۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

مهدی خدایی: من جرمی مرتکب نشده ام که بخواهم درخواست بخشش کنم

بنابر گزارش رسیده به دانشجو نیوز، پدر مهدی خدایی در این دیدار گفته است: «یک روزی ما در این زندان اوین را شکستیم و رفتیم داخل تا زندانیان سیاسی را آزاد کنیم؛ امروز پسر خود من داخل زندان اوین است.» وی سپس می افزاید مهدی حاضر نشده است درخواست عفو را امضا کند و به ما گفت: «من جرمی مرتکب نشده ام که بخواهم درخواست بخشش کنم.»
پدر مهدی همچنین در باره روز دادگاه پسرش میگوید که قاضی مقیسه به مهدی گفت: «چرا به من نگاه نمی کنی ؟ مهدی جواب داد: من شما رو بعنوان قاضی قبول ندارم. قاضی پرسید چرا؟ مهدی گفت: معلومه تو دیشب با همسرت دعوات شده. قاضی پرسید: از کجا فهمیدی. مهدی هم گفته معلومه چون عصبانی هستی و در عصبانیت نمیتونی حکم کنی از عدالت خارجی. از روی عدالت حکم نمیدی !»
این دیدار در فضایی پرمهر و صمیمانه انجام پذیرفت. حرف ها و صحبت های پدر و مادر مهدی حاکی از دلی پردرد داشت. در عین حال خنده های این پدر و مادر نشان از مقاومت كسي بود که هشت ماه در بند مخوف ۲-الف سر خم نكرد و هر ملاقات از قبل قوي تر ميشد. ملاقات هایی که در آن مهدی همیشه لبخند بر لب دارد.
پدر مهدی از روز بازداشت مهدی می گوید؛ از اینکه با توجه به اتفاقات گویا مهدی می دانسته که ممکن است بازداشت شود ولی اصلا بروز نمی داده است. از برخورد نسبتا مناسب مامورین در قیاس با سایر خانواده ها می گوید. از اینکه با این وجود مادر مهدی از حال می رود.
پدر مهدی خدایی ادامه می دهد: «مهدی پسر یک دنده ای است. خیلی روی حرفش قاطع می مونه و روی عقایدش پایبنده. توی خانواده مهدی همیشه بحث سیاسی می کرد و همیشه ادب رو رعایت می کرد. کارهایی که مهدی انجام می داد همه اش قانونی بود ولی تو جمهوری اسلامی قانون معنا ندارد.»
دوستان مهدی نیز این را دلیل دیگری بر مقاومت و ایستادگی مهدی عنوان نمودند.
پدر مهدی از روز اولی که به جلوی زندان رفته بودند می گوید: «روز اولی که جلوی اوین رفتیم، خیلی بد با ما برخورد کردند. می گفتند باید بچه هاتون رو درست تربیت می کردید که کار به اینجا نکشه. همون جا دلم یک لحظه گرفت و پیش خودم گفتم این اوین رو ما یک روزی درش رو شکوندیم و رفتیم داخل تا زندانیان سیاسی رو آزاد کنیم و امروز پسر خود من تو زندان اوینه.»
یکی از دانشجویان با ذکر خاطره ای از شجاعت و مقاومت مهدی می گوید: «مهدی هم فعالیت سیاسی می کرد و هم فعالیت صنفی و هم فعالیت حقوق بشری. مهدی نمی توانست در مقابل ظلم ساکت بنشیند.»
پدر مهدی خدایی در ادامه و درباره صبوری فرزندش می گوید: « مهدی هم بنده خدا صداش در نمیاد. اصلا حاضر نیست واسه اینکه کارش راه بیافته به کسی رو بزنه. من حاضر نیستم بیام، اگه قرار باشه مرخصی بدن به همه مرخصی میدن. همچنین با اینکه بار ها برای گرفتن تخفیف و بخشش به ما گفته بودن درخواست عفو کنید مهدی حاضر نشد عفو را امضا کنه و گفت من جرمی مرتکب نشدم که بخوام در خواست بخشش کنم.»
پدر مهدی روز دادگاه را این چنین تعریف می کند:«روز دادگاه قاضی مقیسه به مهدی گفت: چرا به من نگاه نمی کنی؟ مهدی جواب داد: من شما رو بعنوان قاضی قبول ندارم. قاضی پرسید چرا؟ مهدی گفت: معلومه تو دیشب با همسرت دعوات شده. قاضی پرسید: از کجا فهمیدی. مهدی هم گفته معلومه چون عصبانی هستی و در عصبانیت نمیتونی حکم کنی از عدالت خارجی. از روی عدالت حکم نمیدی!
قاضی مقیسه بعد از دادگاه رو کرد به من و گفت: این پسرت تو هدفش قویه. زیر بار نمی ره که اشتباه کرده، کاری هم از دست ما بر نمیاد. می دانم که اگر اعدامش هم کنیم از حرفش کوتاه نخواهد آمد.»
مادر مهدی خدایی نیز با بغض از وابستگی های عاطفی خودش به مهدی می گوید و از اینکه همواره مهدی طرف مشورت او بوده است و چقدر به او کمک می کرده است و ازاینکه نمی تواند هفت سال دوری از پسر کوچکش را تحمل کند. در این لحظه هم بندیان مهدی که تازه از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شده اند با گفتن خاطراتی خوش از بند مادر مهدی را دلداری می دهند و همه با خنده می گویند: کار به هفت سال نمی کشد.
سپس یکی از دانشجویان نیز با اشاره به سوابق فعالیت های دانشجویی مهدی در دانشگاه آزاد و اینکه به خاطر همین فعالیت ها دو ترم از تحصیل محروم شده است عنوان می دارد: «مهدی بر گردن همه ما دانشجویان دانشگاه آزاد حق دارد. او شرف دانشجویان دانشگاه آزاد است.»
گفتنی است مهدی خدایی از فعالین حقوق بشر و از فعالین تاثیرگذار دانشجویی در دانشگاه آزاد می باشد.
مهدی خدایی دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد شهر ری بود که در ایام تحصیل با دو ترم محرومیت از تحصیل مواجه شد. مهدی خدایی پیش از این نیز یکبار به مدت ۳۸ روز در تابستان ۱۳۸۷ بازداشت و در انفرادی های بند ۲۰۹ زندان اوین به سر برده بود. او در این پرونده با محکومیت چهار سال زندان از سوی قاضی صلواتی مواجه شد.
با توجه به تاثیر گذاری مهدی خدایی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد و فعالیت های حقوق بشری وی نهاد های امنیتی و اطلاعاتی بار دیگر در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۸۸ اقدام به بازداشت او کردند. مهدی از ابتدای بازداشت در بند ۲-الف زندان اوین تحت شکنجه و فشار شدید برای قبول اتهامات واهی قرار گرفت و تا مدت ها از حق ملاقات و تماس با خانواده ی خود نیز محروم بود. در این پرونده نیز مهدی با محکومیت سه سال زندان از سوی قاضی مقیسه مواجه گشت. سر انجام پس از هشت ماه که در شرایط سخت بند امنیتی ۲-الف قرار داشت در تاریخ ۲۹ اذر ۱۳۸۸ به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل گشت.
او هم اکنون در مجموع دو پرونده به هفت سال حبس قطعی محکوم شده است.

 

بی خبری مطلق از یک دانشجوی زندانی در بازداشتگاه اطلاعات شیراز

محمد جواد نوروزی دانشجوی سال آخر رشته حقوق دانشگاه پیام نور شیراز در تاریخ۱۵ اسفند پس از احضار به حراست دانشگاه ، بازداشت شده است.
به گزارش کلمه از شیراز، پس از ۴ روز بی خبری از وی با خانواده وی تماس گرفته شده و گفته شده که نامبرده در پلاک ۱۰۰بازداشتگاه وزارت اطلاعات در شیراز زندانی است اما از دلیل بازداشت وی سخنی بهمیان نیامده است.
ماموران همچنین به منزل وی که یک منزل دنشجویی بوده رفته و کلیه لوازم وی از جمله کیس کامپیوتر وی را با خود برده اند .
محمد جواد نوروزی از فعالین ستاد میر حسین موسوی درجریان انتخابات بود که بعد از انتخابات در جریان اعتراضات به نتیجه انتخابات در ۱۶آذر ۸۸ بازداشت و به ۴ ماه حبس تعلیقی محکوم شد. نامبرده پس از حصر خانگی سران جنبش نیز در اعتراضات به حصر سران جنبش شرکت داشت .
تاکنون از وضعیت پرونده وی هیچnاطلاعی در دست نیست و وی کماکان در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برد.

برگزاری مراسم ترحیم پدر آقای"جهانگیر محمودی نژاد"

امروز پنجشنبه ۲۵/۱/۹۰از ساعت ۹ صبح الی ۱۱صبح مراسم سوم و هفته پدر  آقای"جهانگیر محمودی نژاد" در مسجد یزد خواستی ها  واقع در اصفهان برگزارشد که عده ای زیادی از مردم در مراسم حضور به هم رساندند و خود را در این غم با خانواده ای مرحوم محمودی نژاد شریک دانستند،لازم به ذکر است نیروهای امنیتی و پلیس در اجرای مراسم ممانعت های به عمل آوردند ولی با پافشاری خانواده آن مرحوم مراسم برگزار شد.وبلاگ هواداران جبهه دموکراتیک ایران - اصفهان                                                                                                         

۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه

ضرب و شتم ده تن از زندانیان سیاسی رجایی شهر کرج

خبرگزاری هرانا – در پی انتشار نامه تسلیت جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج به شبنم و فرزاد مدد‌زاده ۱۰ تن از زندانیان سیاسی به انفرادی بند سپاه در این زندان منتقل شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، «ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» اطلاعات سپاه پاسداران مستقر در زندان رجایی شهر کرج ده تن از زندانیان سیاسی را به دلیل انتشار نامه تسلیت به خانواده جانباختگان پناهندگان سیاسی در عراق از سالن ۱۲ بند ۴ به سلول‌های انفرادی بند سپاه منتقل و ضمن ضرب و شتم از ایشان بازجویی نمودند.
این بازجویی‌ها به مدت ۵ ساعت به طول انجامید و پس از اتمام بازجویی زندانیان سیاسی از سوی بازجویان تهدید شدند که در صورت تکرار چنین مواردی ایشان را به مدت نامعلومی به انفرادی منتقل خواهند نمود.

افزایش حکم انضباطی فعال دانشجويی دانشگاه قزوین

خبرگزاری هرانا - حامد هنرخواه، دانشجوی ترم آخر روان‌شناسی دانشگاه بین المللی قزوین که با توجه به حکم اخراج خود در ترم دوم سال تحصیلی ۸۸-۸۹ از شرکت در آخرین امتحانات دوره کارشناسی‌اش محروم و از طرف دانشگاه ممنوع الورود شده بود؛ با تأیید و افزایش حکم انضباطی خود از سوی وزارت علوم مواجه شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر در ایران، حکم اخراج حامد هنرخواه، دانشجوی دانشگاه بین المللی قزوین در کمیته مرکزی انضباطی وزارت علوم با یک درجه افزایش، از "اخراج دانشجو از دانشگاه با حفظ حق شرکت مجدد در آزمون ورودی" به "اخراج و محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاه‌ها به مدت دو سال" تبدیل شد.
حکم انضباطی این فعال دانشجویی در حالی افزایش یافته است که وی در هیچ یک از مراحل رسیدگی، اجازه حضور و دفاع از خود در جلسه ی کمیته‌های انضباطی را نداشته است.
گفتنی است این دانشجو که قبل از انتخابات در یکی از ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی فعالیت داشته، در جریان اعتراضات پس از انتحابات و در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در تهران دستگیر شده و به مدت هفت روز در پلیس امنیت و زندان اوین در بازداشت به سر برده است.
وی هم چنین به خاطر فعالیت در سلسله اعتراضات و تجمعات دانشجویی دانشگاه بین المللی قزوین و در آذرماه ۸۸ به اداره اطلاعات استان قزوین (ستاد خبری)، احضار و مورد بازجویی قرار می‌گیرد. نکته ی قابل توجه این است که این دانشجو به همراه برخی دیگر از اعضای تشکل اصلاح طلب، چند روز قبل از احضار به اداره اطلاعات، از طرف دانشگاه به کرسی‌های آزاد اندیشی دعوت می‌شود. سپس به فاصله چند روز پس از احضار به اداره ی اطلاعات استان و بازجویی‌های به عمل آمده، جلسه ی کمیته انضباطی، برگزار و در مورد دانشجویان متهم تصمیم گیری می‌شود. احکام صادره از این کمیته حدود یک ماه بعد و در ایام فرجه‌های امتحانات به دانشجویان ابلاغ می‌شود تا دانشجویان توان برگزاری تجمع و اعتراض به احکام صادره را نداشته باشند. در ترم دوم نیز فعالیت‌های این دانشجو در تشکل قانونی اصلاح طلب کماکان ادامه یافته و در ایام فرجه‌های امتحانات آخرین ترم تحصیلی‌اش با حکم اخراج کمیته تجدید نظر دانشگاه و تفهیم اتهام جدیدی مبنی بر "توهین به رهبری در جلسه کرسی‌های آزاد اندیشی" مواجه شده و پیش از امتحانات پایان ترم، ممنوع الورود می‌شود.
گفتنی است برخوردهای ناعادلانه و با روندهای دیگری نیز با دیگر دانشجویان دگراندیش این دانشگاه صورت گرفته است.

نسرین ستوده از تجدیدنظرخواهی علیه ۱۱ سال زندانش انصراف داد

دانشجو نیوز: نسرین ستوده وکیل سرشناس زندانی اعلام کرده که از تجدیدنظرخواهی برای حکم ۱۱ سال زندانش انصراف داده است. به گفته‌ی همسر وی این تصمیم به این دلیل بوده که بازجویانش گفته‌اند نمی‌گذاریم حکم در تجدیدنظر کم شود.
نسرین ستوده وکیل و فعال حقوق بشر و زنان که از شهریور سال ۸۹ در زندان به سر می‌برد، در آخرین ملاقاتی که با همسرش داشته اعلام کرده که طی نامه‌ای به رئیس دادگاه انقلاب از تقاضای تجدیدنظرخواهی برای پرونده‌اش انصراف داده است.
رضا خندان همسر خانم ستوده در مصاحبه ای به سایت دویچه وله‌ گفته: «با توجه به اينكه بازجويان به او گفته‌اند كه عين رای دادگاه بدوی را از دادگاه تجديدنظر تاييدخواهيم گرفت و با توجه به اين كه اين موضوع در دادگاه اوليه صادق بوده و بازجوها توانسته بودند رای ۱۱ سالی را كه قبلا گفته بودند از دادگاه بدوی بگيرند، بنابراين همسرم به این نتیجه رسیده که هر نوع تلاشی برای شكستن حكم بيهوده است و اعلام انصراف كرده است».
آقای خندان در پاسخ به این پرسش که چرا خانم ستوده نخواسته از حق خود تا آخرین لحظه دفاع کند اظهار داشت که وی نمی‌خواسته حکمش یک یا دو سال تقلیل یابد و بعد هم گفته شود که تجدیدنظر شده. به گفته‌ی آقای خندان این حکم از اساس غیرقانونی است و تنها خواسته‌ی آنها آزادی بی‌قید و شرط خانم ستوده است.
خانم ستوده اواسط شهریور سال گذشته بازداشت و سپس به تحمل ۱۱ سال زندان و محرومیت از وکالت به مدت بیست سال محکوم شد و هم اکنون دوران محکومیت خود را می گذراند. وی اخیرا از سوی انجمن آمریکایی قلم (پن) برنده جایزه آزادی قلم باربارا گلداسمیت سال ۲۰۱۱ شده است.
نسرین ستوده اوایل فروردین ماه جایزه زنبق طلایی شهر فلورانس در ایتالیا را هم به خود اختصاص داده بود.
خانم ستوده پیش از اشتغال به کار وکالت به عنوان روزنامه نگار در مطبوعات ایران مطالبی در مورد حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و کودکان منتشر می کرد.
او در دوران وکالت هم عمدتا به دفاع از فعالان حقوق زنان، متهمان سیاسی و امنیتی و نوجوانانی می پرداخت که پیش از رسیدن به سن قانونی مرتکب قتل شده بودند، اما مجازات اعدام برای آنها در نظر گرفته شده بود.

متن کامل افشاگری هاشم خواستار پیرامون زندان وکیل آباد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: به دنبال انتشار بخش‌هایی از نامه مهندس سید هاشم خواستار معلم در بند مشهدی به رییس قوه قضاییه، کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران متن کامل نامه وی را برای اولین بار منتشر كرده است. متن كامل این نامه، که گویای بخشی از تالمات وارده به زندانیان زندان وکیل آباد مشهد - به ویژه معلم آزادی خواه زندانی، هاشم خواستار است- به شرح زیر می‌باشد:
ریاست محترم قوه قضائیه سلام علیکم
زندان کتابی است که اگر بنویسی نوشتنش تمام نمی‌شود و اگر بخوانیم خواندنش تمام نمی‌شود.
وضعیت غیربهداشتی و غیر انسانی بند 6.1 زندان وكیل آباد
با جدا کردن ما زندانیان سیاسی، از خدمه بند، در عمومی چهار بند 6.1 و انتقال ما به عمومی شماره سه بند 6.1 تصمیم گرفتم نامه دوم را به رئیس قوه قضاییه و زیر مجموعه آن بنویسم.
به تاریخ 06/10/89 به عمومی 3 که قبلاً ممنوع‌الملاقات‌ها در آن بودند، منتقل شدیم این بند 5 روز اول شیشه نداشت که جلوی پنجره پتو آویزان کردیم و همه ما سرما خوردیم که تعدادی از ما مجبور شدیم آمپول بزنیم.
طبقه بالای این بند، عمومی 2 می‌باشد که به بند قرصی‌ها، مشهور است فاضلاب این بند از سقف بند ما مرتب چکه می‌کرد. به سقف پلاستیک زدیم تا این آب کثیف روی پلاستیک جمع شود و از یک گوشه پایین بریزد (النظافت من الایمان).
ضلع شمالی بند که دارای پنجره است همیشه صدای فرز و آهنگری می‌آید. آب حمام یا سرد سرد است یا آنقدر داغ است که از شیر آب سرد هم آب داغ می‌آید، در یك نوبت یكی از هم بندی‌های كه ما نمی‌دانست شیر آب سرد هم داغ است استفاده کرد و دچار سوختگی شد.
علی رغم اینکه تعداد زیادی زندانی در هر بند است دریغ از یک بوته یا درخت سبز الان بیش از یک سال و نیم از زندانی شدنم می‌گذرد هیچ گونه سبزه‌ای ندیده‌ام مگر زمانی که مرا با دستبند و پا بند به دادگاه یا بیمارستان بردند که در شهر چشمم به درخت و سبزه افتاده در زندان، زندانی گیاهان و درختان را هم فراموش می‌کند.
هوا خوری بند ما (بند 6.1) 8×30 است یعنی 240 متر مربع است که به صورت شرقی غربی و دور تا دور آن ساختمان یک تا دو طبقه می‌باشد و در آذر و دی ماه فقط 20 سانتیمتر کف هوا خوری را آفتاب می‌گیرد.
این بند 9 سوئیت (در هر کدام از 10 تا 17 نفر) و 5 عمومی که هر یک از 10 تا 60 نفر زندگی می‌کنند و به جز عمومی 4 که زندانیان خدمه هستند و در بند باز است، سایر سوئیت‌ها و عمومی‌ها باید به صورت جداگانه از این هواخوری استفاده کنند. در زمستان بدن انسان حداقل 15 دقیقه نیاز به آفتاب مستقیم دارد تا ماده‌ای به نام ارکسترول را تبدیل به ویتامین د کند تا از راشیتیسم و پوکی استخوان جلوگیری کند، ولی به جرأت می‌گویم که خیلی از زندانیان این بند در زمستان حداقل 15 دقیقه آفتاب ندارند.
فاضلاب بند 1/6 که فاضلاب بند 5 نیز به آن می‌پیوندد در ماه معمولاً چند نوبت بند می‌آید که اکثراً کف هوا خوری را آب گرفته و زندانیان به طعنه می‌گویند به به دریا را به داخل زندان آوردند، البته دریای فاضلاب بود.
یکی از هم بندی‌های ما ایرانی - فرانسوی است که سه سال در افغانستان زندانی بوده و دولت افغانستان او را تحویل ایران داده است. وی می‌گفت سال آخر آمریکایی‌ها بر دولت افغانستان فشار آوردند که صلیب سرخ بر زندان‌ها نظارت داشته باشد، خیلی خوب شد میوه فراوان داشتیم زیر تخت‌ها پر از میوه بود. در حالی که در ایران همسر یکی از زندانی‌ها به یکی از مسئولین زندان گفته بود که خودتان میوه نمی‌دهید چرا فروشگاه بند 6.1 میوه نمی‌آورد ایشان گفته بودند «اینجا زندان است، هتل که نیست! ».
اگر زندانیان میوه و سالاد می‌داشتند و هوا خوری در طول روز از بروز بسیاری از بیماری‌ها جلوگیری می‌شد و در نتیجه مخارج دارو و درمان برای زندان کم می‌شد.
بند قرنطینه: خوابیدن زندانیان جلوی توالت و روی پله‌ها به علت نگهداری بیش از حد زندانی‌ها
سالن 4 بند قرنطینه که در تیر ماه 87 آنجا بودم 200 متر مربع مساحت و 200 نفر جمعیت داشت که می‌گفتند به 250 نفر رسیده و در تاریخ 13/09/89، 456 زندانی داشته که سرانه هر فرد از فضای آن نیم متر مربع می‌باشد و این مساحت فقط گنجایش نصف گوسفند را در آغل دارد. قبلا که هوا گرم بود از هوا خوری که وسایل ورزشی در آن نصب بود و ایرانیت روی آن گذاشته بودند استفاده می‌کردند، اما با سرد شدن هوا دیگر از آن استفاده نمی‌کنند و مجدداً با گذاشتن بخاری، به عنوان فضای اسکان زندانیان استفاده می‌کنند.
سالن 4 بند قرنطینه هشتاد تخت یک نفره دارد که به صورت دو نفره از هر تخت استفاده می‌کنند و زندانیان به صورت کتابی فشرده و بین تخت‌ها و زیر تخت‌ها می‌خوابند. سالن 1 که مخصوص افراد معتاد است در آن زمان 300 نفر و اکنون به روایتی 1100 نفر زندانی دارد. در سالن 4 بند 5 که 13 اتاق 15 تختی دارد، جمعیت آن به 950 نفر رسیده است که در مسجد و جلوی توالت‌ها می‌خوابند و سالن 1 و 2 و 3 هم بهتر از سالن 4 نیست. بند 4 هم آنقدر زندانی دارد که جلوی توالت و روی پله‌ها و ایستگاه پله‌ها می‌خوابند هنگام حمام یک نفر زیر دوش و 10 نفر در صف هستند.
سرپرست سابق بند 6.1 مرتب به مولوی‌های اهل سنت متعرض می‌شد که ریشتان را کوتاه کنید که آن‌ها می‌گفتند در حد یک مشته در مذهب ما واجب است و ایشان به آن‌ها گفته ریش شما دل ما را سیاه می‌کند. (این همه نا به سامانی‌ها و اعدام‌ها دلش را سیاه نمی‌کند ولی ریش مولوی‌ها دلش را سیاه می‌کند).
كوتاه كردن اجباری ریش رهبران زندانی اهل تسنن / تبعیض در تماس تلفنی زندانیان
ریش یکی از مولوی‌های هم بند مرا که به زندان تربت جام منتقل شده است به زور کوتاه کرده‌اند که او هنگام کوتاه کردن ریشش مرتب گریه می‌کرده است مگر زدن ریش در زمان رضا خان مشکل مملکت را حل کرد که اکنون کوتاه کردن آن مشکل مملکت را حل کند.
زندانیان در بندهای مشاوره 2 و 3 هر روز 10 دقیقه و در بندهای 4 و 5 هر روز 5 دقیقه و در بند ویژه روحانیت هر روز 1 تا 2 ساعت سهمیه مکالمه تلفنی دارند در حالیکه در عمومی 3 بند 1/6 قبلاً 4 روز در هفته و اکنون 3 روز در هفته هر نوبت 10 دقیقه حق مکالمه تلفن دارند و مولوی‌های اهل سنت قبلاً در هر هفته فقط 10 دقیقه و اکنون در اتاق ما هفته‌ای 2 نوبت 10 دقیقه حق تلفن دارند. تبعیض تا کجا!؟ هر جا تبعیض هست بی عدالتی هست پس ظلم هست و جایی که ظلم هست آزادی و دموکراسی نیست.
90% زندان به وسیله زندانیان اداره می‌شود. زندانیان خدمه از امتیازاتی مثل تلفن بیشتر و حمام در ساعت جدا برخوردارند و زمانی که غذا تقسیم می‌شود ابتدا سهم وکیل بند و خدمه در بیشتر بندها (به غیر از بند ما) برداشته می‌شود. ملاقات حضوری برای خدمه به جای هر 6 هفته هر 4 هفته یک بار و ملاقات شرعی به جای هر 3 هفته هر 2 هفته یک بار می‌باشد. ولی یک عده از خدمه مانند رابط بهداری 24 ساعت باید کار کنند و در پایان هفته به ازای آن معادل 1500 تومان سیگار دریافت کنند، استثمار از این هم بیشتر وجود دارد!؟
زندانیان زیادی دیدم که به خاطر سرمای خیابان و گرسنگی، از این که به زندان افتاده بودند خوشحال بودند و زندانیانی دیدم از این که آزاد می‌شدند ناراحت بودند و حتی کرایه رفتند به روستا و شهرشان را نداشتند.
اما این مورد جالب است که یکی از زندانیان که 50 سال سن دارد و صاحب 4 فرزند می‌باشد و به جرم سرقت در زندان است می‌گوید اگر ماهیانه سیصد هزار تومان به من بدهند حاضرم 30 سال حبس را تحمل نموده و در زندان کار کنم. بارها او را هنگامی که به خانواده‌اش تلفن می‌زند، دیده‌ام که همچون کودکان گریه می‌کند. دل هر بیننده‌ای را به درد می‌آورد بله تخم مرغ دزدها را به زندان می‌اندازند و با دزدان میلیاردی بیت‌المال مدارا می‌کنند.
آیا با این تراکم زیاد زندانیان، می‌شود طبقه بندی زندان را که جزء آیین نامه زندان است اجرا کرد!؟
نتیجه این می‌شود که 3 نفر را از کنار من می‌برند و اعدام می‌کنند و هم بندی‌های من شاهد هستند که چه خواب‌های وحشتناکی دیده و در خواب چنان جیغ می‌کشم که همه را از خواب بیدار می‌کنم.
آن خانم آلمانی به یاد اردوگاه‌های مرگ هیتلر می‌افتد
زندان وكیل آباد مشهد، قبل از انقلاب دارای 4 بند بوده که به وسیله مهندس آلمانی ساخته شده است که حدوداً 1500 زندانی داشته و همچون پارک بوده است.
به گفته مسئولین فعلی این زندان برای 2500 زندانی ساخته شده، در حالی که به گفته خود مسئولین در حال حاضر حدود 13000 زندانی دارد و تنها امسال نسبت به پارسال 4500 زندانی به آمار زندانیان اضافه شده است.
اگر اشتباه نکنم برتراند راسل فیلسوف فرانسوی می‌گوید شما جوان فلج را به من دهید من از او قهرمان دو می‌سازم. حال از شما می‌پرسم اگر قهرمان دو کشور را مدتی در این زندان نگهداری کنند به غیر از جوانانی افلیج چیزی دیگری تحویل می‌دهند!؟
اگر زلزله‌ای بیاید نجات زندانیان که هیچ، چگونه کارمندان زندان را نجات می‌دهید؟
اگر آن خانم مهندس آلمانی زنده باشد و او را بیاورند که زندان را ببیند چه احساسی خواهد کرد؟ من فکر می‌کنم اگر سکته نکند، به یاد اردوگاه‌های مرگ آلمان هیتلری می‌افتد.
کدام کشور دارای دموکراسی چنین زندان‌هایی دارد؟ خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. آیا این زندان اسلامی و زیباست؟
مگر حضرت علی (ع) که حکومتش از ایران تا مصر بود زندانی داشت؟
تجاوز و قتل در زندان
چنین زندانی نتیجه‌اش تجاوزات جنسی و قتل‌های مکرر توسط خود زندانیان است. در 15 / 11 / 89 یک زندانی به وسیله دیگری به قتل می‌رسد. زندان گوانتانامو خارج از خاک آمریکا است و اگر زندانیان به امراض گوناگون مبتلا باشند به مردم آمریکا منتقل نمی‌شود، ولی این زندان در داخل شهر مشهد قرار دارد و روزی حداقل 200 نفر ورودی دارد که چنانچه این زندانیان به بیماری‌های مختلف دچار شوند که می‌شوند و در انواع خلاف کاری‌ها تخصص ببینند که می‌بینند، چه می‌شود!؟
به گفته نماینده مجلس زورگیری بیداد می‌کند، آقایان اگر به زندانیان رحم نمی‌کنید به خودتان رحم کنید شما از کجا می‌دانید بیماری به همسر و فرزند شما منتقل نمی‌شود و یا فرزند و همسر شما به دام خلاف کاران نمی‌افتند؟
حکومت افغانستان که مجبور شده به صلیب سرخ اجازه بازدید از زندان‌هایش را بدهد به نفع دولت و زندانی شده یا به ضررشان؟ زندانیان افغانستان با آن شرایط استاندارد جذب دولت می‌شوند یا دشمن دولت؟ چرا دولت ایران اجازه نظارت بر زندان‌ها را به سازمان‌های حقوق بشر داخل و خارج نمی‌دهد؟
اگر 1500 زندانی در رژیم شاه به 1000 نفر تقلیل می‌یافت آن وقت هم NGO ها اجازه بازدید نمی‌داد!؟ (در رژیم شاه اکثر شهرهای خراسان از جمله چناران، شاندیز و سرخس و... اصلاً زندان نداشتند، در حالیکه اکنون چناران حدود 5000 زندانی دارد).
مسلماً نه تنها اجازه بازدید می‌داد که برای سایر کشورها الگو می‌گردید و زندانیان هم خجالت زده می‌شدند که چرا از قانون اطاعت نکرده و به زندان افتاده‌اند. NGO های مستقل نشانه توسعه یافتگی آن کشور است. کدام کشور دارای دموکراسی چنین زندان‌هایی دارد؟
اعدام پنهانی 63 زندانی در نوزده مرداد 89
یکی از زندانیان به نام احمدشاه نادری (افغانی) تعدادی شپش با خودش برده بود که در ملاقات حضوری به خانواده‌اش نشان دهد که چطور جایی زندگی می‌کند اتفاقاً گرفتار مأمورین بازرسی می‌شود او را نزد یکی از مسئولین زندان می‌برند و به او می‌گویند «می‌توانی 500 شپش در پنج شب بیاوری؟» می‌گوید می‌توانم و او هر شب به راحتی 100 شپش نزد مسئول مربوطه می‌فرستد و سرانجام با 107 گرم کریستال همراه با 62 نفر دیگر در 19/05/89 اعدام شد.
آقای جواد لاریجانی فرد شجاعی است! من به ایشان تبریك میگویم!
آیا این زندان که مشابه آن در ایران کم نیست ننگ ملت ایران و بشریت نیست!؟ زندان آیینه تمام نما از نحوه اداره کشور است و کشور هم بهتر از این اداره نمی‌شود، به کجا می‌رویم!؟
آقای محمد جواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه آدم بسیار شجاعی هستند که در سازمان ملل از رعایت حقوق بشر در ایران از جمله زندان‌ها دفاع می‌کند!
با این وضعیت زندان‌ها و زندانی‌ها من به ایشان تبریک می‌گویم!
هتك حرمت و برهنه كردن زندانیان: داخل شورت را هم دست می‌کنند و می‌گردند
زمانی که به ملاقات حضوری می‌رویم یا به هر دلیلی ما را از زندان بیرون می‌برند (دادگاه یا بیمارستان) در مراجعت ما را در اتاق بازرسی به جز یک شورت، لخت می‌کنند و داخل شورت را نیز نگاه کرده و به دقت بازرسی می‌کنند و دستی هم به داخل... زندانی می‌کنند.
تاریخ به یاد دارد که به دستور آقا محمد خان قاجار به لطفعلی خان زند تجاوز کردند و این ننگ تا ابد برای خان قاجار باقی ماند و از جوانمردی خان زند نکاست. آن‌ها که به دست و پای آزادی خواهان دستبند و پابند می‌زنند و به جوان‌ها تجاوز می‌کنند و داخل مقعدشان را نیز بازرسی می‌کنند جز ننگی ابدی برای خود باقی نمی‌گذارند.
شیر را بر گردن ار زنجیر بود - بر همه زنجیر سازان میر بود
نمی‌خواهم از خودم دفاع کنم ولی با توجه به اینکه نماینده معلمان هستم و مسئله شأن و منزلت معلم در کار است این جمله را می‌نویسم:
10 مرتبه مرا با پابند و دستبند و لباس زندانی به بیمارستان و پزشکی قانونی بردند که بارها به خاطر ترافیک مرا به دنبالشان در خیابان‌ها كشاندند. این شعر مولانا را می‌خوانم:
عار نبود شیر را از سلسله - نیست ما را از قضای حق گله
شیر را بر گردن ار زنجیر بود - بر همه زنجیر سازان میر بود
اعدام دو تبعه آفریقا تنها از اتاق ما
از اتاق ما تا کنون دو تبعه اهل آفریقا 19/05/89 آکاسی اکابه از غنا و پل چیندو 05/08/89 از نیجریه به جرم حمل مواد مخدر اعدام شدند، آیا بهتر نیست حتی اگر تبادل مجرمین بین دو کشور امضا نشده باشد آن‌ها را با حکم صادره و بعد از گرفتن هزینه دادرسی و جریمه تحویل کشورشان داد تا آن کشور هر طور می‌خواهد با آن‌ها رفتار کند.
من تغییر می‌دهم پس هستم
در سال 1353 در دانشگاه ارومیه درسی به نام ترویج کشاورزی با رئیس دانشگاه دکتر جعفر راثی داشتیم که بعضی مواقع به بحث سیاسی تبدیل می‌شد، یک بار ایشان گفت شما باید خود را با وضع موجود تطبیق دهید که من گفتم شرایط موجود را تغییر می‌دهیم و جوان آن روز که اکنون نزدیک 60 سال سن دارد و معلم بازنشسته است با همان حرارت شور عشق و با تمام بیماری‌هایی که در زندان به سراغش آمده در بند 6.1 زندان مرکزی مشهد (زندان وكیل آباد)، فریاد می‌زنم:
«من تغییر می‌دهم پس هستم.»
زمستان 89 - بند 6.1 زندان مرکزی مشهد
نماینده معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان – سید هاشم خواستار
زنده باد زندان تا برقراری دموکراسی

نقش راهبردی جنبش دانشجویی در تقویت جنبش اجتماعی :حسن زارع زاده اردشیر


نقش راهبردی جنبش دانشجویی در تقویت جنبش اجتماعی :حسن زارع زاده اردشیر


حسن زارع زاده اردشیر، سخنگوی سابق جبهه متحد دانشجویی در ایران

امروز جنبش دانشجویی ایران نقش اساسی در افزایش آگاهی و به تبع آن نورافکنی بر تاریک خانه های تحجر و عقب ماندگی دارد. روشن است که در هر کشوری قشر تحصیلکرده، بخصوص در دورانی که به تحصیل در دانشگاه می پردازد، بدلیل تماس با دانش روز و آگاهی از تغییرات در جهان، رل مهمی در آینده یک کشور بعهده دارند و علارغم کنترل دروس و کتاب ها و سرکوب فعالیت های اجتماعی دانشجویان، این قشر با اتکا به بار علمی دروس و کنکاش و مطالعه، در جدیدی به روی خود می گشایند که حاصل آن تحول و دگرگونی طلبی به نفع جامعه و آینده ای بهتر برای کشورشان است.
در کشور ما ایران که جمعیت کشور در ظرف ۳۰ سال گذشته به بیش از دو برابر رشد دست یافته، شرایطی فراهم شده است که اکثریت بیش از ۶۰ درصد به نسل جوان و نیز کودکان در راه تعلق داشته باشد که این انبوه جمعیت با پیشرفت ماهواره ها، وسائل ارتباط جمعی، اینترنت و موارد دیگر با همه کنترل دولتی، توانسته اند با جهان آزاد در تماس باشند و درک کنند در کشوری زندگی می کنند که حاکمانش با فشار و فریب می خواهند با محور قرار دادن قوانینی که برای مردم ۱۴۰۰ سال قبل مدون شده انها را محبوس کنند. و این در حالی است که جوانان به دنبال ساختن جامعه ای متمدن و پیشرو هستند که با جهان امروز هماهنگی داشته باشد. جوانانی که از کودکی و سپس در آغاز سال تحصیلی در مدارس از چپ و راست مورد هجوم افکار و عقاید اسلام ناب محمدی قرار گرفته و محاصره شده بودند، هرچند بسیاری از آنها در سالهای اولیه حکومت ولایی در ذهن خود نتوانسته بودند مرز قوانین مذهبی را از قوانین عرفی تمیز دهند اما به مرور دریافتند که باید برای رهایی جامعه از تحجر، خرافات و عقب ماندگی به دنبال راه حل دیگری باشند تا از جهان پیشرفته عقب تر نمانند. در این دوران بود که نهادهای دانشجویی مستقل از دولت شکل گرفت و یا افرادی از نهادهای موجود دانشجویی که در جهت دفاع از حکومت تاسیس شده بود ند به ضد افکار دولتی تغییر جهت دادند، چرا که هنوز مخالفت با حکومت و نظام درک نشده بود و یا فضای لازم برای عرضه اندام در برابر حکومت وجود نداشت. دولتهای منتصب ولی فقیه که سرکوب نهادهای دانشجویی، کارگری، زنان، معلمان، گروههای سیاسی ، قومیتها و سایرین و جنگ با عراق را پشت سر گذاشته بود، با اعتراضات و اعتصابات دانشجویان مبارز روبرو شدند. این دانشجویان دیگر دریافته بودند دولتهای حکومتی در پی جامعه ایکه قول داده بودند نیستند و امکان تحقق دموکراسی و احترام به حقوق بشر در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی نمی گنجد. از این زمان باز هم مثل قبل و مانند هر کشور زیر سلطه دیکتاتوری، دانشجویان به عنوان اقشار روشنفکر پرچم مبارزاتی را بدست گرفتند و در کنار کارگران، زنان و سایر نهادهای پیشرو به دولت و حکومت نشان دادند که جنبش دانشجویی به طور خیلی جدی راه پیشرو را در پیش گرفته است.
با وقوع دوم خرداد و ایجاد فضای سیاسی دگرگون، نهادهای دانشجویی از جمله تحکیم وحدت که به مرور بیشتر تحت نفوذ سران اصلاح طلب و جبهه دوم خرداد قرار گرفته بودند، به عاملی تبدیل شدند تا دانشجویان و رهبران قدیمی دانشجویی را به فکر ایجاد نهادهای مستقل و جدید وادارند که با اهداف مبارزات آنها تطابق داشته باشد. جبهه متحد دانشجویی یکی از مهمترین نهادهای دانشجویی بود که از همان سال قدرت گیری دولت اصلاحات با ایجاد تشکل مستقل دانشجویان و انتشار روزنامه و هفته نامه گام بزرگی در انتشار اخبار دانشجویی، سیاسی، اجتماعی و تحلیلهای تئوریک برداشته و دانشجویان را برای پیگیری خواسته های صنفی و اجتماعی متشکل نمود. این جبهه که با محور قرار دادن نیازها و مشکلات حقوقی و صنفی و نیز تاکید بر نقش محوری دانشجویان در تحولات سیاسی اجتماعی در راس مبارزات خود، توانست دانشجویان را به اهمیت تشکلهای سازمانی علاقمند نماید و از طرفی با به حاشیه راندن اختلافات تئوریک و عقاید مذهبی دانشجویان، تعداد زیادی را بدور هم و برای مبارزه مشترک با دولتی که داعیه اصلاحات را بر پیشانی داشت، گرد آورد.
اعتراضات، اعتصابات و تظاهرات مختلفی که در دو سال اول استقرار دولت اصلاحات در نقاط مختلف از جمله دانشگاههای کشور انجام گرفت، جنبش دانشجویی را بعنوان نیرویی قابل ملاحظه، پیگیر و پیشرو، ساختار شکن، بدون سازش و متشکل مقابل دولت قرار داد. در حوادث کوی دانشگاه در تیر ۷۸ که نقطه عطف مبارزات د انشجویی ساختارشکن بود، سرکوبی که توسط دولت ، نیروهای انتظامی و امنیتی ، قوه قضاییه و سایر ارکان حکومت بر دانشجویان وارد شد، نشان داد که دولت و قوای دیگر این حکومت حاضر به پذیرش خواست های دموکراتیک دانشجویان نیستند.
دانشجویان در مبارزات خود و به خصوص بعد از کشتار و سرکوب وحشیانه تظاهرات تیر ۷۸، دریافتند که نیروی اصلی که باید با ان مبارزه کنند حکومت ولایی است که با دولتهای جنگ، سازندگی، اصلاح طلب ( و سپس اصولگرا ) همراه سایر نهادهای حکومتی حاضر نیستند نظام را فدای آزادی و دموکراسی مردم نمایند. جبهه متحد دانشجویی با دستگیری رهبران خود بهمراه بسیاری از دانشجویان و جوانان و با درک کلیت یکپارچه حکومت، نقطه عطفی را در مبارزات دانشجویی بوجود آوردند که آزادی و دموکراسی جز با تغییر نظام امکان پذیر نخواهد بود. از این رو با گسترش تشکلها و فعالیتهای دانشجویی و حضور سایر اقشار در کنار دانشجویان، جبهه دموکراتیک ایران که علاوه بر دانشجویان ، سایر نیروهای سیاسی درگیر با حکومت را دربر میگرفت، راه اندازی شد تا فاز جدیدی از مبارزه آغاز شود. زمانی نگذشت که جبهه دموکراتیک منشور۱۲ گانه خود که بر جدایی دین از حکومت و برابری حقوق همه ایرانیان و اصول حقوق بشر متکی بود را در نیمه دوم سال۷۹ منتشر کرد و به این ترتیب اولین نهادی بود که با چنین درخواست مترقی حکومت جمهوری اسلامی را به چالش کشید. اگرچه اقدام شجاعانه جبهه دمکراتیک ایران با دستگیری سراسری اعضا و هوادارانش روبرو شد و انتشار روزنامه های وابسته ممنوع گردید اما روند مبارزات را تقویت کرد بطوریکه دیگر نیروهای سیاسی با شجاعت بیشتری پای به عرصه فعالیت گذاشتند و از سویی دیگر دانشجویان اصلاح طلب نیز با رویکرد دوری از قدرت به صف ساختارشکنان پیوستند تا سید خندان و رهبر اصلاح طلبان در دور دوم ریاست جمهوری اش از پشتوانه دانشجویی برخوردار نباشد.
با حضور دفتر تحکیم وحدت در صف جنبش دانشجویی ساختارشکن توانمندی های این جنبش افزایش یافت و حکومت ولی فقیه خود را ناگهان در برابر یک جنبش متحد و متشکل دید که پیشتر تلاش کرده بود آنها را چند شقه و منفک نگه دارد. از این رو شدت سرکوب تشکل ها و اعضای عضو در جبهه متحد دانشجویی و جبهه دمکراتیک ایران و از سویی مدتی بعد دفتر تحکیم وحدت و سپس سازمان ادوار تحکیم، موجب شد تا بسیاری از فعالان آنها به خارج کشور پناهنده شوند و تعدادی نیز همچون حشمت طبرزدی، بهروز جاوید تهرانی، عبداله مومنی، احمد زیدآبادی همچنان در زندانهای رژیم اسیر بمانند تا آشتی ناپذیری نظام با خط نیروهای مدافع سکولار دمکراسی و حقوق بشر روشن شود. طبیعی بود و انتظار میرفت که با پشتوانه مبارزاتی این فعالان تشکلاتی از انها و سایر دانشجویان فعال در خارج کشور ایجاد گردد که علاوه بر حفظ دیسیپلین مبارزاتی قبلی، آتش مبارزه را برای سایر ایرانیان مقیم خارج کشور روشن نگاه دارند.
به این ترتیب دانشجویان و جوانان آزادیخواه امروز با شجاعت و توانمندی قابل تحسین خود و از طرفی به دلیل موقعیت خاص از نظر تحصیل علم و دانش، آگاهی از تحولات جهان خارج و حضور در اجتماع هزاران نفری جوانان در دانشگاهها، به سادگی متشکل می شوند، و امسال نیز با حمایت از بهاره هدایت بانوی مبارز ایرانی و سمبل جنبش دانشجویی بار دیگر کوشش کردند فعالیت خود در سال جدید را با کمپین آزادی بهاره و سپس با ایجاد تجمع های صنفی-شورایی که همان نهادهای دموکراتیک دانشجویی است، متمرکز نمایند.
بدون شک گروهها و شبکه هایی مخفی کوچک از دانشجویان جهت مبارزه با نظام وجود دارد که تلاش می کنند بخشی از مبارزات جوانان را بر علیه سران حکومت سازماندهی نمایند، اما جدا از چنین گروههایی که برای حفظ فعالین از دستگیری، لازمه مبارزه می باشند ، تقویت یکپارچگی جنبش دانشجویی و ایجاد تشکلات علنی دانشجویی با همه سرکوب حکومت نیاز فعلی جنبش می باشد. اخراج فعالان دانشجویی از دانشگاه و زندانی کردن بسیاری از انها، تعطیلی اجباری دانشگاهها توسط حکومت، تعطیلی دانشگاهها در روزهای عید نوروز و تابستان و یا بین دو ترم، شهرستانی بودن بسیاری از دانشجویان که باهر تعطیلی به شهر خود باز می گردند و موارد دیگر موجب می شوند که بازسازی انجمنها و شوراهای دانشجویی مستقل قبلی و یا ایجاد تشکلهای مستقل جدید دچار مشکل شوند. از این رو کوشش در این زمینه اهمیت بالایی دارد. هرچند امروزه جوانان از طریق سایتها و سایر رسانه ها هماهنگی بسیار بالایی برای تظاهرات و اعتراضات عمومی از خود نشان می دهند و حتی توانسته اند انگیزه دانش آموزان مدارس را نیز برای فعالیت های اجتماعی جذب نمایند، اما تشکیلات دانشجویی که در آن می آموزند چگونه با خواسته های همدیگر آگاه شده و دانش مبارزاتی خود و دیگران را بالا برده و درک دموکراتیک در جامعه را یاد بگیرند امری حیاتی است. چرا که در نتیجه این پروسه مبارزاتی، به ضرورت ایجاد سازمانهای قدرتمندی می‌رسند که دارای استراتژی و تاکتیکهای مبارزاتی برای مقابله است و حتی توانایی آن را می تواند داشته باشد که محدودیت های رژیم در مورد اینترنت، موبایل و ماهواره را در زمانهای تظاهرات و سایر حرکات مبارزاتی خنثی کند. بویژه که در چند سال گذشته حضور فعال تشکل های دانشجویی در ایجاد و تحرک دیگر نهادهای اجتماعی و فرهنگی در دفاع از حقوق مردم نقش محوری داشته است. هرچند حکومت نهایت تلاش خود را در سرکوب چنین تشکلهایی بکار خواهد برد، ولی سرانجام قدرتش فرسایش پیدا کرده و تسلیم می شود، همچنانکه هنوز قادر نشده سندیکاهای مستقل کارگری و یا کمپین بانوان را منحل نماید.
ایجاد و رشد گروههای مستقل از معلمان، محصلان، استادان، کارمندان، کارگران، بانوان و بویژه دانشجویان و سایر اقشار ضرورتی انکار ناپذیر بوده و وحدت آنها با یکدیگر، علاوه بر آموزش همزیستی مسالمت آمیز دموکراتیک انها با همدیگر ، به تقویت وحدت ملی خواهد انجامید که الگوی مبارزاتی داخل کشور است. این همزیستی به اتحاد و همبستگی پیشتر در تاسیس نهاد "همبستگی ملی برای دموکراسی و حقوق بشر" در داخل کشور نمود داشته است اما تلاش مضاعف و متشکل تر با قدرت مانور بالا می تواند آلترناتیو واقعی تغییر حکومت را تولید کند.
تلاش های پیش روی جوانان و دانشجویان در روزهای سرنوشت ساز خرداد و تیر در کنار دیگر نیروهای اجتماعی نقش پیشروی این جنبش را نشان خواهد داد و اینکه جوانان چگونه جنبش های اجتماعی را تحت تاثیر کنش های خود قرار می دهند.

http://zarezadeh.blogspot.com/

عفو بین‌الملل خواستار آزادی حشمت طبرزدی شد

عفو بین‌الملل خواستار آزادی حشمت طبرزدی شد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: در پی تائید حکم سنگین هشت سال زندان مهندس حشمت الله طبرزدی دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران در دادگاه تجدیدنظر، سازمان عفو بین‌الملل با انتشار مطلبی خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط آقای طبرزدی شد و به مقامات جمهوری اسلامی یادآوری کرد که به عنوان عضوی از میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، دولت این کشور موظف به حمایت از حقوق مربوط به آزادی بیان و تشکل می‌باشد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، در مطلبی که سازمان عفو بین‌الملل روز گذشته و برای اقدام فوری منتشر کرده است آمده است: این سازمان با ابراز نگرانی از وضعیت بد نگهداری مهندس طبرزدی، خواستار برخورد با عوامل ضرب و شتم و تهدید آقای طبرزدی در ایام بازداشت خود شده است.
حشمت الله (حشمت) طبرزدی 53 ساله، روزنامه نگار و دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران، یکی از احزاب مخالف در ایران می‌باشد که درخواست تجدیدنظرش برای لغو حکم 9 سال زندانش ناموفق بود. آقای طبرزدی در ششم دی ماه 1388 در خانه‌اش در تهران توسط چهار تن که مدعی بودند از طرف دفتر دادستان می‌باشند و با یک حکم نامعتبر بازداشت شد. وی پس از بازداشت، و پیش از انتقال به زندان شهید کچویی کرج در اردیبهشت 1389، در زندان اوین تهران نگهداری می‌شد. وی سپس در دوازدهم خردادماه همان سال به زندان رجایی شهر که معروف به شرایط بد نگهداری می‌باشد منتقل گردید. وی در جلسه محاکمه‌اش گفت که «در طول دوران بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تهدید به تجاوز شده و شدیداً برای اعتراف به دریافت پول از بیگانگان تحت فشار قرار داشته است.»
به باور این سازمان «آقای طبرزدی زندانی عقیدتی‌ای است که تنها به خاطر فعالیت‌های مسالمت آمیزش برای آزادی بیان زندانی می‌باشد و می‌بایستی فوری و بدون هیچ قید و شرطی آزاد شود.»
محمد، پسر آقای طبرزدی همچنین در خصوص وضعیت زندان محل نگهداری پدرش گفته بود: «بندی که پدرم [در آن] است پنجره‌اش شيشه ندارد و آن‌ها در هوای سرد زمستان روز و شب در آن بند به سر می‌بردند. به بیماری‌های زندانيان رسيدگی نمی‌شود... غذای زندان سالم نيست... و همه این‌ها در وضعيت جسمی‌شان تأثیر گذار است. هر چقدر هم آن‌ها روحیه‌شان را حفظ کنند باز هم اين شرايط سخت آن‌ها را به مرور ضعيف می‌کند.»
حشمت الله طبرزدی سخنگوی «شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران»، نخست در مهرماه سال گذشته به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرائم علیه امنیت کشور، توهین به رهبر جمهوری اسلامی، توهین به ریاست جمهوری و اخلال در نظم عمومی» به 9 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شد. در دادگاه تجدیدنظر و پس از برائت از اتهام «اخلال در نظم عمومی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» این حکم به 8 سال زندان کاهش یافته و محکومیت شلاق لغو گردید. همچنین وی به مدت 10 سال از شرکت در هرگونه فعالیت اجتماعی محروم است که مربوط به محکومیت پیشین آقای طبرزدی می‌باشد.
این سازمان از همگان خواست تا با ارسال نامه به دفاتر رئیس دادگستری استان تهران، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی، دبیر ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی و همچنین نمایندگی‌های دیپلماتیک ایران در خارج از کشور موارد زیر را یادآور شوند:
فراخواندن مقامات جمهوری اسلامی به آزادی فوری و بدون قید و شرط حشمت الله طبرزدی.
فراخواندن مقامات جمهوری اسلامی به تحقیق در مورد گزارش‌های ضرب و شتم و تهدید آقای طبرزدی و سپردن مسئول این برخوردها به چنگال عدالت.
ابراز نگرانی نسبت به گزارش های دریافتی در مورد وضعیت بد نگهداری آقای طبرزدی که می‌بایستی مطابق با استانداردهای بین‌المللی، به عنوان حداقل قوانین استاندارد برای رفتار با زندانیان باشد.
یادآوری این نکته به مقامات جمهوری اسلامی، که به عنوان عضوی از میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، دولت این کشور موظف به حمایت از حقوق مربوط به آزادی بیان و تشکل می‌باشد.

حشمت الله طبرزدی و دلیل سالهای طولانی زندان، نسرین ستوده چه گفت ؟! خلیل بهرامیان؟! اولیایی فر و........

"اصولا آن چه اصالت دارد حقوق اساسی ملت است، هیچ ملتی حقوق اساسی خود را واگذار نمی کند، زیرا این حقوق قابل واگذاری نیست، حکومت ها با هر نام و نشان صرفا از شهروندان برای کارهای خاص و در محدوده معین کفالت یا نمایندگی دارند و نه بیش از آن . در واقع این نمایندگی یا کفالت تا زمانی است که حکومت ها در چارچوب همان حقوق اساسی و تحقق همان حقوق عمل کنند . اگر چنین نشود شهروندان این حق را دارند که علیه وضع موجود اعتراض کرده و از طریق مسالمت آمیز مجریان، قوانین و یا سیاست هایی که در حاکمیت با استناد به آنها حقوق اساسی شان را سلب کرده جابجا نمایند . ممکن است حکومتی مثل وضعیت موجود آنقدر متصلب باشد که چنینی اجازه ای ندهد، آنگاه حق مردم است تا با همدیگر متحد و مجتمع شوند و خواهان تغییر رژیم از طریق رفراندوم شوند ."

این گفتمان طبرزدی در برگه بازجویی او درزندان اوین است . کسی که سال ها عمر خود را بخاطر حقیقت گویی در زندان های جمهوری اسلامی گذرانده است و بار دیگر با همان اتهام به هشت سال دیگر محکوم گردیده است . اما چگونه می توان از طبرزدی انتظار داشت که واقعیت های موجود در جامعه خود را بفراموشی سپارد و به نقطه صفر برگردد . تحمل رنج مردمانی که وعده های بهشت شنیده بودند و اکنون در جهنم استبداد دینی به انقیاد و بردگی کشیده شده اند برای چه کسی آسان است، اکنون قابل فهم است که تحمل زندان بخاطر آرزوهای مردم برای طبرزدی آسان تر است چون واقعیات اثبات نمود که اعتقادات الهی زمانی به گناهان زمینی آلوده شود تمامی قواعد حاکم بر دین را سهل است که حتی مقدس ترین منبع قدرت دین الهی را به چالش می کشاند . حفظ قدرتی که از تمامی اصول دین بهره کشی می کند تا به نفی آن برسد و حوزه قدرت سیاسی میدانی است بر آزمون حکومت جمهوری اسلامی تا با تلاشی معکوس در حفظ دین، خود به نفی اصالت دین درعرصه سیاست دامن زند .
کمتر کسی است نداند که طبرزدی خود در دامن نظام جمهوری اسلامی رشد کرد و زمانی به پیمان شکنی مردان انقلاب دینی با مردم به جان آمده پی برد راهش را از کوره راه نظام جدا کرد و از ان پس از زندانی به زندان دیگر، طریق مقاومت را به دیگران آموخت . تحمل زندان فرصتی باقی نگذاشت تا جمهوری اسلامی بتواند با ایجاد وحشت از حبس طولانی مدت برای طبرزدی و بسیاری از یاران دیگر بر زبان نسل جوان افسار کشد و خود را در حصار قدرت مصون بدارد، رژیم دیگر نمی تواند برای پوشاندن تمامی خباثت ها و خیانت هایی که در مقابل مردم و کشور مرتکب شده است همه زندانیان را متهم به ضدیت به امنیت ملی نماید . رسوایی نظام اظهرو من الشمس است و حقانیت مبارزان در دادگاه مردم ایران و جهان اثبات شده است . به همین دلیل است که امروز رژیم اسلامی نه تنها موکل که وکیل را هم با او دستگیر می کند، جنبش سبز و دموکراتیک مردم ایران را اقدامی بر علیه امنیت و وابسته به اجانب می داند . در چنین وضعیت قبرستانی است که دیکتاتورها شبیه هم سخن می گویند، آنجا که سخن از حق مردم به میان میاید رد پای اجانب را می بینند اما خود در کسوت قدرت و مرجعیت در حفظ قدرت مرگبارشان جواز لابه گویی در محضر اجانب آمریکایی، اروپایی و اسراییلی و ... صادر کرده به قول لاریجانی اهل مجلس این اجنبی غیر ایرانی با شیطان هم دست می دهند . وکلای کشور به جرم دفاع از زندانیان سیاسی شریک جرم محسوب شده دستگیر می شوند، نسرین ستوده زنی که با تعریف دین از زن در هیبت هزاران مرد، مبارزه و مقاومت کرد و به دلیل دفاع از مواضع بر حق تمام موکلان خویش بیشترین اتهامات را متحمل شد . جسم ضعیف اما روح بلند نسرین ستوده بزرگترین جایگاه افتخار دفاع از حق در جامعه زنان پیشرو کشور ما را به خود اختصاص داد . باید تلاشی بی وقفه در آزادی نسرین ستوده بویژه از سوی کمپین زنان و وکلایی که از کشور خارج شده اند صورت گیرد تا در راه نجات وی گشایشی یابد، در این مورد سکوت معنای سخیفی دارد . اولیایی فر به جرم دفاع از مبارزان در زندان بسر می برد و خلیل بهرامیان وکیلی ستودنی و دلسوز در معرض زندان و انفصال از حق وکالت است . بدیهی است قانون زمانی ارزشمند است که بدوا توسط بنیانگزاران آن رعایت شود و هنگامی مرز قانونمداری از عرصه سیاسی و اجتماعی محو شود قانونی بغیر از قوانین حکومتی عمل می کند، قانونی که تابع رفتار اعتراضات اجتماعی است و جنبش دموکراتیک و سبز مردم است که این قانون را اعمال می کند . نسرین ستوده در دفاعیه خود از طبرزدی کل پرونده را ساخته و پرداخته مغشوش، ناخوانا و زیر فشار دانسته و طبق اظهار طبرزدی اعلام نمود که بازجویی وی توام با فشار و ضرب و شتم بوده است . دفاع طبرزدی از جنبش اعتراضی مردم در بازجویی محرض بود وی در پاسخ به سوال بازجو درمورد اغتشاش گران ۱۶ آذر و روز قدس نوشت، من این ها را اغتشاش نمی دانم این حکومت است که حق تظاهرات را از مردم می گیرد و به ناحق آنها را سرکوب می کند . تظاهرات حق مردم است و دولت نیز حق سلب آن را ندارد و باید پاسخگو باشد . با این ایستادگی بود که بازجو این بوده خواستار اشد مجازات وی شد تا به گفته بازجو از ادامه راه باطل خودداری کند . همسر طبرزدی در مصاحبه ای کوتاه بر ایستادگی وی بر مواضعش تاکید کرده است، اما بر اساس همان قانون ورشکسته خواستار برخوردی قانونی و انسانی با وی و همه زندانیان شده است . به راستی تفاوت فاحشی است بین دو اندیشه انسان محور و دین محور. تاریخ کنونی کشور ما در مسیر رقم زدن یک تحول بزرگ قرار دارد و آن جایگزینی اندیشه انسانی با استبداد دینی است . طبرزدی از بنیانگزاران همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران و سخنگوی آن، همبستگی را نه یک حزب و سازمان و گروه بلکه یک اندیشه برای راه اندازی یک جنبش فکری به منظور رسیدن به اهدافی دانست که آن اهداف معطوف به دموکراسی و حقوق بشر است .
عباس خرسندی