نقش راهبردی جنبش دانشجویی در تقویت جنبش اجتماعی :حسن زارع زاده اردشیر
حسن زارع زاده اردشیر، سخنگوی سابق جبهه متحد دانشجویی در ایران
امروز جنبش دانشجویی ایران نقش اساسی در افزایش آگاهی و به تبع آن نورافکنی بر تاریک خانه های تحجر و عقب ماندگی دارد. روشن است که در هر کشوری قشر تحصیلکرده، بخصوص در دورانی که به تحصیل در دانشگاه می پردازد، بدلیل تماس با دانش روز و آگاهی از تغییرات در جهان، رل مهمی در آینده یک کشور بعهده دارند و علارغم کنترل دروس و کتاب ها و سرکوب فعالیت های اجتماعی دانشجویان، این قشر با اتکا به بار علمی دروس و کنکاش و مطالعه، در جدیدی به روی خود می گشایند که حاصل آن تحول و دگرگونی طلبی به نفع جامعه و آینده ای بهتر برای کشورشان است.
در کشور ما ایران که جمعیت کشور در ظرف ۳۰ سال گذشته به بیش از دو برابر رشد دست یافته، شرایطی فراهم شده است که اکثریت بیش از ۶۰ درصد به نسل جوان و نیز کودکان در راه تعلق داشته باشد که این انبوه جمعیت با پیشرفت ماهواره ها، وسائل ارتباط جمعی، اینترنت و موارد دیگر با همه کنترل دولتی، توانسته اند با جهان آزاد در تماس باشند و درک کنند در کشوری زندگی می کنند که حاکمانش با فشار و فریب می خواهند با محور قرار دادن قوانینی که برای مردم ۱۴۰۰ سال قبل مدون شده انها را محبوس کنند. و این در حالی است که جوانان به دنبال ساختن جامعه ای متمدن و پیشرو هستند که با جهان امروز هماهنگی داشته باشد. جوانانی که از کودکی و سپس در آغاز سال تحصیلی در مدارس از چپ و راست مورد هجوم افکار و عقاید اسلام ناب محمدی قرار گرفته و محاصره شده بودند، هرچند بسیاری از آنها در سالهای اولیه حکومت ولایی در ذهن خود نتوانسته بودند مرز قوانین مذهبی را از قوانین عرفی تمیز دهند اما به مرور دریافتند که باید برای رهایی جامعه از تحجر، خرافات و عقب ماندگی به دنبال راه حل دیگری باشند تا از جهان پیشرفته عقب تر نمانند. در این دوران بود که نهادهای دانشجویی مستقل از دولت شکل گرفت و یا افرادی از نهادهای موجود دانشجویی که در جهت دفاع از حکومت تاسیس شده بود ند به ضد افکار دولتی تغییر جهت دادند، چرا که هنوز مخالفت با حکومت و نظام درک نشده بود و یا فضای لازم برای عرضه اندام در برابر حکومت وجود نداشت. دولتهای منتصب ولی فقیه که سرکوب نهادهای دانشجویی، کارگری، زنان، معلمان، گروههای سیاسی ، قومیتها و سایرین و جنگ با عراق را پشت سر گذاشته بود، با اعتراضات و اعتصابات دانشجویان مبارز روبرو شدند. این دانشجویان دیگر دریافته بودند دولتهای حکومتی در پی جامعه ایکه قول داده بودند نیستند و امکان تحقق دموکراسی و احترام به حقوق بشر در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی نمی گنجد. از این زمان باز هم مثل قبل و مانند هر کشور زیر سلطه دیکتاتوری، دانشجویان به عنوان اقشار روشنفکر پرچم مبارزاتی را بدست گرفتند و در کنار کارگران، زنان و سایر نهادهای پیشرو به دولت و حکومت نشان دادند که جنبش دانشجویی به طور خیلی جدی راه پیشرو را در پیش گرفته است.
با وقوع دوم خرداد و ایجاد فضای سیاسی دگرگون، نهادهای دانشجویی از جمله تحکیم وحدت که به مرور بیشتر تحت نفوذ سران اصلاح طلب و جبهه دوم خرداد قرار گرفته بودند، به عاملی تبدیل شدند تا دانشجویان و رهبران قدیمی دانشجویی را به فکر ایجاد نهادهای مستقل و جدید وادارند که با اهداف مبارزات آنها تطابق داشته باشد. جبهه متحد دانشجویی یکی از مهمترین نهادهای دانشجویی بود که از همان سال قدرت گیری دولت اصلاحات با ایجاد تشکل مستقل دانشجویان و انتشار روزنامه و هفته نامه گام بزرگی در انتشار اخبار دانشجویی، سیاسی، اجتماعی و تحلیلهای تئوریک برداشته و دانشجویان را برای پیگیری خواسته های صنفی و اجتماعی متشکل نمود. این جبهه که با محور قرار دادن نیازها و مشکلات حقوقی و صنفی و نیز تاکید بر نقش محوری دانشجویان در تحولات سیاسی اجتماعی در راس مبارزات خود، توانست دانشجویان را به اهمیت تشکلهای سازمانی علاقمند نماید و از طرفی با به حاشیه راندن اختلافات تئوریک و عقاید مذهبی دانشجویان، تعداد زیادی را بدور هم و برای مبارزه مشترک با دولتی که داعیه اصلاحات را بر پیشانی داشت، گرد آورد.
اعتراضات، اعتصابات و تظاهرات مختلفی که در دو سال اول استقرار دولت اصلاحات در نقاط مختلف از جمله دانشگاههای کشور انجام گرفت، جنبش دانشجویی را بعنوان نیرویی قابل ملاحظه، پیگیر و پیشرو، ساختار شکن، بدون سازش و متشکل مقابل دولت قرار داد. در حوادث کوی دانشگاه در تیر ۷۸ که نقطه عطف مبارزات د انشجویی ساختارشکن بود، سرکوبی که توسط دولت ، نیروهای انتظامی و امنیتی ، قوه قضاییه و سایر ارکان حکومت بر دانشجویان وارد شد، نشان داد که دولت و قوای دیگر این حکومت حاضر به پذیرش خواست های دموکراتیک دانشجویان نیستند.
دانشجویان در مبارزات خود و به خصوص بعد از کشتار و سرکوب وحشیانه تظاهرات تیر ۷۸، دریافتند که نیروی اصلی که باید با ان مبارزه کنند حکومت ولایی است که با دولتهای جنگ، سازندگی، اصلاح طلب ( و سپس اصولگرا ) همراه سایر نهادهای حکومتی حاضر نیستند نظام را فدای آزادی و دموکراسی مردم نمایند. جبهه متحد دانشجویی با دستگیری رهبران خود بهمراه بسیاری از دانشجویان و جوانان و با درک کلیت یکپارچه حکومت، نقطه عطفی را در مبارزات دانشجویی بوجود آوردند که آزادی و دموکراسی جز با تغییر نظام امکان پذیر نخواهد بود. از این رو با گسترش تشکلها و فعالیتهای دانشجویی و حضور سایر اقشار در کنار دانشجویان، جبهه دموکراتیک ایران که علاوه بر دانشجویان ، سایر نیروهای سیاسی درگیر با حکومت را دربر میگرفت، راه اندازی شد تا فاز جدیدی از مبارزه آغاز شود. زمانی نگذشت که جبهه دموکراتیک منشور۱۲ گانه خود که بر جدایی دین از حکومت و برابری حقوق همه ایرانیان و اصول حقوق بشر متکی بود را در نیمه دوم سال۷۹ منتشر کرد و به این ترتیب اولین نهادی بود که با چنین درخواست مترقی حکومت جمهوری اسلامی را به چالش کشید. اگرچه اقدام شجاعانه جبهه دمکراتیک ایران با دستگیری سراسری اعضا و هوادارانش روبرو شد و انتشار روزنامه های وابسته ممنوع گردید اما روند مبارزات را تقویت کرد بطوریکه دیگر نیروهای سیاسی با شجاعت بیشتری پای به عرصه فعالیت گذاشتند و از سویی دیگر دانشجویان اصلاح طلب نیز با رویکرد دوری از قدرت به صف ساختارشکنان پیوستند تا سید خندان و رهبر اصلاح طلبان در دور دوم ریاست جمهوری اش از پشتوانه دانشجویی برخوردار نباشد.
با حضور دفتر تحکیم وحدت در صف جنبش دانشجویی ساختارشکن توانمندی های این جنبش افزایش یافت و حکومت ولی فقیه خود را ناگهان در برابر یک جنبش متحد و متشکل دید که پیشتر تلاش کرده بود آنها را چند شقه و منفک نگه دارد. از این رو شدت سرکوب تشکل ها و اعضای عضو در جبهه متحد دانشجویی و جبهه دمکراتیک ایران و از سویی مدتی بعد دفتر تحکیم وحدت و سپس سازمان ادوار تحکیم، موجب شد تا بسیاری از فعالان آنها به خارج کشور پناهنده شوند و تعدادی نیز همچون حشمت طبرزدی، بهروز جاوید تهرانی، عبداله مومنی، احمد زیدآبادی همچنان در زندانهای رژیم اسیر بمانند تا آشتی ناپذیری نظام با خط نیروهای مدافع سکولار دمکراسی و حقوق بشر روشن شود. طبیعی بود و انتظار میرفت که با پشتوانه مبارزاتی این فعالان تشکلاتی از انها و سایر دانشجویان فعال در خارج کشور ایجاد گردد که علاوه بر حفظ دیسیپلین مبارزاتی قبلی، آتش مبارزه را برای سایر ایرانیان مقیم خارج کشور روشن نگاه دارند.
به این ترتیب دانشجویان و جوانان آزادیخواه امروز با شجاعت و توانمندی قابل تحسین خود و از طرفی به دلیل موقعیت خاص از نظر تحصیل علم و دانش، آگاهی از تحولات جهان خارج و حضور در اجتماع هزاران نفری جوانان در دانشگاهها، به سادگی متشکل می شوند، و امسال نیز با حمایت از بهاره هدایت بانوی مبارز ایرانی و سمبل جنبش دانشجویی بار دیگر کوشش کردند فعالیت خود در سال جدید را با کمپین آزادی بهاره و سپس با ایجاد تجمع های صنفی-شورایی که همان نهادهای دموکراتیک دانشجویی است، متمرکز نمایند.
بدون شک گروهها و شبکه هایی مخفی کوچک از دانشجویان جهت مبارزه با نظام وجود دارد که تلاش می کنند بخشی از مبارزات جوانان را بر علیه سران حکومت سازماندهی نمایند، اما جدا از چنین گروههایی که برای حفظ فعالین از دستگیری، لازمه مبارزه می باشند ، تقویت یکپارچگی جنبش دانشجویی و ایجاد تشکلات علنی دانشجویی با همه سرکوب حکومت نیاز فعلی جنبش می باشد. اخراج فعالان دانشجویی از دانشگاه و زندانی کردن بسیاری از انها، تعطیلی اجباری دانشگاهها توسط حکومت، تعطیلی دانشگاهها در روزهای عید نوروز و تابستان و یا بین دو ترم، شهرستانی بودن بسیاری از دانشجویان که باهر تعطیلی به شهر خود باز می گردند و موارد دیگر موجب می شوند که بازسازی انجمنها و شوراهای دانشجویی مستقل قبلی و یا ایجاد تشکلهای مستقل جدید دچار مشکل شوند. از این رو کوشش در این زمینه اهمیت بالایی دارد. هرچند امروزه جوانان از طریق سایتها و سایر رسانه ها هماهنگی بسیار بالایی برای تظاهرات و اعتراضات عمومی از خود نشان می دهند و حتی توانسته اند انگیزه دانش آموزان مدارس را نیز برای فعالیت های اجتماعی جذب نمایند، اما تشکیلات دانشجویی که در آن می آموزند چگونه با خواسته های همدیگر آگاه شده و دانش مبارزاتی خود و دیگران را بالا برده و درک دموکراتیک در جامعه را یاد بگیرند امری حیاتی است. چرا که در نتیجه این پروسه مبارزاتی، به ضرورت ایجاد سازمانهای قدرتمندی میرسند که دارای استراتژی و تاکتیکهای مبارزاتی برای مقابله است و حتی توانایی آن را می تواند داشته باشد که محدودیت های رژیم در مورد اینترنت، موبایل و ماهواره را در زمانهای تظاهرات و سایر حرکات مبارزاتی خنثی کند. بویژه که در چند سال گذشته حضور فعال تشکل های دانشجویی در ایجاد و تحرک دیگر نهادهای اجتماعی و فرهنگی در دفاع از حقوق مردم نقش محوری داشته است. هرچند حکومت نهایت تلاش خود را در سرکوب چنین تشکلهایی بکار خواهد برد، ولی سرانجام قدرتش فرسایش پیدا کرده و تسلیم می شود، همچنانکه هنوز قادر نشده سندیکاهای مستقل کارگری و یا کمپین بانوان را منحل نماید.
ایجاد و رشد گروههای مستقل از معلمان، محصلان، استادان، کارمندان، کارگران، بانوان و بویژه دانشجویان و سایر اقشار ضرورتی انکار ناپذیر بوده و وحدت آنها با یکدیگر، علاوه بر آموزش همزیستی مسالمت آمیز دموکراتیک انها با همدیگر ، به تقویت وحدت ملی خواهد انجامید که الگوی مبارزاتی داخل کشور است. این همزیستی به اتحاد و همبستگی پیشتر در تاسیس نهاد "همبستگی ملی برای دموکراسی و حقوق بشر" در داخل کشور نمود داشته است اما تلاش مضاعف و متشکل تر با قدرت مانور بالا می تواند آلترناتیو واقعی تغییر حکومت را تولید کند.
تلاش های پیش روی جوانان و دانشجویان در روزهای سرنوشت ساز خرداد و تیر در کنار دیگر نیروهای اجتماعی نقش پیشروی این جنبش را نشان خواهد داد و اینکه جوانان چگونه جنبش های اجتماعی را تحت تاثیر کنش های خود قرار می دهند.
http://zarezadeh.blogspot.com/
در کشور ما ایران که جمعیت کشور در ظرف ۳۰ سال گذشته به بیش از دو برابر رشد دست یافته، شرایطی فراهم شده است که اکثریت بیش از ۶۰ درصد به نسل جوان و نیز کودکان در راه تعلق داشته باشد که این انبوه جمعیت با پیشرفت ماهواره ها، وسائل ارتباط جمعی، اینترنت و موارد دیگر با همه کنترل دولتی، توانسته اند با جهان آزاد در تماس باشند و درک کنند در کشوری زندگی می کنند که حاکمانش با فشار و فریب می خواهند با محور قرار دادن قوانینی که برای مردم ۱۴۰۰ سال قبل مدون شده انها را محبوس کنند. و این در حالی است که جوانان به دنبال ساختن جامعه ای متمدن و پیشرو هستند که با جهان امروز هماهنگی داشته باشد. جوانانی که از کودکی و سپس در آغاز سال تحصیلی در مدارس از چپ و راست مورد هجوم افکار و عقاید اسلام ناب محمدی قرار گرفته و محاصره شده بودند، هرچند بسیاری از آنها در سالهای اولیه حکومت ولایی در ذهن خود نتوانسته بودند مرز قوانین مذهبی را از قوانین عرفی تمیز دهند اما به مرور دریافتند که باید برای رهایی جامعه از تحجر، خرافات و عقب ماندگی به دنبال راه حل دیگری باشند تا از جهان پیشرفته عقب تر نمانند. در این دوران بود که نهادهای دانشجویی مستقل از دولت شکل گرفت و یا افرادی از نهادهای موجود دانشجویی که در جهت دفاع از حکومت تاسیس شده بود ند به ضد افکار دولتی تغییر جهت دادند، چرا که هنوز مخالفت با حکومت و نظام درک نشده بود و یا فضای لازم برای عرضه اندام در برابر حکومت وجود نداشت. دولتهای منتصب ولی فقیه که سرکوب نهادهای دانشجویی، کارگری، زنان، معلمان، گروههای سیاسی ، قومیتها و سایرین و جنگ با عراق را پشت سر گذاشته بود، با اعتراضات و اعتصابات دانشجویان مبارز روبرو شدند. این دانشجویان دیگر دریافته بودند دولتهای حکومتی در پی جامعه ایکه قول داده بودند نیستند و امکان تحقق دموکراسی و احترام به حقوق بشر در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی نمی گنجد. از این زمان باز هم مثل قبل و مانند هر کشور زیر سلطه دیکتاتوری، دانشجویان به عنوان اقشار روشنفکر پرچم مبارزاتی را بدست گرفتند و در کنار کارگران، زنان و سایر نهادهای پیشرو به دولت و حکومت نشان دادند که جنبش دانشجویی به طور خیلی جدی راه پیشرو را در پیش گرفته است.
با وقوع دوم خرداد و ایجاد فضای سیاسی دگرگون، نهادهای دانشجویی از جمله تحکیم وحدت که به مرور بیشتر تحت نفوذ سران اصلاح طلب و جبهه دوم خرداد قرار گرفته بودند، به عاملی تبدیل شدند تا دانشجویان و رهبران قدیمی دانشجویی را به فکر ایجاد نهادهای مستقل و جدید وادارند که با اهداف مبارزات آنها تطابق داشته باشد. جبهه متحد دانشجویی یکی از مهمترین نهادهای دانشجویی بود که از همان سال قدرت گیری دولت اصلاحات با ایجاد تشکل مستقل دانشجویان و انتشار روزنامه و هفته نامه گام بزرگی در انتشار اخبار دانشجویی، سیاسی، اجتماعی و تحلیلهای تئوریک برداشته و دانشجویان را برای پیگیری خواسته های صنفی و اجتماعی متشکل نمود. این جبهه که با محور قرار دادن نیازها و مشکلات حقوقی و صنفی و نیز تاکید بر نقش محوری دانشجویان در تحولات سیاسی اجتماعی در راس مبارزات خود، توانست دانشجویان را به اهمیت تشکلهای سازمانی علاقمند نماید و از طرفی با به حاشیه راندن اختلافات تئوریک و عقاید مذهبی دانشجویان، تعداد زیادی را بدور هم و برای مبارزه مشترک با دولتی که داعیه اصلاحات را بر پیشانی داشت، گرد آورد.
اعتراضات، اعتصابات و تظاهرات مختلفی که در دو سال اول استقرار دولت اصلاحات در نقاط مختلف از جمله دانشگاههای کشور انجام گرفت، جنبش دانشجویی را بعنوان نیرویی قابل ملاحظه، پیگیر و پیشرو، ساختار شکن، بدون سازش و متشکل مقابل دولت قرار داد. در حوادث کوی دانشگاه در تیر ۷۸ که نقطه عطف مبارزات د انشجویی ساختارشکن بود، سرکوبی که توسط دولت ، نیروهای انتظامی و امنیتی ، قوه قضاییه و سایر ارکان حکومت بر دانشجویان وارد شد، نشان داد که دولت و قوای دیگر این حکومت حاضر به پذیرش خواست های دموکراتیک دانشجویان نیستند.
دانشجویان در مبارزات خود و به خصوص بعد از کشتار و سرکوب وحشیانه تظاهرات تیر ۷۸، دریافتند که نیروی اصلی که باید با ان مبارزه کنند حکومت ولایی است که با دولتهای جنگ، سازندگی، اصلاح طلب ( و سپس اصولگرا ) همراه سایر نهادهای حکومتی حاضر نیستند نظام را فدای آزادی و دموکراسی مردم نمایند. جبهه متحد دانشجویی با دستگیری رهبران خود بهمراه بسیاری از دانشجویان و جوانان و با درک کلیت یکپارچه حکومت، نقطه عطفی را در مبارزات دانشجویی بوجود آوردند که آزادی و دموکراسی جز با تغییر نظام امکان پذیر نخواهد بود. از این رو با گسترش تشکلها و فعالیتهای دانشجویی و حضور سایر اقشار در کنار دانشجویان، جبهه دموکراتیک ایران که علاوه بر دانشجویان ، سایر نیروهای سیاسی درگیر با حکومت را دربر میگرفت، راه اندازی شد تا فاز جدیدی از مبارزه آغاز شود. زمانی نگذشت که جبهه دموکراتیک منشور۱۲ گانه خود که بر جدایی دین از حکومت و برابری حقوق همه ایرانیان و اصول حقوق بشر متکی بود را در نیمه دوم سال۷۹ منتشر کرد و به این ترتیب اولین نهادی بود که با چنین درخواست مترقی حکومت جمهوری اسلامی را به چالش کشید. اگرچه اقدام شجاعانه جبهه دمکراتیک ایران با دستگیری سراسری اعضا و هوادارانش روبرو شد و انتشار روزنامه های وابسته ممنوع گردید اما روند مبارزات را تقویت کرد بطوریکه دیگر نیروهای سیاسی با شجاعت بیشتری پای به عرصه فعالیت گذاشتند و از سویی دیگر دانشجویان اصلاح طلب نیز با رویکرد دوری از قدرت به صف ساختارشکنان پیوستند تا سید خندان و رهبر اصلاح طلبان در دور دوم ریاست جمهوری اش از پشتوانه دانشجویی برخوردار نباشد.
با حضور دفتر تحکیم وحدت در صف جنبش دانشجویی ساختارشکن توانمندی های این جنبش افزایش یافت و حکومت ولی فقیه خود را ناگهان در برابر یک جنبش متحد و متشکل دید که پیشتر تلاش کرده بود آنها را چند شقه و منفک نگه دارد. از این رو شدت سرکوب تشکل ها و اعضای عضو در جبهه متحد دانشجویی و جبهه دمکراتیک ایران و از سویی مدتی بعد دفتر تحکیم وحدت و سپس سازمان ادوار تحکیم، موجب شد تا بسیاری از فعالان آنها به خارج کشور پناهنده شوند و تعدادی نیز همچون حشمت طبرزدی، بهروز جاوید تهرانی، عبداله مومنی، احمد زیدآبادی همچنان در زندانهای رژیم اسیر بمانند تا آشتی ناپذیری نظام با خط نیروهای مدافع سکولار دمکراسی و حقوق بشر روشن شود. طبیعی بود و انتظار میرفت که با پشتوانه مبارزاتی این فعالان تشکلاتی از انها و سایر دانشجویان فعال در خارج کشور ایجاد گردد که علاوه بر حفظ دیسیپلین مبارزاتی قبلی، آتش مبارزه را برای سایر ایرانیان مقیم خارج کشور روشن نگاه دارند.
به این ترتیب دانشجویان و جوانان آزادیخواه امروز با شجاعت و توانمندی قابل تحسین خود و از طرفی به دلیل موقعیت خاص از نظر تحصیل علم و دانش، آگاهی از تحولات جهان خارج و حضور در اجتماع هزاران نفری جوانان در دانشگاهها، به سادگی متشکل می شوند، و امسال نیز با حمایت از بهاره هدایت بانوی مبارز ایرانی و سمبل جنبش دانشجویی بار دیگر کوشش کردند فعالیت خود در سال جدید را با کمپین آزادی بهاره و سپس با ایجاد تجمع های صنفی-شورایی که همان نهادهای دموکراتیک دانشجویی است، متمرکز نمایند.
بدون شک گروهها و شبکه هایی مخفی کوچک از دانشجویان جهت مبارزه با نظام وجود دارد که تلاش می کنند بخشی از مبارزات جوانان را بر علیه سران حکومت سازماندهی نمایند، اما جدا از چنین گروههایی که برای حفظ فعالین از دستگیری، لازمه مبارزه می باشند ، تقویت یکپارچگی جنبش دانشجویی و ایجاد تشکلات علنی دانشجویی با همه سرکوب حکومت نیاز فعلی جنبش می باشد. اخراج فعالان دانشجویی از دانشگاه و زندانی کردن بسیاری از انها، تعطیلی اجباری دانشگاهها توسط حکومت، تعطیلی دانشگاهها در روزهای عید نوروز و تابستان و یا بین دو ترم، شهرستانی بودن بسیاری از دانشجویان که باهر تعطیلی به شهر خود باز می گردند و موارد دیگر موجب می شوند که بازسازی انجمنها و شوراهای دانشجویی مستقل قبلی و یا ایجاد تشکلهای مستقل جدید دچار مشکل شوند. از این رو کوشش در این زمینه اهمیت بالایی دارد. هرچند امروزه جوانان از طریق سایتها و سایر رسانه ها هماهنگی بسیار بالایی برای تظاهرات و اعتراضات عمومی از خود نشان می دهند و حتی توانسته اند انگیزه دانش آموزان مدارس را نیز برای فعالیت های اجتماعی جذب نمایند، اما تشکیلات دانشجویی که در آن می آموزند چگونه با خواسته های همدیگر آگاه شده و دانش مبارزاتی خود و دیگران را بالا برده و درک دموکراتیک در جامعه را یاد بگیرند امری حیاتی است. چرا که در نتیجه این پروسه مبارزاتی، به ضرورت ایجاد سازمانهای قدرتمندی میرسند که دارای استراتژی و تاکتیکهای مبارزاتی برای مقابله است و حتی توانایی آن را می تواند داشته باشد که محدودیت های رژیم در مورد اینترنت، موبایل و ماهواره را در زمانهای تظاهرات و سایر حرکات مبارزاتی خنثی کند. بویژه که در چند سال گذشته حضور فعال تشکل های دانشجویی در ایجاد و تحرک دیگر نهادهای اجتماعی و فرهنگی در دفاع از حقوق مردم نقش محوری داشته است. هرچند حکومت نهایت تلاش خود را در سرکوب چنین تشکلهایی بکار خواهد برد، ولی سرانجام قدرتش فرسایش پیدا کرده و تسلیم می شود، همچنانکه هنوز قادر نشده سندیکاهای مستقل کارگری و یا کمپین بانوان را منحل نماید.
ایجاد و رشد گروههای مستقل از معلمان، محصلان، استادان، کارمندان، کارگران، بانوان و بویژه دانشجویان و سایر اقشار ضرورتی انکار ناپذیر بوده و وحدت آنها با یکدیگر، علاوه بر آموزش همزیستی مسالمت آمیز دموکراتیک انها با همدیگر ، به تقویت وحدت ملی خواهد انجامید که الگوی مبارزاتی داخل کشور است. این همزیستی به اتحاد و همبستگی پیشتر در تاسیس نهاد "همبستگی ملی برای دموکراسی و حقوق بشر" در داخل کشور نمود داشته است اما تلاش مضاعف و متشکل تر با قدرت مانور بالا می تواند آلترناتیو واقعی تغییر حکومت را تولید کند.
تلاش های پیش روی جوانان و دانشجویان در روزهای سرنوشت ساز خرداد و تیر در کنار دیگر نیروهای اجتماعی نقش پیشروی این جنبش را نشان خواهد داد و اینکه جوانان چگونه جنبش های اجتماعی را تحت تاثیر کنش های خود قرار می دهند.
http://zarezadeh.blogspot.com/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر