۱۳۹۱ فروردین ۳۰, چهارشنبه

بیانیه جبهه دموکراتیک ایران در محکومیت فشار بر اعضای خود را از سوی دستگاه های اطلاعاتی – امنیتی

روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران –  در پی احضار چند تن از اعضای شورای مرکزی و دیگر اعضای جبهه دموکراتیک ایران این تشکل با صدور بیانیه فشار بر اعضای خود را از سوی دستگاه های اطلاعاتی – امنیتی محکوم کرده و اقدامات صورت گرفته را خلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی دانسته است .
در پایان این بیانیه تنها راه برون رفت از بن بست اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موجود در کشور را تن دادن به خواست های به حق مردم بیان شده است .
متن کامل این بیانیه که از سوی روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران منتشر شده است، به شرح زیر است :

طی چند روز گذشته تعدادی از اعضای شورای مرکزی و اعضای جبهه دموکراتیک ایران به وزارت اطلاعات احضار شده و نسبت به فعالیت این تشکل مورد بازخواست قرار گرفته اند .
جبهه دموکراتیک ایران ضمن محکوم کردن احضار اعضای خود از سوی دستگاه های اطلاعاتی - امنیتی و همچنین تداوم حبس حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران در زندان رجایی شهر کرج با وجود وخامت حال وی، چنین روندی را خلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی می داند .
این فشارها در حالی است که معتقدیم تنها راه برون رفت از بن بست اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موجود در کشور، تن دادن حاکمیت به خواست های به حق مردم است که از این طریق مشارکت ملت در آبادانی و آزادی ایران به کار گرفته خواهد شد .
در غیر این صورت فرصت ها یکی پس از دیگری از بین رفته و منافع ملی بیش از این خدشه دار خواهد شد .
 
زنده باد آزادی – برقرار باد دموکراسی – گسسته باد زنجیر استبداد
 
جبهه دموکراتیک ایران
30 فروردین ماه 1391
 

وخامت حال حشمت اله طبرزدی در زندان رجایی شهر کرج

خبر گزاری هرانا - حشمت اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج با بیماری های عدیده جسمی دست و پنجه نرم می‌کند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا - ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر، حشمت اله طبرزدی، روزنامه نگار، فعال دانشجویی - سیاسی و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی راه ‏و‎ ‎ساختمان از دانشگاه پلی تکنیک تهران (امیر کبیر) که در تاریخ ۷ دی ماه سال ۱۳۸8، بلافاصله پس از وقایع ۶ دی ماه آن سال توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به ۹ سال حبس محکوم گردید، هم اکنون در وضعیت وخیم جسمی بسر می‌برد و از مشکلات قلبی و درد شدید معده گلایه دارد .
شایان ذکر است حشمت الله طبرزدی پیش‌تر بیش از ۹ سال حبس در زندان و و بازداشت در بازداشتگاه‌های سپاه و وزارت اطلاعات را پشت سر گذاشته است .

۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

بیانیه؛ تشکیل جبهه سیاسی متحد در مقابل استبداد داخلی

دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران، در پایان نخستین ماه از سال نوی ایرانی، با انتشار بیانیه‌ای، ضمن تحلیل وضعیت سیاسی کشور، بر لزوم «تشکیل جبهه‌ای از گروه‌ها و شخصیت‌های دموکراسی‌خواه برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی» تاکید کرده است.
به گزارش دانشجونیوز، این گروه سیاسی-دانشجویی در بیانیه‌ی خود، «شبکه سازی‌های سیاسی-اجتماعی»، «جلب حمایت‌های موثر جامعه‌ی جهانی برای توقف نقض حقوق ملت ایران از سوی حکومت»، «یادآوری خطرات جبران ناپذیر جنگ بر جریان دموکراسی‌خواهی در ایران به قدرت‌های بزرگ جهان» و «دفاع از حق شهروندی مدرن برای تمام ایرانیان از هر قوم، نژاد، مذهب، مسلک و جنسیت» را از کارکردهای چنین جبهه‌ای از دموکراسی‌خواهان دانسته است.
جبهه‌ای که به نوشته‌ی این بیانیه، ضمن داشتن «نگاهی رادیکال به مقوله‌ی تغییر»، «اعتراضات مسالمت‌آمیز» را به نتیجه‌ای ملموس و مورد خواست اکثریت اپوزیسیون یعنی «انتخابات آزاد» برساند.
متن کامل این بیانیه که در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته به شرح زیر است:
سال 1391 را در حالی آغاز کرده ایم که کشورمان با شرایط نگران کننده ی کم سابقه ای رو به روست. بی توجهی به مطالبات دموکراتیک و سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم، ناکارآمدی مدیریت اقتصادی کشور و فساد افسارگسیخته ی حکومتیان، گذران زندگی را برای مردم بسیار دشوار نموده است و سیاست های بین المللی تنش زای جمهوری اسلامی نیز، از سوی دیگر، انزوای روزافزون کشور را در جامعه جهانی به همراه داشته است.
در چنین شرایطی تشکیل و تقویت صدایی قدرتمند از نیروهای دموکرات ایرانی برای دفاع از حقوق ملت و صیانت از منافع ملی کشور بیش از هر زمان دیگری ضروری می نماید.در همین راستا کمیته ی سیاسی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران نکاتی را به اجمال بر می شمارد:
یک) جنبش اعتراضی سال 88 موسوم به "جنبش سبز" در اعتراض به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری
و با شعار اصلی "رای من کجاست" به خیابان آمد. هر چند سلایق سیاسی مختلف و شعار های فرعی متعدد و گاه متناقض از درون این جنبش به گوش می رسید اما بی شک اصلی ترین مطالبه این جنبش "ابطال نتایج انتخابات" و "برگزاری مجدد آن" بود؛ به نحوی که با تحقق این امر ادامه اعتراضات منتفی می نمود.
اما مساله در این خلاصه نشد و با بی توجهی سران حکومت، شعارهای مردم و بیانیه های رهبران نمادین جنبش سبز نیز از خواست ابطال انتخابات فراتر رفت و به نقد و نفی دیکتاتوری حاکم بر کشور کشیده شد و بدین سان، با دگردیسی و تحول خواست های سیاسی معترضین رو به رو شدیم. البته در این میان شاهد گسترش سرکوب ها نیز بودیم که به موازات گسترش کیفی و کمی اعتراضات، افزایش می یافت. اما امروز بعد از گذشت بیش از دو سال، این جنبش توان خود را برای حضور در خیابان _به عنوان مهمترین و موثرترین راه پی گیری مطالبات در شرایط کنونی_ از دست داده است.
در واقع، حکومت توانسته است با استفاده از سرکوب گسترده، ایجاد رعب و وحشت در میان فعالان جنبش و نمایش مشت آهنین، معترضین را سرکوب و صدایشان را خاموش کند.
بدیهی ست عدم پاسخگویی به خواسته های دموکراتیک در جنبش سبز و سرکوب آنها به افزایش نارضایتی ها و انباشت مطالبات منجر شده است. در واقع، ناامیدی از ثمربخش بودن مجاری دموکراتیک برای فعالیت های سیاسی – مدنی در کنار فشارهای روز افزون اقتصادی، خواسته ها را رادیکال تر کرده و همچنین اعتماد میان دولت و ملت به عنوان اصلی ترین سرمایه یک حکومت را نیز به شدت کاهش داده است؛ چنانچه مردم تمایلی برای همکاری با دولت برای عبور از بحران ها ندارند. از این رو بروز خیزش ها و جنبش های دیگری با خاستگاه های اجتماعی، سیاسی متفاوت نسبت به آنچه بعد از انتخابات رخ داد و نیز طرح مطالباتی متفاوت نسبت به آن بسیار محتمل می نماید.
. چنین است که به نظر می رسد می توان خواست های رادیکال جنبش سبز را، در در این برهه از زمان، در قالب اتحاد نیروهای اپوزیسیون و نیز سازماندهی نیروهای سیاسی- اجتماعی و حضور دگربار آن ها در خیابان به پیش برد.
دو) حکومت ایران در دوسال اخیر نشان داده است که تصمیمی برای ایجاد فضای باز سیاسی-اجتماعی ندارد و همچنان پروژه حذف گروه های سیاسی غیر همسو و ایجاد رعب و وحشت در جامعه و نظامی کردن سیاست، اقتصاد و فرهنگ را پیش می برد. به نظر می رسد بعد از گذشت نزدیک به دو سال از تغییر آرایش نیروهای سیاسی در ایران ،به واسطه شکل گیری جنبش سبز، اکنون آرایش جدیدی در میان نیروهای منتقد حکومت در حال شکل گرفتن است. مهمترین نقطه ی عطف در این تغییر و تحول شرکت برخی از چهره های سرشناس منتقد حکومت در اولین انتخابات پس از انتخابات مناقشه انگیز سال 88 می باشد که نمایانگر جریانی شد که ،به نظر، از بالارفتن سطح مطالبات معترضین نگران است، مهمترین دغدغه اش بازگرداندن شرایط کشور به قبل از انتخابات سال 88 است، و تعریف تقلیل گرایانه از اصلاحات در نظام فعلی دارد. البته در نگاهی دیگرگونه می توان از این شفاف سازی ها استقبال کرد تا مرزهای اعتراض و انتقاد نیروهای معترض روشن تر گردد. این که سیدمحمد خاتمی با شرکت در شبه انتخابات مجلس شورای اسلامی نهم، با مواضع میرحسین موسوی و مهدی کروبی مرزبندی می کند و -در نگاهی کلان تر -مدلی دیگر از فعالیت اعتراضی به وضع موجود را عرضه می دارد، فارغ از این که چه اندازه با واقعیت همخوان و قرین به موفقیت است، می تواند به دیگر نیروهای اپوزیسیون فضایی شفاف تر برای تحلیل هایی واقعی تر از درجه ی تغییر طلبی برخی از افراد شاخص و گروه ها ارائه بدهد. در مثال شرکت سیدمحمد خاتمی در شبه انتخابات مجلس شورا و حمایت برخی چهره ها از این تصمیم، نیز، او این پیام را به گوش اپوزیسیون داخل و خارج رساند که مواضعی متفاوت از نیروهای برجسته ی جنبش سبز دارد که در همان مدل اصلاحات درون نظام و با قبول چارچوب های اصلی نظام جمهوری اسلامی خلاصه می شود. ما همچنان که از این شفاف سازی ها استقبال می کنیم، این را نیز پنهان نمی داریم که تجربه ی هشت ساله ی دولت اصلاحات در سیستم جمهوری اسلامی نشان داده است که نه تنها این مدل از فعالیت های اصلاحی-با توجه با ساختار حقوقی و حقیقی نظام- امتناع منطقی دارد، بلکه نمی تواند یکی از مهم ترین خواسته ها و شاید مهمترین خواسته ی نیروهای اپوزیسیون مبنی بر برگزاری انتخابات آزاد با شرکت تمام نیروهای معترض و منتقد داخل و خارج از کشور را محقق کند. پس بر نیروهای اپوزیسیون است که با چنین شناختی، میزان اشتراکات و افتراقات خود با این گونه از سیاست ورزی ها را بسنجند و تصمیماتی بایسته بگیرند.
سه) به عقیده ی ما تشکیل جبهه ای از گروه ها و شخصیت های دموکراسی خواه برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی ضروری می نماید. جبهه ای متشکل از دموکراسی خواهان ایرانی به گونه ای که بتواند نماینده پر توانی برای بخش بزرگی از مردم ایران و مطالبات دموکراتیک آنها باشد می تواند در شرایط فعلی کارکردهای مهم و حیاتی داشته باشند
1- در جهت افزایش توان سیاسی ، بسیج و سازماندهی بدنه ی نیروهای دموکراسی خواه در داخل کشور- نقشی موثر ایفا کند. این نکته ی بسیار مهم، متاسفانه، اغلب در گرماگرم مباحث اپوزیسیون فراموش می شود. در حالی که نباید فراموش کرد که این خیابان است که در نهایت می تواند استبداد را به زانو در آورد. شبکه سازی های سیاسی-اجتماعی، موردی است که گروه های مختلف اپوزیسیون نباید آن را دست کم بگیرند. البته این مهم را در سنجش با متغیر مهمی به نام سرکوب باید در نظر گرفت و اندازه گیری کرد ولی از اصل و اهمیت آن نباید غافل شد.
2-با صدایی رسا نقض حقوق ملت ایران را به گوش جهانیان برساند و حمایت های موثر جامعه جهانی را برای توقف آن برانگیزد. در واقع اپوزیسیون باید به جامعه ی جهانی گوشزد کند که میان خواست های ملت و دولت ایران تعارض های جدی وجود داشته و به دلیل ساختارهای حقوقی و حقیقی غیردموکراتیک موجود دولت فعلی نمی تواند نماینده ی تمام مردم ایران قلمداد شود. بر این اساس جامعه ی جهانی نیز باید در برخورد با جمهوری اسلامی، این تفکیک را رعایت کند و در جهت دفاع از حقوق مردم ایران گام بر دارد.
به شکلی نافذ و اثربخش خطرات جبران ناپذیر جنگ بر جریان دموکراسی خواهی در ایران و تشدید سرکوب شهروندان به واسطه ی آن را، به جامعه جهانی یادآوری کند و آنها را متوجه مسئولیت خویش در این باره نماید. در واقع، اپوزیسیون آگاه ایرانی باید این نکته را به گوش قدرت ها ی بزرگ برساند که جنگ با جمهوری اسلامی، علاوه بر تحمیل خسارت های جانی و مالی فراوان بر مردم ایران و ایجاد بحران سازی منطقه ای از سوی این حکومت، می تواند دست آن را نیز برای برخورد سبعانه با نیروهای دموکراسی خواه داخل کشور- به بهانه ی جنگ- باز بگذارد و این نکته ای نیست که به هیچ عنوان مطلوب قلمداد شود. .
4-اژ حق شهروندی مدرن برای تمام ایرانیان از هر قوم و نژاد و مذهب و مسلک و جنسیتی دفاع کند ، آرزوی ایران برای همه ایرانیان را به شکلی صحیح پی گیری کند، و موجبات حفظ وحدت، یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور را در ایران دموکراتیک فردا فراهم آورد. بارز است که اگر تمام ایرانیان، از هر قوم و دین و زبان و مسلکی، حس کنند که صدایشان در میان مخالفان جمهوری اسلامی پژواک می یابد و فراموش شده نیستند، بهتر و بیشتر می توان در جهت تقویت هویت ملی گام برداشت که خود سازنده و قوام بخش همبستگی ملی ست..
به عقیده ما تحقق دموکراسی در هر جامعه ای با خواست و تلاش مردم آن کشور و از طرق مسالمت آمیز، محتمل تر و کم هزینه تر خواهد بود. یک جبهه ی متشکل از دموکراسی خواهان ایرانی با نگاهی رادیکال به مقوله ی تغییر به گونه ای که بتواند حقوق مدرن ملت ایران را تامین کند می توانند در جهت هدایت و مدیریت جنبش های مردمی به شکلی کارآمد تلاش نموده و تا حد امکان از در غلتیدن آنها به ورطه شورش های کور، جلوگیری و پتانسیل های موجود را در راستای تحقق دموکراسی به کار بندد
دموکراسی خواهان ایرانی باید در جهت تعیین اهداف در دسترس و ترسیم چشم اندازی واقع بینانه از آینده توافق کنند و به بیانی روشن، راهبردهایی مشخص -که بتواند در بین نیروهای دموکراسی خواه اجماع حداکثری ایجاد کنند- را برای برون رفت از شرایط کنونی تعریف نمایند . بدیهی ست این راهبردها باید در شور و مشورت گروه های مختلف اپوزیسیون حاصل شود. راهبردهایی که بتواند اعتراضات را به نتیجه ای ملموس و مورد خواست اکثریت اپوزیسیون –یعنی انتخابات آزاد- برساند. به عقیده ی ما "حاکمیت صندوق های رای در یک انتخابات آزاد" ، اساسی ترین و موثرترین جایگرینی ست که نیروهای مخالف و منتقد شرایط کنونی باید برای تحقق آن تلاش نمایند و آن را می توان آلترناتیوی دانست که رضایت حداکثری تمام منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی را فراهم می آورد.

یک زندانی سیاسی در آستانه نابینايی قرار دارد

بنابه گزارشات ارسالی به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" دکتر اسدالله اسدی یکی از زندانیان سیاسی حاضر در بند 350 اوین، مدت‌هاست که از ناحیه چشم دچار ناراحتی حادی است.
دکتر اسدی ماه‌هاست که از ضعف بینایی رنج می‌برد، به گونه‌ای که وسعت دیدش به کمتر از یک متر کاهش یافته است. این در حالی است که ماهها پیگیری برای مهیا شدن امکان ویزیت ایشان از سوی متخصص چشم پزشکی بی‌نتیجه مانده است و بیم آن می‌رود که با پیشرفت بیماری، بینایی خود را از دست دهد.
دکتر اسداله اسدی در روز 23 تیرماه سال 89 توسط نیروهای امنیتی در تبریز دستگیر شد. این زندانی سیاسی به مدت 6 ماه در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات تبریز و 4 ماه در سلولهای انفرادی بند 209 و 240 به شدت تحت شکنجه های قرون وسطای قرار می گیرد تا به اتهامات واهی مطرح شده بر علیه خود اعتراف کند. پس از 6 ماه بازداشت موقت، از طرف بازپرس هاشم زاده به تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی کشور متهم می شود.
دکتر اسدی در دادسرای اوین دادگاه انقلاب تهران توسط بازپرس بیگی (بازجوی سابق وزارت اطلاعات) مورد بازجویی قرار گرفته و تا به حال چندین بار به شعبۀ 15 دادگاه انقلاب منتقل شده است و توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ تحت فشار قرار گرفته است تا اتهامات دروغین بازجویان وزارت اطلاعات را بپذیرد اما او از پذیرفتن اتهامات دروغین بازجویان وزارت اطلاعات خوداری کرده است.دکتر اسدی از بدو دستگیری تا به حال از داشتن وکیل محروم بوده است.
«کوششگران حقوق بشر ایران»
29 فروردین ماه 1391
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

وضعیت حاد جسمی سه زندانی سیاسی اوین

بنابه گزارش ارسالی به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، وضعیت جسمی فعال دانشجویی جواد علیخانی بسیار حاد می باشد ولی بازجویان وزارت اطلاعات از درمان جدی وی ممانعت می کنند.او پس از دو بار سونداژ به شدت خونریزی و درد داشته و یکشنبه 20 فروردین ساعت 4 بامداد مجددا با درد شدید در حین خواب از ناحیه کلیه چپ مواجه و به بهداری زندان اوین منتقل و پس از تزریغ چند مسکن قوی بار دیگر با پای پیاده به بند 350 اوین منتقل شده است. حال پس از پیگیری های مداوم وی نهایتا رئیس زندان ( رحمانی) و رئیس بند (علایی) تنها قول داده‌اند که جواد علیخانی را به بیمارستانی خارج از زندان اعزام کنند تا مورد ویزیت متخصص و احتمالا درمان قرار گیرد.
جواد علیخانی فعال دانشجویی، که در حال سپری کردن محکومیت غیر قانونی و غیر انسانی خود در بند 350 اوین است از درد کلیه رنج می‌برد و با گذشت 21 روز هنوز مورد معالجه جدی قرار نگرفته و صرفا با داروهای ضد درد و مسکن خود را تسکین می‌دهد و در حالی که پزشکان بهداری زندان به منظور تشخیص بیماری تقاضای سونوگرافی کرده‌اند، تا کنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است. این فعال دانشجویی هفته گذشته به علت انسداد مجاری ادراری مورد عمل سونداژ در بهداری زندان اوین قرار گرفته و پس از آنکه درمان موفقیت آمیز نبوده، به علت وخامت حال به صورت اورژانس به بیمارستان مدرس اعزام شده و در اتاق عمل مورد سونداژ قرار گرفته که خوشبختانه این بار پزشکان بیمارستان موفق شدند تا مجاری‌ را باز کنند. این در حالی بود که به علت تورم مثانه گفته شده بود در صورت عدم موفقیت، مثانه باید جراحی و تخلیه شود تا از عفونت‌های ثانویه جلوگیری به عمل آید. قابل اشاره است که در بیمارستان نیز سونوگرافی به علت تعطیل بودن این واحد انجام نشده بازجویان وزارت اطلاعات و مسئولان زندان نیز مانع بستری شدن وی در بیمارستانهای خارج از زندان هستند.
شرایط آب زندان اوین که از چاه و قنات تامین می‌شود و با سختی بالا همراه بوده و سرشار از املاح است و ضمنا تغذیه نامناسب و عوامل استرس زا و ... همگی باعث شده‌اند تا این بیماریها در زندان شایع باشند. از این موارد می‌توان به زندانی دیگری نیز اشاره کرد که با مشکلی مشابه روبرو و از رسیدگی های پزشکی محروم است، حمید رضا مرادی از وکلای دراویش گنابادی نیز از درد کلیه و سنگ به شدت رنج می‌برد و او نیز مورد معالجه مناسب قرار نمی‌گیرد. مصطفی دانشجو، یکی دیگر از وکلای دراویش نیز دچار نارسایی کلیه شده و در حالی که به شدت درد می‌کشد هیچ اقدامی در جهت درمان وی صورت نمی‌گیرد.
لازم به ذکر است این گونه جنایات در حق زندانیان سیاسی در زندان‌های جمهوری اسلامی دارای سابقه‌ای طولانی است و در گذشته نه چندان دور افرادی چون محسن دکمه‌چی و حسن ناهید و هدی رضازاده صابر به علت ممانعت بازجویان وزارت اطلاعات و اقدام به موقع و سهل‌انگاری عوامل قضابی و کادر درمانی زندان اوین جان خود را از دست داده‌اند.
«کوششگران حقوق بشر ایران»
29 فروردین 1391
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل