۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

احضار فعال دانشجويی به دادسرای اوین در آغاز سال تحصیلی

جبهه متحد دانشجویی: پیمان عارف فعال دانشجویی و از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل امروز، چهارم مهر ماه، با احضار تلفنی به دادسرای شهید مقدس ( دادسرای مستقر در زندان اوین ) احضار شد.
به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، فرد تماس گیرنده از دادسرای اوین هیچ توضیحی در مورد علت این احضار نداده است.
پیمان عارف پس از نزدیک به یک سال حبس، بهار گذشته به دلیل وخامت شرایط جسمانی اش با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.

تجمع مجدد کارگران شرکت کرپ ناز کرمانشاه مقابل بانک ملت

ایسنا: کارگران کارخانه کرپ ناز کرمانشاه، پس از تجمع در مقابل اداره کار و امور اجتماعي و استانداري، براي چندمين بار مقابل ساختمان مرکزي بانک ملت کرمانشاه تجمع کردند.
اين کارگران در اين تجمع خود، خواهان اجرايي شدن مصوبات جلسه استاندار و مسوولين اين کارخانه از سوي بانک ملت کرمانشاه که سياست گذار و سهام دار اصلي اين کارخانه است، شدند.
کارگران اين کارخانه با بيان اين مساله که دو ماه است کارخانه هيچ توليدي نداشته است، در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا، خاطرنشان کردند: مسووليني که براي تصدي اين کارخانه از طرف بانک ملت معرفي مي‌شوند با سياست به تعطيلي کشاندن کارخانه شروع به فعاليت مي‌کنند، به گونه‌اي که گاها اين کارخانه به خاطر هزينه‌هاي کمتر از 10 هزار تومان نيز چندين روز تعطيل مي‌شود.
يکي از کارگران با اشاره به جوان بودن ماشين آلات اين کارخانه، اظهار داشت: چنين ماشين آلاتي تنها به علت عدم رسيدگي که با سياست تعطيل کردن کارخانه و توجيه اين مساله که کارخانه هيچ گونه سودي ندارد مي‌تواند خاموش باشد.
وي ادامه داد: اين کارخانه روزانه مقدار زيادي پارچه در انواع مختلف توليد مي‌کرد که هيچ گاه در فروش آن مشکلي نداشته و هيچ پارچه‌اي در کارخانه نمي‌ماند، اما هم اکنون گاها به علت نبود يک وسيله بسيار ساده، کارخانه دو يا سه روز تعطيل مي‌شود.
يکي ديگر از کارگران اين کارخانه با اشاره به سن بالاي کارگران مي‌گويد: اکثر کساني که اينجا تجمع کرده‌اند بيشتر از 10 سال است که در اين کارخانه کار مي‌کنند و با اين شرايط در صورت عدم پرداخت سنوات خود نمي‌توانند در هيچ جاي شروع به کار کنند.
اين کارگران دليل تجمع خود را در مقابل بانک ملت اينگونه بيان کردند: کارخانه کرپ ناز زير نظر شرکت خردمندان است و بانک ملت سياست گذار اصلي و سهام دار اين شرکت است، اگر مسوولين بانک ملت نمي‌خواهند اين کارخانه به فعاليت خود ادامه دهد، تکليف کارگران را روشن کنند.
مديرت شعب بانک ملت کرمانشاه حاضر به گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا نشد.

نامه سرگشاده همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی

قدردانی همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی از تمامی آزادیخواهان و سازمانهای حقوق بشری
نامه قدردانی خانم نازنین داودی همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی که برای "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" ارسال شده است و در آن از همه آزادیخواهان،گروهها،نهادها، سازمانهای بین المللی و مجامع حقوق بشری در سراسر جهان که در طی دوران اعتصاب غذا با آنها اعلام همبستگی کردند قدردانی نموده است . نامه خانم داودی به قرار زیر می باشد:
نامه سرگشاده شنبه 3/7/89
با سلام،احترام و درودهای صمیمانه
پس از 74 روز هول آور،
بسیار خوشحالم و با کمال مسرت شکسته شدن اعتصاب غذای همسرم را اعلام می دارم.
از همه آزادیخواهان،گروهها،نهادها، سازمانهای بین المللی و مجامع حقوق بشری در سراسر جهان که در طول این دوره پر مخاطره در کنار ما بودند و ضمن ابراز همدردی با خانواده ،نهایت کوشش خود را به عمل آوردند تا صدای مظلومیت ما را به گوشهای سنگین حکومت و ....فرو کنند،از صمیم قلب تشکر و قدردانی می نمایم.
روز پنجشنبه 1/7/89 که برای ملاقات به زندان رجایی شهر رفته بودیم با خبر شدیم که در این دوره پر دلهره،دعاها و غمگساری های عزیزان دو مرتبه مورد اجابت درگاه حق قرار گرفته و به کوری چشم دشمنان آزادی و دشمنان مردم خداوند بزرگ-ارژنگ را به زندگی و به ما بازگرداند.
امیدوارم که دعاهای خیر همگان تا بازیابی سلامت کامل ایشان همچنان پشتوانه معالجاتی باشد که از هم اکنون آغاز شده است.
از توجهات،مراقبتها و هوشیارهای هم بندیان وی در سالن 8 بند 3 زندان رجایی شهر بویژه زندانیان و زندانیان سیاسی و... صمیمانه قدردانی میشود.
با تجدید احترام و بامید پیروزی نهایی
تهران- نازنین داودی همسر زندانی سیاسی،شاعر،نویسنده
آقای ارژنگ داودی

نامه دانشجوی زندانی از زندان مخوف رجايی شهر

دانشجوی زندانی مصطفی اسکندری خواستار صدور حکم بین المللی برای دستگیری سران رژیم شد
نامه زیر توسط دانشجوی زندانی مصطفی اسکندری به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران " جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و مراجع بین المللی و اطلاع عموم ارسال شده است.او در این نامه خواستار اعزام نماینده ویژه از دادگاه جنایی بین المللی لاهه و همچنین خواستار صدور حکم دستگیری برای سران رژیم فعلی شده است. نامه دانشجوی زندانی به قرار زیر می باشد:
به:مقاومین تمامی آزادیخواهان،مردم شریف هموطن و مراجع بین المللی حقوقی مریوطه
با درود به تمامی آزدیخواهان و هموطنان عزیز
اینجانب مصطفی اسکندری زندانی سیاسی دانشجوی گروه پزشکی (دارای مدرک پریدنت داندانپزشکی) از تاریخ 8/5/88 بت اتفاق همسرم کبری زاغه دوست دستگیر شدیم و حدود 7 ماه نیز در انفرادهای 209 و 240 زیر بدترین رفتارها و شکنجه ها بودم. تا این لحظه هیچگونه ملاقاتی با همسرم نداده اند و از سلامتی جسمی و روانی ... اطلاعی ندارم که این خود عزابی الیم می باشد.
سپس ... مرا تنها به زندان رجائی شهر منتقل نمودند (بعلت آزار آنها و شعارهای من علیه آنها) حال در بند 3 زندان در حسینیه(سالن) ویژه سیاسی می باشم. متاسفانه مدیر بند که مدیر داخلی زندان نیز می باشد. بیماری است که سادیسم زندانی آزاری و مرد بسیار خشن ،کریه و فوق العاده بی ادب رفتار می نماید.این فرد خود آزار و زندانی آزار آقای گرامی می باشد.
این شخص با استفاده از هر جز... کارمندان شبیه خودش با اهانت ها و بدرفتاری های مخصوص خودش و محدودیت تماس تلفنی برایم باعث واکنش و شعار های من در زندان نیز شده است.(ننگ بر ظالم و دیکتاتورو غیره)
متاسفانه ایذا و آزارش هر روز بیشتر شده و تهدید می نماید مرا به انفرادی توام با شکنجه در کثیف ترین بند (بند یک) می اندازد (دارای جانوارهای موذی بندی شپش،موش و سوسک) تهدید نموده اند؛که می کشیم ترا و می گوییم خودکشی کردی یا می دهیم برخی زندانیهای (اعدامی) دیگر ترا بکشند.
متاسفانه در اقداماتش از کارمندان خاطی و حتی زندانیان بیمار و سادیسمی و وکیل بند شبیه خود استفاده می نماید.
مراتب جهت استحضار همگان و درج و پیگیری در پرونده ضد حقوق بشری رژیم فعلی و سران آنها تقدیم می گردد.امید است با اعزام یک نماینده ویژه از سوی دادسرا یا دادگاه جنایی بین المللی لاهه نماینده ای از سازمان ملل محترم جهت ملاقات با بنده و دیگر زندانیان سیاسی حقایق بیشتری دریافت نمایند و در همان جا و از طرق قانونی حکم دستگیری سران رژیم فعلی صادر فرمائید.این بنده ... خواهان حکومتی غیر دینی و منتخب مردم طی انتخاباتی آزاد هستم.
مصطفی اسکندری زندانی سیاسی
1/7/ 89

یکی از بازداشت شدگان روز عاشورا به زندان بازگشت

خبرگزاری هرانا – محسن مختاری از بازداشت شدگان روز عاشورا که با تودیع وثیقه آزاد شده بود جهت تحمل حبس تعیین شده به زندان اوین منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، محسن مختاری که از سوی دادگاه انقلاب به اتهام شرکت در اعتراضات 6 دی (عاشورا) به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود برای اجرای حکم مذکور به زندان اوین بازگشت.
پیشتر سینا گلچین یکی دیگر از بازداشت شدگان پس از انتخابات جهت تحمل حبس تعزیری به زندان اوین بازگشته بود.

ضرب و شتم دانشجويان دانشگاه آزاد رشت توسط انتظامات و حراست در اولین روز بازگشایی دانشگاه

جبهه متحد دانشجویی: روز شنبه سوم مهرماه با بازگشايي دانشگاه آزاد رشت، انتظامات این دانشگاه به دستور حراست، از ورود دانشجويان پسری كه لباس‌هاي آستين كوتاه بر تن داشتند و دانشجویان دختري که به گفته مسؤولين حراست «پوشش نامناسب» داشتند ممانعت به عمل آورد.
به گزارش بامدادخبر، اين برخورد انتظامات دانشگاه که بدون اعلام و اطلاع‌رسانی قبلی، صورت می‌گرفت، موجب شد تا تعداد بسيار زيادي از دانشجويان در مقابل درب ورودي دانشگاه نسبت به ممانعت از ورود خود اعتراض كنند كه در این هنگام انتظامات دانشگاه شروع به ضرب و شتم دانشجويان به منظور پراکنده کردن آن‌ها و جلوگيري از ورود آنان به دانشگاه می نماید.
بر اساس این گزارش، هنگامي كه انتظامات دانشگاه نتوانست مانع دانشجويان براي ورود به دانشگاه شود. نيروي انتظامي در مقابل دانشگاه مستقر شد و دانشجويان را پراكنده كرد. این نیروها، ساعت‌ها بر ورود و خروج دانشجويان نظارت داشتند.
ضرب و شتم دانشجويان دانشگاه آزاد، توسط انتظامات و حراست این دانشگاه، بارها تكرار شده و امری مسبوق به سابقه می‌باشد تا آنجا که در بسیاری از موارد نیز مسئولان دانشگاه اجازه ورود نيروي انتظامي به درون دانشگاه مي‌دهند که از آن جمله می توان به برخوردهای صورت گرفته در یک سال اخیر در دانشگاه‌هاي آزاد واحد تهران-مركز (مجروح شدن بيش از 10 نفر)، واحدمشهد (مجروح شدن بيش از 20 نفر)، واحد تهران-جنوب (حبس و ضرب و شتم دو تن از دانشجویان)، واحد رودهن (ضرب و شتم یک دختر دانشجو در خیابان توسط عوامل انتظامات)، واحدکرج و واحد شهركرد و ... نام برد.

فعال دانشجويی 22 ساله به زندان اوين بازگشت

خبرگزاری هرانا - سينا گلچين دانشجوي 22 ساله دانشگاه آزاد تهران مركز پس از عدم تمديد مرخصي دو هفته اي صبح امروز شنبه به زندان اوين بازگشت.
بنابر اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" سينا گلچين از بازداشت شدگان 6 دی 88 كه در دادگاه علني متهمين عاشورا به 8 سال و نيم حبس تعزيري محكوم شده بود كه اين حكم در دادگاه تجديد نظر به 4 سال و نيم تقليل يافت، وی پس از تماسی که امروز با دادستانی داشت به دلیل عدم تمدید مرخصی خود را به زندان اوین معرفی کرد.
گفتني است حكم سينا گلچين پس از عفو رهبر جمهوري اسلامي در خردادماه گذشته به دو سال و سه ماه تقليل يافته بود.
اين درحاليست كه گلچين در شرايط روحي مناسبي قرار ندارد‬.

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

صدور احکام انضباطی جدید برای فعالین دانشجویی و پلمپ تشکل های دانشجویی دانشگاه علوم و فنون بابل

جبهه متحد دانشجویی:
در آغاز سال تحصیلی جدید، کمیته انضباطی دانشگاه علوم و فنون بابل برای چند تن از فعالین دانشجویی این دانشگاه احکام مختلف انضباطی صادر کرده است. این احکام بدون احضار به کمیته انضباطی و چند روز پیش از آغاز سال تحصیلی جدید به آنان ابلاغ شده است.
به گزارش دانشجونیوز کمیته انضباطی دانشگاه علوم و فنون بابل طی احکامی ۵ فعال دانشجویی این دانشگاه را هر یک به یک ترم تعلیق با احتساب سنوات و ۱۲ تن دیگر از فعالین دانشجویی این دانشگاه را به یک ترم تعلیق به صورت معلق تا پایان دوران تحصیلی و توبیخ کتبی با درج در پرونده محکوم کرد.
همچنین دکتر شیخ الاسلامی رئیس دانشگاه علوم و فنون بابل طی حکمی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم و فنون بابل را منحل و فعالیت های آن را غیرقانونی اعلام کرد.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم و فنون سال گذشته با انتخابات قانونی تحت نظارت دانشگاه تشکیل شد که متشکل از یک شورای مرکزی و مجمع عمومی بوده که فعالین دانشجویی آن در راستای اهداف جنبش دانشجویی فعالیت می نمودند.
مشخصات فعالین دانشجویی که از سوی کمیته انضباطی دانشگاه علوم و فنون بابل حکم انضباطی دریافت نموده اند به شرح زیر می باشد:
امیر رمضانی: مهندسی کامپیوتر، ورودی ۸۷، یک ترم تعلیق به صورت معلق
موسی جلالی خواه: مهندسی صنایع، ورودی ۸۶، یک ترم تعلیق به صورت معلق
مصطفی حسین زاده: مهندسی صنایع، ورودی ۸۶، یک ترم تعلیق به صورت معلق
محمد حاجی بابایی: مهندسی کامپیوتر، ورودی۸۷، یک ترم تعلیق به صورت معلق
سهند غلامی: مهندسی کامپیوتر، ورودی ۸۷، توبیخ کتبی با درج در پرونده
معین مقدسی: مهندسی صنایع، ورودی ۸۶، توبیخ کتبی با درج در پرونده
حسام حیدری: مهندسی صنایع، ورودی ۸۵، توبیخ کتبی با درج در پرونده
مهدی هاشمی: مهندسی صنایع، ورودی ۸۵، توبیخ کتبی با درج در پرونده
محمد سیفی: مهندسی صنایع، ورودی ۸۶، توبیخ کتبی با درج در پرونده
زاوش محمدی: مهندسی IT، ورودی ۸۷، توبیخ کتبی با درج در پرونده
یاسمن محمودی: مهندسی IT، ورودی ۸۷، توبیخ کتبی با درج در پرونده
نیلوفر کلانتری: مهندسی IT، ورودی ۸۶، توبیخ کتبی با درج در پرونده
هادی قریشی امیری: مهندسی صنایع، ورودی ۸۶، یک ترم تعلیق
سارا عدنانی: مهندسی صنایع، ورودی ۸۷، یک ترم تعلیق
معین غمین: مهندسی صنایع، ورودی ۸۷، یک ترم تعلیق
صبا مطمئن: مهندسی IT، ورودی ۸۷، یک ترم تعلیق
آرمان نجاتی: مهندسی صنایع، کارشناسی ارشد ۸۷، یک ترم تعلیق
در ادامه ی این خبر منابع آگاه دانشجویی بابل گزارش می دهند، چندی پیش مسئولین دانشگاه علوم و فنون اقدام به اخراج دکتر علی اکبر سروش یکی از اعضای هیئت علمی این دانشگاه نمودند.
دکتر علی اکبر سروش عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت مازندران و عضو ستاد مهندس میرحسین موسوی در انتخابات اخیر بوده که در حوادث پس از عاشورا از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی مازندران دستگیر شد.
یک منبع آگاه دانشگاه علوم فنون بابل که خواست نامش فاش نشود در این زمینه به سایت دانشجونیوز گفت: فعالین دانشجوئی دانشگاه علوم و فنون طی روزهای آتی نامه ای را به اعضای هیئت امنای این دانشگاه خواهند نوشت و درخواست رسیدگی مستقیم اعضای هیئت امنا نسبت به تصمیم ریاست دانشگاه خواهند داشت. این منبع آگاه علت نگارش این نامه را بی اطلاعی اعضای هیئت امنای این دانشگاه نسبت به تصمیم دکتر شیخ الاسلامی رئیس دانشگاه علوم و فنون بابل عنوان کرده است.
طی روزهای اخیر نهادهای امنیتی مازندران، مسئولین دانشگاه علوم و فنون را برای برکناری مدیریت فرهنگی این دانشگاه تحت فشار قرار داده اند. علیرضا شهیری مدیریت فرهنگی دانشگاه علوم و فنون بابل و رئیس ستاد انتخاباتی مهندس میر حسین موسوی در انتخابات اخیر بوده است که در اسفند ۸۸ توسط نیروهای امنیتی استان مازندران دستگیر شده بود.
گفتنی است مرتضی حاجی (وزیر آموزش و پرورش دولت محمد خاتمی)، مهندس نریمان (نماینده اصلاح طلب مردم شهرستان بابل در مجلس شورای اسلامی) و دکتر صفاریان (عضو ارشد ستاد مهدی کروبی) از اعضای هیئت امنای دانشگاه علوم و فنون بابل می باشند.

پرستو فروهر: نسرین ستوده را تنها نگذاریم

مدرسه فمینیستی: نسرین ستوده، وکیل دادگستری، عضو کمپین یک میلیون امضاء و برنده جایزه بین المللی حقوق بشر ایتالیا که وکیل بسیاری از فعالان جنبش زنان از جمله عالیه اقدام دوست و نیز فعالان مدنی دیگر مانند کیوان صمیمی بوده است، در روز 13 شهریورماه در پی احضاریه کتبی به دادسرای ویژه اوین بازداشت شد. نسرین ستوده از زمان دستگیری تاکنون تنها دو بار با خانواده اش تماس گرفته است و متاسفانه روز پنج شنبه 31 شهریور ماه نیز در حالی که در زندان بود، پدرش در بیمارستان درگذشت. در روزهای گذشته چندین بیانیه برای آزادی وی صادر شده است از جمله بیانیه 38 تن از موکلان نسرین ستوده که خواهان آزادی وی شده اند. پرستو فروهر، یکی از موکلان نسرین ستوده است که در این رابطه آزاده دواچی مصاحبه کوتاهی را با وی انجام داده است که در زیر می خوانید:
آزاده دواچی: خانم پرستو فروهر شما به عنوان یکی از موکلان خانم ستوده، لطفا کمی از تجربه ای که با نسرین ستوده داشتید برایمان گویید؟
پرستو فروهر: نسرین ستوده را سالهاست که می شناسم . چیزی که از همان بار اول که ایشان را دیدم در نظرم بسیار جذاب و دلنشین آمد، متانت و برخورد فوق العاده منطقی ایشان بود . او دربرخورد با شرایط پرالتهاب و گاه بسیار پرتهدیدی که برفضای اجتماعی و سیاسی ایران گسترده بود، همیشه متانت و برخورد منطقی اش را حفظ می کرد. نسرین ستوده همیشه سعی کرده در هر شرایطی با توجه به حقوق شهروندی کسانی که به عنوان فعال در زمینه های مختلف مثل فعالان سیاسی ، حقوق بشری و حقوق زنان دچار مشکل حقوقی شده بودند راهنمای آنها باشد . درواقع ، در مقابل دستگاه قضایی ایران که گاه به نظر می رسد بیشتر هدفش دفاع از حکومت هست و نه انجام وظیفه ای که بر عهده اش می باشد ،یعنی افشای حقایق و اجرای عدالت، در مقابل چنین دستگاهی حضور وکلایی مثل نسرین ستوده که با پیگیری و با به کار بردن منطق و متانت خاصی سعی می کنند که به نوعی روی این شرایط تاثیر بگذارند به نظر من فوق العاده مهم بوده و هست و من در طول سالهای گذشته و در برخوردهای مختلف شاهد این ویژگیهای بوده ام .
بفرمایید که چه دلیل یا عاملی باعث شد که خانم نسرین ستوده وکیل شما شوند و چگونه این وکالت را قبول کردند؟
سال گذشته وقتی که من به مناسبت سالگرد قتل پدر و مادرم ـ داریوش و پروانه فروهر ـ به ایران رفتم و طبق هرسال سعی کردم که برای بزرگداشت دو عزیز، مراسمی برپا کنم و مثل سالهای گذشته با ممنوعیت از سوی نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات روبه رو شد و به دلیل اعتراضاتی که من کردم و مصاحبه هایی که بعدها انجام دادم ، من را ممنوع الخروج کردند . یعنی در فرودگاه و در هنگام خروج از کشور پاسپورتم را گرفتند و گفتند که شکایتی علیه من در دادگاه انقلاب وجود دارد حول و حوش همین خبر بود که نسرین ستوده که از وضعیت من خبردار شده بود به صورت داوطلبانه وکالت من را قبول کرد .
نقش خانم ستوده در پرونده ی شما چگونه بود ؟
و اگر چه که این پرونده ، پرونده ی ممنوع الخروجی من ، خوشبختانه به سرعت بسته شد اما توصیه های حقوقی که خانم ستوده به من کرد در کنار همراهی و حمایت اخلاقی که همواره نسبت به من داشت ، فو ق العاده تأثیر گذار بود. از این لحاظ که من توانستم در مقابل اتفاقی که خیلی غیر مترقبه پیش آمده بود موضعی صحیح بگیرم، بتوانم از توصیه های حقوقی او استفاده کنم و بدانم چهارچوب حقوقی که در این موقعیت دارم ، چگونه است . پرونده خیلی زود بسته شد چند هفته بیشتر کل ممنوع الخروجی من طول نکشید، اما در همان مدت کوتاه توصیه های نسرین ستوده برای من هم دلگرم کننده بود و هم از لحاظ حقوقی بسیار مهم، به خصوص وقتی با دستگاه قضایی سروکار داریم که به جای وظیفه ی اصلی اش که پیدا کردن حقایق و اجرای عدالت باشد ، آن را در را ه دفاع از حکومت می گذارد ، در واقع وظیفه ی وکلای مستقل را هم در دفاع از حقوق شهروندان بسیار دشوار می کند .
فکرمی کنید بازداشت خانم ستوده چه تاثیری بر روند حقوقی پرونده های دیگر داشته باشد ؟
به هر صورت بازداشت وکلایی که در طول سا لیان گذشته مثل نسرین ستوده وظیفه ی اصلی خودشان را روی دفاع از کسانی گذاشته اند که فعالیت های حقوق بشری ، فعالیت های حقوق زنان و فعالیت های مدنی می کنند پشت جنبش را در ایران خالی می کنند، برای اینکه این وکلا مدافعان حقوقی این شهروندان در ایران هستند و چنین بازداشت هایی نه تنها سرنوشت نسرین ستوده را زیر سایه ی خودش می برد، بلکه وکلای دیگری را که در این زمینه فعال هستند آنها را هم دچار سرخوردگی و ترس می کند. در حالی که وکیل باید حرمتی داشته باشد و درجامعه به خاطر انجام وظایف حقوقی خودش دچار مشکل قضایی با دستگاه قضایی و یا دستگاه اطلاعاتی نشود . ولی متاسفانه اکنون در ایران الان ما با این وضعیت رو به رو هستیم که تمامی وکلایی که چنین شیوه ی کاری مثل خانم نسرین ستوده داشتند خودشان به طرز بسیار شدیدی به زیر فشار رفته اند و خب این باعث می شود که پشت فعالین جنبش های مدنی خالی شود . با شناختی که از او دارم ، امیدوارم بقیه هم مثل من که از توصیه های حقوقی او ــ چه به عنوان موکل وچه به عنوان همراه ــ همواره بهره مند بوده اند، امروز همه باهم سعی کنیم وکیلی که هیچ وقت پشت ما را خالی نکرده است حال پشت اش را خالی نگذاریم و هر طور شده از او حمایت بکنیم .

از سرگیری اعتصاب در بازار تهران

جهان نیوز: بازار طلای تهران بازهم با زیاده خواهی و با هدف ممانعت از اجرای قانون به حالت نیمه تعطیل درآمد.
به گزارش خبرنگار جهان بازار طلا با اعتراض به اجرای مالیات بر ارزش افزوده امروز صبح بازار را تعطیل کرده است.
فعالان این بازار معتقدند که دولت برای اجرای این قانون هنوز اطلاع رسانی نکرده است و این درحالی است که دولت بیش از یک سال است که اجرای این قانون را عقب انداخته است تا بتواند در امر اطلاع رسانی مقدمات لازم را فراهم کند.
در حال حاظر مسئولین و مدیران مالیاتی با فعالان بازار طلا در ساختمان امور مالیاتی کشور جلسه گرفته اند.
لازم به ذکر است بازار طلا پیش از این نیز با جوسازی و تعطیل کردن بازار مانع اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده شده بود.

خبرگزاری «ریانووستی»/ جامعه اینترنتی روسیه حمایت خود را از "حسین درخشان" وبلاگ نویس ایرانی، ابراز کرد.

"آنتون مرکولوف" کارشناس مشهور اینترنت روسیه در تماس مستقیم با رادیو "وستی اف ام" اظهار نمود که جامعه اینترنتی در کشورهای متمدن باید علیه امکان قتل وحشیانه این وبلاگ نویس ایرانی دست به اعتراض بزنند. وی هشدار داد که درخشان را مرگ تهدید می کند.
به گفته مرکولوف، (حکومت) ایران مدت هاست که شبکه های اجتماعی، سرویس های ارتباطی و سایت ها را مسدود ساخته و به طور کلی اینترنت را فیلتر کرده و این به نوبه خود به ایجاد تعداد زیادی سایت و وبلاگ مخالف منجر گردیده است.
وی ابراز امیدواری کرد که جامعه اینترنتی با هم فکری هم، صدای خود را به تهران برساند. اما، به گفته وی، کلا جای تردید است که حکوت ایران به ندای جامعه اینترنتی اهمیت دهد.
مرکولوف می افزاید: "در این رابطه باید سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی وارد عمل شوند".
حسین درخشان نخستین وبلاگ نویس ایرانی و دارای تابعیت دوگانه ایرانی-کانادایی در اول نوامبر 2008 (10 آبان 1387) پس از بازگشت به ایران بازداشت شد و همچنان در بازداشت به سر می برد. طی روزهای گذشته اخباری مبنی بر درخواست صدور حکم اعدام برای وی منتشر شده است.
بنا به گزارش «ریانووستی» به نقل از رسانه های طرفدار اپوزیسیون ایران، در کیفرخواست حسین درخشان اتهاماتی از قبیل "سب النبی"، "توهین به مقدسات"، "همکاری با دولت ها و گروه های متخاصم"، "تبلیغ علیه نظام اسلامی"، "تبلیغ به نفع گروهک های ضدانقلاب"، "توهین به رهبری و رئیس جمهور" و "راه اندازی و مدیریت سایت های مبتذل و مستهجن" مطرح شده است.
"انجمن قلم کانادا" و سازمان "خبرنگاران کانادایی مدافع آزادی بیان" طی هفته جاری با انتشار بیانیه مشترکی، در مورد اخبار مربوط به احتمال صدور حکم اعدام برای حسین درخشان، وبلاگ نویس ایرانی کانادایی دربند در ایران ابراز نگرانی کردند.
"لارنس کانن"، وزیر خارجه دولت فدرال کانادا، نیز ضمن ابراز نگرانی از سرنوشت درخشان اظهار کرد، اتاوا برای دسترسی به اطلاعاتی در مورد این جوان ایرانی- کانادایی بر تهران اعمال فشار خواهد کرد.
همچنین "سازمان گزارشگران بدون مرز" روز گذشته در مورد خطر صدور حکم اعدام برای درخشان و "وحید اصغری" دیگر وبلاگ نویس ایرانی، هشدار داد.

یک عضو دیگر شورای شهر اهواز بازداشت شد

جبهه متحد دانشجویی: یک عضو دیگر شورای شهر اهواز روز گذشته ،قبل از حضور در جمع خبرنگاران و برگزاری نشست خبری،بازداشت شد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، برادر این عضو شورای شهر اهواز اعلام کرد: ممبینی از فرماندار اهواز بدلیل انتشار نامه محرمانه شورای حل اختلاف در دادگاه شکایت کرده و گفته است: آقای ممبینی معتقدند جو منفی که علیه اعضای شورای شهر ایجاد شده و بنرهایی که در سطح شهر منتشر شده بدلیل علنی کردن رای محرمانه و غیرقطعی شورای حل اختلاف توسط فرماندار بوده است.
داریوش ممبینی عضو شورای شهر اهواز، روز گذشته، پیش از دومین کنفرانس مطبوعاتی خود در روز گذشته بازداشت شد.
او پیش از این یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور خبرنگاران محلی خوزستان در دفتر کارش انجام داد و در آن به رای صادر شده توسط استاندار و شورای حل اختلاف خوزستان اعتراض کرد.
ممبینی در آن نشست گفته بود: نهاد شورا نهاد منتخب مردم است و صدها هزار رای مردم اهواز را بعنوان پشتوانه دارد و نمی توان به‌ راحتی این رای را باطل کرد.
او تاکید کرده بود: از مسئولان استان می خواهم تخلفات من را بصورت علنی در رسانه ها اعلام کنند.
هفته بعد وی یکبار دیگر خبرنگاران را به دفترش دعوت کرد اما پس از حضور خبرنگاران به انها گفت: بدلیل درخواست مسئولان از برگزاری این نشست معذور است. او یکبار دیگر دیروز خبرنگاران را دعوت کرد اما ساعتی پیش از برگزاری این نشست بازداشت شد.
بر اساس این گزارش ،داریوش ممبینی از جانبازان دفاع مقدس بوده که در دوره اول و سوم شورای شهر اهواز بیشترین رای مردم این شهر را از آن خود کرده است.
پیش از این خبرگزاری هرانا در خبری از بازداشت حسن زاده رئیس شورای شهر اهواز خبر داده بود.

عفو بین الملل خواستار آزادی دانشجویان زندانی شد

جبهه متحد دانشجویی:سازمان عفوبین الملل به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید در ایران بیانیه ای صادر کرده است و ضمن محکوم کردن فشارهای حکومت بر مجموعه دفتر تحکیم وحدت، خواستار آزادی تمام دانشجویان زندانی شده که به دلیل فعالیت های سیاسی و حقوق بشری بازداشت شده اند.
به گزارش دانشجونیوز، در بخشی از این بیانیه چنین آمده است: " عفو بین الملل به مقامات ایران هشدار می دهد تا به دفتر تحکیم وحدت اجازه دهند تا به فعالیت های مسالمت آمیز خود ادامه دهد و از دولت ایران می خواهد تا اصل آزادی بیان و آزادی اجتماعات را محترم بشمارد."
متن برگردان شده این بیانیه به شرح زیر است:
سال تحصیلی جدید در تاریخ بیست و سوم سپتامبر آغاز می شود در حالی که تعداد زیادی از دانشجویان در زندان و در شرایط نامناسبی به سر می برند.
سازمان عفوبین الملل از مقامات جمهوری اسلامی تقاضا می کند تا سریعا و بدون هیچ پیش شرطی تمامی دانشجویان که به سبب فعالیت های سیاسی و حقوق بشری خود زندانی شده اند را آزاد کند. در کنار این دانشجویان برخی دیگر نیز مورد سیاست های تبعیض آمیز قرار گرفته اند و از تحصیل در دانشگاه ها محروم شده اند.
سازمان عفوبین الملل بالاخص از مقامات می خواهد تا سریعا و بدون هیچ پیش شرطی مجید توکلی رهبر دانشجویی و از رهبران سازمان دانشجویی دفتر تحکیم وحدت را آزاد کند. سایر اعضا کمیته مرکزی این تشکل با قید وثیقه آزاد هستند اما احتمال دارد در آینده بازداشت شوند.
دفتر تحکیم وحدت یک سازمان سراسری دانشجویی است که در سالیان اخیر در خط مقدم مبارزه برای اصلاحات سیاسی و احترام به حقوق بشر قرار دارد. از زمان انتخابات ریاست جمهوری بحث برانگیز سال 2009 که دوره ای شدید از سرکوب حکومتی را در پی داشت، بسیاری از اعضا این سازمان دانشجویی در سراسر کشور از تحصیل محروم شدند یا مورد بازداشت قرار گرفته اند و برخی حتی احکام حبس دریافت کرده اند. برخی ازآنان در زندان مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار گرفته اند.
در ایران دانشجویان به سبب مبارزه مسالمت آمیزشان برای کسب آزادی بیان و آزادی اجتماعات از تحصیل محروم می شوند. در حالی که مطابق ماده 13 "معاهده بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی"(ICESCR)، حق تحصیل مورد تاکید و تضمین قرار گرفته است. دولت ایران این معاعده بین المللی را پذیرفته است.
در ابتدای سال 2009 وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دفتر تحکیم وحدت را غیر قانونی اعلام کرد. عفو بین الملل همچنین به مقامات ایران هشدار می دهد تا به دفتر تحکیم وحدت اجازه دهند تا به فعالیت های مسالمت امیز خود ادامه دهند و از دولت ایران می خواهد تا اصل آزادی بیان و آزادی اجتماعات را محترم شمارد.
همچنین از زمان انتخابات، مقامات سیاسی در امور آموزشی دانشگاه ها دخالت کرده اند و دوره ای از پاکسازی را راه انداخته اند که بالاخص علوم انسانی را هدف خویش قرار داده است. آنان اعضا هیئت علمی را بر حسب مسائل عقیدتی –سیاسی، اخراج و یا با اجبار بازنشسته کرده اند. چنین مداخله هایی در امور آموزشی دانشگاه ها و آزار اساتید دانشگاه ها نیز دلیلی است بر نقض ماده 13 معاهده بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسط حکوت ایران.
کمیته واضع "حقوق اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی" در توضیحات خود در مورد ماده 13 آورده است که حق آموزش(right to education) تنها در صورتی رعایت می شود که با آزادی آکادمیک اساتید همراه باشد که البته این امر مستلزم استقلال موسسات آموزش عالی از دولت است. این کمیته مخصوصا بر این مهم تاکید می ورزد که:
اعضای یک جامعه دانشگاهی آزادند تا به صورت منفرد یا گروهی یک دانش یا ایده نظری را از طریق تحقیق، تدریس، تحصیل، بحث، تولید دانش، خلاقیت یا نوشتن، توسعه و منتشر کنند. آزادی آکادمیک اختیار افراد در بیان آزادانه نظرات خود در مورد موسسه یا سازمانی که در آن مشغول به کار هستند را شامل می شود، بدین منظور که ایشان بتوانند کارویژه های خویش را بدون تبعیض یا ترس از سرکوب حکومت یا هر کس دیگری به انجام برسانند.
اعضای شورای مرکزی دفترتحکیم وحدت که در حال حاضر در حبس به سر می برند:
بهاره هدایت، 29 ساله و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که به 9 و نیم سال حبس محکوم شده و هم اکنون در زندان اوین به سر می برد. او همچنین دبیر کمیته زنان دفتر تحکیم وحدت نیز هست.
وی در سی و یکم دسامبر سال 2009 و کوتاه مدتی پس از روز عاشورا بازداشت شد. قبل از آن وی یک سخنرانی ویدیویی برای کنفرانسی تحت عنوان "همبستگی بین المللی با جنبش دانشجویان ایرانی" در کشور هلند تهیه و ارسال کرده بود. وی با اتهامات متعددی چون "مصاحبه با رسانه های خارجی"، "توهین به رهبری"، "توهین به ریاست جمهوری"، "برهم زدن نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی"، " ورود غیرقانونی و صدمه به درب اصلی دانشگاه امیرکبیر( در روزی که مهدی کروبی از این دانشگاه دیدن کرده بود)" مواجه شده است.
در ماه می 2010، بهاره هدایت به اتهام "توهین به رئیس جمهور" به 6 ماه حبس، به اتهام "توهین به رهبر" به دو سال حبس، به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به 5 سال حبس محکوم شد. دو سال حبس تعلیقی وی که مربوط به شرکتش در "تجمع اعراضی بر علیه قوانین تبعیض آمیز بر علیه زنان" در ژوئن 2006 می شد نیز به این احکام حبس افزوده شد.
در ابتدای سپتامبر سال 2010 او به شعبه 1053 دادگاه عمومی منتقل شد تا با اتهام تازه ای مبنی بر" برهم زدن نظم عمومی" مرتبط با تجمع مسالمت آمیز خانواده ها و و حامیان زندانیان سیاسی، که در مقابل زندان اوین گرد هم آمده بودند تا سال تازه ایرانی را جشن بگیرند، مواجه شود. در صورت مجرم شناخته شدن می تواند به یک سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شود.
میلاد اسدی، دانشجوی 23 ساله مهندسی برق دانشگاه خواجه نصیر و دگر عضو شورای مرکزی دفترتحکیم وحدت است. او کمی قبل از برگزاری تظاهرات برعلیه دولت در محوطه دانشگاه ها در روز 7 دسامبر بازداشت شد. 7 دسامبر سالروز کشته شدن سه دانشجو در سال 1953 توسط پلیس است که در ایران روز دانشجو نامیده می شود.
در ماه می 2010 وی به 7 سال زندان محکوم شد که توسط دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفت. به مانند بهاره هدایت وی در سپتامبر 2010 به شعبه 1053 دادگاه عمومی منتقل شد تا به اتهام " برهم زدن نظم عمومی" مرتبط با تجمع مسالمت آمیز خانواده ها و و حامیان زندانیان سیاسی در مقابل زندان اوین ، مورد محاکمه قرار گیرد.
اعضا دیگر دفتر تحکیم وحدت نیز از جمله مهدی عربشاهی مورد سرکوب حکومت قرار گرفته اند. وی دبیر اول این سازمان دانشجویی است که در 27 دسامبر 2009 و در روز عاشورا بازداشت شد. ذر این روز تظاهرات عظیمی بر علیه دولت برگزار شده بود. او در دوران زندان و احتمالا در اثر شکنجه یا آزارهای دیگر دچار حمله قلبی شد و در یادهم مارچ با قرار وثیقه آزاد شد. محاکمه وی برگزار خواهد شد. او از هنگامی که آزاد شده نیازمند به مراقبت های پزشکی است.
مرتضی سمیاری، 24 ساله دیگر عضو شورای مرکزی تحکیم وحدت که در تاریخ چهارم ژانویه 2010 بازداشت شد. وی هم اکنون با قرار وثیقه آزاد است. وی در یک دادگاه نمایشی و در یک محاکمه گروهی 16 نفره در تاریخ 30 ژانویه 2010 محاکمه شد. وی هم اکنون منتظر نتیجه حکم دادگاه تجدیدنظر است. تمامی متهمان در این دادگاه به شرکت در تظاهرات روز عاشورا متهم شده بودند. وی در این دادگاه به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یک سال و به اتهام "اجتماع و تبانی بر علیه امنیت ملی" که ظاهرا در ارتباط با دیدار پیشنهادی وی با نمایندگان اتحادیه اروپا که هیچ گاه هم صورت نگرفت، به 5 سال حبس محکوم شد. در فوریه 2010 وی با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی و کفالت 100 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
عفو بین الملل همچنین خواستار آزادی سریع و بی قید وشرط مجید توکلی است. وی از رهبران دانشجویی، عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و دانشجوی کشتی سازی این دانشگاه است. او در تاریخ 7 دسامبر 2010 درخارج از دانشگاه امیرکبیر و پس از آنکه به مناسبت روز دانشجو در یک تجمع اعتراضی سخنرانی کرده بود، بازداشت شد. وکیلش اجازه نیافت تا در جلسه محاکمه اش، که در ژانویه 2010 برگزار شده بود، شرکت کند. وی در این دادگاه به هشت سال ونیم زندان محکوم شد. علاوه براین هرگونه فعالیت سیاسی و نیز خروج وی از کشور به مدت 5 سال ممنوع شده است. حکم وی در سپتامبر 2010 توسط دادگاه تجدید نظر تایید شده است.

۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

زارع زاده اردشیر در دیدار با نماینده دولت کانادا: تحریم ها نباید مردم را هدف قرار دهد

جبهه متحد دانشجویی:حسن زارع زاده اردشیر سخنگوی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و عضو همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران در دیدار با جان وستون، عضو پارلمان کانادا و نماینده نخست وزیر کانادا در امور ایران، گفت حقوق بشر مهمترین دغدغه ایرانیان است.

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی از دفتر کانادا، حسن زارع زاده اردشیر در دیدار با نماینده مجلس فدرال خواستار توجه کانادا به مسائل حقوق بشری در ایران شد. در این دیدار که در مورد نقض حقوق بشر، مسائل هسته ای و پرونده تحریم ایران گفتگو می شد، حسن زارع زاده اردشیر گفت امروز در ایران اقلیتی حاکم شده و امور سیاسی و اقتصادی را در دست گرفته اند که مورد تایید مردم ایران نیستند و باید هر نوع تحریمی آنها را مورد هدف قرار دهد و نه مردم را و ما این تحریم ها را هوشمند و هدفمند می نامیم.
عضو همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران همچنین تاکید کرد که امروز اگرچه مسائل هسته ای اهمیت دارد اما دغدغه اصلی مردم و فعالان داخل کشور نقض گسترده حقوق بشر است.
جان وستون عضو پارلمان کانادا از شهر ونکوور و نماینده نخست وزیر کانادا در امور ایران ، که در حال بررسی تحریم های احتمالی علیه جمهوری اسلامی ایران هستند، با تاکید بر تلاش های کانادا در حمایت از دمکراسی و حقوق بشر در ایران گفت خواسته های ایرانیان را پیگیری خواهد کرد.

انتقال ابوالفضل عابدینی از زندان کارون اهواز به اوین

جبهه متحد دانشجویی: ابوالفضل عابدینی نصر، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، از زندان کارون اهواز به زندان اوین منتقل شد. وی چندی پیش به خاطر بیماری قلبی، درخواستی مبنی بر انتقال به تهران تنظیم و به دادستانی اهواز ارسال کرده بود، که در پیگیریهای خانواده و وکیل این روزنامه نگار در بند به آنها اعلام شد نامه مذکور ناپدید شده است.
به گزارش رهانا، انتقال عابدینی به زندان اوین پس از ضرب و شتم شدید او از سوی دو تن از مسوولین زندان به دلیل استفاده از مچ‌بند سبز صورت گرفته است.
این روزنامه‌نگار خوزستانی، در دوازدهم اسفندماه گذشته، هم‌زمان با بازداشت فعالان حقوق‌بشر در شهر‌های مختلف ایران، با ضرب‌وشتم شدید ماموران امنیتی، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی پس از محکومیت به یازده سال حبس، از زندان اوین به زندان اهواز انتقال داده شد که اینک بار دیگر به زندان اوین بازگردانده شده است.

عفو بین الملل خواستار تجدیدنظر در پرونده اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر شد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: سازمان عفو بین الملل روز گذشته با یادآوری اینکه که هر کسی حق ترویج، اشاعه و حمایت از حقوق بشر از طرق مسالمت آمیز و قانونی را دارد، خواستار تجدیدنظر در پرونده تمامی اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر در ایران شد.

سعید حائری، از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر، که برای مبارزه با نقض حقوق بشر در ایران مبارزه می کند، پس از صدور حکم 74 ضربه شلاق ،در معرض اجرای حکم شلاق قرار دارد. حائری و شیوا نظر آهاری، دیگر عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، همچنین محکوم به زندان شدند.
در بیست و هفتم شهریور ماه سال جاری، شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران، سعید حائری، فعال دانشجویی و شیوا نظر آهاری، روزنامه نگار و مدافع حقوق بشر را به شلاق و زندان محکوم کرد. که ایشان حق درخواست تجدیدنظر دارند.
حکم 74 ضربه شلاق شیوا نظر آهاری به جرم اخلال در نظم عمومی به پرداخت جریمه 4 میلیون ریالی (برابر با تقریبا 400 دلار آمریکا) تخفیف یافت. وی همچنین محکوم به 6 سال زندان شد که 3 سال و نیم آن به جرم محاربه در زندان ایزه استان خوزستان، در فاصله ای بسیار دور از خانواده اش است.
به گفته سازمان عفو بین الملل، مشخص نیست که آیا زندان ایزه، امکاناتی برای زنان دارد یا خیر. او همچنین محکوم به 2 سال زندان به خاطر اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم و 6 ماه برای تبلیغ علیه نظام شد. محمد شریف، وکیل وی می گوید که قصد دارد بر روی حکم محکومیت وی درخواست تجدید نظر بدهد.
سعید حائری نیز به جرم اخلال در نظم عمومی به 2 سال زندان و به جرم اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی به 74 ضربه شلاق محکوم شد. کوهیار گودرزی دیگر عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر در زندان، و در حال سپری کردن محکومیت 1 ساله زندان خود می باشد.
سازمان عفو بین الملل همچنین از همگان خواست تا پیش از ماه نوامبر سال جاری، با ارسال نامه به دفاتر رهبر جمهوری اسلامی، رییس قوه قضائیه و رئیس ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی، و همچنین نمایندگی های جمهوری اسلامی در خارج از ایران موارد زیر را به ایشان یادآوری نمایند:
- درخواست از مسئولان ایرانی برای اطمینان از اینکه سعید حائری در معرض مجازات ظالمانه شلاق نمی باشد.
- تقاضای آزادی فوری و بی قید و شرط کوهیار گودرزی، از آنجا که او یک زندانی سیاسی است و تنها به دلیل فعالیت های مسالمت آمیزش در مورد حق آزادی بیان و آزادی اجتماعات زندانی شده است و همچنین برای دسترسی فوری و مرتب او به وکیل و خانواده اش.
- درخواست از مسئولان ایرانی برای تجدید نظر در پرونده شیوا نظرآهاری، سعید حائری، کوهیار گودرزی و سایر اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر و اطمینان از اینکه ایشان به خاطر فعالیت های مسالمت آمیز حقوق بشری شان زندانی نمی گردند.
- و یادآوری به مسئولان ایرانی که هر کسی حق ترویج، اشاعه و حمایت از حقوق بشر از طرق مسالمت آمیز و قانونی را داشته، که این شامل حق آزادی بیان و تجمعات که توسط میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز یکی از شرکای آن می باشد حمایت می شود.

زندانی سیاسی محمد نیکبخت بیش از یک سال در بند مخوف وزارت اطلاعات تحت شکنجه های وحشیانه

بنابه گزارشات رسیده به"فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی سیاسی محمد نیکبخت بیش از یک سال است که در بند الف-ط وزارت اطلاعات اصفهان تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد.
محمد نیکبخت در حالی که پنجمین سال محکومیت غیر قانونی و غیر انسانی خود را در زندان مرکزی اصفهان بسر می برد در جریان قیام مردم ایران در روز 30 خرداد 1388 از بند 3 به بند الف-ط وزارت اطلاعات زندان اصفهان منتقل شد. او 6 ماه در سلولهای انفرادی زندانی بود و هر روز تحت بازجویی و شکنجه های طاقت فرسای جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت. ازجمله شکنجه هایی که علیه او بکار برده شده است؛آویزان کردن برای مدت طولانی و تا بی هوش شدن، شکنجه با کابل و شلینگهای آب که در آن سرب تعبیه شده است، بستن به میله فلزی برای مدت 4 روز پی در پی بدون غذا و حق استفاده از سرویسهای بهداشتی و بی خوابی، تحت شکنجه های شدید روحی قرار دادن و موارد متعدد دیگر شکنجه قرار داشت.شکنجه های قرون وسطایی و طاقت فرسا برای وادار کردن این زندانی سیاسی به مصاحبه تلویزیونی جهت پرونده سازی جدید و نسبت دادن اتهام محاربه برای صدور حکم اعدام بود.
او پس از 6 ماه در سلولهای انفرادی به سلولهای 3 نفر در بند الف-ط منتقل شد و در طی این مدت دائم تحت اذیت وآزاها و فشارهای بازجویان وزارت اطلاعات و در شرایط طاقت فرسای این بند مخوف نگهداری می شود.
زندانی سیاسی محمد نیکبخت در طی این مدت از داشتن هرگونه تماسی با خانواده اش محروم بود و خانواده او از وضعیت و شرایط وی در بی خبری کامل بسر می بردند و نمی دانستند که در کجا در بازداشت بسر می برد.
لازم به یادآوری است زندانی سیاسی محمد نیکبخت خرداد ماه 1383 در ارومیه همراه با همسر و فرزند 3 ساله اش دستگیر و به مدت 3 ماه در سلولهای انفرادی وزارت اطلاعات ارومیه تحت شکنجه های وحشیانه در بازداشت بسر برد. سپس او را از زندان اطلاعات ارومیه به بند الف-ط اطلاعات اصفهان منتقل کردند و بیش از 6 ماه در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار داشت. آقای نیکبخت بدستور بازجویان وزارت اطلاعات به 8 سال زندان محکوم شد و مدتی بعد به خاطر افشای جنایتها و شکنجه های بازجویان وزارت اطلاعات پرونده جدیدی علیه او گشوده شد و به 1 سال زندان دیگر محکوم گردید.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،انتقال بی دلیل و غیر قانونی زندانی سیاسی محمد نیکبخت از بند عمومی زندان اصفهان به بند الف-ط وزارت اطلاعات وشکنجه های وحشیانه و قرون وسطایی را به عنوان یک جنایت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر شکنجه سازمان ملل متحد خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در ایران است.
02 مهر 1389 برابر با 24 سپتامبر 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
گزارشگر شکنجه سازمان ملل متحد

دفتر انجمن اسلامی دانشجویان شیراز پلمب شد

جبهه متحد دانشجویی: در آستانه سال جدید تحصیلی دانشجویان، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز، طی حکمی از جانب هیئت نظارت دانشگاه، به دلیل آنچه انتساب به طیف علامه دفتر تحکیم وحدت خوانده شده، غیر قانونی اعلام گردید و با حضور مامورین حراست دفتر آن تشکل دانشجویی منتقد پلمپ شد.
به گزارش جرس، این حکم در حالی صح روز چهارشنبه، ۳۱ شهریور به دبیر انجمن اسلامی ابلاغ شد، که در نامه‌‌ی دیگری از جانب معاونت دانشجویی از وی خواسته شده بود که تا ساعت ۱۴ آن‌روز نسبت به تحویل اتاق‌ها و اموال در اختیار آن تشکل اقدام نموده و همچنین مسئولیت نظارت و اجرای موارد فوق را چه در حضور و چه در غیاب دبیر انجمن به عهده‌ی او خوانده بود.
متن نامه‌ی هیئت نظارت: “احتراما، در اجرای نامه‌ی شماره ۸۸۵۸/۸۱ مورخ ۱۳/۱۱/۸۷ هیات محترم مرکزی نظارت بر تشکل‌های اسلامی دانشگاهیان، پس از کسب اطلاع از مراجع ذیربط و بررسی مواضع آن تشکل در جلسه مورخ ۲۲/۶/۸۹ هیات نظارت دانشگاه، انتساب آن تشکل به مجموعه‌ی غیر قانونی دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) محرز شده و طبق مصوبه‌ی مذکور اقدام می‌گردد.
بدیهی است که تخلفات صورت گرفته برخی اعضا، از طریق مراجع ذیربط پیگیری می‌شود.”
افشین کشتکاری، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز، در حالی که جمله‌ی پایانی نامه‌ی هیئت نظارت را تهدیدآمیز خواند، در این‌باره گفت: “انحلال انجمن اسلامی توسط هیئت نظارت، آنهم بدون ابلاغ هیچ اتهام کتبی به این تشکل و خواستن پاسخ انجمن اسلامی دانشجویان نسبت به اتهامات وارده و تصمیم‌گیری یکباره در مورد انحلال انجمن اسلامی مخالف نص صریح آیین‌نامه‌ی تشکلهای اسلامی بوده و اقدام هیئت نظارت از مرحله تصمیم سازی تا تصمیم‌گیری در مورد انحلال انجمن اسلامی داری تخلفات متعدد قانونی می‌باشد.”
وی همچنین با تاکید بر رفتار غیر قانونی هیئت نظارت خاطرنشان کرد: “خواستار اتخاذ مشی قانونی از سوی هیئت نظارت دانشگاه هستیم و حقوق قانونی خود را برای ادامه فعالیت پیگیری خواهیم کرد.”
سخنگوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز در ادامه گفت: “هیئت نظارت دانشگاه که مجوز برگزاری سومین نشست سالیانه و انتخابات شورای مرکزی را قبل از انتخابات ریاست جمهوری برای بعد از انتخابات صادر کرده بود، هیچگاه به قول کتبی خود عمل نکرد و عملا از مهرماه سال گذشته اجازه‌ی فعالیت‌های برون تشکلی، با وابسته خواندن انجمن اسلامی به دفتر تحکیم وحدت و اتهامات دیگر از این تشکل گرفته شد و در بسیاری از زمینه‌ها بودجه‌ی انجمن اسلامی قطع شد. اتهاماتی که علی‌رغم پیگیری انجمن اسلامی هیچگاه بصورت کتبی به این تشکل ارائه نشدو اکنون با تغییر ریاست دانشگاه در مردادماه گذشته، به یکباره انجمن اسلامی منحل اعلام شد.”
وی با عنوان این نکته که از دی‌ماه سال گذشته اداره‌ انجمن اسلامی با تشکیل شورای عمومی به شورای موقت تحویل داده شد، اضافه کرد: “پس از غیر قانونی دانستن دفتر تحکیم وحدت از جانب وزارت علوم، انحلال انجمنهای اسلامی با ترفند وابسته خواندن تشکل به دفترتحکیم وحدت پرکاربردترین حربه‌ برای برخورد با انجمن‌های اسلامی و حذف صدای منتقد این تشکلها بوده است.”

بلاتکلیفی فعال کارگری در آستانه اتمام مدت بازداشت موقت

خبرگزاری هرانا - رضا شهابی فعال کارگری محبوس در بند 209 زندان اوین که در 22 خردادماه سال جاری توسط مامورین امنیتی بازداشت شد، در آستانه ی چهارمین ماه از بازداشت موقت خود هم چنان در بلاتکلیفی به سر می برد.
رضا شهابی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبویرانی تهران و حومه و عضو هیات مدیره ی این سندیکا، پس از محبوس شدن در زندان اوین با اقدام غیر منتظره ی تمدید قرار بازداشت خود به مدت 2 ماه مواجه شده که این دو ماه طی روز های آتی به پایان می رسد.
به گزارش کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری، با وجود گذشت این زمان، وکیل مدافع رضا شهابی که تاکنون بارها به بازپرسی مستقر در زندان اوین مراجعه کرده موفق به قرائت پرونده و یا ملاقات با وی نشده و مسئولان یکی از دلایل اعلام شده برای عدم پاسخگویی به وضعیت قضایی پرونده شهابی را در مرخصی تابستانی بودن بازپرس پرونده ی وی اعلام کرده اند!
این در حالیست که بیماری های جسمی شهابی ائم از درد شدید در نواحی گردن، کمر، دست و نیز ناراحتی گوارشی که در اثر حبس و فشار بر او عارض شده است به نگرانی ها درباره ی وضعیت وی افزوده است.
این فعال کارگری اکنون بیش از 2 ماه است در یکی از سلول های دونفره ی بند 209 زندان اوین محبوس است.

پس از ترورهای اخیر؛ حمله شبانه به یک دانشجو

دانشجونیوز: یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و ساکن خوابگاه قدس واقع در خیابان قدس، پنج شنبه شب هفته گذشته ۲۵ شهریور ماه، در حین بازگشت به خوابگاه در حوالی ساعت ۱۰ شب در کوچه خوابگاه مورد حمله دو فرد ناشناس قرار گرفته و به شدت مضروب شده است.
به گفته شاهدان، یکی از افراد ضارب چفیه بر گردن داشته است و در جریان این حمله کیف و موبایل این دانشجو نیز ربوده شده است.
یکی از شاهدان عینی این ماجرا به دانشجونیوز گفت که این دانشجو در مسیر بازگشت به خوابگاه حوالی ساعت ۱۰ با دو فرد ناشناس روبرو شده که به قصد ربودن کیف او به وی حمله ور شده و این دانشجو در صدد مقاومت برآمده و از ناحیه دست به شدت دچار جراحت شده است.
به گفته دانشجویان ساکن خوابگاه های خیابان های اطراف دانشگاه تهران، علاوه بر آنکه یکی از ضاربان چفیه به گردن داشته است، این مسئله که معمولا پنج شب ها خیابان های اطراف دانشگاه تهران به منظور برگزاری نماز جمعه بطور کامل توسط نیروهای بسیج کنترل می شود، احتمال آنکه ضاربان از سوی نیروهای بسیجی باشند را قوت می بخشد.
از سوی دیگر بنا به گفته دیگر دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشجو هیچ گونه سابقه سیاسی نداشته است و احتمال اینکه این حمله با انگیزه های سیاسی صورت گرفته باشد، بسیار اندک است.
گفتنی است در پی این حادثه دست این دانشجو از چند ناحیه شکسته شده و چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است.
حمله به این دانشجو و ضرب و شتم و مجروح ساختن وی در حالی است که طی روزهای گذشته، دو مورد سوء قصد به جان دو پزشک متخصص و استاد دانشگاه صورت گرفته است که طی آن دکتر عبدالرضا سود بخش جان باخت و دکترسرابی نیز هم اکنون در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان تحت درمان قرار گرفته است.

دفاع از حقوق بشر جرم نیست: نسرین ستوده وکیل مقاوم حقوق زنان و بشر را آزاد کنید!

با گسترش فشار بر مدافعان حقوق بشر دایره فعالیت های مدافعان و وکلا روز به روز تنگ تر می شود. ممانعت از فعالیت کانون مدافعان حقوق بشر تا لغو پروانه و تهدید و بازداشت و صدور احکام سنگین برای گزارشگران حقوق بشر چون شیوا نظرآهاری وادامه بازداشت وکلای مدافع حقوق بشرهمچون محمد اولیایی فرد نشانه بارز این فشارهاست. این بار وکیل شجاع حقوق زنان و حقوق بشر، نسرین ستوده به بند شده است تا وخامت دفاع از فعالان مدنی و سیاسی به عریانی بازنمایی شود؛ تا برترس و وحشت برای ادامه فعالیت های مدنی و سیاسی بیفزاید؛ و تا دفاع از حقوق زنان و دفاع از حقوق شهروندان هم جرم شناخته شود؛ تا موکل و وکیل را در جایگاه متهمان امنیت ملی بنشانند. نسرین ستوده کنشگر مدنی، فعال حقوق زنان و وکیل مدافع حقوق بشراز فعالان حقوق کودک و از پیشگامان مبارزه با اعدام کودکان زیر 18 سال در ایران نیز است. این فعال جنبش زنان و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، از جمله وکلای حق طلبی است که نه تنها زندگی حرفه ای خود را صرف دفاع از حقوق شهروندی و آموزش آن به وکلای خود کرده اند که دفاع از حقوق بشر بخشی از زندگی شان شده است. مطالبه اصلی ستوده در دادسراها و دادگاه ها، تضمین حقوق موکلانش بوده و عجبا که تاوان طلب کردن قانون، آن هم به اتکای اندک ماده های قانون حقوق شهروندی، بازداشت و زندان است! ما امضا کنندگان این بیانیه ضمن این که خواستار آزادی بی قید و شرط نسرین ستوده و دیگر وکلای مدافع حقوق بشر هستیم ادامه بازداشت آنها را امری غیرقانونی می دانیم.
امضاها:
آزاد مراديان- آراز.م.فانی-آرتا پارسيان- آرش کیخسروی- آرش نصیری اقبالی - آرشام پارسی- آرمان دادمان - آرمین مالکی - آرمین نیکنام- آريا شادمان- آزاده خسروشاهی -آزاده دواچی -آزاده زارعیان- آزاده فرامرزیها -آسام رفعتی فدایی- آسیه امینی- آیدا ابروفراخ آیدا سعادت -آینده آزاد
ائتلاف بین المللی علیه خشونت در ایران (ایکاوی)- احترام عشقی -احسان شفقت- اسد علیمحمدی- اسماعیل خوئی -اعظم قرشی- اکبر عطری- اکرم ابویی- اکرم خیرخواه- اکرم گرورانی- اکرم محمدی- البرز جواهری لنگرودی -الناز بابایی- الهام ملک پور -الهه امانی اميد بهروزي- اميد كوهى- اميراسلامي -امیر حسین گنج بخش- امیر گرگانی -امیر معماریان -امیر یعقوبعلی -امیرحسین اعتمادی -انجمن باز نشستگان ایران- انور میرستاری
بتول بیدهندی- بلال مرادویسی- بهارا بهروان -بهاره بهبودی- بهاره علوی- بهرام اسماعيل بيگي- بهروز سورن- بهروز شایان- بهروز علوی– بهروزامیدی- بهمن امینی -بهنام الهیاری -بهنام سرابی نژاد- بهنام شیخی سامانلو-بیژن پیرزاده
پرتو نوری علا -پردیس درخشنده -پرستو اله ياري- پرستو فروهر- پرویز جهانگیرراد- پروین ابراهیم زاده- پروین اردلان- پروین ذبیحی- پروین شهبازی- پریسا احمدیان -پریسا الیاسی- پریسا کاکایی- پگاه احمدی -پوپک شقفی- پولاد جواهری لنگرودی -پویا عزیزی -تکین ماهارلی -
تورج پارسی - توکل غنی لو
ثریا یعقوبی
جلوه جواهری -جمشید آیین دار- جمیله ایرانی- جهانگير صفا-جواد جواهری -حامد صفایی تبار
حامیان جنبش سبز ایران ( استکهلم)- حسن آقاخانى- حسن امیری -حسن جباري -حسن شریعتمداری- حسن عربزاده حجازی- حسن نایب هاشم -حسين يوسفي‌زاده- حسین انور حقیقی- حسین حیدری -حسین علوی -حسین ماهوتی ها -حميد آذر -حمید حمیدی -حمیده نظامی
خدیجه مقدم -خسرو بندری- خسرو خسروی
دانیال شیلان داوود منتظري - - دلارام علی- دنا بابا احمدی
رامین امن گستر- رحیم حسنی تبار- رزا قراچورلو -رزیتا رجایی- رضا برومند- رضا سیاووشی- رضا محسنی -رضا هیوا- رضوان مقدم-رها عسگری زاده -روبین سوندستروم -روجا احمدی- روجا بندری- روح الله سوري- روحی شفیعی- روزبه میرچرخچیان روژین محمدی -روشنک آسترکی - رویا صحرائی- رویا کاشفی -ریحانه جدیدفرد- ریحانه رجایی
زارا امجدیان- زرین شقاقی- زهرا جلالی- زهرا نبي زاده- زهرا یزدی- زهره اسدپور -زهره فروتن فرد- زهره محمدی -زویا اسکندریان-زینب پیغمبرزاده
ژاله حریری- ژیلا بنی یعقوب - ژیلا عطایی- ژیلا گلعنبر-
سارا اسمی زاده- سارا زارع -سارا مهوي -ساری سردانی- سام الدین ضیائی- سامان رحمانی -ساناز جوادی- سپهر عاطفی -سپیده فارسی-سپیده یوسف زاده- ستاره هاشمی- سحر مفخم- سرور صاحبی -سعید شریفیان -سعید فتاحی- سعید نعیمی -سعید ولدبیگی -سلماز مقدم -سلمان سیما-سميرا تهجدي- سمیه رشیدی -سهيلا ابطحي -سودابه فرخ نیا- سوده موسوی- سوسن شعبانی - سوسن طهماسبی- سوفیا صدیق پور-سولماز ابراهیمی -سيدياسرجلالي امام - سيما صاحبی -سیدابراهیم ابراهیمی -سیما حسین زاده -سیمین کریمی - سیمین مرعشی
شادی صدر- شبنم آذر -شعله ایرانی- شعله شاهرخی- شفق رحمانی- شقایق کمالی- شکوه میرزادگی- شهاب الدین شیخی- شهرام صادقی-شهرزاد آل داود -شهلا عیقری -شهلا فروزانفر -شهيندخت صفا -شهین بنی احمدی- شیدا شهبازی -شیرین اردلان -شیرین عبادی -شیرین فامیلی -شیوا بدیهی نژاد- شیوا نبوی -شیوا نوجو
صالح کامرانی- صبا حوئی -صبرا رضایی- صبرا نامی- صدیقه عدالتی- صدیقه مقدم - صفا مرادی -صفورا الیاسی
ضیاء صدرالاشرافی
طاها عرفان-طلعت تقی نیا-عاليه مطلب زاده-عباس مظاهری-عباس نبي زاده-عبدالرسول زینایی-عذرا طبری-عسگر آهنین-عسل اخوان-عشا مومنی-علی افشاری-علی اکبر خسروشاهی-علی دروازه غاری-علی صادقی-علی طایفی-علی عبدی-علی قره جه لو-علی کافی-علی وارثت-علی واعظی پور-علیرضا جوانبخت-علیرضا صرافی -علیرضا کریمی
غزال کرد-غزاله جلیلیان-غلامرضا هرسيني فاطمه اسماعیلی-فاطمه رضایی-فاطمه فرهنگ خواه-فاطمه مقدم-فخری شادفر-فرانك فريد-فرانک عاملین امین

ضیاء نبوی به زندان کارون اهواز تبعید شد

خبرگزاری هرانا - ضیا نبوی دانشجوی ستاره دار و محروم از تحصیل امروز از بند امنیتی 350 به زندان کارون اهواز تبعید شد.
بنابر اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" ضیا نبوی دانشجوی ستاره دار دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در دادگاه بدوی از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به قضاوت قاضی پیرعباسی به 15 سال حبس و 74 ضربه شلاق و تبعید به زندان ایذه محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به 10 سال حبس و تبعید به زندان ایذه تقلیل یافت.
هفته گذشته دادگاه انقلاب طی حکمی با تغییر محل تبعید از ایذه به اهواز موافقت نمود.
وی در تاریخ 25 خردادماه سال گذشته به همراه تعدادی از دوستان خود بازداشت و به بند امنیتی 209 زندان اوین منتقل و از انجا به بند 350 انتقال یافت.

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

پشتیبانی بین‌المللی از زندانیان سیاسی در ایران

رادیو آلمان: در پی تایید احکام سنگین برای شیوا نظر‌آهاری، عمادالدین باقی و مجید توکلی، سازمان‌های حقوق‌بشری و کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران خواهان پایان دادن به آزار و اذیت روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی در ایران شدند.
به گفته سازمان‌های حقوق‌بشری در حالی‌که محمود احمدی‌نژاد در گفت‌وگوهای متعددی در آمریکا مدعی شد که ایران آزادترین کشور جهان است، بسیاری از فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران به جرم اتهامات کلی و «ساختگی» در ایران محکوم می‌شوند.
کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران (CPJ) با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که جمهوری اسلامی همچنان به آزار و اذیت روزنامه‌نگاران مستقل ادامه می‌دهد. شیوا نظر‌آهاری در دادگاه انقلاب تهران به اتهام «خدشه‌دار کردن وجهه جمهوری اسلامی، گردهمایی به هدف توطئه بر ضد دولت، ایجاد اغتشاش در اذهان عمومی و محاربه» به شش سال حبس، تبعید به شهرستان ایذه و ۷۶ ضربه شلاق محکوم شده است.
خانم نظرآهاری که پس از انتخابات ریاست جمهوری به مدت ۴ ماه در زندان به سر برده بود، هنگامی که قصد داشت در مراسم خاکسپاری آیت‌الله منتظری در قم شرکت جوید، در مسیر تهران- قم دستگیر شد.
عمادالدین باقی، روزنامه‌نگار باسابقه نیز به اتهام «تبلیغ بر ضد نظام، توطئه بر ضد امنیت حکومت» در رابطه با گفت‌وگویی که با آیت‌الله منتظری انجام داده بود، به شش سال زندان محکوم شده است. باقی پنچ ماه از دوران حبس خود را در سلول انفرادی گذرانده است.
مجید توکلی، یکی از فعالان جنبش دانشجویی نیز در جریان اعتراض به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری در ۱۶ آذر ۱۳۸۸ بازداشت شد. توکلی در دادگاه بدون حضور وکیل مدافعش به جرم «مشارکت در تجمعات غیرقانونی» به پنج سال زندان محکوم شد. وی همچنین محکوم به یک سال زندان به دلیل «تبلیغ بر ضد نظام» و دو سال زندان به خاطر «توهین به رهبر انقلاب» و شش ماه زندان برای «توهین به رئیس‌جمهور» شده بود.
توکلی نیز همچون بسیاری از زندانیان سیاسی دیگر در چندین نوبت در سلول انفرادی به سر برده است.

"جمهوری اسلامی به میثاق‌های حقوق‌بشری گردن گذارد"
"برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق‌بشر" نیز در بیانیه‌ای خواستار تضمین سلامت روحی و جسمی شیوا نظر‌آهاری، عمادالدین باقی و مجید توکلی شده است.
در این بیانیه همچنین از دولتمردان جمهوری اسلامی خواسته شده است که «به هرگونه اقدامات تهدید‌آمیز و آزاردهنده، از جمله در سطوح قضایی، درقبال تمامی مدافعان حقوق‌بشر در ایران پایان دهند.»
در این بیانیه که رونوشت آن برای مقامات اجرایی و قضایی جمهوری اسلامی ارسال شده، رعایت پیمان‌های حقوق‌بشری و موازین بین‌المللی نیز در خواست شده است.

نگرانی درباره وضعیت حسین درخشان
به گفته کمیته گزارشگران حقوق‌بشر حسین درخشان، یکی از نخستین وبلاگ‌نویسان ایرانی نیز با حضور وکیلش در دادگاهی به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی شرکت کرده، اما هنوز حکمی برای وی صادر نشده است.
دادستان پرونده بر اساس «اتهام سب النبی و توهین به مقدسات» برای وی تقاضای اعدام کرده است. درخشان در آبان ۱۳۸۷ بازداشت شد و تاکنون سه جلسه دادگاه برای وی برگزار شده و بیشتر دوران حبس خود را نیز در سلول انفرادی به سر برده است.
اتهامات حسین درخشان «همکاری با دول متخاصم، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، تبلیغ به نفع گروهک‌های ضد انقلاب، توهین به مقدسات، توهین به رهبری و رئیس‌جمهور» عنوان شده است.

ادامه فشار بر خانواده تاجیک
بنا به اخبار رسیده عبدالرضا تاجیک، روزنامه‌نگار باسابقه نیز در زندان مورد هتک حرمت قرار گرفته است. در پی احضار پروین تاجیک، خواهر زندانی، به شعبه ۵ بازپرسی زندان اوین یکی از نزدیکان خانواده تاجیک گفت: «خواهر زندانی مجبور است برای آنکه خودش به زندان فرستاده نشود و بتواند پیگیر کارهای برادرش باشد، می‌باید مدتی با رسانه‌ها گفت‌وگو نکند.»
خانم پروین تاجیک به «نشر اکاذیب و اقدام تبلیغی علیه نظام» متهم و تنها با قرار کفالت آزاد شده است.
خانم تاجیک در گفت‌وگویی با کمپین بین‌المللی حقوق‌بشر در ایران اظهار داشت که یکی از مقامات دادستانی درباره هتک حرمت به زندانی به وی توضیحاتی داده است. به گفته این مقام دادستانی و به نقل از خانم تاجیک، ممکن است فرد زندانی در زمان در آوردن لباس و تفتیش بدنی در مواردی مورد بی‌احترامی قرار گیرد و احیاناَ افرادی باشند که به تمسخر و توهین زندانی بپردازند، اما این به معنای آزار جنسی نیست. به گفته این مقام مسئول آقای تاجیک مورد آزار جنسی قرار نگرفته است. تاکنون سه ماه از حبس تاجیک می‌گذرد.

احضار فعالان دانشجويی در آستانه سال جدید تحصیلی

جبهه متحد دانشجویی:عباس حکیم زاده، فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر، در آستانه بازگشایی دانشگاه ها به دادسرای زندان اوین احضار شد. علت این احضار اعلام نشده است.
به گزارش دانشجونیوز، حکیم زاده پیش از این ۳ مرتبه توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده است. وی آخرین بار در آستانه ۱۶ آذرماه سال گذشته بازداشت شد و بیش از یک ماه در بند ۲۰۹ در سلول انفرادی به سر برد. علت آخرین بازداشت وی مهار فعالیت های دانشجویی در آستانه روز دانشجو و جلوگیری از برگزاری انتخابات سالانه شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بود. این فعال دانشجویی در بازداشت بار دوم به مدت بیش از ۴ ماه و نیم در بازداشت موقت به سر برد که از این مدت، ۱۲۱ روز به صورت ممتد در سلول انفرادی نگه داری شذ است. وی سرانجام با قرار وثیقه ۴۰۰ میلیونی از زندان آزاد شد.
فرد تماس گیرنده از دادسرای زندان اوین به خانواده این عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر اعلام کرده که وی باید در اسرع وقت خود را معرفی کند. او ادعا کرده در غیر این صورت اتهامات عباس حکیم زاده سنگین تر خواهد شد. همچنین چند روز پیش از این یکی از نیروهای امنیتی که خود را بازجوی این فعال دانشجویی معرفی کرده با تماس با یکی دیگر از اعضای خانواده وی، ادعاهای مشابهی را مطرح کرده است.
در آستانه سال تحصیلی جدید تعداد زیادی از فعالین دانشجویی، خصوصا ساکنین کوی دانشگاه تهران، به مراکز امنیتی و قضایی احضار شده اند که جمعی از آن ها پس از مراجعه بازداشت شده اند. هم اکنون بهاره هدایت و میلاد اسدی، دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، با محکومیت سنگین ۷ سال و ۹ سال و نیم حبس نزدیک به یک سال است که در زندان اوین به سر می برند. همچنین مجید توکلی و یاسر ترکمن، از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، ماه هاست که در بازداشت هستند. عباس حکیم زاده عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر و شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و دبیری سیاسی این مجموعه را در کارنامه خود دارد.

تدابیر امنیتی شدید برای احمدی نژاد در نیویورک

به گزارش سایت عصر ایران، روزنامهٔ نیویورک پست از دولت آمریکا به دلیل فراهم کردن تدابیر امنیتی شدید در محافظت از احمدی نژاد انتقاد کرده است.
این روزنامه نوشت، طبق گفتهٔ یک منبع آگاه، احمدی‌نژاد به یک آسان‌سور شخصی در طبقهٔ خود دسترسی دارد و تمامی ملزومات او توسط افسران محافظ وی تأمین می‌شود. شیشه‌های پنجرهٔ اتاق‌های او با شیشه‌های ضد گلوله تعویض شده است.

قطع تلفن های منزل مهدی کروبی

سحام نیوز: از ظهر دیروز تلفن های منزل مهدی کروبی به طور کامل قطع گردید.
فاطمه کروبی در گفتگو با این سایت به خبرنگار ما گفت:” کلیه تلفن های منزل قطع شده است. نمی دانیم که هدف این آقایان از این اقدامات کودکانه و برخوردهای سخیف چه بوده ولی هر چه که هست این رفتارها نمی تواند خللی در اراده و عزم ما برای دفاع از حقوق مردم ایجاد کند.
خانم کروبی در ادامه اقدام نیروهای منیتی مستقر درب منزل ایشان را در برخورد با خانواده شهیدان باکری و همت به شدت محکوم نمود و از این شیوه برخورد با خانواده شهدا بویژه خانواده این دو شهید، آنهم در سالروز آغاز جنگ تحمیلی ابراز تاسف کرد.

حمله به معترضان با گاز اشک آور مقابل منزل کروبی
سایت جرس: خانواده شهیدان باکری و همت هنگامی که قصد ملاقات با مهدی کروبی را داشتند با اسپری گاز اشک آور مورد حمله نیروهای لباس شخصی قرار گرفتند و در جریان این حمله پسر شهید باکری بازداشت شد.
احسان باکری در پی هجوم نیروهای لباس شخصی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
به گفته منابع مطلع، مهدی کروبی پس از تماس تلفنی صبح امروز با خانواده این شهدا و دلجویی از بابت اتفاق به وقوع پیوسته مقابل منزل میرحسین موسوی، از خانواده این شهدا برای حضور در منزلش دعوت به عمل آورده بود.
نیروهای لباس شخصی هنگام مراجعت خانواده شهید همت و باکری به منزل کروبی به آنها حمله ور شدند و احسان باکری را بازداشت کردند. پس از آنکه یکی از نیروهای مستقر به مادرش می گوید اسلحه را می گذارم روی شقیقه ات و راحتت می کنم ، درگیری شروع می شود.

در کنار مردم بمانید (یادداشتی برای مهر از مجید توکلی)

دانشجونیوز: مهری دیگر از راه رسید و خبری از مهربانی نیست. بهار دانشگاه در خزان طبیعت رسید و همچنان به امید شکوفایی و به بار نشستن آرمان ها و خواسته هایمان در این ایام زمستانی و در اوج داستان های تلخ و روزهای سخت به انتظار نشسته ایم. اگر آغاز سال تحصیلی نبود و تکرار هر ساله ی آن، عید و تحویل و تغییر نبود، شاید تکراری بودن مانع بود تا از ایام تلخ سرزمین مان و قصه ی مصیبت بار و سراسر خیانت و جنایت و رذالت قوم استبداد- به ویژه در دو سال گذشته- و ایستادگی و متانت و بزرگی مردم نوشت. اما در گریز از سخنان تکراری و ضرورت بیان برخی از آن ها و این بار برای دوستان دانشجویم و ورودی های جدید دانشگاه می توان نوشت. سال ها پیش بارها و بارها برای مهر و شروعی جدید و عید و تحویل سال جنبش دانشجویی نوشته ام و سلامی و خوش آمدی از حضور در میانه ی آشوب و تقابل استبداد و آزادی گفته ام.
دانشگاه موتور محرکه ی حرکت های مردم و همیشه پویا و زنده بوده است. اهمیت دانشگاه به دانشجویان و جنبش همیشه پرسش گر و روشن گر دانشجویی بوده است. جنبش دانشجویی زنده و زاینده است. زنده مانده است تا زاینده باشد و زاینده بودن آن ضامن زندگی و پویایی آن بوده است. خوشبختی است که در زمانه ای و در میان نسلی ممتاز قرار گرفته ایم. امروز نسلی جدید آمده است و اندوخته ای فراوان از تجربیات گذشتگان را پیش رو دارد. امروز می بینیم که نهال ارزش های جنبش دانشجویی درختی تناور شده است و میوه و ثمر داده است. می بینیم که پیران و بزرگان مان در سایه ی این- پرورده ی به خون جگر- آرام و قرار گرفته اند. می بینیم که مردم مان از حاصل آن بهره می برند و استفاده می کنند و حیات شان را در گروی آن یافته اند. امروز نشانده ی جنبش دانشجویی شانه ی راه مردم است و شاخه های آن شاخص های بیان و اعتقاد آن هاست.
بیش از صد سال مبارزه ی مردم علیه حکومت های خودکامه و حاکمان اقتدار گرا و انحصارطلب، سرانجام در خشکسالی معرفت و انسانیت جمهوری اسلامی نشان داد که باید به کمترین ها بسنده کرد و بیشترین زخم ها را خورد و در گذر زمان مقاومت و ایستادگی را آموخت و از این رهگذر یاد گرفت که هم زنده ماند و هم زاینده شد و قصه ی استبداد و بی حاصلی را به پایان برد. قصه ی بیش از صد ساله به ما آموخت که باید برای آزادی خطرها کرد. خوشحالیم که دانشگاه و دانشجویان را داریم و می دانیم جوانان دانشگاه اهل خطر کردن هستند. راستش دانشگاه خانه ی روشنی سازی و روشنگری است. بی پروایی و شجاعت را در کنار صداقت و صراحت می آموزد تا " باید برای آزادی خطرها کرد" پایان نباشد. دموکراسی و حقوق بشر این روزها چراغ راه مان شده است تا در تشنگی و نیاز جهان به صلح و امنیت، شتاب مان را برای تحقق آرمان های دیرینه آزادی، دموکراسی و حقوق بشر و تحقق صلح و امنیت افزون نماییم. همه ی امیدمان به نسل جدید است که از دیروز اثر بخش بوده اند و امروز در بی شماریِ شان مژده پیروزی می دهند.
چنین است که امید مردم به دانشگاه است و گویا مردم از دانشجویان پیمانی گرفته اند. آن ها پیمان گرفته اند که آزادی باید زنده بماند، شادی میهمان هر خانه شود، خشونت چنان رسوا شود که اجازه ی حضور و بروز نیابد، زنجیر های عقاید و بیان و اندیشه ها پاره شود، دوستی و همدلی افزون گردد، به جای برتری جویی ها، روا داری و احترام به همدیگر نشانده شود و آزادی و عدالت، دموکراسی و رفاه و حقوق بشر و زیست اخلاقی و انسانی و همه با هم محقق گردد. مردم پیمانی سخت گرفته اند و کاری سخت پیش رو دارید. اما می دانم که با همت تان پیروز می شوید و احترام مردم را بر می انگیزید. آن گاه اگر استبداد همه ی توان اش را به خشونت و سرکوب تبدیل کند، باز شکست خواهد خورد.
89 ای ها هم آمدند و سال تحصیلی جدید فرا رسید و نسل جدید وعده ی دیدار و میدان حضور اش دانشگاه خواهد بود؛ شما به دانشگاه آمده اید. روزگاری ما نیز دانشجوی این دانشگاه بوده ایم. البته سخت گیری های آموزشی چنین نبود. به ما می آموختند که بزرگ باشیم و سپس در پی دانش برویم. از شما می خواهند، کوچک و سرسپرده و مطیع باشید. دانشگاه خودی می خواهند و چنین است که نظام آموزشی سخت گیرانه و کودکانه ای را بر شما حاکم کرده اند و به نام اسلامی کردن، علم و تخصص را حقیر کرده اند و سرسپردگی و خودی بودن را بر جای آن نشانده اند. ولی می دانم که باز هم بزرگ خواهید ماند. باید هوشیار باشید. امروز نام دانشجو را پذیرفته اید تا در سخت ترین شرایط مدافع نام و اعتبار دانشجویان باشید. وارث ارزش ها و داشته های فراوانی شده اید که سال هاست زیر هجوم اقتدارگرایان و انحصارطلبان توانسته است خود را حفظ کند. خطاست که شما را توصیه پذیر نمی دانند. شما الگوی تغییرید و این نشان آن دارد که نقد پذیرید و شجاعت تغییر دارید و بر سنت پرسشگری و روشنگریِ تان خواهید ماند.
در پی آگاهی و دانش بودن و آگاهی بخشی پیشه کردن ممتاز تان کرده است تا مردم به گرد شما جمع شوند. حال با هم بودن تان امتیازی است که از آن باید بهره ببرید. در این سال ها خشونت آفرینی و سرکوب تهدید ها، قدرت گام برداشتن را از ما سلب می کرد ولی ایمان به با هم بودن مان در جنبش دانشجویی کارهای بزرگی را رقم میزد و ترس را از جنبش داشجویی گریزان می کرد. نقش ما انجام کارها به بهترین شکل ممکن بود. بزرگی ما آن بود که با کوچک ترین کار هایی که از دستمان بر می آمد به پیش می رفتیم- آن چه مهم است، مردم و خواسته های آن هاست- بزرگی به نقش های بزرگ نبود. بزرگی آن بود که در نقشی که برگزیده بودیم کارهای بزرگی انجام دهیم. شاید ساده ترین کار که فرصتش فراهم می شد، بهترین گام و پیشرفت بود. شتابی برای تغییر نقش تان نداشته باشید و با آرامش تجربیات لازم را بیاندوزید و به تجربیات گذشتگان احترام بگذارید و به پیش بروید. جنبش در نزد ما هیچ گاه نمرد که زنده باد مجددش را فریاد کنیم. ما از نقطه ی پایان گذشتگان مان و از بلندای تجربیات آن ها آغاز می کردیم. ما راه را درست آمده بودیم و درست عمل کرده بودیم. اگر انتظارات، کاستی هایی داشت و دشواری شرایط مانع بود، موجب نمی شد که از ابتدا اغاز کنیم. ما ادامه را پیشتر می بردیم ولی گذشته را پاک نمی کردیم. گذشته برای ما پشتوانه ای بود که داشته ها و حقیقت مان را فربه می کرد و هویت مان را جلا می داد.
می دانید که در این روزها بایدها و نبایدهایی دارید. نظام ارزشی و مرام خاص خود را دارید که می پذیرید و رفتار می کنید. باید دانست که خود تعیین کننده اید و این به آن معناست که مرام شما رفتار شماست و ارزش های شما اصول آینده و مبنای اخلاق و عمل جامعه خواهد بود. در دل حادثه اید و با آشوب ها رو به رویید که اگر نترسید پیروز خواهید شد. ایستادگی شما استبداد را فرسوده خواهد کرد. با آرامش و آگاهانه گام های استوار تان را بردارید و روند فرسایش و زوال آن ها را دوام بخشید. می دانم سرانجام از دل آشوب قرار و آرامش را به ارمغان می آورید تا با امید آفرینی و روحیه سازی، استبداد و بیداد را از پای در آورید. رهبران سبز تان را تنها نگذارید. زندانیان و خانواده هایِ شان را فراموش نکنید. بزرگان تان را بزرگ بدارید و همراه شان باشید. رهبران سبز نیک ایستاده اند و نشان داده اند که شایسته ی آنند که شما در کنارشان باشید. اگر همه با هم باشید پیروز خواهید شد.
مراقب باشید که همچنان منصف باشید. مبادا پلیدی و استبداد و ظلم ها و ستم ها و تلخی ها و سختی ها شما را در دست بگیرند. نباید در شتاب مان در رسیدن به آزادی راه خطا برویم. باید اجازه دهیم ارزش ها تثبیت شوند. اگر در دام دروغ گویی ها بیفتیم، اگر به هتک حرمت ها و بی احترامی ها بی توجه باشیم، اگر بر اندک خوبی های این کل ناهنجار چشم ببندیم؛ فردا دچار مشکل خواهیم شد. اگر از اشتباهات و برخی ناصوابی های دوستان و همراهان امروز غفلت کنیم، اگر در قهرمان سازی ها افراط و بی توجهی کنیم؛ فردا دچار مشکل خواهیم شد. برای رسوایی خشونت بر آن نیفزایید. بدی ها و پلیدی های استبداد چنان است که نیازی به افزودن نبوده ها نیست. اگر با بیانی صحیح، جنایت ها و رذالت ها گفته شود، مردم نیز به درستی خواهند فهمید. اشتباه است که فکر کنید؛ دیگر فرصتی ندارید. شما چون پیروز خواهید شد فرصت کافی را دارید و تنها کافی است که فرصت ها را غنیمت بدانید و راهبرد های درست را بیابید. فکر نکنید صرف طرح مطالبات جدید شما را به پیش می برد. با تثبیت همان پذیرفته شده های دیروز و همراهی با مردم و تلاش برای کسب خواسته های مطلوب امروز هم می توانید پیروزی را به دست آورید. لزومی به طرح هرروزه ی مطالبات جدید نیست. ابتدا به خواسته های دیروز در حد توان و با توجه به شرایط دست یابید و سپس با درنگ و دقت به مطالبات جدید بپردازید.
بزرگی و پیروزی از آن مردم است. شما بر سنت پرسش گری و روشنگریِ تان بمانید. شما آگاهی بخشی را فراموش نکنید. در کنار مردم باشید و بدانید هر کسی با مردم باشد پیروز است. مردم را ناآگاه نباید تلقی کرد. آن ها وابسته و سرسپرده نیستند. مردم آزاد و مستقل اند. حضورهای نمایشی به زودی به پایان خواهد رسید و آن گاه آنان که با مردم بوده اند پیروز خواهند شد و آنان که با هزار ترفند مردم را به دنبال خود شتابان راهی کرده اند یا هر روز به بهانه ای جمعی را برای اعلام صمیمیت و همراهی برپا کرده اند، خواهند دید چگونه بساط رسوایی گسترده اند و با چه شرمساری نام شان نیز باید برود.
پس از آن همه دروغ و تقلب و خیانت، پس از آن همه بازداشت و سلول انفرادی و شکنجه و تجاوز و جنایت، پس از آن همه سرکوب و لشگرکشی و حکومت پلیسی و قتل و رذالت و پس از آن همه دادگاه های نمایشی و خطبه های ننگین و مصاحبه های دروغین و اعترافات ساختگی و پرونده سازی و تهمت پراکنی و وقاحت؛ امید همچنان زنده مانده است و مردم آینده را متعلق به خودشان می دانند و برای رسوایی دشمنان شان که دشمنان آزادی و دمکراسی و حقوق انسان هایند لحظه شماری می کنند. دشمنان مردم عصبانی هستند که سیاست سرکوب و ارعاب به شکست رسیده است. شاید بخواهند حکومت ترور راه بیاندازند. مردم باید با وحشت واقعی رو به رو شوند. حکومت ترور هر روز باید به گوشه ای لشگر کشی کند. باید سلاح و توان اش را به رخ مخالفان بکشد. باید هر کسی را که می خواهد بازداشت کند. از شکنجه و جنایت و کشتار علیه آن ها ابا نداشته باشد. با نمایش سلاح و توان اش ترس آفرینی کند. در برابر جهانیان نیز باید عرض اندام کند. باید موشک و بمب و شتاب اش را به جهانیان بنماید. باید عزم آدم کشی را به گذشته ی آدمی کشی اش بیفزاید.
ضرباتِ سرکوب و تهدیداتِ ارعاب اگر به نتیجه نرسید، وحشت و خشونت ترور به نتیجه خواهد رسید؟ ترور می خواهد با جنگ افروزی در کنار نهایت خشونت علیه مردم سرزمین اش اتمام حجتی برای جهانیان کند. زهی خیال باطل که خشونت رسواتر از آن است که در عزم ما خللی وارد کند و مردم را در دام خشونت و ترس درافکند. یادمان از 16 آذرها و 18 تیرهاست که با دستانی خونین از نفی خشونت می گفتیم. از دوستان از بام پرت شده، از در و پنجره های شکسته، از اتاق های سوخته، از گلوله های قاتل دوستان مان، از باتوم و گاز و آتش و دود، از یاران به خون افتاده و مجروح شده، از دوستان دربند و شکنجه شده؛ خاطره ی روزهای دانشگاه ما چنین است. 18 تیر و 25 خرداد و 16 آذرها. با این همه تلخی از نفی خشونت می گفتیم. دوستان مجروح مان در آغوش مان بودند. اگر خون بر دستان مان خشکیده بود ولی جوشش و خروش اش در سخنانمان دیده می شد. هنوز 16 آذر 87 را به یاد دارم. کوفتگی ها و شکستگی ها و زخم های پس از روزهای بزرگ دانشگاه را به یاد دارم؛ شکنجه های اتاق های بازجویی را به یاد دارم و هنوز 16 آذر 88 را به یاد دارم.
دوستان ام! عید دانشگاه است ولی یاران دبستانی تان را فراموش نکنید. بسیاری امروز در زندانند و جای بسیاری دیگر نیز خالی است. قصه ی تعلیق و تبعید و توبیخ را شنیده اید. جای ستاره دارها و محروم ها را خالی کنید. یاد اخراجی ها هم باشید. اساتید به زور بازنشسته و اخراجی را به خاطر آورید.
می گفتند دانشگاه کابوس حاکمان خیره سر است و انبار باروتی است که با جرقه ی ظلم و ستمی، همه ی هست بیدادگران و مستبدان را نیست خواهد کرد. می گفتند که جنبش دانشجویی نماینده ی خواسته های مردم است. قومیت های محروم، اقلیت های مظلوم، روزنامه نگاران دربند، روشنفکران سرکوب شده، اندیشه های تحریف شده، حقایق و اخبار سانسور شده، اندیشمندان در تبعید، آزادی خواهان زندانی، زنان و دختران مورد جفا، کارگران به ستم کشیده شده و معلمان و اصناف به ضعف کشانده شده را فراموش نکنید. چند سالی است عزمی در پی تعطیلی دانشگاه هاست. تمام تلاشش را برای خودی کردن آن صورت داده است و ناکام از همه نیرنگ ها و توطئه هایش، امروز در پی تعطیلی دانشگاه ها نیز حرکت می کند. این عده ی اندکِ خردگریز و آزادی ستیز هر روز فتنه ای به پا می کنند، شاید که بتوانند در آشوبِ آتشی که افروخته اند دانشگاه ها را به تعطیلی بکشانند که هوشیاری شما بی تردید مانع تکرار انقلاب فرهنگی جنایت آمیز و خیانت بار آن هاست. در این سال ها که موفق نشده اند تمام تلاش شان را کرده اند که دانشگاه هایی فقیر و بی اثر بسازند و با انواع محدودیت ها و محرومیت ها و محکومیت ها دانشگاه را ضعیف کنند و جنبش دانشجویی را خاموش سازند. تشکل های آزاد و نشریات مستقل را سرکوب و توقیف کرده اند و جریان های وابسته و موازی ساخته اند و با صرف هزینه های فراوان و اردوها و دوره ها و طرح ها در پی تحقق خیال خام شان بوده اند که با هوشیاری دانشجویان باز شکست خواهند خورد.
کاخ استبداد دیر زمانی است به لرزه در آمده است. زوال قرائت فاشیستی و نابودی استبداد دینی فرا رسیده است. آغاز این هزاره پایان دیکتاتوری هاست. دیکتاتوری های بزرگ با سر افکندگی در خاک افتاده اند. روند فرسایشیِ سرکوب آغاز شده است. سنگینی سلاح ها خسته شان کرده، بی آبرویی دروغ ها از پا در آورده شان، رسوایی خشونت توان شان را گرفته، نگاه های سنگین انسان های آزاده ی جهان و گام های استوار و پا بر جای آزادی خواهان کمرشان را شکسته است. امروز دیکتاتورها باید اعتراف کنند که تنهایند و باید بدانند که باید بروند.
دوستان ام! روزهای آخر را با گام های استوارتری بپیمایید. صدایتان از ورای دیوارهای زندان نیز به گوش می رسد. استواری گام ها تان تاریخ را معنا خواهد بخشید. با اراده و عزمتان سرنوشت تان را تعیین خواهید کرد و تاریخ را خواهید نوشت و آینده را خواهید ساخت و جاودانه خواهید شد. برای جاودانگی تان هشیار باشید. اگر با مردم نباشید روزگاری به سان همه ی مستبدین تنها خواهید ماند و مجبور می شوید عده ای را اجیر کنید تا جمع های دروغین به پا کنند و قدرت تان را از نظامیان و موشک ها و سلاح های کشتار جمعی به دست آورید. اگر صداقت نداشته باشید، اگر دروغ گویی پیشه کنید و داشته های تان را با دروغ به دست آورید جز اندوخته ای دروغین، چیزی برای شما نمی ماند که دروغ، گمراهی و دور افتادگی و درماندگی می آورد. اگر شجاعت نداشته باشید، سر سپرده خواهید ماند. اما بدانید که شجاعت در بیان باید از دیگر شجاعت ها پیشی بگیرد. اگر شجاعت در بیان نداشته باشید، دیگران در پی شما نمی آیند و همراهی تان نمی کنند و تنها خواهید ماند. جامعه ای که در آن صراحت و شجاعت در بیان نباشد، فقیر و نا آگاه است و جامعه ای نا آگاه، منحط و رو به زوال است. شما برای پیروزی نیاز به آگاهی و حکمت دارید. شا باید بدانید و به دیگران بگویید که سرانجام برای رهایی از تکرار قصه ی تلخ گذشته، نفی خشونت را چون صداقت و شجاعت و حکمت دوست دارید و از آن فاصله نخواهید گرفت.
مهر ماه فرارسید و سالی سخت پیش رو است. اگر با در کنار هم بودن و اتحاد بر محور مردم و با تکیه به داشته ها و توسل به تجربیات گذشته پیمانی بسته شود که همبستگی را معنا بخشید، ایستادگی را معنا بخشید و برای آزادی و علیه استبداد ایستاد؛ فردایی روشن خواهیم داشت. می دانم باز حماسه ای در راه است. می دانم که امید مردم به سرانجام خواهد رسید. می دانم در جشن آزادی و سرور پیروزی در کنار هم خواهیم بود و مهر را با مهربانی شروع خواهیم کرد.
زندان رجایی شهر- اندرزگاه شماره 3
24/6/89

یکی از فعالان کمپین یک میلیون امضا بازداشت شد

جبهه متحد دانشجویی: نوید محبی، وبلاگ‌نویس و فعال کمپین یک میلیون امضا، از روز ۲۷ شهریورماه بازداشت شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، وی در منزل پدری‌اش در شهرستان آمل، طی یورش هشت نیروی امنیتی بازداشت شده و هم اکنون به زندان ساری منتقل شده است.
گفته می‌شود بازداشت وی همراه با "ضرب و شتم شدید" بوده و نیروهای امنیتی با نشان‌دادن سلاح گرم، خانواده محبی را تهدید کرده‌اند.
از علت بازداشت این وبلاگ‌نویس، اطلاعی در دست نیست.
این فعال مدنی، پیش از این و در جریان مراسم هشتم مارس سال ۸۷، در حالی که دانش‌آموز مقطع دبیرستان بود، از سوی نهادهای امنیتی شهرستان آمل احضار شده و مورد تهدید و ضرب و شتم قرار گرفته بود.

آزادی نوشین احمدی با قرار کفالت
در خبر دیگری به گزارش مدرسه فمینیستی، نوشین احمدی خراسانی، نویسنده، پژوهشگر و فعال جنبش زنان، پس از تفهیم اتهام با قرار کفالت آزاد شد.
روز چهارشنبه 31 شهریور ماه 1389، نوشین احمدی خراسانی پس از چندین ساعت بازجویی کتبی، و تشکیل یک پرونده جدید در شعبه 5 دادسرای اوین، توسط بازپرس پرونده تفهیم اتهام شد. اتهام وارده بر وی «فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق الف : نوشتن و درج مطالب علیه نظام در سایت مدرسه فمینیستی، و ب : شرکت در تجمعات غیرقانونی پس از انتخابات 1388» بود.
پس از تفهیم اتهام، نوشین احمدی خراسانی از خود دفاع کرد و پس از آن، برای وی قرار کفالت صادر شد. او پس از معرفی کفیل، نهایتا تا تشکیل دادگاه اش آزاد شد.

۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

بيانيه دانشجويان دانشگاه تهران در حمايت ازدانشجويان تعليقي نوشيرواني بابل

جبهه متحد دانشجویی:جمعی از دانشجویان دانشگاه های تهران با صدور بیانیه ای حمایت خود را از دانشجویان تعلیقی دانشگاه بابل اعلام داشتند.این بیانیه در پی می آید:
روزي كه تو بيايي، براي هميشه بياييو مهرباني با زيبايي يكسان شود روزي كه ما براي كبوترهايمان دانه بريزيم ...و من آن روز را انتظار مي كشمحتي اگر روزي كه ديگر نباشم (شاملو)مــن در تــــو زنـــــده ام و تــــو در مــــن .... با شروع سال تحصيلي جديد دانشگاه و دانشجو بار ديگر مورد حمله و هجوم خفاشان شب قرار گرفت ، آنان كه از نورانديشان در هراسند. سال جديد با تهديدهاي وزير به اصطلاح ”علوم”!! مبني بر ” با خاك يكسان كردن ” دانشگاه هايي كه در برابر يورش مغول وار بسيجيان و حراست و اعمال فشارهاي آنان سر تسليم فرود نياورند ، شروع شد. از آنجايي كه ايستادگان در برابر ظلم و نابرابري اولين اهداف حكومت هستند ، اينبار نيز سركوب فزاينده را با فشار بر دانشجويان مقاومِ دانشگاه هاي مازندران آغاز كردند. آنها كه پيش از اين بارها ايستادگيشان در مسير آزادي را اثبات كرده اند.حال بايد گفت به كدامين گناه ، دانشجويان آزاده اين ميهن را به اسارت ميكشند و يا آنان را از حق تحصيل محروم ميكنند؟ احکام ناعادلانه زندان و شلاق براي 10 تن از دانشجويان آزاديخواه از جمله : ميلاد حسيني کشتان، سياوش صفوي، علي نظري، رحمان يعقوبي، علي عباسي، علي دنياري، شوانه مريخي، و مازيار يزداني و... كه مورد تاييد دادگاه تجديد نظر استان مازندران قرار گرفته است. آنها در مجموع به 62 ماه زندان تعزيري و 195 ضربه شلاق محکوم شده اند. همچنين شاهد صدور احكام اخراج براي ياران آزاده مان عماد بهاور، سارا خادمي، اشکان ذهابيان، سياوش سليمي نژاد و ايمان صديقي هستيم .(حداقل 8 دانشجوي ديگر نيز از تحصيل محروم شده اند) آري اين اقدامات سركوبگرانه از جانب دولت كودتا كه تحت فشارهاي داخلي و تحريم هاي بين المللي به دليل تزلزل و ضعف شديد و به دليل ترسي واقعي از قيام ملت ايران، بخصوص قشر روشنفكر و دانشجو، دور از انتظار نيست .ترس از بازگشايي دانشگاهها، با شروع سال تحصيلي در تک تک حجره هاي وجودشان رخنه کرده است.اما چه خام خيالي بيهوده اي كه دانشجو ، سنگر آزادي را به سپاهيان شب تسليم كند! اين اولين بار نيست كه حرمت دانشجو و دانشگاه هاي مازندران را ميشكنند و آخرين بار نيز نخواهد بود. هنوز احكام انضباطي , پلمپ كردن انجمن ها ,تحصن و اعتصاب غذاي دانشجويان در فروردين 88 را فراموش نکرده ايم .هنوز احكام محروميت از تحصيل در ارديبهشت 88 را فراموش نكرده ايم.هنوز حمله ماموران انتظامي به دانشگاه , محاصره خوابگاه نوشيرواني , ضرب و شتم ياران دبستانيمان , لغو امتحانات و بازداشت مهندس سید ضیاء الدین نبوی دانش آموخته ی محروم از تحصیل دانشگاه نوشیروانی و... را فراموش نكرده ايم. هنوز ربودن دانشجويان و بازداشت گسترده فعالين را فراموش نكرده ايم. اما پاسخ دانشجويان غيور مازندران چه بود؟ آنها با فرياد ” خس و خاشاك تويي , دشمن اين خاك تويي ” بنر احمدي نژاد را پايين كشيدند و راهپيمايي و تظاهرات خشم خود را از نظام غاصب به نمايش گذاشتند. محسن ها و ايمانها و ضياءها و نيما ها با اعتصاب غذا حتي در زندان و زير سخت ترين فشارها ثابت كردند كه حتي اگر پاهايمان را با غل و زنجير ببندند و ما را در زنداني سرد و تاريك بيافكنند،اما نميتوانند انديشه مان را به اسارت بگيرند. ما در اين مسير همه چيزمان را فديه راه آزادي مردمان خواهيم كرد و باكي به دل راه نميدهيم. يارانِ دانشگاهي ، همسنگران ! ما جمعي از دانشجويان دانشگاه هاي تهران ضمن اعلام انزجار از صدور اين احكام ناعادلانه و بي پايه حمايت بي دريغ خود را از شما اعلام ميكنيم. پيكر همه دانشگاه هاي ايران زخم خورده ي گلوله و باتوم و هتك حرمت نظام ولايت بوده وهست, ولي نميدانند كه صبر ما هم حدي دارد و نه تنها ما ، بلكه ”سوپاپ اطمينان” كه همانا قهر و خشم ملت ايران است، در حال انفجار است و ما اعلام ميداريم كه امسال ، سال پاياني ظلم و ستم حاكم بر ملت ايران خواهد بود و ما دانشجويان به عنوان پيشگامان اين مسير ، تلاش را براي رهايي ميهن در سال تحصيلي جديد صد چندان خواهيم كرد. زنگهاي دانشگاهها براي كسب آگاهي و آزادي بصدا در آمده و در خواهد آمد. برهيچ كس پوشيده نيست كه نظام ولايت در محاصره ي اختلافات دروني , فشارهاي تحريم و اخطارهاي جامعه بين المللي براي دست برداشتن از سلاح اتمي و نقض حقوق بشر و جو اعتراضي جامعه ، چاره اي جز فشار بيشتر بر روي دانشجويان آگاه و آزاد ندارد. بر ماست كه چون فولاد دركشاكش سختي ها آبديده تر شويم و عهد ديگر با ياران اسيرمان ببنديم و صداي فرياد آنان را از پشت ديوارهاي اوين و گوهردشت به گوش همه برسانيم. آري ، ما صداي آنانيم. از خاك سكوت آتش فریاد بسازیم من با تو و ما میهنی آباد بسازیم این موج به پا خاسته دریا شود آخر دریا شده و میهنی آباد بسازیمجمعي از دانشجويان دانشگاه هاي تهران27شهريور 89

رییس موزه وحشت حکومت اسلامی در سازمان ملل

شکوه میرزادگی
در دوران جوانی ما، در تهرانی بی دود و بی توسری، و فضایی که در آن همه ی آزادی ها بود جز آزادی سیاسی و، طبعاً، بگیر و ببندهایی هم از میان آزادی خواهان سیاسی، و در فضای پر جنب و جوش روشنفکری کافه هایی که پاتوق علاقمندان به فرهنگ غربی بود، گاهی در میان بحث های ادبی و فرهنگی یک اصطلاح مورد استفاده زیادی داشت: «کافکایی!» این کلمه به شکل های مختلفی به کار می رفت: «فضایی کافکایی »، «نوشته ای کافکایی»، «فکری کافکایی»؛ و مجموعه ای را به مخاطب القا می کرد که دارای مشخصات خاصی بود. در واقع، هر آن فضا و نوشته و زندگی و تفکری که می شد آن را بیرون از واقعیت، حیرت انگیز، هراسناک، و تا آنزمان حتی غیر قابل تصور، دانست «کافکایی» گفته می شد. البته این اصطلاح، همچون خود کافکا، از ما نبود و از غرب آمده بود منتقدان غرب او را صاحب سبکی نوظهور می شناختند که هیچ نامی جز نام خودش برای آن رسانای مفصود نبود. کافکا، که نویسنده ای آلمانی الاصل و زاده شده در پراک بود (ژوئیه ی ۱۸۸۳ - ژوئن ۱۹۲۴)، در ادبیات مغرب زمين جهان هایی آفرید که حتی در چارچوب قصه هم غیرقابل باور بودند، با کاراکترهایی عجیب و ناشناخته، و زندگی هایی انباشته از پوچی و درد؛ فضاهایی انباشته از ترس یا مضحکه که انسان نمی دانست در رويارویی با آنها باید بخندد یا گریه کند. و با این همه، این ها چنان بودند که گویی شما آن ها را می دیدید و حس می کردید. آثار کافکا، حتی در دوران تسلط سورئاليسم، يا موسوم به پسا سورآلیسم، و سپس رئالیسم جادویی، و با وجود انباری از فیلم های کابوس مانند هالیوودی، همچنان نه تنها برای ما در ایران، که برای خوانندگان ادبیات جهانی نیز حیرت انگیز، دردناک، و هراس آور بود.
اما در پی انقلاب اسلامی در سرزمین ما، که شبیه هیچ انقلابی در جهان نبوده است، من هم مثل برخی ديگر از مردمان ایران که با این نوع فضاها تنها در نوشته های نویسندگان بزرگ جهان آشنا بودیم، در طول سی و یک سال حکومت اسلامی بارها و بارها فضاها و نشانه های زنده ی ای را مشاهده کرده ايم که از مرزهای «کافکایی بودن» هم گذشته اند: صحنه هایی هراس انگیز و عجیب در شکل هایی از خشونت ها، زندان، شکنجه، صحنه هایی حیرت انگیز از خرافاتی قرون وسطایی که به مدد تکنولوژی قرن بیست و یکمی نمودی کابوس وار پیدا کرده اند. اما و با این همه، هنوز هم قصه به پايان نرسيده و همچنان گاه، به خصوص از زمانی که احمدی نژاد و دار و دسته اش بروی کار آمده اند، پيش می آيد که با دیدن یا شنیدن برخی از عملیاتی، که حاصل کار این حکومت است، فکر کرده ام دارم خواب می بینم؛ فکر کرده ام که این دیگر قطعاً نمی تواند واقعیت داشته باشد.
البته این پرسش همیشه وجود دارد که: «مگر در تمام سی و یک سال گذشته همین بساط برقرار نبوده؟ چرا فقط تکیه بر دولت احمدی نژاد است؟» و پاسخ من این است که: بله، بدون تردید سی و یک سال کشتار و بدبختی و جنگ و خشونت و تبعیض های ناشی از تک مذهبی بودن این حکومت را همه دیده اند اما، تا قبل از حضور احمدی نژاد و دار و دسته فالگیر و جن گیر او، حوادث هیچ وقت این همه با این مقدار خرافات و رفتارهای عجیب و غریب همراه نبوده است. آن چه اکنون، و در این پنج شش سال گذشته در ایران اتفاق افتاده، نه تنها در واقعیت، که حتی گوشه هایی از آن در هیچ کتابی (حداقل کتاب های مشهور تخیلی و عجیب) نیز وجود نداشته است. به راستی چگونه می شود یک مجموعه ی جنون آسای خرافات را توأم با بالاترین شیوه ی اعمال خشونت در سرزمینی در یک گوشه از جهانی گرد آورد که خود را در اوج خرد ناشی از علم و تکنولوژی و باور به کرامت انسان می شناسد؟
در ارتباط با جهان معاصر، سرزمین ما اکنون شکل همان موزه ی وحشتی را پيدا کرده که کنار درهای ورودی اش نوشته اند: «کسانی که قلب بیمار یا ضعیفی دارند وارد نشوند!» با این تفاوت که بیشتر افرادی که در این موزه وحشت کار می کنند نیز خود از حضور در چنین موزه ای هراسان و گریزانند. نگاهی به سیل مهاجران از ایران گریخته، و به سوی حتی عقب افتاده ترین کشورها از نظر اقتصادی روان شده، که جريان اش روز به روز هم زیادتر می شود، نشان از این هراس دارد. ایران اکنون به موزه ی وحشتی تیدیل شده که خود گردانندگانش نیز تبدیل به مجسمه های وحشت و جنون شده اند.
تنها کافی است به چند خبر همین ماه گذشته در مورد محیط زیست و خیل ویران کنندگان سودجویی که زیر نظر صاحبان موزه وحشت به جان محیط زیست افتاده اند نگاهی کنیم: به باندهایی که راحت و بی خیال در جنگل های زاگرس سنجاب ها را می گیرند، و آن ها را به رنگ های مختلف رنگ می زنند، به گردن شان قلاده می بندند و به شهرهای بزرگ می برند و آن ها را به عنوان حیوان اهلی می فروشند؛ سنجاب هایی که تنها با آتش زدن جنگل های بلوط های صد ساله و دویست ساله فراری داده می شوند. يا کافی است نگاهی کنیم به باندهایی که به آسودگی سمندرهای لرستان را، که مردم محلی آن ها را مارمولک های رنگی می نامند و از نادرترین حیوانات جهانند، شکار می کنند تا به قیمت های گزاف به معدود مردمان مرفه و شکم باره ی وابسته به حکومتی بفروشند که دیگر حوصله شان از گوشت های موجود سر رفته است. يا کافی است نگاهی کنیم به گربه های زندانی موسسه ی حمایت از حیواناتی که روسای موزه وحشت درش را پلمب کردند و گربه ها در آن اکنون در انتظار مرگی هراس انگیزند؛ يا به انبوه انبوه بچه خرس هایی که اخیراً زبانشان را از حلقشان بیرون می کشند تا به گفته ی حتما یکی از آن جن گیرهای موزه وحشت داروی همروئید (بواسیر) شکم سیرهای پرخوری را فراهم کنند که قیمت های گزافی برای این نوع داروهای عجیب غیر علمی می دهند. و... این قصه های فراتر از کافکایی ادامه دارد...
با اين همه، در اينجا، به فجایعی که در این سال های حکومت اسلامی و به خصوص چهار پنج سال گذشته، بر سر میراث طبیعی و محیط زیست، از رود و کوه و جنگل و دریا دریاچه گرفته تا هوا و خاک و آب چه آمده است کاری ندارم. هرچند اتفاقی که در این مدت از نظر محیط زیست در سرزمین ما افتاده در دنیا شبیه چندانی ندارد. یعنی سرعت تخریب این مناطق و شیوه تخریب آن به راستی و همانگونه که سازمان های محیط زیست جهانی بارها اعلام کرده اند رتبه ی اول را دارد. از عملیاتی که در بخش های سیاسی و اقتصادی این موزه وحشت اتفاق افتاده (که ممکن است گناهش را به گردن شیطان های کوچک و بزرگ، یا به گردن ایسم های مختلف، بیاندازند) نيز می گذرم. حتی به بخش های میراث تاریخی و فرهنگی نیز که سی سال است سازندگان موزه ی وحشت، در قلمروی آنها هر چه آثار فرهنگی و تاریخی غیر مذهبی و غیر خرافی است را یا به امان خدای قاصم الجبارین خود رها کرده اتد یا به فروش رسانده و یا زیر چرخ های بولدوزر و ضربه های کلنگ و تیشه اشان ویران کرده اند، در اينجا نمی پردازم.
چرا که اکنون نمايش حيرت انگيز ديگری بروی صحنه آمده است: اکنون، همان ویران کننده ها، در موزه ی وحشت خویش نمایش های کافکایی و اولترا سورئآلیتسی براه انداخته و دیوانه سان به دور منشور کورش بزرگ، که نمادی از همه ی آن آثار و فرهنگ های دسنخوش ويرانی است، گرد آمده و هل هل کنان به تحسین و تمجید مشغولند. گوئی اکنون کافکا و همه ی پیروان او را حیرت زده از گورها بیرون کشیده اند تا مروری دوباره بر آثارشان بکنند و بخش هایی را به آن بيافزايند که به فکرشان نرسیده بود.
نيز نمی توانم و نمی توانيم از هزار ها هزار زندانی که، در دل این موزه وحشت، شکنجه و درد و تجاوز و بی فردایی را تجربه می کنند بگذريم؛ از هزارها زندانی که در زندان های ایران، از کردستان و بلوجستان و آذربایجان گرفته تا تهران و تک تک شهرهای کوچک و بزرگ مان پخش شده اند؛ زندانیانی که بیشتر جوان اند و با مرگی تدریجی دست یه گریبان. چگونه می توان راضی به اين بود که روزانه چندین پتی شین امضا کنیم و دست به دامان سازمان های حقوق بشر شویم تا به حکومت اسلامی اخطار کنند، آن هم اخطارهایی که هر بار برای فقط یکی از هزار تن از این زندانی ها هم نیست؟
تازه ما تنها این پتی شن ها را برای افرادی تهيه و امضا می کنيم که نامی دارند، آن ها را می شناسیم، یا جزو دار و دسته ی خودمان هستند. اما هیچ می دانیم که در زندان های موزه وحشتی به نام حکومت اسلامی بر سر آن هزارها هزار جوانی که نامی آشنا ندارند چه می آید؟ همین دیروز ایمیلی از مادر یک زندانی داشتم که نوشته بود: «احمدی نژاد به آمریکا می آید. تو را به خدا کاری کنید! بگویید، بنویسید که بچه های ما که نه نویسنده هستند، نه فعال زنان و نه فعال سیاسی، و فقط یک شهروند ساده ی آزادی خواه بوده اند، ماه هاست در زندان هستند و کسی از آن ها يادی نمی کند». و، آنگاه، پس از توضیحاتی از وضعیت بد فرزندش و جوانان دیگر ايران، ادامه می دهد: «تازه هربار که یکی از زندانیان مشهور را با فشار سازمان های خارجی آزاد می کنند بچه های ما تا هفته ها باید تقاص پس بدهند و زیر آزار و شکنجه بازپرس ها و ماموران خشمگین زندان باشند.»
دوستان! احمدی نژاد، یکی از روسای موزه وحشتی که نام حکومت اسلامی دارد، هفته ی آینده به آمریکا می آید. بیایید فقط یک دقیقه از وقت هفتگی خودتان را بگذارید و در مدت حضور او در اين کشور، و در هر کشوری هستید، و تا وقتی سایه سیاه حکومت اسلامی از سر مردم ما کنار خواهد رفت، مدام به رسانه های آمریکایی، و به رسانه های جهان، فقط با یکی دو جمله ی کوتاه، بنویسید:
«احمدی نژاد رییس جمهور ما نیست. او و حکومت اسلامی اش زندانبان هزارها هزار جوان بی گناه و آزاديخواه سرزمین ما هستند. آن ها کشورمان را به موزه ی وحشت تبديل کرده اند». همين دو کلمه ی «موزه ی وحشت» برای درک جهان متمدن می تواند کافی باشد.
shokoohmirzadegi@gmail.com

محکومیت فعال دانشجويی همدان به دو سال زندان

جبهه متحد دانشجویی:فرشاد دوستی پور از فعالین سابق انجمن اسلامی دانشگاه بوعلی همدان وفعال دانشجویی کرد به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش دانشجونیوز، این حکم توسط شعبه ٢۸ دادگاه انقلاب و به اتهام اقدام علیه امنیت برای وی صادر شده است.
فرشاد دوستی پور عضو کمیته اقوام دفترتحکیم وحدت، پس از سخنرانی در مراسم ١۶ آذر سال ١۳۸۶ در دانشگاه تهران بازداشت و مدت ٢ ماه را در بند ٢٠٩ زندان اوین گذرانده بود. همچین پس از انتخابات ٨٨ ریاست جمهوری به واسطه فعالیتهای فرشاد دوستی پور در شورای مرکزی ستاد دانشجویی کروبی، پرونده وی مجددا به جریان افتاد ودر نهایت قاصی مقیسه اخیرا این حکم را به آقای نیک بخت وکیل ایشان ابلاغ نمود.
این فعال سابق دانشجویی همدان همچنین پرونده مفتوح دیگری در دادگاه انقلاب ایلام به واسطه پوشش رسانه ایی اعتراضات به کشتار سه نوجوان معترص به وقایع و تخلفات سازمان یافته صورت گرفته در انتخابات مجلس هشتم در شهرستان ایلام دارد.

انتقال علی جمالی و حسن اسدی زیدآبادی به بند ۳۵۰

جبهه متحد دانشجویی:علی جمالی مسوول کمیته سیاسی سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) و حسن اسدی زیدآبادی مسوول کمیته حقوق‌بشر این سازمان، به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شدند.
به گزارش ادوارنیوز، این دو عضو سازمان ادوار، در ملاقات امروز صبح با خانواده‌های‌شان، تایید کردند که از روز سه‌شنبه‌ی هفته‌ی گذشته (بیست‌وسوم شهریور) به بند عمومی ۳۵۰ زندان اوین که زیر نظر نهادهای امنیتی اداره می‌شود، منتقل شده‌اند.
حسن اسدی و علی جمالی، که روز سی‌ و یک مردادماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌ بودند، پیش از انتقال به بند ۳۵۰ در سلول‌های انفرادی بند ۲۴۰ اوین نگهداری می‌شدند. پرونده‌ی این دو نفر، بر اساس گفته‌های مقام‌های دادستانی، در دادسرای امنیت تکمیل و جهت تعیین شعبه به دادگاه انقلاب ارجاع شده است.
هم‌اکنون عبدالله مومنی، حسن اسدی و علی جمالی سه عضو شورای مرکزی سازمان ادوار و علی ملیحی مسوول روابط عمومی این سازمان در بند ۳۵۰ زندان اوین محبوس می‌باشند. احمد زیدآبادی دبیرکل این حزب منتقد دولت نیز دوران محکومیت پنج ساله‌ی خود را در زندان رجایی‌شهر کرج سپری می‌کند.

محمدشریف: حکم شیوا نظرآهاری حیرت انگیز است

جبهه متحد دانشجویی:محمد شریف وکیل مدافع شیوا نظرآهاری با اظهار شگفتی از انتساب اتهام محاربه درپرونده شیوانظر آهاری گفت در پرونده شیوا دلیلی برای انتساب محاربه وجود ندارد. وی همچنین اضافه کرد که فرستادن شیوا به ایذه پیگیری پرونده بحرانی می شود.
به گفته شریف فرستادن شیوا به ایذه بسیار حیرت انگیز و نگران کننده است و مجازاتی که برای محاربه در کتب فقهی آمده تبعید است نه تبعید در زندان. وی در توضیح این مساله به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «من تا به حال تبعید در زندان را ندیدم دیگر چه برسد به اینکه دختر ۲۶ ساله ای با مشخصات شیوا به زندان دور افتاده ای تبعید شود.»
محمدشریف وکیل شیوا نظر آهاری به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت در تمام سالهایی فعالیتش به عنوان وکیل هیچ زنی با موقعیت اجتماعی موکلش به تبعید به شهر دور از محل سکونتش مانند ایذه محکوم نشده است. او حکم را حیرت انگیز و نگران کننده خواند او گفت حتی مطمئن نیست «این زندان بند زنان داشته باشد چه برسد به زندانی سیاسی.»
وکیل خانم نظر آهاری گفت که این فعال حقوق بشر، صبح روز شنبه از سوی قاضی پیرعباسی، رییس دادگاه شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، به شش سال حبس در زندان ایذه در استان خوزستان محکوم شد. در این حکم جدید شیوا نظر آهاری بابت اتهام محاربه به سه سال و نیم تبعید در زندان ایذه، و برای اتهام اجتماع و تبانی در ارتکاب جرم به دو سال حبس و برای اتهام تبلیغ علیه نظام به شش ماه حبس محکوم شده است. همچنین این فعال حقوق بشر به اتهام اغتشاش افکارعمومی به ۷۶ ضربه شلاق محکوم شده که به ۴۰۰ هزار تومان جریمه تبدیل شده است.
محمد شریف، وکیل این متهم با اشاره به غیر منتظره بودن حکم گفت ‌ «‌ایذه ۱۷۸ کیلومتر با اهواز فاصله دارد و یک جای دورافتاده است. تا آنجا که ظرف این مدت تحقیق کردم، فهمیدم اصلا ایذه بند نسوان ندارد اما باز هم در حال پرس و جو هستم که مطمئن شوم آنجا زندانیان زن هم دارد یا نه، دیگر چه برسد به زندانی زن سیاسی…. در تمام سالهای کاری‌ام و تا آنجا که شنیدم هیچ زنی با شخصیت اجتماعی شیوا به چنین تبعیدگاه دور و گمنامی فرستاده نشده است.»
شیوا نظر آهاری، فعال حقوق بشر که به تازگی با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شده است سال گذشته یک روز پس از انتخابات دستگیر شد و بعد از گذشت صد روز که نیمی از آن را در بند انفرادی گذرانده بود با قرار وثیقه آزاد شد اما کمی بعد دوباره در اواخر آذرماه سال گذشته در حالیکه قصد شرکت در مراسم تشیع آیت الله منتظری را داشت دستگیر شد.
شریف گفت: «مسلما‌ تمام تلاشم را انجام می دهم تا رای در دادگاه تجدید نظر تغییر کند ولی وضعیتی که در دادگاه بدوی پیش آمد تا حدودی امیدم را کاهش داده است. انتظار داشتم شیوا از محاربه رفع اتهام شود حالا دیگر نمی توانم برای دادگاه تجدید نظر پیش بینی داشته باشم. فرستادن شیوا به ایذه بسیار حیرت انگیز و نگران کننده است. ملاقات خانواده اش و همین طور من را با مشکلات جدی همراه می سازد. باید رفت اهواز، بعد هفت گرد، بعد جایی به اسم ملکان و بالاخره رسید به ایذه. چنین مسافت دوری مسلما در رفت و آمدها تاثیر می گذارد و روند کنترل بر روی پرونده را کاهش می دهد.»
شریف با اظهارتاسف از اینکه تاثیرش در این پرونده صفر بوده است، درباره حکم تبعید گفت: «آیات ۳۳ و ۳۴ سوره معاد به این جرم اختصاص داده شده است و دقیقا طبق همین آیات مجازاتی در قانون مجازات اسلامی هم درج شده است. مجازاتی که برای محاربه در ماده ۱۹۰ آمده دقیقا اینطور است: قتل، آویختن به دار، قطع دست راست و سپس پای چپ و چهارم نفی بلد یا همان تبعید. اما آنچه در کتب فقهی آمده تبعید است نه تبعید در زندان. من تا به حال تبعید در زندان را ندیدم دیگر چه برسد به اینکه دختر ۲۶ ساله ای با مشخصات شیوا به زندان دور افتاده ای تبعید شود.»
این وکیل ادامه می دهد: «اما حرف اصلی ما این است که در پرونده شیوا دلیلی برای انتساب محاربه وجود ندارد. به هر حال من و خانم افروز مغزی که وکیل دیگر شیوا هستند لایحه دفاعیه ای نوشتیم و به زودی به دادگاه تحویل می دهیم.»
شریف با اشاره به اینکه دیروز با شیوا و خانواده اش صحبت کرده است گفت :«من و خانواده اش بیشتر از او نگران بودیم. به هرحال شیوا به دلیل شخصیت خاصش نگرانی را در چهره اش نشان نمی دهد. من که تجربه این پرونده ها را دارم می گویم به شرط فرستادن شیوا به ایذه پیگیری پرونده بحرانی می شود.»