جمعی از کنشگران سیاسی و اجتماعی ایران در بیانیه به نقض حقوق قانوني و حياتي زندانیان سیاسی اعتراض کردند.
به گزارش «میزان خبر» این بیانیه که به امضای 220 تن از فعالان سیاسی و اجتماعی رسیده است، با تصریح این نکته که «دهها نفر از فرهيختگان سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه ایران به دلیل اعتراض به مشي و تصميمسازيهاي مغاير منافع ملي دولت دهم و مراجع رسمي همسو با رييس دولت، در زندان به سر میبرند»، با بررسی شرایط زندانها و نقض آیین نامه ی زندانها و قوانین کشوری «محبوس نمودن جمعي از دلسوزترین فرزندان ایران در چنین زندانهایی ظلمی آشکار و خطایی جبران ناپذیر و از مصاديق بارز آسيبرساني به سرمايههاي عظيم انساني اين سرزمين» تلقی کردند و خواستار «پيگرد قضايي عاملان و آمران واقعي نقض حقوق قانوني ملت ايران و آزادی تمامي زندانیان عقیدتی و سیاسی و باز کردن فضای سیاسی کشور» شدند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
به نام خدا
اعتراض و اعتصاب غذای جمعی از زندانیان سیاسی در هفتههای اخیر و واکنش غيرمسوولانه برخي مسوولان سازمان زندانها و قوه قضائیه به آنها یکی از مهمترین جلوههای وضعیت وخیم فضاي سياسي کشور در كل و زندانها به طور اخص و نقض مسلم حقوق اولیه نخبگان ایران بود که اين روزها در زندان اسیرند.
امروزه دهها نفر از فرهيختگان سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه ایران به دلیل اعتراض به مشي و تصميمسازيهاي مغاير منافع ملي دولت دهم و مراجع رسمي همسو با رييس دولت، در زندان به سر میبرند و در شرایطی که زندانهای ایران بنا به تصریح مسوولان فاقد امکانات و استانداردهای اولیه از نظر سرانه فضا و امکانات است، محبوس نمودن جمعي از دلسوزترین فرزندان ایران در چنین زندانهایی ظلمی آشکار و خطایی جبران ناپذیر و از مصاديق بارز آسيبرساني به سرمايههاي عظيم انساني اين سرزمين محسوب ميشود.
با تاسف بايد اذعان داشت كه در طول يك سال گذشته، در نتيجه بيتوجهي مسوولان قضايي، حقوق قانوني و "حق حیات" زندانیان سیاسی كه تنها به اتهام طرح پرسش " راي من كجاست؟ " محبوس گشتهاند، در حدي گسترده و به نحوي كمسابقه و به صورت مستمر مورد نقض قرار گرفته و منجر به بروز نگراني جدي از وضعيت سلامت جسمي و رواني اين زندانيان آرمانگرا در افكار عمومي ملت ايران و جهانيان شده است.
برخی از زندانیان بازداشت شده از بیش از یکسال گذشته تاکنون از مرخصی محروم و از اين حق قانوني منطبق بر فصل سوم آييننامه اجرايي سازمان زندانها بيبهره بودهاند و حتی برخي مسوولان قضايي و مقامات سازمان زندانها ابايي ندارند كه صراحتاً بر نقض این حق تاکید كرده و رسماً اعلام دارند كه بهرهمندی زندانیان سیاسی از مرخصي و يا آزادي مشروط، منوط به ابراز ندامت، استرداد شكايت و عدم اعتراض به دولت و در نهايت، اخذ موافقت نهادهای امنیتی ميباشد و در صورت موافقت با مرخصی معدودي از زندانیان سياسي از آنان وثیقهای درخواست ميشود كه تا 20 برابر بهاي تاميني است كه از مجرمان جرايم عمومي مانند كلاهبرداران و سارقان اخذ میشود.
جمعی از زندانیان سیاسی به صورت تنبیهی به زندان رجایی شهر منتقل شدهاند، جایی که هیچ تفکیکی مابین قاتلان، جانیان و روزنامهنگاران وجود ندارد و حال آن كه اولاً وفق اصول و قواعد معتبر كيفري، اعمال هرگونه تنبيه بر مجرمان سياسي ممنوع بوده و دوم آن كه انتقال زندانيان تنها بايد منطبق با مقررات موجود در فصل چهارم آييننامه ياد شده به عمل آيد و بديهي است كه مقامات زندان بايد استدلال و توجيه متناسب با اين تصميم را ابراز دارند.
ماده 191 آييننامه يادشده حق نامهنگاري به خانواده و مقامات قضايي براي زندانياني كه ممنوعالملاقات نيستند را به رسميت شناخته و حال آن كه تا كنون زندانيان سياسي از اين حق برخوردار نبودهاند و متاسفانه گزارشات رسيده از وضعيت زندانيان سياسي حكايت از آن دارد كه استاندارد غذايي و بهداشتي مندرج در مواد 91 و فصل دوم آييننامه ياد شده هرگز رعايت نميشود.
جامعه ايران و افكار عمومي جهانيان انتظار دارد مسوولان قوه قضائیه براي یکبار هم كه شده، وضعیت زندانیان سياسي را بررسی نمایند تا مشخص شود چه تعداد از بازداشت شدگان یکساله اخیر، تحصیلات عالیه و یا تجربه مدیریت و خدمات ارزشمندی در سطوح کلان کشور دارند ؟ آیا محبوس نگهداشتن این افراد با زندانیانی که با جرایم قتل، تجاوز ، سرقت و مواد مخدر به زندان افتادهاند، در راستای اصول كرامت انساني و منافع ملی قرار دارد؟
در بند زنان زندان اوین بحران عظيمتري وجود دارد و زندانیان عقیدتی و سياسي زن در این بند که آن را " بند متادون" می نامند حتی از بسیاری از حقوق و امکانات سایر بخشهای زندان نیز بی بهرهاند.
فقدان رسیدگی پزشکی و آیین نامههای عجیب و غریب ممنوعیت تجویز داروهایی نظیر اسید فولیک که به دلایل پزشکی حتی در مدارس دخترانه نیز به صورت عمومی توزیع میشود و حتی جلوگیری از توزیع این داروها در داروخانه زندان و ممانعت تهیه این داروها توسط خانوادههاي زندانیان با هزینه شخصی آنها نیز عملاً موجب تردیدهای جدی در مورد اهداف مسوولان قوه قضائیه از اعمال این محدودیتها شده است.
آییننامههای ملاقات زندانیان به صورت کاملاً سلیقهای اعمال میشود. تبصره 1 ماده 182 آييننامه مذكور تصريح دارد كه برنامه ملاقات بايد به گونهاي تنظيم شود كه هر زنداني حداقل هفتهاي يك بار ملاقات داشته باشد و مدت آن كمتر از 20 دقيقه نباشد و حال آن كه طبق اخبار رسيده از خانوادههاي زندانيان سياسي، اولاً در موارد متعددي كه هماكنون نيز استمرار دارد، در زندان رجایی شهر هر هفته نیمی از خانواده ها از ملاقات با عزیزانشان محرومند و ملاقاتهای هفتگی بند 209 اوین نیز بدون هیچ دلیلی به دوهفته یکبار کاهش پیدا کرده و به دفعات ديده شده است كه يك زنداني بدون نظر و تصميم مقام قضايي و تنها به تشخيص رييس بند و يا كارشناس امنيتي مربوطه كه قاعدتاً ضابط قضايي بوده و بر اساس قانون، از حق سلب ملاقاتهاي زندانيان برخوردار نيست، به يك باره و بدون هيچ علتي از ملاقات محروم شده است.
خبر تاسفآور ديگري كه در روزهاي اخير منتشر شده است حكايت از آن دارد كه مقامات شبه قضايي زندان اوين رسماً اعلام كردهاند كه قصد دارند بند 350 اوين را به بازداشتگاه موقت امنيتي تبديل كرده و بدين طريق در كنار بند 209 فضاي امنيتي حاكم بر زندان اوين و امكانگستردهتر نقض حقوق زندانيان سياسي را افزايش دهند و حال آن كه اين كار خلاف آشكار مقررات حاكم در خصوص زندانها تلقي ميشود.
امضا کنندگان ذیل این بیانیه از باب فریضه امر به معروف ونهی از منکر به مسوولان قوه قضائیه يادآوري ميكنند که زندانیان سیاسی عموما از سرمایههای اجتماعی و ملی کشور هستند که در برابر منکراتی که در اداره جامعه میدیدند سکوت را جایز ندانسته و بسیاری از آنها فقط به اتهام اظهار نظر در شکل نهی از منکر کلامی و یا قلمی از حاکمان به زندان افتادهاند . هرگونه بی توجهی نسبت به حقوق قانوني و سلامت آنان، افزون بر نقض اصول 20، 23، 24، 26، 27، 32، و 36، 38 و 39 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و برخورداري از عناوين مجرمانه موضوع مواد 570، 572، 575، 578 و 579 قانون مجازات اسلامي لطمات جبران ناپذیری برای این ملک و ملت و همچنین برای نظام سياسي كشور در پی خواهد داشت و هنوز هم سنجیدهترین کار در فرصت باقيمانده براي اصلاح امور این است که حاكميت و قوه قضاييه به عنوان مسوول احياي حقوق عامه و گسترش عدالت و آزاديهاي مشروع و نظارت بر حسن اجراي قوانين، ضمن پيگرد قضايي عاملان و آمران واقعي نقض حقوق قانوني ملت ايران و آزادی تمامي زندانیان عقیدتی و سیاسی و باز کردن فضای سیاسی کشور، خود را از نصایح مشفقانه و مشاوره دلسوزانه کسانی که دغدغهای جز خدمت به ایران عزیز و تقویت مبانی اخلاقی و باورهاي انساني مردم ندارند بهرهمند سازد.
27 شهریور 1389
حميد آصفي، سعید آل آقا، فریدون آقاسی، ادیب برومند، لقا اردلان، فرشید افشار، عباس امیر انتظام، فرهاد امیر ابراهیمی، احمد آریانفرد، حسین اعرابی، محمد اسدی، اعظم اکبر زاده، محمد ابرهيم زاده، حميد احراري، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، مهدي اميني زاده، بهروز برومند، جهانشاه برومند، داود هرمیداس باوند، پروين بختيار نژاد، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، محمد نويد بازرگان، ایمان براتیان، ، رحمت الله برهانی، مرتضی بدیعی، محمد بسته نگار، مهدي بسته نگار، محمد حسین بنی اسدی، حميد بهشتي، محمد بهزادى، محمد بهفروزى، مسعود پدرام، حبيب الله پيمان، مجيد پيمان، مصطفى تنها، محمد تهوری، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمد رضا توسلی، مجيد جابرى، ،عیسی خان حاتمی، اسماعیل حاج قاسمعلی، علی حاج قاسمعلی، رضا حاجى، جلال الدین حجتی، حسین حريرى، ، فاطمه حقیقت جو، ابوالفضل حكيمى، عبدالكريم حكيمى، محمد رضا حمسی، محمد حيدري، فخرالدین حیدریان، ، جعفر خائف، ، امير خرم، مصطفی خسروی، علی اصغر خطیب، حمید رضا خادم، محمد خطيبي، ابراهيم خوش سيرت سليمي، محمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، پرویز دبیری، جمال درودی، فریبا درودی، سعيد درودى، محمود دل آسايى، مصيب دوانى، حسین راضی، علی رشیدی، آرش رحمانی، اشکان رضوی، تقي رحماني، جواد رحیم پور، روح الله رحیم پور، محمدجواد رجائيان، عليرضا رجايى، محمد صادق رسولی، احد رضائى، محمد رضائی، بهمن رضا خانى، سعيد رضوى فقيه، حسين رفيعى، رضا رئيس طوسى، کورش زعیم، نفیسه زارع کهن، جمال زره ساز، محمد ابراهيم زمانى، سید مجتبی سادات، عليرضا ساريخانى، احمد ساعى، عزت الله سحابى، فريدون سحابى، هاله سحابى، محمود سعیدزاده، بیوک سعيدي، عبدالفتاح سلطاني، علی اشرف سلطانی آذر، مرتضی سلطانیه ، علی سیاسی راد، ، محمدعلي سيدنژاد، خسرو سیف، محمود بصير شاددل، ابراهيم شاكرى، تقى شامخى، على شاملومحمودی ، حسين شاه حسينى، حسین شاه اویسی، علی شجاع، حجت شریفی، جواد شرفالدين، الله وردى شمبورى، حسن شهیدی، صابرشيخلو، آمنه شیرافکن، محمد صادقی، هاشم صباغيان، یوسف صحفی، احمد صدر حاج سيدجوادى، سمیرا صدری، مسعود صفاریان، مهدى صراف، على اشرف ضرغامى، فريدون ضرغامى، اعظم طالقانى، طاهره طالقانى، اكبر طاهرى، امير طيراني، حسین عزت زاده، روئين عطوفت، جواد علائی، محمدباقر علوى، رضا علیجاني، محمود عمرانى، هما عابدي، على اصغر غروى، علی غفرانی، فریده غیرت ، باقر فتحعلی بیگی، ناصر فربد، محسن فرشاد، پویان فخرایی، مهدي فخرزاده، حسن فرح آبادی،غفار فرزدى، مهرآوه فردوسی، اصغر فنی پور، بهرام فیاضی، علی قادری، لیلی قاسم زاده، حسن قاضی مرادی، باقر قدیری اصلی، حسن قدیانی، عبدالحسین قمی زاده، عبدالمجيد قندى زاده، نظام الدين قهارى، مرتضى كاظميان، هادي كحالزاده، محسن کدیور، فریدون کشکولی، ناصر كميليان، فاطمه گوارايي ، حسين لقمانيان، پریچهر مبشری، حسین مجتهدی، سعید محمدی، نرگس محمدی، نوشين محمدي، محمد محمدى اردهالى، فرزین مخبر، حسين مدني، سعيد مدنى، ماشاءالله مديحى، فريد مرجائي، ، صادق مسرت، مصطفى مسكين، ضیاء مصباح، عباس علی مصلحى، مهدي معتمدي مهر، احمد معصومي، ضياء مصباح، ياسر معصومي، کاظم ملکی، محمد ملکی، منوچهر ملک قاسمی، حمید منزه، محمد ابراهیم منتصری، خسرو منصوريان، هرمز ممیزی، ، سید علي اكبر موسوي خوئيني، سید حسین موسویان، مهدی موید زاده، سراج الدین میردامادی، وحيد ميرزاده، مرضيه مرتاضي لنگروي، اسماعیل ناطقی، مهدی ناطقی، رضا نخشب، حسن نراقی، علی اکبر نقی پور، محمود نكوروح، بهرام نمازی، حسین نوری زاده، ابوالفضل نیماوری، خسرو وحیدی منش، محمد هاشمی، ناصر هاشمي، عليرضا هندى، احسان هوشمند، رسول ورپايى، صديقه وسمقي، رحیم یاوری، ابراهيم يزدى، مير محمود يگانلي ، حسن یوسفی اشکوری.
به گزارش «میزان خبر» این بیانیه که به امضای 220 تن از فعالان سیاسی و اجتماعی رسیده است، با تصریح این نکته که «دهها نفر از فرهيختگان سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه ایران به دلیل اعتراض به مشي و تصميمسازيهاي مغاير منافع ملي دولت دهم و مراجع رسمي همسو با رييس دولت، در زندان به سر میبرند»، با بررسی شرایط زندانها و نقض آیین نامه ی زندانها و قوانین کشوری «محبوس نمودن جمعي از دلسوزترین فرزندان ایران در چنین زندانهایی ظلمی آشکار و خطایی جبران ناپذیر و از مصاديق بارز آسيبرساني به سرمايههاي عظيم انساني اين سرزمين» تلقی کردند و خواستار «پيگرد قضايي عاملان و آمران واقعي نقض حقوق قانوني ملت ايران و آزادی تمامي زندانیان عقیدتی و سیاسی و باز کردن فضای سیاسی کشور» شدند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
به نام خدا
اعتراض و اعتصاب غذای جمعی از زندانیان سیاسی در هفتههای اخیر و واکنش غيرمسوولانه برخي مسوولان سازمان زندانها و قوه قضائیه به آنها یکی از مهمترین جلوههای وضعیت وخیم فضاي سياسي کشور در كل و زندانها به طور اخص و نقض مسلم حقوق اولیه نخبگان ایران بود که اين روزها در زندان اسیرند.
امروزه دهها نفر از فرهيختگان سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه ایران به دلیل اعتراض به مشي و تصميمسازيهاي مغاير منافع ملي دولت دهم و مراجع رسمي همسو با رييس دولت، در زندان به سر میبرند و در شرایطی که زندانهای ایران بنا به تصریح مسوولان فاقد امکانات و استانداردهای اولیه از نظر سرانه فضا و امکانات است، محبوس نمودن جمعي از دلسوزترین فرزندان ایران در چنین زندانهایی ظلمی آشکار و خطایی جبران ناپذیر و از مصاديق بارز آسيبرساني به سرمايههاي عظيم انساني اين سرزمين محسوب ميشود.
با تاسف بايد اذعان داشت كه در طول يك سال گذشته، در نتيجه بيتوجهي مسوولان قضايي، حقوق قانوني و "حق حیات" زندانیان سیاسی كه تنها به اتهام طرح پرسش " راي من كجاست؟ " محبوس گشتهاند، در حدي گسترده و به نحوي كمسابقه و به صورت مستمر مورد نقض قرار گرفته و منجر به بروز نگراني جدي از وضعيت سلامت جسمي و رواني اين زندانيان آرمانگرا در افكار عمومي ملت ايران و جهانيان شده است.
برخی از زندانیان بازداشت شده از بیش از یکسال گذشته تاکنون از مرخصی محروم و از اين حق قانوني منطبق بر فصل سوم آييننامه اجرايي سازمان زندانها بيبهره بودهاند و حتی برخي مسوولان قضايي و مقامات سازمان زندانها ابايي ندارند كه صراحتاً بر نقض این حق تاکید كرده و رسماً اعلام دارند كه بهرهمندی زندانیان سیاسی از مرخصي و يا آزادي مشروط، منوط به ابراز ندامت، استرداد شكايت و عدم اعتراض به دولت و در نهايت، اخذ موافقت نهادهای امنیتی ميباشد و در صورت موافقت با مرخصی معدودي از زندانیان سياسي از آنان وثیقهای درخواست ميشود كه تا 20 برابر بهاي تاميني است كه از مجرمان جرايم عمومي مانند كلاهبرداران و سارقان اخذ میشود.
جمعی از زندانیان سیاسی به صورت تنبیهی به زندان رجایی شهر منتقل شدهاند، جایی که هیچ تفکیکی مابین قاتلان، جانیان و روزنامهنگاران وجود ندارد و حال آن كه اولاً وفق اصول و قواعد معتبر كيفري، اعمال هرگونه تنبيه بر مجرمان سياسي ممنوع بوده و دوم آن كه انتقال زندانيان تنها بايد منطبق با مقررات موجود در فصل چهارم آييننامه ياد شده به عمل آيد و بديهي است كه مقامات زندان بايد استدلال و توجيه متناسب با اين تصميم را ابراز دارند.
ماده 191 آييننامه يادشده حق نامهنگاري به خانواده و مقامات قضايي براي زندانياني كه ممنوعالملاقات نيستند را به رسميت شناخته و حال آن كه تا كنون زندانيان سياسي از اين حق برخوردار نبودهاند و متاسفانه گزارشات رسيده از وضعيت زندانيان سياسي حكايت از آن دارد كه استاندارد غذايي و بهداشتي مندرج در مواد 91 و فصل دوم آييننامه ياد شده هرگز رعايت نميشود.
جامعه ايران و افكار عمومي جهانيان انتظار دارد مسوولان قوه قضائیه براي یکبار هم كه شده، وضعیت زندانیان سياسي را بررسی نمایند تا مشخص شود چه تعداد از بازداشت شدگان یکساله اخیر، تحصیلات عالیه و یا تجربه مدیریت و خدمات ارزشمندی در سطوح کلان کشور دارند ؟ آیا محبوس نگهداشتن این افراد با زندانیانی که با جرایم قتل، تجاوز ، سرقت و مواد مخدر به زندان افتادهاند، در راستای اصول كرامت انساني و منافع ملی قرار دارد؟
در بند زنان زندان اوین بحران عظيمتري وجود دارد و زندانیان عقیدتی و سياسي زن در این بند که آن را " بند متادون" می نامند حتی از بسیاری از حقوق و امکانات سایر بخشهای زندان نیز بی بهرهاند.
فقدان رسیدگی پزشکی و آیین نامههای عجیب و غریب ممنوعیت تجویز داروهایی نظیر اسید فولیک که به دلایل پزشکی حتی در مدارس دخترانه نیز به صورت عمومی توزیع میشود و حتی جلوگیری از توزیع این داروها در داروخانه زندان و ممانعت تهیه این داروها توسط خانوادههاي زندانیان با هزینه شخصی آنها نیز عملاً موجب تردیدهای جدی در مورد اهداف مسوولان قوه قضائیه از اعمال این محدودیتها شده است.
آییننامههای ملاقات زندانیان به صورت کاملاً سلیقهای اعمال میشود. تبصره 1 ماده 182 آييننامه مذكور تصريح دارد كه برنامه ملاقات بايد به گونهاي تنظيم شود كه هر زنداني حداقل هفتهاي يك بار ملاقات داشته باشد و مدت آن كمتر از 20 دقيقه نباشد و حال آن كه طبق اخبار رسيده از خانوادههاي زندانيان سياسي، اولاً در موارد متعددي كه هماكنون نيز استمرار دارد، در زندان رجایی شهر هر هفته نیمی از خانواده ها از ملاقات با عزیزانشان محرومند و ملاقاتهای هفتگی بند 209 اوین نیز بدون هیچ دلیلی به دوهفته یکبار کاهش پیدا کرده و به دفعات ديده شده است كه يك زنداني بدون نظر و تصميم مقام قضايي و تنها به تشخيص رييس بند و يا كارشناس امنيتي مربوطه كه قاعدتاً ضابط قضايي بوده و بر اساس قانون، از حق سلب ملاقاتهاي زندانيان برخوردار نيست، به يك باره و بدون هيچ علتي از ملاقات محروم شده است.
خبر تاسفآور ديگري كه در روزهاي اخير منتشر شده است حكايت از آن دارد كه مقامات شبه قضايي زندان اوين رسماً اعلام كردهاند كه قصد دارند بند 350 اوين را به بازداشتگاه موقت امنيتي تبديل كرده و بدين طريق در كنار بند 209 فضاي امنيتي حاكم بر زندان اوين و امكانگستردهتر نقض حقوق زندانيان سياسي را افزايش دهند و حال آن كه اين كار خلاف آشكار مقررات حاكم در خصوص زندانها تلقي ميشود.
امضا کنندگان ذیل این بیانیه از باب فریضه امر به معروف ونهی از منکر به مسوولان قوه قضائیه يادآوري ميكنند که زندانیان سیاسی عموما از سرمایههای اجتماعی و ملی کشور هستند که در برابر منکراتی که در اداره جامعه میدیدند سکوت را جایز ندانسته و بسیاری از آنها فقط به اتهام اظهار نظر در شکل نهی از منکر کلامی و یا قلمی از حاکمان به زندان افتادهاند . هرگونه بی توجهی نسبت به حقوق قانوني و سلامت آنان، افزون بر نقض اصول 20، 23، 24، 26، 27، 32، و 36، 38 و 39 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و برخورداري از عناوين مجرمانه موضوع مواد 570، 572، 575، 578 و 579 قانون مجازات اسلامي لطمات جبران ناپذیری برای این ملک و ملت و همچنین برای نظام سياسي كشور در پی خواهد داشت و هنوز هم سنجیدهترین کار در فرصت باقيمانده براي اصلاح امور این است که حاكميت و قوه قضاييه به عنوان مسوول احياي حقوق عامه و گسترش عدالت و آزاديهاي مشروع و نظارت بر حسن اجراي قوانين، ضمن پيگرد قضايي عاملان و آمران واقعي نقض حقوق قانوني ملت ايران و آزادی تمامي زندانیان عقیدتی و سیاسی و باز کردن فضای سیاسی کشور، خود را از نصایح مشفقانه و مشاوره دلسوزانه کسانی که دغدغهای جز خدمت به ایران عزیز و تقویت مبانی اخلاقی و باورهاي انساني مردم ندارند بهرهمند سازد.
27 شهریور 1389
حميد آصفي، سعید آل آقا، فریدون آقاسی، ادیب برومند، لقا اردلان، فرشید افشار، عباس امیر انتظام، فرهاد امیر ابراهیمی، احمد آریانفرد، حسین اعرابی، محمد اسدی، اعظم اکبر زاده، محمد ابرهيم زاده، حميد احراري، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، مهدي اميني زاده، بهروز برومند، جهانشاه برومند، داود هرمیداس باوند، پروين بختيار نژاد، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، محمد نويد بازرگان، ایمان براتیان، ، رحمت الله برهانی، مرتضی بدیعی، محمد بسته نگار، مهدي بسته نگار، محمد حسین بنی اسدی، حميد بهشتي، محمد بهزادى، محمد بهفروزى، مسعود پدرام، حبيب الله پيمان، مجيد پيمان، مصطفى تنها، محمد تهوری، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمد رضا توسلی، مجيد جابرى، ،عیسی خان حاتمی، اسماعیل حاج قاسمعلی، علی حاج قاسمعلی، رضا حاجى، جلال الدین حجتی، حسین حريرى، ، فاطمه حقیقت جو، ابوالفضل حكيمى، عبدالكريم حكيمى، محمد رضا حمسی، محمد حيدري، فخرالدین حیدریان، ، جعفر خائف، ، امير خرم، مصطفی خسروی، علی اصغر خطیب، حمید رضا خادم، محمد خطيبي، ابراهيم خوش سيرت سليمي، محمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، پرویز دبیری، جمال درودی، فریبا درودی، سعيد درودى، محمود دل آسايى، مصيب دوانى، حسین راضی، علی رشیدی، آرش رحمانی، اشکان رضوی، تقي رحماني، جواد رحیم پور، روح الله رحیم پور، محمدجواد رجائيان، عليرضا رجايى، محمد صادق رسولی، احد رضائى، محمد رضائی، بهمن رضا خانى، سعيد رضوى فقيه، حسين رفيعى، رضا رئيس طوسى، کورش زعیم، نفیسه زارع کهن، جمال زره ساز، محمد ابراهيم زمانى، سید مجتبی سادات، عليرضا ساريخانى، احمد ساعى، عزت الله سحابى، فريدون سحابى، هاله سحابى، محمود سعیدزاده، بیوک سعيدي، عبدالفتاح سلطاني، علی اشرف سلطانی آذر، مرتضی سلطانیه ، علی سیاسی راد، ، محمدعلي سيدنژاد، خسرو سیف، محمود بصير شاددل، ابراهيم شاكرى، تقى شامخى، على شاملومحمودی ، حسين شاه حسينى، حسین شاه اویسی، علی شجاع، حجت شریفی، جواد شرفالدين، الله وردى شمبورى، حسن شهیدی، صابرشيخلو، آمنه شیرافکن، محمد صادقی، هاشم صباغيان، یوسف صحفی، احمد صدر حاج سيدجوادى، سمیرا صدری، مسعود صفاریان، مهدى صراف، على اشرف ضرغامى، فريدون ضرغامى، اعظم طالقانى، طاهره طالقانى، اكبر طاهرى، امير طيراني، حسین عزت زاده، روئين عطوفت، جواد علائی، محمدباقر علوى، رضا علیجاني، محمود عمرانى، هما عابدي، على اصغر غروى، علی غفرانی، فریده غیرت ، باقر فتحعلی بیگی، ناصر فربد، محسن فرشاد، پویان فخرایی، مهدي فخرزاده، حسن فرح آبادی،غفار فرزدى، مهرآوه فردوسی، اصغر فنی پور، بهرام فیاضی، علی قادری، لیلی قاسم زاده، حسن قاضی مرادی، باقر قدیری اصلی، حسن قدیانی، عبدالحسین قمی زاده، عبدالمجيد قندى زاده، نظام الدين قهارى، مرتضى كاظميان، هادي كحالزاده، محسن کدیور، فریدون کشکولی، ناصر كميليان، فاطمه گوارايي ، حسين لقمانيان، پریچهر مبشری، حسین مجتهدی، سعید محمدی، نرگس محمدی، نوشين محمدي، محمد محمدى اردهالى، فرزین مخبر، حسين مدني، سعيد مدنى، ماشاءالله مديحى، فريد مرجائي، ، صادق مسرت، مصطفى مسكين، ضیاء مصباح، عباس علی مصلحى، مهدي معتمدي مهر، احمد معصومي، ضياء مصباح، ياسر معصومي، کاظم ملکی، محمد ملکی، منوچهر ملک قاسمی، حمید منزه، محمد ابراهیم منتصری، خسرو منصوريان، هرمز ممیزی، ، سید علي اكبر موسوي خوئيني، سید حسین موسویان، مهدی موید زاده، سراج الدین میردامادی، وحيد ميرزاده، مرضيه مرتاضي لنگروي، اسماعیل ناطقی، مهدی ناطقی، رضا نخشب، حسن نراقی، علی اکبر نقی پور، محمود نكوروح، بهرام نمازی، حسین نوری زاده، ابوالفضل نیماوری، خسرو وحیدی منش، محمد هاشمی، ناصر هاشمي، عليرضا هندى، احسان هوشمند، رسول ورپايى، صديقه وسمقي، رحیم یاوری، ابراهيم يزدى، مير محمود يگانلي ، حسن یوسفی اشکوری.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر