کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: به دنبال انتشار بخشهایی از نامه مهندس سید هاشم خواستار معلم در بند مشهدی به رییس قوه قضاییه، کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران متن کامل نامه وی را برای اولین بار منتشر كرده است. متن كامل این نامه، که گویای بخشی از تالمات وارده به زندانیان زندان وکیل آباد مشهد - به ویژه معلم آزادی خواه زندانی، هاشم خواستار است- به شرح زیر میباشد:
ریاست محترم قوه قضائیه سلام علیکم
زندان کتابی است که اگر بنویسی نوشتنش تمام نمیشود و اگر بخوانیم خواندنش تمام نمیشود.
وضعیت غیربهداشتی و غیر انسانی بند 6.1 زندان وكیل آباد
به تاریخ 06/10/89 به عمومی 3 که قبلاً ممنوعالملاقاتها در آن بودند، منتقل شدیم این بند 5 روز اول شیشه نداشت که جلوی پنجره پتو آویزان کردیم و همه ما سرما خوردیم که تعدادی از ما مجبور شدیم آمپول بزنیم.
طبقه بالای این بند، عمومی 2 میباشد که به بند قرصیها، مشهور است فاضلاب این بند از سقف بند ما مرتب چکه میکرد. به سقف پلاستیک زدیم تا این آب کثیف روی پلاستیک جمع شود و از یک گوشه پایین بریزد (النظافت من الایمان).
ضلع شمالی بند که دارای پنجره است همیشه صدای فرز و آهنگری میآید. آب حمام یا سرد سرد است یا آنقدر داغ است که از شیر آب سرد هم آب داغ میآید، در یك نوبت یكی از هم بندیهای كه ما نمیدانست شیر آب سرد هم داغ است استفاده کرد و دچار سوختگی شد.
علی رغم اینکه تعداد زیادی زندانی در هر بند است دریغ از یک بوته یا درخت سبز الان بیش از یک سال و نیم از زندانی شدنم میگذرد هیچ گونه سبزهای ندیدهام مگر زمانی که مرا با دستبند و پا بند به دادگاه یا بیمارستان بردند که در شهر چشمم به درخت و سبزه افتاده در زندان، زندانی گیاهان و درختان را هم فراموش میکند.
هوا خوری بند ما (بند 6.1) 8×30 است یعنی 240 متر مربع است که به صورت شرقی غربی و دور تا دور آن ساختمان یک تا دو طبقه میباشد و در آذر و دی ماه فقط 20 سانتیمتر کف هوا خوری را آفتاب میگیرد.
این بند 9 سوئیت (در هر کدام از 10 تا 17 نفر) و 5 عمومی که هر یک از 10 تا 60 نفر زندگی میکنند و به جز عمومی 4 که زندانیان خدمه هستند و در بند باز است، سایر سوئیتها و عمومیها باید به صورت جداگانه از این هواخوری استفاده کنند. در زمستان بدن انسان حداقل 15 دقیقه نیاز به آفتاب مستقیم دارد تا مادهای به نام ارکسترول را تبدیل به ویتامین د کند تا از راشیتیسم و پوکی استخوان جلوگیری کند، ولی به جرأت میگویم که خیلی از زندانیان این بند در زمستان حداقل 15 دقیقه آفتاب ندارند.
فاضلاب بند 1/6 که فاضلاب بند 5 نیز به آن میپیوندد در ماه معمولاً چند نوبت بند میآید که اکثراً کف هوا خوری را آب گرفته و زندانیان به طعنه میگویند به به دریا را به داخل زندان آوردند، البته دریای فاضلاب بود.
یکی از هم بندیهای ما ایرانی - فرانسوی است که سه سال در افغانستان زندانی بوده و دولت افغانستان او را تحویل ایران داده است. وی میگفت سال آخر آمریکاییها بر دولت افغانستان فشار آوردند که صلیب سرخ بر زندانها نظارت داشته باشد، خیلی خوب شد میوه فراوان داشتیم زیر تختها پر از میوه بود. در حالی که در ایران همسر یکی از زندانیها به یکی از مسئولین زندان گفته بود که خودتان میوه نمیدهید چرا فروشگاه بند 6.1 میوه نمیآورد ایشان گفته بودند «اینجا زندان است، هتل که نیست! ».
اگر زندانیان میوه و سالاد میداشتند و هوا خوری در طول روز از بروز بسیاری از بیماریها جلوگیری میشد و در نتیجه مخارج دارو و درمان برای زندان کم میشد.
بند قرنطینه: خوابیدن زندانیان جلوی توالت و روی پلهها به علت نگهداری بیش از حد زندانیها
سالن 4 بند قرنطینه که در تیر ماه 87 آنجا بودم 200 متر مربع مساحت و 200 نفر جمعیت داشت که میگفتند به 250 نفر رسیده و در تاریخ 13/09/89، 456 زندانی داشته که سرانه هر فرد از فضای آن نیم متر مربع میباشد و این مساحت فقط گنجایش نصف گوسفند را در آغل دارد. قبلا که هوا گرم بود از هوا خوری که وسایل ورزشی در آن نصب بود و ایرانیت روی آن گذاشته بودند استفاده میکردند، اما با سرد شدن هوا دیگر از آن استفاده نمیکنند و مجدداً با گذاشتن بخاری، به عنوان فضای اسکان زندانیان استفاده میکنند.
سالن 4 بند قرنطینه هشتاد تخت یک نفره دارد که به صورت دو نفره از هر تخت استفاده میکنند و زندانیان به صورت کتابی فشرده و بین تختها و زیر تختها میخوابند. سالن 1 که مخصوص افراد معتاد است در آن زمان 300 نفر و اکنون به روایتی 1100 نفر زندانی دارد. در سالن 4 بند 5 که 13 اتاق 15 تختی دارد، جمعیت آن به 950 نفر رسیده است که در مسجد و جلوی توالتها میخوابند و سالن 1 و 2 و 3 هم بهتر از سالن 4 نیست. بند 4 هم آنقدر زندانی دارد که جلوی توالت و روی پلهها و ایستگاه پلهها میخوابند هنگام حمام یک نفر زیر دوش و 10 نفر در صف هستند.
سرپرست سابق بند 6.1 مرتب به مولویهای اهل سنت متعرض میشد که ریشتان را کوتاه کنید که آنها میگفتند در حد یک مشته در مذهب ما واجب است و ایشان به آنها گفته ریش شما دل ما را سیاه میکند. (این همه نا به سامانیها و اعدامها دلش را سیاه نمیکند ولی ریش مولویها دلش را سیاه میکند).
كوتاه كردن اجباری ریش رهبران زندانی اهل تسنن / تبعیض در تماس تلفنی زندانیان
ریش یکی از مولویهای هم بند مرا که به زندان تربت جام منتقل شده است به زور کوتاه کردهاند که او هنگام کوتاه کردن ریشش مرتب گریه میکرده است مگر زدن ریش در زمان رضا خان مشکل مملکت را حل کرد که اکنون کوتاه کردن آن مشکل مملکت را حل کند.
زندانیان در بندهای مشاوره 2 و 3 هر روز 10 دقیقه و در بندهای 4 و 5 هر روز 5 دقیقه و در بند ویژه روحانیت هر روز 1 تا 2 ساعت سهمیه مکالمه تلفنی دارند در حالیکه در عمومی 3 بند 1/6 قبلاً 4 روز در هفته و اکنون 3 روز در هفته هر نوبت 10 دقیقه حق مکالمه تلفن دارند و مولویهای اهل سنت قبلاً در هر هفته فقط 10 دقیقه و اکنون در اتاق ما هفتهای 2 نوبت 10 دقیقه حق تلفن دارند. تبعیض تا کجا!؟ هر جا تبعیض هست بی عدالتی هست پس ظلم هست و جایی که ظلم هست آزادی و دموکراسی نیست.
90% زندان به وسیله زندانیان اداره میشود. زندانیان خدمه از امتیازاتی مثل تلفن بیشتر و حمام در ساعت جدا برخوردارند و زمانی که غذا تقسیم میشود ابتدا سهم وکیل بند و خدمه در بیشتر بندها (به غیر از بند ما) برداشته میشود. ملاقات حضوری برای خدمه به جای هر 6 هفته هر 4 هفته یک بار و ملاقات شرعی به جای هر 3 هفته هر 2 هفته یک بار میباشد. ولی یک عده از خدمه مانند رابط بهداری 24 ساعت باید کار کنند و در پایان هفته به ازای آن معادل 1500 تومان سیگار دریافت کنند، استثمار از این هم بیشتر وجود دارد!؟
زندانیان زیادی دیدم که به خاطر سرمای خیابان و گرسنگی، از این که به زندان افتاده بودند خوشحال بودند و زندانیانی دیدم از این که آزاد میشدند ناراحت بودند و حتی کرایه رفتند به روستا و شهرشان را نداشتند.
اما این مورد جالب است که یکی از زندانیان که 50 سال سن دارد و صاحب 4 فرزند میباشد و به جرم سرقت در زندان است میگوید اگر ماهیانه سیصد هزار تومان به من بدهند حاضرم 30 سال حبس را تحمل نموده و در زندان کار کنم. بارها او را هنگامی که به خانوادهاش تلفن میزند، دیدهام که همچون کودکان گریه میکند. دل هر بینندهای را به درد میآورد بله تخم مرغ دزدها را به زندان میاندازند و با دزدان میلیاردی بیتالمال مدارا میکنند.
آیا با این تراکم زیاد زندانیان، میشود طبقه بندی زندان را که جزء آیین نامه زندان است اجرا کرد!؟
نتیجه این میشود که 3 نفر را از کنار من میبرند و اعدام میکنند و هم بندیهای من شاهد هستند که چه خوابهای وحشتناکی دیده و در خواب چنان جیغ میکشم که همه را از خواب بیدار میکنم.
آن خانم آلمانی به یاد اردوگاههای مرگ هیتلر میافتد
زندان وكیل آباد مشهد، قبل از انقلاب دارای 4 بند بوده که به وسیله مهندس آلمانی ساخته شده است که حدوداً 1500 زندانی داشته و همچون پارک بوده است.
به گفته مسئولین فعلی این زندان برای 2500 زندانی ساخته شده، در حالی که به گفته خود مسئولین در حال حاضر حدود 13000 زندانی دارد و تنها امسال نسبت به پارسال 4500 زندانی به آمار زندانیان اضافه شده است.
اگر اشتباه نکنم برتراند راسل فیلسوف فرانسوی میگوید شما جوان فلج را به من دهید من از او قهرمان دو میسازم. حال از شما میپرسم اگر قهرمان دو کشور را مدتی در این زندان نگهداری کنند به غیر از جوانانی افلیج چیزی دیگری تحویل میدهند!؟
اگر زلزلهای بیاید نجات زندانیان که هیچ، چگونه کارمندان زندان را نجات میدهید؟
اگر آن خانم مهندس آلمانی زنده باشد و او را بیاورند که زندان را ببیند چه احساسی خواهد کرد؟ من فکر میکنم اگر سکته نکند، به یاد اردوگاههای مرگ آلمان هیتلری میافتد.
کدام کشور دارای دموکراسی چنین زندانهایی دارد؟ خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. آیا این زندان اسلامی و زیباست؟
مگر حضرت علی (ع) که حکومتش از ایران تا مصر بود زندانی داشت؟
تجاوز و قتل در زندان
چنین زندانی نتیجهاش تجاوزات جنسی و قتلهای مکرر توسط خود زندانیان است. در 15 / 11 / 89 یک زندانی به وسیله دیگری به قتل میرسد. زندان گوانتانامو خارج از خاک آمریکا است و اگر زندانیان به امراض گوناگون مبتلا باشند به مردم آمریکا منتقل نمیشود، ولی این زندان در داخل شهر مشهد قرار دارد و روزی حداقل 200 نفر ورودی دارد که چنانچه این زندانیان به بیماریهای مختلف دچار شوند که میشوند و در انواع خلاف کاریها تخصص ببینند که میبینند، چه میشود!؟
به گفته نماینده مجلس زورگیری بیداد میکند، آقایان اگر به زندانیان رحم نمیکنید به خودتان رحم کنید شما از کجا میدانید بیماری به همسر و فرزند شما منتقل نمیشود و یا فرزند و همسر شما به دام خلاف کاران نمیافتند؟
حکومت افغانستان که مجبور شده به صلیب سرخ اجازه بازدید از زندانهایش را بدهد به نفع دولت و زندانی شده یا به ضررشان؟ زندانیان افغانستان با آن شرایط استاندارد جذب دولت میشوند یا دشمن دولت؟ چرا دولت ایران اجازه نظارت بر زندانها را به سازمانهای حقوق بشر داخل و خارج نمیدهد؟
اگر 1500 زندانی در رژیم شاه به 1000 نفر تقلیل مییافت آن وقت هم NGO ها اجازه بازدید نمیداد!؟ (در رژیم شاه اکثر شهرهای خراسان از جمله چناران، شاندیز و سرخس و... اصلاً زندان نداشتند، در حالیکه اکنون چناران حدود 5000 زندانی دارد).
مسلماً نه تنها اجازه بازدید میداد که برای سایر کشورها الگو میگردید و زندانیان هم خجالت زده میشدند که چرا از قانون اطاعت نکرده و به زندان افتادهاند. NGO های مستقل نشانه توسعه یافتگی آن کشور است. کدام کشور دارای دموکراسی چنین زندانهایی دارد؟
اعدام پنهانی 63 زندانی در نوزده مرداد 89
یکی از زندانیان به نام احمدشاه نادری (افغانی) تعدادی شپش با خودش برده بود که در ملاقات حضوری به خانوادهاش نشان دهد که چطور جایی زندگی میکند اتفاقاً گرفتار مأمورین بازرسی میشود او را نزد یکی از مسئولین زندان میبرند و به او میگویند «میتوانی 500 شپش در پنج شب بیاوری؟» میگوید میتوانم و او هر شب به راحتی 100 شپش نزد مسئول مربوطه میفرستد و سرانجام با 107 گرم کریستال همراه با 62 نفر دیگر در 19/05/89 اعدام شد.
آقای جواد لاریجانی فرد شجاعی است! من به ایشان تبریك میگویم!
آیا این زندان که مشابه آن در ایران کم نیست ننگ ملت ایران و بشریت نیست!؟ زندان آیینه تمام نما از نحوه اداره کشور است و کشور هم بهتر از این اداره نمیشود، به کجا میرویم!؟
آقای محمد جواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه آدم بسیار شجاعی هستند که در سازمان ملل از رعایت حقوق بشر در ایران از جمله زندانها دفاع میکند!
با این وضعیت زندانها و زندانیها من به ایشان تبریک میگویم!
هتك حرمت و برهنه كردن زندانیان: داخل شورت را هم دست میکنند و میگردند
زمانی که به ملاقات حضوری میرویم یا به هر دلیلی ما را از زندان بیرون میبرند (دادگاه یا بیمارستان) در مراجعت ما را در اتاق بازرسی به جز یک شورت، لخت میکنند و داخل شورت را نیز نگاه کرده و به دقت بازرسی میکنند و دستی هم به داخل... زندانی میکنند.
تاریخ به یاد دارد که به دستور آقا محمد خان قاجار به لطفعلی خان زند تجاوز کردند و این ننگ تا ابد برای خان قاجار باقی ماند و از جوانمردی خان زند نکاست. آنها که به دست و پای آزادی خواهان دستبند و پابند میزنند و به جوانها تجاوز میکنند و داخل مقعدشان را نیز بازرسی میکنند جز ننگی ابدی برای خود باقی نمیگذارند.
شیر را بر گردن ار زنجیر بود - بر همه زنجیر سازان میر بود
نمیخواهم از خودم دفاع کنم ولی با توجه به اینکه نماینده معلمان هستم و مسئله شأن و منزلت معلم در کار است این جمله را مینویسم:
10 مرتبه مرا با پابند و دستبند و لباس زندانی به بیمارستان و پزشکی قانونی بردند که بارها به خاطر ترافیک مرا به دنبالشان در خیابانها كشاندند. این شعر مولانا را میخوانم:
عار نبود شیر را از سلسله - نیست ما را از قضای حق گله
شیر را بر گردن ار زنجیر بود - بر همه زنجیر سازان میر بود
اعدام دو تبعه آفریقا تنها از اتاق ما
از اتاق ما تا کنون دو تبعه اهل آفریقا 19/05/89 آکاسی اکابه از غنا و پل چیندو 05/08/89 از نیجریه به جرم حمل مواد مخدر اعدام شدند، آیا بهتر نیست حتی اگر تبادل مجرمین بین دو کشور امضا نشده باشد آنها را با حکم صادره و بعد از گرفتن هزینه دادرسی و جریمه تحویل کشورشان داد تا آن کشور هر طور میخواهد با آنها رفتار کند.
من تغییر میدهم پس هستم
در سال 1353 در دانشگاه ارومیه درسی به نام ترویج کشاورزی با رئیس دانشگاه دکتر جعفر راثی داشتیم که بعضی مواقع به بحث سیاسی تبدیل میشد، یک بار ایشان گفت شما باید خود را با وضع موجود تطبیق دهید که من گفتم شرایط موجود را تغییر میدهیم و جوان آن روز که اکنون نزدیک 60 سال سن دارد و معلم بازنشسته است با همان حرارت شور عشق و با تمام بیماریهایی که در زندان به سراغش آمده در بند 6.1 زندان مرکزی مشهد (زندان وكیل آباد)، فریاد میزنم:
«من تغییر میدهم پس هستم.»
زمستان 89 - بند 6.1 زندان مرکزی مشهد
نماینده معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان – سید هاشم خواستار
زنده باد زندان تا برقراری دموکراسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر