت و با وثیقه آزادشده بود . ایشان در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و به دو سال زندان محکوم شده بود . با اعتراض وکلای پرونده آقایان دادخواه و فرشاد پرونده در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر مورد رسیدگی قرار گرفت . با اینکه بر اساس قانون اساسی و سایر قوانین جرائم مطبوعاتی باید در دادگاه کیفری استان رسیدگی شود، با این وجود در دادگاه تجدیدنظر حکم صادره تائید گردید . بر اساس برگه احضاریه اجرای احکام دادسرای مقدس مستقر در اوین که در ششم بهمن ماه ابلاغ شده بود، ایشان سه روز پس از رویت خود را به زندان اوین معرفی می کرد . و در صورت عدم حضور به موقع منجر به صدور حکم جلب خواهد شد . با زندانی شدن این روزنامه نگار دولت جمهوری اسلامی به تنهائی در صدر کشورهای زندان کننده روزنامه نگاران در خواهد آمد . لازم به گفتن است پس از واژگونی بن علی در تونس و بویژه مبارک در مصر فشار بر روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و دانشجوائی در جمهوری اسلامی بیشتر شده است .

اعلام نام 1500 تن دستگیر شده و انتقال همگی بازداشت‌شدگان به زندان اوین

کمیته گزارشگران حقوق بشر - با گذشت چند ساعت از تجمع خانواده‌های افراد دستگیر شده در جریان تجمع دیروز لیستی مرکب از ۱۵۰۰ نام از سوی مسئولان دادسرا خوانده و اعلام شد تمامی بازداشت‌شدگان به زندان اوین منتقل شده‌اند .
لازم به ذکر است صبح امروز، ۲۶ بهمن ماه بازداشت‌شدگان تجمع روز گذشته در تهران، به دادگاه انقلاب واقع در خیابان معلم انتقال یافته و برای آنان پرونده تشکیل شده است . این در حالی است که ماموران یگان ویژه، صبح امروز با حمله به خانواده‌های بازداشت‌شدگان در مقابل دادگاه انقلاب، آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند .
شب گذشته نیز نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی به قصد متفرق ساختن خانواده‌های تجمع کننده مقابل کلانتری ۱۴۸ انقلاب به آنان حمله کردند . این در حالی است که مراجع انتظامی و امنیتی کماکان از هر گونه پاسخگویی به خانواده‌ی بازداشت‌شدگان امتناع می‌کنند .
اعلام نام ۱۵۰۰ تن بازداشتی در حالی است که کمی پیش سردار احمدرضا رادان، فرمانده نیروی انتظامی تهران در مصاحبه‌ای تعداد بازداشت‌شدگان را ۱۵۰ تن اعلام کرده بود .
گفتنی است در برخورد خشونت بار ماموران با تجمع کنندگان در وقایع روز گذشته در تهران، یک شهروند کشته و دست کم سه نفر نیز با شکلیک مستقیم گلوله زخمی شده اند . خبرگزاری دولتی فارس نیز، با تایید این خبر عوامل خشونت را وابسته به «منافقین» خوانده است .

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

فراخوان بخش شهرستانهای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر به شرکت در تظاهرات سراسری 25 بهمن

به نام همبستگی ملت ایران

در پی فراخوان رهبران جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران به شرکت در تظاهرات 25 بهمن، جنبش همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر- بخش شهرستانها ضمن اعلام حمایت از این تظاهرات ضد استبدادی،از همه ایرانیان آزادیخواه که دیگر حاضر به پذیرفتن یوغ استبداد نمی باشند می خواهیم که در این تظاهرات مردمی شرکت نمایند و هر کوی و برزن را به صحنه نبرد بر علیه دیکتاتوری جمهوری اسلامی تبدیل کنند.از هم میهنان در سراسر ایران دعوت می کنیم که در روز 25 بهمن ساعت 3 بعد از ظهر در سراسر کشور به میادین و خیابانهای اصلی شهر بیایند.این بار نه برای پس گرفتن رای خود بلکه برای باز پس گیری میهن از دست وطن فروشانی که طی زمامداری مطلقه خویش با چپاول ثروت های ملی میهن عزیزمان ایران جز فقر و بیکاری گسترده،اعدام های بی حد و مرز و هزاران جنایت دیگر دستاوردی نداشته اند.اکنون این وظیفه ای ملی است که با بکار گیری روشهای نوین اعتراضی،ابتکار عمل و با عزم و اراده ای پولادین تا آزادی ایران دست از مبارزه بر نداریم.هم میهنان امید زندانیان سیاسی به روز 25 بهمن است.هر انسان آزاده ای با مشاهده وضعیت زندانیان سیاسی که بطور مدام زیر شکنجه های قرون وسطائی قرار دارند و همچنین با خطر اجرای حکم اعدام مواجه می باشند نمی تواند در این روز در خانه بنشیند.تعداد زیادی از اعضای شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر از جمله حشمت الله طبرزدی سخنگوی این شورا هم اکنون در زندان به سر می برند.آیا زمان آن نرسیده است که برای رسیدن به حکومتی سکولار- دمکرات و آزادی زندانیان سیاسی اختلافات عقیدتی را کنار بگذاریم و همه با هم متحد و یکپارچه اجازه ندهیم بیش از این فرزندان این مرز و بوم قربانی ضحاک شوند.
زنده باد آزادی- برقرار باد سکولار دموکراسی- گسسته باد زنجیر استبداد
همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر- بخش شهرستانها

اسامی 35نفرازهموندان همبستگی دربند، دستگيرو یا دردادگاه هاي امنیتی

به پیشگاه ملت بزرگ ایران
در سال 1387 خورشيدي گروهی از روزنامه نگاران،شخصیت های سیاسی و دانشجوئی تصمیم گرفتند که از طرف اکثریت خاموش ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری دهم شرکت نمایند.نخست با نام ائتلاف براي دمكراسي و حقوق بشر در ايران و با شركت افرادي ازهمه نيروهاي دمكراسي- خواه، سكولار، عدالت خواه و مدافع حقوق بشر، صرف نظر از باورهاي عقيدتي و آرماني ، جنسيت، قوم و تبار، پايگاه اجتماعي و گرايش صنفي، اجتماعي و سياسي، با صدورسندي كه درآن نيازهاي مبرم ديرپاي وامروزي ميهن ما درزمينه ايجاد جامعه ي دمكراتيك گنجانيده شده بود.در انتخابات شرکت نماید.
اين سند اصول در پي آمده را دربرداشت:
1. حفظ تماميت سرزميني و استقلال ايران
2. پذيرش مفاد منشورملل متحد و اعلاميه ي جهاني حقوق بشروميثاق هاي آن
3. حاكميت قانون برخاسته از اراده ي آزاد مردم
4. تغيير قانون اساسي و حذف اصل هاي مغاير با حاكميت ملت
5. جدايي دين از حكومت
6. تاكيد بردمكراسي، حقوق بشروآزادي هاي اساسي
7. تاكيد برحقوق برابرهمه ي اقوام ايراني
8. تاكيد بر برابري حقوق زن و مرد
9. رفع هرگونه تبعيض ازلحاظ جنسيتي، نژادي، قومي، عقيدتي ومذهبي
10. پاسداري از زبان فارسي كه بن مايه ي فرهنگ، يك پارچگي، و هويت تاريخي و ملي با احترام وپذيرش د يگر زبان هاي رايج در سرزمين ايران
11 . نفي هرگونه خشونت و شكنجه، اعم ازاينكه ازمجاري قانوني يا خودسرانه اعمال شود
12. توسعه ي همه جانبه ي ااقتصادي واجتماعي همراه با گسترش عدالت اجتماعي و نفي هر گونه بهره كشي
بي درنگ پس از آغاز فعاليت این گروه تحت عنوان ائتلاف برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران فعالیت انتخاباتی خود را آغاز نمود.
اما ازآنجا كه گروهي وابسته به نیروهای حکومتی، همزمان، با با فعالیت این ائتلاف، شروع به مخدوش كردن سندها و ديدگاه هاي آن كردند،وبا یاری ایادی خود کوشش نمودند از شرکت این گروه در انتخابات جلوگیری نمایند.سپس تحت عنوان ائتلاف برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران تار نمائی تاسیس نمودند و از این طریق با شایعه پراکنی و دروغ گوئی کوشش کردند در بین شخصیت های سیاسی پراکندگی و بدبینی به وجود بیاوردند.گردانندگان ائتلاف برای خنثی نمودن این کار عنوان سازمانی خود را بازنگری و عنوان همبستگي براي دمكراسي وحقوق بشر در ايران را نام سازماني خود قرارداد كه ازآن پس به همين نام به فعاليت خود ادامه داده است.
هيئت موسس همبستگي براي دمكراسي وحقوق بشردرايران، شخصیت هائی از گروه هاي گوناگون، از جمله گروهی از: جبهه ي ملي ايران، كانون نويسندگان ايران، كمپين يك ميليون امضا، نيروهاي ملي- مذهبي، جبهه ي دمكراتيك ايران، شركت واحد اتوبوسراني تهران وحومه، طرح نيشكر هفت تپه، دفترتحكيم وحدت، ادوارتحكيم وحدت، كانون مدافعان حقوق بشر، حزب پان ايرانيست، جامعه حقوق بشركردستان، جامعه حقوق بشرايران، دانشجويان ملي گرا وآزادي خواه، دانشجويان دمكراسي- خواه، دانشجويان ليبرال و همونداني از 25 تشكل صنفي، سياسي و اجتماعي كشور، صرف نظرازگرايش هاي گروهي وسازماني ايشان و نيزبرخي ازترقي خواهان منفرد درتدوين سند بالا كه بيانگر خواسته هاي امروزمردم ايران بود، درجريان نشست هايي پر شمار، شركت داشتند.
در آغاز كاراعضاي موسس شورا دو ارگان را در راستای شرکت در انتخابات و طی مراحل قانونی برای فعالیت به قرار زیر تشکیل دادند.ا- هيئت دبيران همبستگی که از پنج نفر2- شورا ی همبستگی که از 15 عضو، را از ميان خود برگزيدند.وظایف این دو نهاد تدوین اساسنامه و انجام فعاليتها برای رسمیت یافتن قانونی ودر خواست به کمیسیون ماده ده احزاب وزارت کشور و سياست گذاري ها راكه مي بايست در جريان نشست هاي منظم همبستگی انجام مي گرفت برعهده ي آنان گذاشتند.
وظيفه ي سنگيني كه همبستگی انجام دادن آن را بردوش مي گرفت وظيفه اي بود كه افزون بر صد سا ل فعاليت پياپي، پرفرازو نشيب و انباشته از شكست و پيروزي را پشت سر داشت و در بردارنده ي جنبش های ملي در كشورمان با هدف استقرارتحولات اساسي و استقرار آزادی و دموکراسی در كشوررا پي گرفته بودند؛ اما به دلايلي معين ازتحقق كامل هد ف هاي خود درراستاي تامين شرايط شايسته ي زيست اجتماعي و اعتلاي آرمان هاي انساني و ميهني درجريان پويه ي دشوارو طولاني خويش بازمانده بودند.
ابتدا همبستگی براين باوربود كه بايد با معرفي نامزد مستقل خود درانتخابات رياست جمهور خرداد 1388 شركت ، و پس ازبرگزاري انتخابات، با مراجعه به كميسيون ماده ي 10 احزاب، به طور رسمي اعلام موجوديت كند؛ اما همبستگی که با کار شکنی ایادی درونی و بیرونی حاکمیت نتوانست از فرصت انتخابات در راستای بیان خواسته های خود استفاده نماید.
همبستگی در مورد شرکت در انتخابات موضع گیری ننمود و مسئله را به هموندان خود واگذاشت . پس از برگزاري انتخابات و حوادثي كه پس ازآن رخ داد ،از حقوق شهروندی مردم در چارچوب قانون دفاع نمود.پس از سرکوبی مردم به وسیله حاکمیت و گذر مردم از خواسته های اصلاح طلبان حکومتی ،و دادن شعارهائي ساختارشکنانه:چون ، استقلال، آزادي، جمهوري ايراني،و نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران،حاکمیت با تمام توان تازش خود را به یاران همبستگی را به عنوان نمایندان واقعی مردم در بر آورده ساختن آرزو های سرکوب شده مردم انجام داد.
در ادامه این تازش تا کنون35 نفرازهموندان همبستگی دستگيرو، دردادگاه هاي امنیتی، به افزون بر 100 سال زندان درشرايط دشوار محكوم شدند و بسياري ازايشان هم اكنون در شرايط نامناسب جسمي و رواني تحميلي دوران محكوميت خود را مي گذرانند،گروهی دیگراز هموندان همبستگی در انتظار دادگاه های فرمایشی می باشند. نام و مدت محكوميت هموندان زنداني همبستگی،تا کنون به شرح در پي آمده است:
1.ميلاد ابراهيميان ، 90 روز انفرادي، آزاد باوثيقه، منتظر دادگاه
2. منصور اسالو، 7 سال زندان
3.ميلاد اسدي، 7 سال زندان
4. محمد اوليايي فرد، يك سال زندان
5. رسول بداغي، 5 سال زندان
6.ابو.الفضل تبرزدي، بازداشت انفرادي در اهواز
7.سعيد ترابيان
8. ناصرتقوايي
9. بيژن جانفشان، دو نوبت بازداشت در اوين، با وثيقه آزاد
10.بهروز جاويد تهراني،10 سال زندان
11. عيسي خان حاتمي، 2 سال زندان
12. حميد رضا خادم، 5سال زندان، پرونده در دادگاه تجديد نظر
13.عباس خرسندي، ده سال زندان
14.محمد علي دادخواه، دو. پرونده، با وثيقه آزاد
15.فریبرز رئیس دانا،با وثیقه آزاد
16 .رضا رفيعي فروشان، 5 سال زندان
17. حسين رونقي ملكي، 15 سال زندان، زنداني، پرونده در تجديد نظر14
18.كورش زعيم، با وثيقه آزاد، پرونده در دادگاه
19.شاهين زينعلي، 2 سال . 3 ماه زندان، زنداني
20.نسرين ستوده، 11 سال زندان، 20 سال محروميت از وكالت، 20 سال ممنوع الخروج
21. رضا شهابي زكريا
22.كيوان صميمي، 6 سال زندان
23.حشمت الله طبرزدي، 9 سال زندان، 74 ضربه شلاق
24 .مهدي عربشاهي، 2 سال و 6 ماه زندان، به دليل بيماري در مرخصي
25.اميرحسين فتوحي
26. محمدحسين فلاحيه زاده
27.حسام فيروزي. 5 سال زندان
28.محمد صديق كبود وند، 10سال زندان
29. جهانگيرمحمودي، روحاني و وكيل دعاوي، ممنوع االباس و ممنوع الوكاله ودر پرونده ي ديگر100 روز زندان
30. سعيد كلانكي
31. حميد رضا محمدي
32.محمد ملكي، باوثيقه آزاد، دادگاه در اسفندماه
33.بهزاد مهراني، با وثيقه آزاد
34.عبداله مومني، 5 سال زندان
35.علي ناظري، با وثيقه آزاد
برخورد خشونت آميز حاکمیت ، تحمل زندان، داغ و درفش، وامكان گذرانيدن سال هاي طولاني ازعمر پربار و پر تلاش اين عزيزان نتوانسته است و نمي تواند خللي در اراده پايدارايشان براي تلاش پيگيردر راه تحقق خواسته های به حق خود و مردم كشورشان كه برپايه ي نيازهاي مبرم وگريزناپذيرمرحله ديرپاي و امروزي رشد وتعالي كشورمان استوار است پديد آورد.ا
همبستگي براي دمكراسي و حقوق بشر در ايران همچنان با عزمي آهنين درراه پاسخگويي به ضرورت زمان و خواسته هاي مادي و معنوي همه ي مردم آگاه و ترقي خواه ايران گام بر خواهد داشت و در اين راه از هيچ كوششي فروگذار نخواهد كرد.
پاینده ایران
گروهی از هموندان همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران

گزارش تجمع در کانادا ؛ دبیر کل عفو بین الملل: بی عدالتی در مورد سعید ملکپور را تحمل نمی کنیم


جبهه متحد دانشجویی در کانادا : روز پنجشنبه 10 فوریه دو تجمع به کوشش جبهه متحد دانشجویی در کانادا، در اعتراض به اعدام های گسترده در ایران و به ویژه حکم اعدام سعید ملک پور، که دارای اقامت دائم کانادا است، در شهر اتاوا پایتخت کانادا برگزار شد. در این دو تجمع با وجود هوای بسیار سرد و برفی ده ها نفر از فعالان حقوق بشری و سیاسی حضور داشتند. دکتر زهره افتخاری همسر سعید ملک پور در سخنان خود خواستار اقدام فوری نحست وزیر کانادا برای نجات جان همسرش شد.
در این برنامه همچنین الکس نو (Alex Neve) دبیر کل سازمان عفو بین المل، دیوید کیلگور (David Kilgour) نماینده سابق مجلس، حسن زارع زاده اردشیر دبیر کل کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، مریم بنی یزدی فعال مدنی و مدیر سایت حقوق بشری Persian2English سخنرانی کردند.
تجمع اول از ساعت 1:30 در برابر ساختمان پارلمان کانادا و با هدف درخواست از نخست وزیر کانادا برای انجام اقدام فوری در مورد سعید ملک پور و تجمع دوم در برابر سفارت جمهوری اسلامی ایران و به منظور اعتراض به اعدام های گسترده در ایران برگزار شدند.
پس از آنکه حاضران شعار می دادند "Harper Harper, bring Saeed home" ) استفان هارپر سعید را به خانه بازگردان( ، حسن زارع زاده اردشیر در جایگاه قرار گرفت و ضمن تشکر از حاضران که در هوای سرد و روز کاری از شهرهای مختلف در اتاوا جمع شده بودند، در سخنانی گفت : ما نگران آن هستیم که سعید به سرنوشت زهرا بهرامی دچار شود. اگر دولت هلند اقدامانی که الان انجام می دهد پیشتر انجام می داد می توانست جان زهرا بهرامی را نجات دهد اما آنها کوتاهی کردند.
اردشیر در ادامه گفت ما از دولت کانادا و شخص نخست وزیر می خواهیم دست به یک اقدام جدی و عملی بزند و سعید ملک پور را به خانه اش بازگرداند. او از همه خواست به هر روشی که می خواهند از دولت کانادا درخواست کنند تا برای نجات سعید از مجازات مرگ تلاش کند.
در ادامه اردشیر خانم زهره افتخاری همسر سعید ملک پور را معرفی کرد و او پس از آنکه در جایگاه قرار گرفت نامه ای که به نخست وزیر کانادا نوشته بود را قرائت کرد. او در این نامه به شرح پرونده سعید و رنج هایی که کشیده اند اشاره کرده و از استفان هارپر خواست که هرچه سریعتر برای بازگرداندن سعید به کانادا اقدام کند.
زهره افتخاری خطاب به نخست وزیر کانادا گفت : آقای هارپر آیا شما باور دارید همسر من بی گناه است؟ اگر اینطور است پس چرا اقدامی انجام نداده اید؟ اگر هم مطمئن نیستید ، آیا باور دارید که کسی به دلیل جرایم اینترنتی مستحق مجازات مرگ است که البته قانونی هم برای این نوع جرایم نوشته نشده است؟ من احساس میکنم سکوت دولت کانادا به معنی آن است که باور دارد همسر من دچار خطا شده است.
پس از آن حاضران با سر دادن شعار، به سمت سفارت جمهوری اسلامی راهپیمایی کردند. الکس نیو دبیر کل سازمان عفو بین الملل که در این راهپیمایی حضور فعال داشت، پس از استقرار در برابر ساختمان سفارت جمهوری اسلامی توسط حسن زارع زاده اردشیر به حاضران معرفی شد.
او در سخنان تندی با اشاره به اینکه هر روز تقریبا دو نفر در ایران اعدام می شوند، گفت ما اینجا جمع شده ایم تا به دولت جمهوری اسلامی بگوییم که ما با خانواده سعید ملکپور اعلام همبستگی می کنیم و حاضر نیستیم این بی عدالتی را در مورد سعید تحمل کنیم.
دبیر کل سازمان عفو بین الملل شاخه کانادا یک روز پیش از این برنامه در نامه ای به نخست وزیر کانادا خواستار اقدام فوری او برای پیگیری وضعیت سعید ملک پور شده بود.
در ادامه دیوید کیلگور نماینده سابق پارلمان کانادا توسط مریم بنی یزدی به حاضران معرفی شد. او در سخنان گفت باید سعید را به همسرش در کانادا بازگردانیم. وی افزود: کانادا از حامیان اصلی قطعنامه نقض حقوق بشر جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد است و تلاش هایی در مورد نقض مستمر حقوق بشر در ایران انجام داده است.
در این برنامه جمعیتی که از شهرهای تورنتو، اتاوا ، واترلو و مونترال حضور داشتند، با نظمی خاص و بدور از خشئونت برنامه را دنبال کردند و در انتها پلیس از تظاهر کنندگان بخاطر حفظ نظم و آرامش تشکر کرد.
این برنامه به دعوت جبهۀ متحد داشجویی کانادا برگزار شد و سازمان عفو بین الملل، کمیتۀ دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، کمیته بین المللی اعدام و مرکز بین المللی حقوق بشر در آن شرکت و حمایت کردند.

دو تن دیگر از اعضای ستاد موسوی بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا - در ادامه ی روند بازداشت‌ها قبل از ۲۵ بهمن، زهرا افتخاری و زهرا شریف، دو تن از دانشجویان دانشگاه تهران نیز بازداشت شدند.
زهرا افتخاری و زهرا شریف که دو تن از فعالین دانشجویی دختر دانشگاه تهران محسوب می شوند، به طور جداگانه بازداشت شده اند.
به گزارش ندای سبز آزادی، خانم ها افتخاری و شریف، از اعضای ستاد میرحسن موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بودند.
از محلی که این دو فعال دانشجویی پس از بازداشت بدانجا منتقل شدند، اطلاعی در دست نیست.

دو تن دیگر از اعضای ستاد موسوی بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا - در ادامه ی روند بازداشت‌ها قبل از ۲۵ بهمن، زهرا افتخاری و زهرا شریف، دو تن از دانشجویان دانشگاه تهران نیز بازداشت شدند.
زهرا افتخاری و زهرا شریف که دو تن از فعالین دانشجویی دختر دانشگاه تهران محسوب می شوند، به طور جداگانه بازداشت شده اند.
به گزارش ندای سبز آزادی، خانم ها افتخاری و شریف، از اعضای ستاد میرحسن موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بودند.
از محلی که این دو فعال دانشجویی پس از بازداشت بدانجا منتقل شدند، اطلاعی در دست نیست.

محاکمه مادران پارک لاله (عزادار) و فعال دانشجویی

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"محاکمۀ تعدادی از حامیان مادران پارک لاله (عزادار) و فعال دانشجویی نادر احسنی در شعبه 28 دادگاه انقلاب توسط محمد مقیسه ای برگزار شد.
روز شنبه 23 بهمن ماه حوالی ساعت 09:30 دادگاه تعدادی از حامیان مادران پارک لاله (عزادار) دکتر لیلا سیف الهی ،خانم ژیلا کرم زاده مکوندی ، خانم الهام احسنی ، فاطمه رستگاری نسب و همچنین فعال دانشجویی نادر احسنی در شعبۀ 28 دادگاه انقلاب توسط محمد مقیسه ای از اعضای هیئت قتل عام زندانیان سیاسی سال67 تشکیل و مورد محاکمه قرار گرفتند.
محمد مقیسه ای خطاب به حامیان مادران پارک لاله گفت: چرا بعد از آزادی از زندان همچنان در جلسات مادران عزادار شرکت می کنید. مادران عزادار خطاب به او گفتند : که ما خواسته هایی داریم از جمله این خواسته ها آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی است ما به آن اعتقاد داریم و خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم .
محمد مقیسه خطاب به آنها گفت آیا از کارهای خود ( شرکت در تجمعات مادران عزادار در پارک لاله ) پشیمان هستید ؟ مادران عزادار هم در جواب گفتند ما جرمی مرتکب نشده ایم وکار اشتباهی نکردیم ازنظر ما شرکت در تجمعات جرم محسوب نمی شود ما دنبال خواسته های خود بودیم .که مقیسه ای به آنها گفت از نظر شما جرم نیست از نظر ما جرم محسوب می شود .مادران مجددا تاکید کردند که ما پشیمان نیستیم که مقیسه ای گفت:" باش تا صبح دولتت بدمد .و مادران قسمت دوم شعر را خواندند ودر ادامه گفتند زندان هم خود تجربه ایست که مقیسه ای معروف به ناصریان در جواب گفت اعدام هم برای خود تجربه ایست". جلسه دادگاه بیشتر شبیه بازجویی بود تا محاکمه .
لازم به یادآوری است خانم الهام احسنی و فاطمه رستگاری نسب از شرکت در جلسه دادگاه خودداری کردند .از نظر الهام احسنی دادگاهی که نه متهم و نه وکیل حق دفاع ندارند ، دادگاهی که در آن قاضی مغرضانه برخورد می کند ، ناعادلانه محکوم و حکم صادر می کند ، دادگاهی که حق را ضایع می کند هیچ گونه مشروعیت قانونی ندارد و به هیچ عنوان در دادگاه حاضر نخواهد شد محمد مقیسه ای خطاب به وکیل او گفت: خانم احسنی باید ظرف مدت 3 روز آینده در دادگاه حاضر شود در غیر اینصورت محاکمه و غیابا محکوم خواهد شد.
محمد مقیسه ای در پایان دادگاه به مادران گفت 3 اسفندماه برای ابلاغ حکم صادره شخصا به شعبه 28 دادگاه انقلاب مراجعه کنند.
امروز همچنین دادگاه فعال دانشجویی نادر احسنی در حالی برگزار شد که 5 روز قبل محکومیت غیر قانونی و غیر انسانی یکساله وی به پایان رسیده بود. سال گذشته توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و پرونده جدیدی علیه وی گشوده شد و امروز در شعبه 28 دادگاه انقلاب مورد محاکمه قرار گرفت .
فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران محاکمه حامیان مادران پارک لاله (عزادار ) و فعال دانشجویی نادر احسنی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر ، گزارشگران ویژه زنان سازمان ملل متحد و سایر مراجع بین المللی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت توسط رژیم ولی فقیه علی خامنه ای در ایران خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد .
23 بهمن 1389 برابر با 12 فوریه 2011

گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
کزارشگران ویژه زنان سازمان ملل

منصور اسانلو به زندان رجایی شهر بازگردانده شد

خبرگزاری هرانا - منصور اسانلو، رئیس هیات مدیرهٔ سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه، علی رغم وضعیت حاد جسمی به زندان رجایی شهر منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران «هرانا»، منصور اسانلو، ساعت ۹ شب روز جمعه ۲۲ بهمن ماه، در زندان رجایی شهر کرج به علت استفاده از غذای نامناسب زندان، دچار حملهٔ قلبی شده و پس از نیم ساعت از بند خارج و به بیمارستان رجایی شهر کرج منتقل شد.
مسئولین زندان با دستبند و پابند این زندانی را به بیمارستان منتقل کردند.
وی در حالت نیمه بیهوش (بدون ادراک و با چشمانی باز) و با چهره‌ای برافروخته به بیمارستان منتقل شده است و در حال حاضر نیز با وضعیت نامناسبی به بند ۴ منتقل شده است.
در همین راستا علی عوض‌زاده زندانی عادی و وکیل بند اندرزگاه ۴ به همراه حسین جهان شیری زندانی عادی محبوس در بند ۴ به دلیل کمک به زندانیان سیاسی جهت ارتباط با بیرون از زندان از سوی مسئولین زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

نگرانی رژیم از تجمع ۲۵ بهمن؛ بازداشت گسترده فعالین

دانشجونیوز: با نزدیک شدن به روز ۲۵ بهمن به نظر می‌رسد نگرانی و وحشت مسئولین حکومت ایران موجب بازداشت های گسترده فعالین سیاسی و اجتماعی شده است.
طی ۵ روز اخیر حداقل ۱۶ فعال سیاسی و اجتماعی کشور بدون ارائه دلیلی مشخص بازداشت شده اند.
این موج بازداشت ها در سه شنبه شب و با بازداشت تقی رحمانی روزنامه نگار، تحلیل گر و فعال سیاسی و اتهام پراکنی سایت‌های وابسته به دولت بر علیه وی، آغاز شد. سایت رجانیوز وابسته به نهادهای امنیتی با نقل خبر بازداشت تقی رحمانی وی را یکی از مشاورین نزدیک مهدی کروبی که نقش اساسی در فراخوان تجمع های معترضان به نتایج انتخابات داشته، معرفی کرد.
این بازداشت ها در روز چهارشنبه با بازداشت صالح نقره کار، خواهر زاده زهرا رهنورد و دبیر کمیته حقوقی ستاد میرحسین موسوی، و محمدحسین شریف زادگان، وزیر رفاه دولت هشتم و میثم محمدی محقق و نویسنده ادامه یافت.
در روز پنج شنبه نیز پیمان عارف از فعالین سابق دانشجویی، کوروش زعیم از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران، سیدصدرالدین بهشتی فرزند علیرضا بهشتی، امید محدث، روزنامه نگار و وبلاگ‌نویس و فریبا ابتهاج مسئول دفتر معصومه ابتکار بازداشت شدند.
با ادامه روند بازداشتها در روز جمعه مازیار خسروی خبرنگار روزنامه شرق، نزهت امیرآبادیان روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی، غلامحسین محمودی میمندی مسئول حوزه شرق حزب مشارکت در تهران، یدالله اسلامی دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس، محمدحسین مهیمنی فرزند استاندار سابق گلستان و عباس شجاعی به جمع بازداشتی های روزهای اخیر پیوستند.
همزمان جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، در حاشیه راهپیمایی دولتی به مناسبت ۲۲ بهمن گفته است که در ابتدای هفته جاری در رابطه این بازداشت ها اطلاع رسانی خواهد کرد.

راهپیمایی به مجوز نیاز ندارد/مسیرها در ۳۶ شهر

برگزاری راهپیمایی ۲۵ بهمن در سراسر ایران
در پی اعلام روز ۲۵ بهمن به عنوان روز راهپیمایی اعتراضی مردم ایران در همبستگی با مردم کشورهای مصر و تونس جمعی از اعضای ستادهای میرحسین موسوی و مهدی کروبی در شهرستان ها مسیرهای پیشنهادی خود را برای راه پیمایی اعتراضی روز ۲۵ بهمن به شرح زیر اعلام کردند.
به گزارش ندای سبز آزادی مسیرهای مشخص شده در ۳۶ شهر کشور به قرار زیر است:
رشت: خیابان مطهری
تبریز: فلکه دانشگاه - چهارراه آبرسان
ارومیه: خیابان ارومیه، از شهرجایی تا میدان انقلاب
اردبیل: چهارراه امام تا میدان شریعتی
ایلام: خیابان بیست و چهار متری ولی عرص و خیابان اشرفی اصفهانی
بوشهر: خیابان شهدا
ورامین: میدان راه آهن تا میدان اصلی ورامین
پیشوا: خیابان شریعتی
قرچک: خیابان محمد آباد
اسلام شهر: خیابان باغ فیض، بلوار امام حسین از ابتدای جاده ساوه تا میدان اصلی باغ فیض
کرج: میدان شاه عباسی تا میدان حصارک
شهرکرد: حدفاصل 4 راه دامپزشکی تا میدان انقلاب
بیرجند: خیابان مدرس
مشهد: از 3 راه راهنمايي- به سمت ميدان شريعتي
بجنورد: میدان 17 شهریور
اهواز: فلکه ساعت تا چهارراه آبادان
زنجان: خیابان سعدی، خیابان امام
گرمسار: میدان شهدا تا میدان امام
سمنان: از میدان سعدی به سمت میدان کوثر
شاهرود: خیابان 22 بهمن
شیراز: بلوار چمران از پل زرگری تا پل معالی آباد
سنندج:د خیابان پاسداران
کرمان: میدان مرکزی (میدان آزادی)
کرمانشاه: میدان فردوسی
یاسوج: پارک ساحلی میدان استانداری
گرگان: میدان ولی عصر تا زرتشت
بروجرد: خیابان شهدا
خرم آباد: خیابان شهدای شرقی
بابل: خیابان مدرس
ساری: خیابان فرهنگ، خیابان قارن، خیابان انقلاب
آمل: خیابان امام رضا
اراک: خیابان عباس آباد، خیابان ملک، خیابان امام خمینی
همدان: میدان دانشگاه، آرامگاه بوعلی
بندرعباس: از چهارراره رسالت تا نخل ناخنا
یزد: خیابان دهم فروردین، خیابان آیت الله کاشانی از میدان مجاهدین تا میدان ابوذر

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

ممانعت از آزادی ابوالفضل طبرزدی

خبرگزاری هرانا - مسئولان قضایی- امنیتی از آزادی ابوالفضل طبرزدی، فعال سیاسی در بند، ممانعت به عمل می‌آورند .

بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با وجود این که برای آقای طبرزدی قرار وثیقه صادر شده است، مسئولان از قبول آن و آزادی وی سرباز می‌زنند.
خانوادهٔ طبرزدی در پیگیری‌های انجام داده پاسخ روشنی در این باره دریافت نکرده‌اند .
هم چنین گفته می‌شود که پرونده این زندانی سیاسی که هم اکنون در زندان کارون اهواز محبوس است، به شعبه ۱۲ دادگاه انقلاب اهواز ارجاع داده شده است .
ابوالفضل طبرزدی برادر‌زاده حشمت الله طبرزدی دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران، در ساعت ۸ صبح روز یکشنبه ۲۸ آذر ماه در پی یورش بیش از ۸ تن از ماموران وزارت اطلاعات به منزل پدری اش در شهر اهواز، بازداشت شده است .